ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند – قسمت دوم

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند – قسمت دوم

ایسلند تا آمستردام، داستان واقعی از بزرگترین سرقت دستگاه‌های استخراج در ایسلند است که مجله جی‌کیو در ماه آوریل ۲۰۱۹ آن را منتشر کرد. در قسمت اول با فضای جرم‌وجنایت در سرزمین یخی و وایکینگ‌های تبه‌کاری که در بزرگترین سرقت تاریخ این کشور دست داشتند، آشنا شدیم. با ما همراه باشید تا در قسمت دوم، به داستان سرقت بزرگ استفانسون و تعقیب‌وگریز او با پلیس ایسلند بپردازیم.

داستان سرقت

صبح روز ۱۵ دسامبر ۲۰۱۷، در حالی که باران به آرامی می‌بارید، سیندری استفانسون و متیاس جون کارلسون به سرعت از انبار ترسناکی در شهر پورکارنس، شهری آرام در ساحل غربی ایسلند، گریختند.

حدود ساعت ۲ صبح، استفانسون و کارلسون هر کدام به طور جداگانه وارد ساختمان سه طبقه‌ی فرسوده‌ای که به شرکتی به نام AVK تعلق داشت شدند و ۲۸ دستگاه استخراج ای سیک به ارزش ۴۵ هزار دلار را به سرقت بردند. حمل این تعداد دستگاه کار خیلی سختی نبود و هردوی آن‌ها بلافاصله صحنه را ترک کردند. هیچ‌کس نیز آن‌ها را دنبال نکرد. اما این دزدی، تنها بخش کوچکی از نقشه‌ سرقت بسیار بزرگ‌تر آن‌ها بود.

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

سرسختی هر دو آن‌ها مثال زدنی بود. استفانسون و دست کم یکی از همدستانش، از عاملان توسعه‌ مواد مخدر در ایسلند بودند. در سال ۲۰۱۵، شرکت کاشت ماری‌جوانای استفانسون، هنگامی که پلیس او را به جرم حمل ۲۰۰ گرم ماری‌جوانا و ۱۳۰ گرم شیشه دستگیر کرد، تعطیل شد.

هافی، دوست چندین و چندساله‌ استفانسون که اهل شهر آکوریری بود نیز، نامی از خود در فعالیت‌های بین‌المللی مواد مخدر به جای گذاشته بود. او دستانی ورزیده و پوشیده از خال‌کوبی‌های مذهبی داشت و به Haffi the Pink معروف بود. معنی این لقب این بود که در حقیقت، از راه جرم و جنایت پول بسیار خوبی می‌توان به دست آورد.

او در اسپانیا زندگی می‌کرد و اغلب از کشورهای خارجی مانند تایلند و پاریس در شبکه‌های اجتماعی پست می‌گذاشت. در سال ۲۰۱۷، پلیس او را به جرم قاچاق مواد مخدر که در گذشته هم به آن محکوم شده بود، متهم کرد. در ماه می ۲۰۱۷، استفانسون که سه فرزند داشت، فروشگاه آنلاین گوریلا هیت را راه‌اندازی کرد. او در این فروشگاه به فروش قرص‌های پروتئینی در خارج از دفتر کاونت گاردن مشغول شد. در ماه نوامبر، نام این فروشگاه را به پروتیوس‌کیو (ProtusQ) تغییر داد.

هافور لاگی هیلنسون (هافی)، شریک جرم

هافور لاگی هیلنسون (هافی)، شریک جرم

همانند ماینرهای بیت کوین، استفانسون به مجله‌ جی کیو (GQ) گفته بود که می‌خواهد زمانی که خواب است هم پول در بیاورد. او و خانواده‌اش تصمیم گرفتند که در ماه فوریه‌ی همان سال به اسپانیا نقل مکان کنند اما کسی از اینکه آیا او قصد دارد به هافی ملحق شود یا نه، چیزی نمی‌دانست.

استفانسون از سواحل گرم و چتر بازی لذت می‌برد اما هیچ‌کدام از این تفریحات را نمی‌توانست در ایسلند انجام دهد. همسرش نیز اخیراً در اسپانیا مشغول تحصیل شده بود. او به ندرت به پورکارنس می‌رفت. پورکارنس، شهر کوچکی در شمال ریکیاویک بود که کمی بیشتر از بقیه‌ی شهرها مزرعه استخراج داشت. کنترل شهر از توانایی گشت شبانه‌روزی پلیس این شهر، خارج شده بود. استفانسون و کارلسون، نیم ساعت پس از اتمام شیفت شب آخرین افسر پلیس، او را به شدن مورد ضرب و شتم قرار دادند و پا به فرار گذاشتند.

زمانی که به تونل آبدره وال‌ها، که یک بزرگراه ۳.۶ مایلی خارج از پورکارنس بود رسیدند، تصور احتمالی‌شان این بود که از پسِ انجام یک جرم اساسی برآمده‌اند. اما از آن جا که دوربینی در تونل وجود داشت، شاید این تصور اشتباه بود.

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

صبح روز بعد که پلیس‌ها به دفتر برگشتند، این سرقت را به دونفر دیگر ارتباط دادند و آن‌ها را برای بازجویی مواخذه کردند؛ هرچند بعدا آن‌ها را آزاد کردند.

در آن زمان، پلیس‌ها از این که استفانسون و کارلسون تنها ۱۰ روز پیش، بزرگ‌ترین دزدی را در ۷۰ مایلی Asbru انجام داده بودند، اطلاعی نداشتند. امنیت آنجا بسیار شدید بود اما این بار استفانسون و برادر متیاس، پتیور کارلسون، تجهیزات کنار دیتا سنتر Borealis را که قرار بود راه‌اندازی شوند، هدف قرار داده بودند.

بین ساعت ۸ تا ۹ صبح روز بعد، این گروه سه ‌نفره، ۱۰۴ دستگاه ای سیک، ۸۱۶ کارت گرافیک، ۲۵۹ منبع تغذیه، ۱۲۱ مادربورد و ۲۶۰ کابل را از Borealis و مرکز کنار آن که متعلق به شرکت Algrim Consulting بود، به سرقت بردند. مدیران این شرکت از این که این اتفاق از جانب فردی درون سازمان رخ داده باشد، ترسیده بودند. به گفته مقامات ارزش تجهیزات به سرقت رفته چیزی حدود ۳۰۰ هزار پوند بود.

تقریبا دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده بود. در روز تعطیل باکسینگ (۲۶ دسامبر)، استفانسون و یکی دیگر از اعضای باند، دوباره وارد Asbru شدند اما این بار دست خالی برگشتند. در هفته‌های پس از آن، استفانسون با هافی در اسپانیا تماس گرفت. پلیس، به دست داشتن او در این جریانات مظنون شده بود. روز ۱۶ ژانویه، یعنی ۴۲ روز پس از روز سرقت، این گروه سه نفره، سرقت بعدی خودشان را در مقر اصلی شرکت ادوانیا (Advania) که از Borealis چند دقیقه فاصله داشت، انجام دادند.

در ادوانیا دو دیتاسنتر بزرگ به نام‌های ثور (Thor) و میولنیر (Mjolnir) وجود داشت. این نام‌ها به افتخار خدای اسکاندیناوی رعد و چکش استخوان‌شکنش نام‌گذاری شده بودند.

استفانسون یکی از هفت ایسلندی بود که در دزدی 645 هزار پوندی تجهیزات ماینینگ دست داشت

استفانسون یکی از هفت ایسلندی بود که در دزدی ۶۴۵ هزار پوندی تجهیزات ماینینگ دست داشت

این مراکز و همچنین مراکز اصلی Borealis، در میان ساختمان‌هایی در انتهای باند اصلی فرودگاه کپلاویک واقع شده بودند. در اطراف این فضا، آتش‌فشان‌های فعالی وجود داشت که سبب شده بود آب‌ و هوای این منطقه بوی گوگرد به خود بگیرد.

مراکز ثور و میولنیر تحت امنیت شدیدی قرار داشتند. استفانسون، هافی و برادرش، نمی‌خواستند که به آنجا وارد شوند. آن‌ها همانند گذشته، مکان در دست ساختی را که کنار پناهگاه هواپیما واقع شده بود را برای انجام اهدافشان در نظر گرفتند. دستگاه‌های ای‌سیکی که قرار بود برای استخراج ارزهای دیجیتال راه‌اندازی شوند، به صورت طبقه‌ای روی هم قرار گرفته بودند.

این بار، فرد نفوذی به نام ایوار گیلفاسون (Ivar Gylfason) را در شرکت گماشته بودند. ایوار خانواده‌ای کم جمعیت بود، حدود ۳۰ سال سن داشت و کارمند شرکت Oryggismidstodin بود که امنیت دیتاسنتر را بر عهده داشت. گیلفاسون سیستم هشدار را از کار انداخت و به هر سه‌ی آن‌ها یونیفرم شرکت را داد و در نتیجه، به راحتی و بدون آن که کسی متوجه شود، وارد شدند.

ساعت ۳ صبح، زمانی که صدای وزش نسیم شمالی در Asbru شنیده می‌شد، این گروه سیاه‌پوش دست به کار شدند. آن‌ها ظرف دو ساعت، ۲۲۵ دستگاه ای سیک به ارزش حدودی ۳۰۰ هزار پوند را به سرقت بردند و در ونی که در گوشه‌ای پارک شده بود، گذاشتند. هیچ یک از مقامات شرکت تا صبح روز بعد از این موضوع با خبر نشدند. آن‌ها مایل‌ها دور شده بودند و دیگر قصد برگشتن به آنجا را نداشتند.

استفانسون فکر می‌کرد که بزرگ‌ترین دزدی ایسلند را انجام داده است. ارزش اجناس دزدیده‌شده، روی هم رفته به حدود ۶۴۵ هزار پوند می‌رسید. اما همانند دزدی شهر پورکارنس، تنها یک دوربین مداربسته کار آن‌ها را خراب کرد. هر سه‌ی آن‌ها بدون آن که شناسایی شوند، دستگاه‌ها را حمل کردند اما لنز یکی از دوربین‌ها رو به سمتی بود که ون در آن جا پارک شده بود و در نتیجه، مشخص شد که این ون، اجاره‌ای بوده است.

در لیست افرادی که این ون را تا آن زمان اجاره کرده بودند، نام استفانسون به چشم می‌خورد.

تعقیب و گریز

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

روز ۱ فوریه ۲۰۱۸، پلیس ایسلند به مقر استفانسون و کارلسون یورش برد. آن‌ها در آپارتمان پتیور در شهر ریکیاویک، ۳۴ گرم کوکایین و در ماشین متیاس هم یک دستگاه شوک الکتریکی پیدا کردند.

الافور کیارتانسون (Olafur Kjartansson)، رئیس پلیس شبه‌ جزیره‌ جنوبی ایسلند که Asbru نیز در آن واقع شده است، گفت که اگرچه سرقت‌های صورت گرفته با یکدیگر تفاوت دارند، اما به نظر می‌رسد که یک ویژگی مشترک داشته باشند. این ویژگی آن است که یک نفر مغز متفکر تیم بوده و بقیه‌ی افراد تصمیمات او را اجرا می‌کنند. به نظر او این گروه درست مانند ارتش بود، افسران نظامی و پس از آن‌ یک سری افراد عادی قرار داشتند.

نیروهای کیارتانسون، استفانسون را مغز متفکر گروه اعلام و روی ارتباط او با جرائم بین‌المللی تمرکز کردند. یکی از شرکت‌های دیتاسنترهای خسارت دیده، پاداش ۴۳ هزار پوندی برای دادن اطلاعاتی که به بازگشت دستگاه‌های ای سیک منجر شود، در نظر گرفت.

اولافور کیارتانسون، افسر پلیس

اولافور کیارتانسون، افسر پلیس

با این حال، افراد کمی در ایسلند به طور کامل می‌دانستند که چه چیزی دزدیده شده است. در ابتدا، رسانه‌های محلی گزارش دادند که این دزدی همانند دیگر سرقت‌هاست. تنها زمانی که استفانسون از کشور خارج شد، متوجه‌ی این موضوع شدند. فرار از زندان‌های ایسلند، مانند موج‌های گرما به پدیده متداولی تبدیل شده بود.

اسم استفانسون به سرعت بر سر زبان‌ها افتاد. در هر صورت، مصاحبه‌ی مجله‌ی جی کیو با استفانسون بر حسب شانس بود. در آن زمان، ستون بسیاری از روزنامه‌های شهر ریکیاویک را اخبار مربوط به دستگیری و فرار استفانسون فرا گرفته بود.

در ابتدا، استفانسون تمایل داشت که ارتباط برقرار کند. او با انتشار پستی در فیس بوک به گناهکار بودنش اعتراض کرد. در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ و زمانی که همچنان فراری بود، به روزنامه‌ی Frettabladid، بزرگ‌ترین روزنامه‌ی ایسلند صادقانه گفت:

برای همه‌ی مسائل دو جنبه وجود دارد و این حقیقت به ویژه در این زمان صادق است. می‌دانم که درست نبود اینطور فرار کنم و حتی اگر هم بخواهم، نمی‌توانم این اتفاق را تغییر دهم. اگر به طور قانونی با تصمیم قاضی از آزادی محروم می‌شدم، هیچ‌گاه سعی نمی‌کردم که از زندان فرار کنم. این حقیقت است.

نمی‌خواهم بگویم که فرار تصمیم درستی بود و خیلی از این موضوع که خانواده‌ام از آزار و اذیت‌های زیاد رسانه‌ها و مردم رنج می‌برند، پریشانم. می‌توانم تا هر مدتی که بخواهم فرار کنم. من با گروهی از افراد ارتباط دارم که به من جایی برای زندگی، ماشین، کارت شناسایی جعلی و پول برای گذران زندگی می‌دهند. مشکلی ندارم اگر همین‌جا دور بمانم اما ترجیح می‌دهم که این موضوع را در ایسلند حل‌ و فصل کنم، پس به ‌زودی برمی‌گردم.

رسوایی که پس از این گفته به بار آمد، به نگرانی او اضافه کرد. پلیس او را با مافیای برون مرزی در ارتباط دانست. او در نامه‌ای به روزنامه نوشت:

پس از آن، پلیس واقعاً تلاش کرد تا مرا در ملأ عام بکشد. می‌توانم خیلی بیشتر از این حرف بزنم و خودم را به دردسر بیندازم.

استفانسون امکان ارسال پیغام را در شبکه‌های اجتماعی خودش بست و دوستانش نیز از مصاحبه خودداری کردند. خوشبختانه، او شماره تماس خودش را در ProtusQ، وب‌سایت فروش قرص پروتئینی‌اش گذاشته بود. بعد از ظهر یک روز در ریکیاویک، تلفن خود را جواب داد. میان اظهار پشیمانی و عدم پذیرش در دادگاه مردد بود. او اظهارات پلیس را که می‌گفتند عضو مافیاست، به تمسخر گرفت و گفت:

افسران پلیس ایسلند در تلاش بودند که شبیه پلیس‌های آمریکا باشند. این جرم، جرمی سازمان یافته است. احمقانه است!

رویکردی که پلیس در قبال استفانسون گرفته بود، قطعا خاص و ویژه بود. از روز دستگیری‌اش، او را به مدت یک ماه در انفرادی حبس کرده و هر هفته برای مصاحبه بیرون می‌آوردند. این مدت طولانی‌ترین حبسی بود که در چنین شرایطی، یک ایسلندی به خاطر ارتکاب جرمی غیر خشونت آمیز کشیده بود.

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

این وضعیت استفانسون، وکیلش را عصبانی کرد. ما او را در یک صبح طوفانی در کافه‌ای کنار دادگاه عالی ریکیاویک ملاقات کردیم. ثورگیلسون با اعتماد به نفس و باتحمل بود و مانند رهبری که در نیمه‌ی راه برنامه‌ی گردش بود، به نظر می‌رسید. آرام صحبت می‌کرد زیرا دادستان پرونده‌ی استفانسون چند میز آن طرف‌تر نشسته بود. او گفت:

ما معتقدیم که کشور بسیار بزرگی هستیم.

بریده بریده صحبت می‌کرد، از قهوه‌اش مزه مزه چشید، نیشخندی زد و گفت:

قطعاً این‌طور نیست. ما سال‌هاست که کارهایمان را به روش خودمان انجام داده‌ایم.

هر پنج‌شنبه، ثورگیلسون موکل خودش، یعنی استفانسون را برای بازجویی پلیس همراهی می‌کرد. در نهایت پلیس این اطمینان را به او داد که بازداشت استفانسون به پایان خواهد رسید. پس از آن، بعد از یک هفته زندان انفرادی، پیش از آن که دوباره روند پنج‌شنبه از سر گرفته شود، جلسه‌ی دفاع برگزار شد. ثورگیلسون گفت:

معنی کلمه‌ شکنجه، به مردم امید می‌دهد و سپس آن را پس می‌گیرد.

برای زمان کوتاهی صدایش بلند شد:

بررسی این پرونده، غیرقانونی، بی‌عیب و سادست.

استفانسون در نهایت به زندان سوگون منتقل شد. او کم حرف و با دیگر زندانی‌ها مهربان بود. یکی از هم سلولی‌هایش، او را پسری آرام و خوب توصیف کرد و گفت:

هیچ مشکلی وجود نداشت و خیلی مهربان بود.

روز ۱۶ آوریل ۲۰۱۸، زمانی که قاضی دادگاه، حکم تمدید زندان استفانسون را بررسی کرد، مدت زمان حکم او به پایان رسید.

همه در مورد این که تا چه زمانی می‌توانند به این کارها ادامه دهند و مثلاً تا همیشه مرا در زندان نگه دارند و از من محافظت کنند، بحث می‌کردند.

در آن روز، استفانسون مانند روزهای پیش، با دیگر زندانی‌ها ناهار خورد. پس از آن، ساعت ۴ عصر پلیس به او گفت که می‌تواند برود اما اگر بار دیگر بدون هیچ توضیحی خارج شود، بازداشت خواهد شد. او می‌دانست که دیگر آزاد و رها شده است. غروب آن روز، حدود ساعت ۱۱ شب، استفانسون بلیتی به مقصد استکهلم رزرو کرد:

چند چیز وجود داشت که باعث شد من چنین تصمیمی بگیرم. یکی از این موارد، زمان پرواز بود.

طبق قوانین حوزه‌ی شینگن، او نیازی به نشان دادن پاسپورت نداشت. استفانسون گفت:

می‌دانستم که احتمالاً مشکلاتی به بار خواهد آمد اما می‌خواستم نهایت استفاده را از این فرصت ببرم. آن‌ها مرا تهدید کردند که اگر زندان را ترک کنم، مرا دستگیر خواهند کرد. بنابراین، تنها می‌خواستم ثابت کنم که نمی‌توانند.

او صبح روز بعد به استکهلم رسید و کسانی که او را در یکی از محله‌های اطراف آنجا پنهان کرده بودند، ملاقات کرد. از این که تصویر خودش را در رسانه‌ها دید، مضطرب شد و با هافی در اسپانیا تماس گرفت. آن‌ها قبلاً در آمستردام با هم بودند و به گفته‌ی استفانسون، هافی عامل نفوذی او بود.

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

استفانسون تنها سه ساعت در آمستردام بود که پلیس رد او را گرفت و دستگیرش کرد. این موضوع یکی دیگر از مسائلی بود که آزارش می‌داد. او صراحتاً گفت:

من قاتل نیستم. من سرگروه باند نیستم. من هیچ اهمیتی برای پلیس اروپا ندارم پس چطور یک پلیس خیابانی در آمستردام چهره‌ی من را شناخت؟

پس از گذشت سه روز در زندان، یک قاضی هلندی دستور داد تا استفانسون را برای ۱۹ روز به زندان بفرستند. زندان آن جا اصلاً شبیه به زندان ایسلند نبود. استفانسون گفت:

غذا کمیاب بود و افراد خطرناک زیادی هم در آنجا بودند.

۹ روز بعد، ثورگیلسون مقامات ایسلند را متقاعد کرد که استفانسون را به ایسلند برگردانند. هافی نیز به اسپانیا برگشت. فراری به خانه خود بازگشته بود.

غارت

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

مدت کوتاهی پس از بزرگترین سرقت بیت کوین، قیمت این ارز دیجیتال کاهش یافت. در ماه دسامبر ۲۰۱۷، ارزش هر بیت کوین تقریبا ۱۵ هزار پوند بود، اما ارزش امروز آن بسیار کمتر شده است. تقاضا در مراکز داده‌ مانند Advania و Borealis همچنان بالاست اما تب این طلای دیجیتال خوابیده بود و بسیاری از کابوی ها به همراه آن‌ فرار کرده‌اند. حتی جف شوماخر، یکی از سرمایه گذاران حوزه‌ی فناوری گفت که به اعتقاد او، قیمت بیت کوین به صفر خواهد رسید.

سیاستمداران ایسلندی میزان برق اختصاص داده شده به مراکز استخراج ارز دیجیتال در سراسر کشور را زیر سوال می‌بردند. یک دهه بعد از بحران مالی، رهبران نگران بودند که ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین و رقبایش یعنی لایت کوین و اتریوم، انفجار دیگری به بار آورند. وزیر امور مالی ایسلند به وایرد گفت:

ارز دیجیتال را نمی‌توان به عنوان یک عامل خطر کنار گذاشت.

سیاستمداران و بانکدارها، یک بار پیش از این، اقتصاد ایسلند را متزلزل کرده بودند. ارزهای دیجیتال راه خوبی برای شهروندان است که بتوانند خودشان را در مقابل ناکارآمدی و طمع بیشتر، حفظ کنند. اودینسون، یکی از ماینرهای فعال گفت:

فکر نمی‌کنم افراد بسیاری در حوزه‌ی ارزهای دیجیتال باشند که ذره‌ای به کرون ایسلند علاقه‌ای داشته باشند.

او به کار برگشت و به جلسات منظم بنیاد بلاک چین ایسلند که اغلب بیش از ۱۰۰ نفر را به خود جذب می‌کرد، پیوست.

 البته، باید به این فکر کنیم که چه زمانی دوباره ارزش کرون افت خواهد کرد زیرا نحوه مدیریت صحیح (یا غلط) آن از اجتناب‌ناپذیر بودن این امر حکایت دارد.

افرادی که در خرید و فروش مواد مخدر دست داشتند، بیشتر پذیرای بحث در خصوص این قضایا بودند. با این حال، انجام این کار سبب شد تا آن‌ها در مرکز توجهات قرار بگیرند. در روند بررسی ای سیک‌های دزدیده‌شده، پلیس موارد مربوط به مصرف برق را برای یافتن موارد غیرعادی، بررسی کرد. از دستگاه‌های گم شده نشانی یافت نشد، اما برخی از آن‌ها مربوط به شرکت‌های پرورش ماری‌جوانا بود که آب‌کشت‌های خانگی‌شان برق زیادی مصرف می‌کردند.

ایسلند تا آمستردام؛ داستان بزرگترین سرقت تاریخ ایسلند - قسمت دوم

یکی از منابع آگاه اطلاع داد که این سارقان، تنها، کسانی را که در زمینه کشت شاه دانه فعالیت داشتند، خشمگین کرده بود. با این حال، استفاده از مواد مخدر دیگر، روند گسترش خود را طی می‌کرد. در سال ۲۰۱۷، مأمورین ترخیص کالای گمرک کپلاویک جلوی ورود حداقل ۲۰.۷ کیلوگرم کوکایین را در مرز این کشور گرفتند. این میزان، بیشتر از میزان تولیدی در چهار سال گذشته بود. این مواد به دلیل آن که ایسلندی‌ها طرفدارش شده بودند دوباره به این کشور وارد می‌شد.

مشتقات تریاک تجویزی نیز به یکی از دغدغه‌های بزرگ ایسلند تبدیل شده بود. در نیمه‌ی اول سال ۲۰۱۸، ۲۹ نفر در اثر دریافت دوز بیش از حد، جان خودشان را از دست دادند و سال گذشته، این تعداد در کل به ۳۲ نفر رسید. علی رغم احتیاط از سوی قاچاقچیان کهنه‌کاری مانند انتون کارلسون در جهت دور نگه داشتن این مشتقات از ایسلند، او اظهار داشت که تمام این‌ها به یک چیز ختم می‌شود و آن هم پول است.

الافور کیارتانسون، رئیس پلیس ایسلند، نگران جهانی شدن این جهان زیرزمینی در ایسلند بود.

این اتفاق به طور قانونی و یا غیرقانونی، در هر شغلی روی می‌دهد. مردم سعی می‌کنند به هر طریق ممکن شغلشان را ارتقا دهند.

در دادگاه محاکمه‌ بزرگ‌ترین سرقت بیت کوین، تیم او به دلیل عدم موفقیت در حملات و روش برخورد با استفانسون، تحت نظارت شدیدی قرار گرفت.

علاوه بر آن، به نظر می‌رسید که نه کیارتانسون و نه هیچ‌کس دیگری نمی‌دانست که ای سیک‌ها ممکن است کجا باشند.

استفانسون برخی اوقات داستان‌هایی را در مورد خودش از زبان مردم می‌شنید اما تا زمانی که این صحبت‌ها به طور گسترده جریان پیدا نمی‌کرد، ساکت می‌ماند.

مردم عادی، بخش عمده‌ی دانش خودشان را در مورد جرائم، از طریق تلویزیون و فیلم کسب می‌کنند و می‌توانم بگویم که تلویزیون و فیلم بهترین روش برای کسب اطلاعات در مورد جرم و جنایت نیست.

در ماه آوریل ۲۰۱۸، کمی پس از دستگیری استفانسون در آمستردام، رسانه‌ی دولت چین اعلام کرد که طی یک حمله‌ی ناگهانی، ۶۰۰ دستگاه استخراج بیت کوین را در نزدیکی پکن ضبط کردند. این خبر علاقه‌ی کیارتانسون را برانگیخت اما پرس و جوهای او، راه به جایی نداشت.

 ارتباط برقرار کردن با دیوان‌سالاری چین، مانند شنا کردن در آبی است که شفاف نیست. بسیاری از افراد فکر می‌کنند که دستگاه‌های ای سیک جایی در مناطق داخلی ایسلند، در حال ناپدید شدن و از بین رفتن زیر خروارها یخ هستند.

اگر همه‌ی تجهیزات از بین رفته باشند، پس مجرمان این سرقت، از ثروت دزدیده شده محروم شدند. طبق گفته‌های اودینسون، تنها، واحد پردازش گرافیکی که برای استخراج بیت کوین و آلت کوین‌ها استفاده می‌شود، می‌توانند تا یک ماه زندگی مرفهی را برای یک نفر به فراهم کند. حتی در این بازار نزولی نیز او معتقد است که ای سیک‌ها می‌توانند ماهیانه ۸ هزار پوند بیت کوین نصیب ماینرها کنند.

شاید استفانسون فکر می‌کرد که می‌تواند این دستگاه‌ها را به برق وصل کند و زمانی که خواب است، پول پارو کند. شاید هم نمی‌دانست. اما با این حال، این همان چیزی بود که سال‌ها پیش خوابش را می‌دید.

در ماه ژانویه امسال، او به همراه ۶ نفر از اعضای گروه سارقین به زندان محکوم شدند. استفانسون به ۴.۵ سال زندان محکوم و اعضای گروه ملزم به پرداخت ۲۱۰ هزار پوند خسارت به Advania شدند.

ایسلند همیشه جایی بوده که مردم در آن قوانین خودشان را اجرا می‌کرده‌اند. چه راهی بهتر از ساختار دیجیتال خودتان برای رهایی از کنترل دولت وجود دارد؟ مانند اولین ایسلندی‌ها، استفانسون به دنبال ثروت و رهایی از سلطه‌ی دولتمردان بود. با این حال، اجداد او از افق‌های خاکستری عبور کردند، در میان امواج برآمده از قطب شمال گم شدند و سوار بر باد به سوی سرزمین جادویی یخ‌ها و آتش‌ها رسیدند.

استفانسون، در حال برگشتن به سیستم زندانی بود که یک روز از آن فرار کرده بود؛ با آینده‌ای نامعلوم و مبهم.

او تنها انسان روی کره زمین نبود که روی بیت کوین شرط‌بندی کرده و آن را از دست داده بود. زمانی که قیمت‌ها کاهش پیدا می‌کنند و بازار با تهدید سقوط روبرو است، جامعه‌ی ارزهای دیجیتال ایسلند تنها می‌تواند نقش نظاره‌گر را داشته باشد.

مجرمان این کشور برای دستبرد زدن به انبارهای بزرگ کامپیوتری شهرها برنگشته بودند. شاید آن‌ها با دیدن سرنوشت استفانسون کنار کشیدند. شاید هم احساس می‌کردند که سود حاصل از این کار ارزشش را ندارد. هر چه باشد، دست داشتن در مواد مخدر برای مجرمان ایسلند قمار بهتری است.

guest

استفاده از محتوای توهین‌آمیز، غیراخلاقی، دیدگاه‌های غیراقتصادی، تبلیغات و اطلاعات تماس یا لینک‌های نامرتبط ممنوع است.

نقض قوانین ممکن است منجر به عدم تأیید دیدگاه‌ها یا مسدودسازی حساب کاربران شود.

0 دیدگاه