نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید

نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید
نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید
نیکولاس گوکه

هر معامله‌گری بر فراز موج‌های گاه آشفته و گاه آرام معاملات ارزهای دیجیتال، همراه با سودها و ضررهای متعدد، درس‌های بسیاری فرا می‌گیرد. نیکلاس گوکه (Niklas Göke)، معامله‌گر جوان آلمانی، یکی از افرادی است که در طول اوج تاریخی بازار، شاهد ۱۸ برابرشدن سرمایه خود بود؛ اما با به‌کارگیری روشی اشتباه تمام سود خود را از دست داد. گوکه که یکی از نویسندگان و معامله‌گران مطرح وب‌سایت مدیوم است، در مطلبی که در همین وب‌سایت منتشر کرده، ۹ آموزه‌ ساده اما جالبی را که حین معامله‌گری ارزهای دیجیتال دریافته است با خوانندگان خود به اشتراک می‌گذارد. مطلب زیر را از زبان نیکلاس گوکه می‌خوانید.

در ژانویه ۲۰۱۸ (دی ۹۶)، سبد سهام ارزهای دیجیتال من ارزشی معادل با ۳۵۰,۰۰۰ دلار داشت. در آن زمان، من فقط ۲۰,۰۰۰ دلار سرمایه‌گذاری کرده بودم و به سودی ۱۸ برابری دست یافته بودم.

اگر باهوش بودم، بخشی از این پول را نقد می‌کردم و اگر نابغه بودم تمام آن را. اما من نه باهوش بودم و نه نابغه. به همین دلیل، نشستم و تماشا کردم که چگونه سرمایه ۳۵۰,۰۰۰ دلاری‌ام تا ۳۰,۰۰۰ دلار کاهش می‌یابد و به کمترین حد خود طی ۲.۵ سال می‌رسد. تمام این مدت، من در حال سرمایه‌گذاری بودم. پس از آن سقوط تاکنون، وضعیت سبد سهامم اندکی بهتر شده است؛ اما هنوز هم با اوج خود فاصله دارد.

تنها وقتی یک حباب مالی را از سر می‌گذرانید، متوجه می‌شوید که در زمان مواجهه با حباب‌های مالی چه کاری باید انجام دهید. اگر تمام کتاب‌های روانشناسی و معاملات موجود در جهان را بخوانید، هیچ‌کدام به شما نمی‌گوید که چطور باید از پس مدیریت تجربه‌ای واقعی برآیید.

من این موضوع را فقط در فراز و فرود بازار توانستم یاد بگیرم و در مورد هیچ بخشی از آن پشیمان نیستم. سرگرمی فوق‌العاده‌ای بود و در زمان‌های بحرانی نکات بسیاری آموختم. بخشی از مفروضات اولیه‌ام اشتباه از آب درآمدند؛ اما برخی دیگر هنوز درست هستند.

می‌خواستم وقت کافی برای فکرکردن در مورد این ماجرا داشته باشم. سه سال از اولین باری که شروع به مطالعه‌ی ارزهای دیجیتال کردم می‌گذرد و امروز می‌توانم راجع به آن حرف بزنم.

در این مقاله از ۹ درسی که در مورد پول و سرمایه‌گذاری یاد گرفتم با شما سخن خواهم گفت. در نظر داشته باشید که من مشاور سرمایه‌گذاری نیستم. این مطلب مربوط به تجربیات شخصی و فردی من است. این نکات، بیشتر از بایدها روی نبایدها تمرکز دارند.

۱. جوجه‌ها را آخر پاییز بشمارید!

به نظرم، من درواقع ۳۰۰,۰۰۰ دلار از دست نداده‌ام، چون شما نمی‌توانید چیزی را که ندارید از دست بدهید. این پول هرگز به حساب بانکی من نرسید.

من تا به امروز حتی یک سِنت از موجودی دیجیتالی‌ام را نقد نکرده‌ام. دارایی‌هایی را برای خرید دارایی‌های دیگر فروخته‌ام، چه با سود، چه با زیان. اما همیشه از پولی که به دست آورده‌ام برای خرید دارایی‌های بیشتر استفاده کرده‌ام و به عقیده من این استراتژی خوب کار می‌کند. معامله‌گرها همیشه می‌گویند:

با پولی که سرمایه‌گذاری می‌کنی طوری رفتار کن که گویی تمام آن را از دست داده‌ای.

با این حال، بعضی از روزها وانمود می‌کردم که این پول را دارم. مثل کسی احساس و رفتار می‌کردم که ۳۰۰,۰۰۰ دلار در بانک دارد. این کار خوبی نیست؛ زیرا بعدا که متوجه شوید در واقع این پول را ندارید، به‌شدت احساس پشیمانی خواهید کرد. همیشه جوجه‌ها را آخر پاییز بشمارید!

۲. اول در مورد سود فکر کنید، بعد در مورد مالیات

نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید
سود نسبت به مالیات در اولویت است

در آلمان، هر سودی از ارزهای دیجیتال که بیش از یک سال نگهداری شود معاف از مالیات است که وعده وسوسه‌کننده‌ای است. بنابراین، برنامه من از روز اول این بود که همه‌ دارایی‌هایم را برای حداقل یک سال نگه دارم.

متأسفانه یا خوشبختانه، سود من خیلی زودتر از یک سال آمد و رفت. اگر ۱۰۰,۰۰۰ دلار مالیات برای سود پرداخت می‌کردم بهتر از این بود که هیچ سودی به دست نیاورم.

البته از طرف دیگر، مسئله ابهام‌برانگیز این بود که طبق قانون مالیاتی آلمان، هر سودی که شما از فروش دارایی در یک سال به دست می‌آورید، مشمول مالیات بر درآمد کل شما می‌شود و درنتیجه، صورت‌حساب مالیاتی شما را برای موارد دیگر نیز افزایش می‌دهد.

در هر صورت، اگر سودی عایدتان شد، آن را نقد و ذخیره کنید. همین!

۳. هنگامی ذخیره سود کنید که اوضاع به‌شکلی باورنکردنی بر وفق مراد است!

اسکرین‌شات‌های قدیمی به من نشان می‌دهند که در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۷ (۲ دی ۹۶)، سبد سهام من به ۱۰۰,۰۰۰ دلار رسیده بود و روز ۷ ژانویه ۲۰۱۸ (۱۷ دی ۹۶)، ارزش دارایی‌های من ۳۰۰,۰۰۰ دلار بود. وقتی سبد سهام‌تان در عرض دو هفته، سه‌برابر می‌شود، احتمالا زمان خوبی برای ذخیره سود است.

من برای چندین ماه، روزانه بین ۲ تا ۳ ساعت در مورد فناوری بلاک چین و بازارهای ارز دیجیتال مطالعه می‌کردم. همه‌ نشانه‌ها از مساعدبودن اوضاع خبر می‌دادند. ویدیوی تحلیل‌گران حرفه‌ای در این حوزه را از طریق یوتیوب تماشا می‌کردم و کاملا به یاد دارم که یکی از آنها با اشاره به نموداری با شیب عمودی می‌گفت:

اگر کسی به شما بگوید که الان و در این وضعیتِ نمودار، زمان ذخیره سود نیست، بدانید که سرتان کلاه گذاشته است!

اما ازآنجاکه ذخیره سود در آن زمان هم‌راستا با اهداف من نبود، متوجه لزوم ذخیره سود نشدم و به همین علت، هرگز سودی نصیبم نشد.

اگر دانش اکنونم را داشتم، هنگامی که متوجه می‌شدم اوضاع خوب بازار خیلی طول نمی‌کشد و افت می‌کند، اندکی سود ذخیره می‌کردم. چه این ذخیره سود برنامه‌ریزی‌شده باشد و چه نباشد، باعث آرامش خاطر شما خواهد شد.

۴. قبل از ورود، برای خروج برنامه‌ریزی کنید

رویکرد من در سرمایه‌گذاری، استفاده از هر یک دلاری است که می‌توانم برای مدتی نامحدود کنار بگذارم. من عجله‌ای ندارم و می‌دانم که بزرگ‌ترین پَرش‌ها در یک منحنی نمایی در پایان منحنی اتفاق می‌افتند.

با این حال، شما همیشه باید یک برنامه برای شرایط پیش‌بینی‌نشده داشته باشید. مثلا، من هرگز از خودم نپرسیدم:

اگر سبد سهام من قبل از اینکه معاف از مالیات شود، خیلی رشد کند، چه باید بکنم؟

بنابراین، هرگز برنامه خروج نداشتم. بهترین زمان برای تهیه برنامه خروج، پیش از شروع سرمایه‌گذاری است. مثلا برنامه شما می‌تواند این باشد:

اگر این دارایی ۱۰۰ درصد در سال رشد کرد، من ۵۰ درصد آن را می‌فروشم.

برنامه‌ریزی لزوما به‌معنای اجرایی‌کردن برنامه‌ها نیست. اما اگر برنامه خروج نداشته باشید، بی‌شک هیچ کاری از دست‌تان ساخته نیست.

نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید

۵. اعداد به‌ندرت نمایان‌‌گر واقعیت هستند

اغلب افراد از بازارها خسته می‌شوند. چون ترجیح می‌دهند اعداد در بازارها واقعیت را نشان آن‌ها بدهند، اما مشکل این است که اعداد معمولا واقعیات را نشان نمی‌دهند.

بازار سهام می‌تواند با اغماض نسخه کوچکی از آینده اقتصاد باشد. بازارهای ارزهای دیجیتال نیز می‌توانند نشان‌دهنده ارزش شبکه‌های بلاک چین در آینده باشند. هنگامی که انتظار افراد تیره و بدبینانه باشد، قیمت‌ها نیز چندان جذاب به نظر نمی‌آید. همچنین، اگر شرکت‌کنندگان بازار خوش‌بین و سرحال باشند، قیمت‌ها نیز مساعد و مثبت پیش می‌روند، صرف‌نظر از اینکه واقعیت فعلی چگونه است.

در هر روز، بهای برخی از ارزهای دیجیتال به‌شدت کاسته می‌شود؛ درحالی‌که ارزش برخی دیگر از این ارزها بیش از حد معمول افزایش می‌یابد. همین الگو در مورد شرکت‌هایی که در بازار سهام هستند نیز صادق است.

اعداد به‌ندرت واقعیت موجود را نشان می‌دهند. اما تا زمانی که شما عملکرد خودتان را با اعداد و ارقام بازار مطابقت دهید، این مسئله اهمیت چندانی ندارد. اجازه ندهید هیجانات و احساسات ناخوشایند بر شما چیره شوند و شما را از مدیریت بهینه سرمایه‌تان باز دارند.

۶. اگر «حد» شما معلوم باشد، بقیه چیزها مهم نیست

در فیلم‌هایی که در مورد وال‌استریت و بازار سهام ساخته می‌شوند، اغلب پرسشی به‌طور مکرر مطرح می‌شود: «حد تو چقدر است؟»

به نظر می‌رسد همه افراد فعال در این حوزه، حد خاصی از پول را در نظر می‌گیرند که پس از رسیدن به آن خود را بازنشسته می‌کنند و از رقابت در بازارها دست می‌کشند.

ثروت برخلاف معامله‌گری، بازی مجموع‌صفر نیست. مواردی که به دست می‌آورید می‌تواند به‌نفع همه و به‌ضرر هیچ‌کس باشد. در این بین، حد شما می‌تواند ستاره راهنمای شما باشد. حد من ۱۰ میلیون دلار است.

ارزش خالص سرمایه نیوال راویکانت (Naval Ravikant)، متفکر، فیلسوف و سرمایه‌گذار، چیزی بین ۴ میلیون دلار تا ۴ میلیارد دلار است. من هرگز این گفته او را فراموش نمی‌کنم:

هر بار که یکی از این کارآفرینان میلیاردر را می‌بینید که به بیمارستان یا خیریه‌ای کمک می‌کند، باید بدانید که سرمایه اضافی دارد و درواقع، به این پول احتیاجی نداشته است.

اگر ۱۰ میلیون دلار داشته باشم، زندگی‌ام تا لحظه مرگ تأمین خواهد بود. این هدف بزرگی است، اما راحت هم هست، چون خواسته من از زندگی قایق شخصی ۶۰۰ میلیون دلاری نیست. من فقط می‌خواهم آزاد زندگی کنم.

اگر حد خود را تعیین کنید، مسیر و مقصدتان هم مشخص می‌شود. جز این چیز دیگری اهمیت ندارد. هنگامی که هدف بلندمدت خود را بشناسید، راحت‌تر می‌توانید سود ذخیره کنید یا دل و جرأت بیشتری برای ازدست‌دادن سرمایه پیدا می‌کنید.

۷. وقتی به چیزی اعتقاد دارید، به آن متعهد باشید

من بعد از ساعت‌ها تحقیق، به این نتیجه رسیده‌ام که بلاک چین پتانسیل‌های بسیاری دارد، اما مثل اینترنت در سال ۱۹۹۳، هنوز موانع زیادی بر سر راه این فناوری است.

نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید
پتانسیل بالای بلاک چین، نویدبخش افزایش قیمت ارزهای دیجیتال است

سال‌ها طول می‌کشد تا زیرساختی فراهم شود که بتوان اپلیکیشن‌های کارآمد بلاک چین را روی آن ساخت و توجه جمعیتِ بسیاری را به آن جلب کرد. برای این کار روش‌های مختلفی وجود دارد که ممکن است با شکست مواجه شود. با این حال، اگر روشی درست جواب بدهد همه از آن سود خواهند برد.

پس از ترکیدن حباب دات کام، سهام آمازون ۹۵ درصد کاهش یافت و از ۱۰۰ دلار به ۵.۲۰ دلار طی سال‌های بعد رسید. در حال حاضر که هر سهم آمازون ۳,۰۰۰ دلار است، این افت شبیه سکته‌ای بسیار کوتاه در روند سهام این شرکت دیده می‌شود.

در نهایت، آنچه که در سرمایه‌گذاری اهمیت دارد این است که بیش از پولی که وسط می‌گذارید، برداشت کنید. در حال حاضر، سهام من ۲۰ درصد افت داشته است. پیش از این، سودی ۱,۶۵۰ درصدی را تجربه کرده بودم. آیا دو دهه بعد، این دو موج مثبت و منفی قیمت شبیه به دو خطای محاسباتی به نظر خواهند رسید؟ نمی‌دانم. ولی من به این صنعت ایمان دارم و به همین دلیل، هنوز از آن دست نکشیده‌ام.

۸. وقتی جوان هستید سرمایه‌گذاری‌های پرخطر انجام دهید.

اغلب افراد وقتی می‌شنوند که من بخش اعظمی از پول خودم را روی ارزهای دیجیتال سرمایه‌گذاری می‌کنم، به من می‌گویند عقل خودم را از دست داده‌ام! به نظر من، وقتی جوان هستید سرمایه‌گذاری روی دارایی‌های پرخطر کاملا منطقی است.

وقتی جوان هستید، احتیاج به پول زیادی ندارید. به‌اندازه کافی برای جبران ضررهای مالی انرژی دارید. همچنین، هرچه زودتر سرمایه‌گذاری کنید، سود مرکب شما طی دهه‌های بعد به‌شکل نمایی بیشتر می‌شود.

من می‌خواهم پرخطرترین دارایی‌ها را اول بخرم، نه آخر. اگر الان ۱۰۰,۰۰۰ دلار از دست بدهم، می‌توانم آن را جبران کنم. اما اگر دیر برسم، بخش زیادی از سود عاید افراد دیگر شده و من بی‌نصیب خواهم ماند. هرچه سبد سهام ارزهای دیجیتال‌ من بیشتر رشد می‌کند، روی بازار سنتی سهام بیشتر سرمایه‌گذاری می‌کنم. پس از آن، می‌توانم به صندوق‌های سرمایه‌گذاری مبتنی بر شاخص، املاک و مستغلات و سایر گزینه‌های سرمایه‌گذاری فکر کنم.

هر چه سن شما بالاتر برود، خطر کمتری می‌پذیرید و بیشتر به‌دنبال بازده ایمن هستید. جسورانه شروع کنید و کم‌کم ترسو شوید. نباید وقتی ۶۰ ساله شدید همه دارایی‌تان را شرط ببندید. باید زمانی تمام دارایی‌تان را وسط بگذارید که هنوز به‌اندازه کافی وقت و انرژی برای به‌دست‌آوردن مجدد آن داشته باشید.

۹. از همان ابتدا و با تمام قوا پس‌انداز کنید

دوستانم بعد از فارغ‌التحصیلی از کالج و ورود به بازار کار، درآمدی بین ۰ تا ۴,۰۰۰ دلار کسب می‌کنند. من اغلب به آنها می‌گویم:

اینکه اولین حقوق‌تان را چگونه خرج می‌کنید، تعیین می‌کند که حقوق ماه‌های بعدی‌تان را چگونه خرج خواهید کرد.

اگر طی یک ماه اول، همه حقوق‌تان را خرج کردید، به خرج‌کردن تمام حقوق‌تان عادت می‌کنید. پنج سال بعد، سرمایه‌گذاری شما هنوز صفر دلار خواهد بود و شما از منحنی رشد نمایی این پنج سال باز مانده‌اید، سال‌هایی که می‌توانستند بیشترین بازده را داشته باشند.

حتی اگر درآمد زیادی ندارید، بهتر است ۱۰ درصد آن را کنار بگذارید و این اصلا ضرری به شما نمی‌رساند. شاید حتی ۳۰ درصد و شاید ۵۰ درصد. به هر حال، هر چه می‌توانید و تا جایی که زندگی برای شما سخت نمی‌شود، بخشی از درآمدتان را برای سرمایه‌گذاری کنار بگذارید. همین حالا این کار را انجام دهید.

نه درس مهم که باید از ضررهای خود در بازارهای مالی بگیرید
پس‌اندازی یکی از مهم‌ترین پیش‌نیازهای سرمایه‌گذاری است

چه روش شما این است که اول مدتی پس‌انداز کنید و بعد سرمایه‌گذاری کنید یا اینکه همه را همین حالا سرمایه‌گذاری کنید، تنها راه یادگیری مدیریت و رشد پولتان این است که خود را ملزم به ذخیره و سرمایه‌گذاری پولتان کنید.

guest

استفاده از محتوای توهین‌آمیز، غیراخلاقی، دیدگاه‌های غیراقتصادی، تبلیغات و اطلاعات تماس یا لینک‌های نامرتبط ممنوع است.

نقض قوانین ممکن است منجر به عدم تأیید دیدگاه‌ها یا مسدودسازی حساب کاربران شود.

3 دیدگاه
امید
امید
3 سال و 7 ماه قبل

بسیار کاربردی و زیبا

Pirooz
Pirooz
3 سال و 7 ماه قبل

به نظر من مورد آخر از همه مهمتره. **پس انداز و سرمایه گذاری**

استاد ونآریا
استاد ونآریا
3 سال و 7 ماه قبل

بسیار عالی و شیوا
شاید اگر این مقاله رو 5 سال پیش میخوندم خیلی اتفاقات هم برای من مثبت بود... نه صرفا آزمون و خطا و خطا ...

موید باشید