تحرکات اخیر در قیمت بیت کوین باعث شد مجدداً سروکله تیترهای منفی رسانهها و مهمانان همیشگی آنها پیدا شود.
کسانی مثل پیتر شیف (Peter Schiff) که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد و نوریل روبینی، کسی که با وجودی بلاک چین را یک کلاهبرداری میداند که سرانجامی جز نابودی ندارد، همیشه توییتهای مربوط به آن را در بالای توییترش سنجاق (پین) میکند.
حساب کاربری «ماین دیجیتال» (Mine Digital) در وبسایت مدیوم در مطلبی اثبات میکند که بیت کوین با وجود تمام مشکلات میتواند به رشد خود همچنان ادامه دهد. متن کامل این مطلب را در ادامه میخوانید.
اگر چه اراده بعضی منتقدان برای شکست دادن این فناوری بسیار عجیب و دیوانهوار به نظر میرسد، اما صحبتهای آنها یک تجزیه و تحلیل نیست. آنها طوری مینویسند که انگار قرار است نظرات آنها روی ذات این ایدهِ [بلاک چین] جا افتاده و تثبیتشده تأثیرگذار باشد. آنها فکر میکنند، اذهان تنگ و کوتاهشان میتواند خدشهای به آبروی بیت کوین وارد سازد.
در حقیقت، گزاره ارزش موجود برای بیت کوین یک راز پنهان نیست. اگر حرفهای آنها درست باشد، پس بیت کوین دارای ارزش است و در آینده هم ارزشمند خواهد بود و شاید حتی بتواند در آینده منبع ارزشی برای یک نظام مالی جدید غیرمتمرکز و جهانی باشد.
گزاره ارزش بیت کوین شامل سه بخش اصلی ست.
با این سه مورد میتوان اثبات کرد که بیت کوین ارزش دارد و ارزشش افزایش میيابد:
- فلسفه ارزش پولی از نیک سابو (Nick Szabo)
- سیستم اثبات کار هش کش (HashCash) از آدام بک (Adam back)
- پروتکل بیت کوین از ساتوشی ناکاموتو
فلسفه ارزش پولی از نیک زابو

این ایده ادعا میکند که ارزش پولی امری واقعی است و درک ساتوشی ناکاموتو از این فلسفه آنقدر خوب بود که توانست آن را بهصورت دیجیتالی بازتولید کند. به نظر من (نویسنده)، این فلسفه انقلابیترین جنبه بیت کوین است که متأسفانه اکثر مردم از آن بهسادگی عبور میکنند.
نیک زابو در مقالهاش به نام بیت گلد (Bit-Gold) این مفهوم اینگونه بیان میکند:
«فلزات گرانبها و چیزهای کلکسیونی به دلیل هزینهبر بودنِ فرایندِ خلقشان، دارای یک ویژگی کمیابی غیرقابل جعل هستند. این ویژگی توانست پولی [مثل طلا] به ما عرضه کند که تا حد زیادی از هر واسطهای که بخواهیم به آن اعتماد کنیم بی نیاز بود. با اینحال فلزات گرانبها هم مشکلات خود را دارند، برای مثال اندازهگیری درجه خلوص فلزات برای هر معامله معمولی بسیار گران تمام میشود. به همین دلیل باید از یک نهاد مورد اعتماد (که معمولاً با مأمور مالیاتی که سکهها را برای پرداخت میپذیرد همکاری میکند) درخواست میشد که مقدار استانداردی از یک فلز را به صورت سکه در آورد. مشکل دیگر اینجاست که شما نمیتوانید با فلز پرداخت های آنلاین خود را انجام دهید.
بنابراین اگر پروتکلی وجود داشت که بهوسیله آن میشد به صورت آنلاین واحدها و بیتهایی غیرقابل جعل و پرهزینه ساخت که کمترین وابستگی را به واسطه قابل اعتماد داشته باشد، بسیار عالی میشد. بیتهایی که بتوان آنها ذخیره کرد، انتقال داد و اصالت آنها را با کمترین نیاز به اعتماد [بین دو طرف] تعیین کرد. من به آن بیت گلد میگویم.»
مقالهای که بخشی از آن را خواندید، در سال ۲۰۰۵ و قبل از ظهور بیت کوین نوشته شده است.
او در نوشتههای دیگر خود نیز هم به تفصیل به این موضوع پرداخته است.
در حقیقت درک شخصیِ نیک سابو از عناصر تشکیلدهنده یک ارزش مالی بود که او را به یکی از بخشهای مهم معادلات ساتوشی ناکاموتو تبدیل کرد. ساتوشی به خوبی از مقاله نیک سابو در اختراعش استفاده کرده است.
میتوان گفت که این فلسفه ماهیت پول را بسیار بهتر از بسیاری از نامهای بزرگ و متخصصان مطرح حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری، توضیح میدهد. نام هایی مثل بهترین سرمایهگذار دنیا وارن بافت (Warren Buffet)، نوریل روبینی، کن گریفن (Ken Griffen) مدیرعامل سیتادل، رابرت شیلر (Robert Shiller) استاد اقتصاد دانشگاه ییل و برنده جایزه نوبل، بیل هریس (Bill Harris) از دو شرکت اینتوایت (Intuit) و پی پال و جمی دایمن (Jamie Dimon) بانکدار افسانهای و مدیرعامل شرکت جی پی مورگان و بسیاری دیگر.
سیستم اثبات کار هشکش از آدام بک

بخش دوم، توانایی برای ارائه فلسفه ارزش پولی در دنیای دیجیتال است.
بیتهای غیرقابل جعل و پرهزینه که نیک سابو از آن صحبت میکرد و سرانجام در بیت کوین به کار برده شد، از مقاله آدام بک، این متخصص کمتر شناخته شده، با نام «هش کش، اقدامی بر علیه DoS» الهام گرفته شده بود.
آدام بک برای جلوگیری از ارسال شدن پیامهای بیهوده از طرف اسپمرها که با هدف مختل کردن سیستمها انجام میشد، در اختراع خود این الزام را ایجاد کرد که کاربران برای ارسال پیام باید با کامپیوتر خود یک سری محاسبات ریاضی انجام میدادند که نیازمند به مصرف پردازنده (CPU) بود. با این کار اگر کسی میخواست پیامهای هرزرنامه به سیستم ارسال کند، مجبور میشد تا مقدار زیادی قدرت پردازش از خود داشته باشد که مستلزم مصرف کردن برق است. به این روش اصطلاحا اثبات کار (Proof Of Work) میگویند که در بیت کوین با نام ماینینگ یا همان استخراج میشناسیم.
آدام بک با خلق مفهومی به نام اثبات کار توانست استفادههای کنترل نشده از اینترنت مثل هرزنامهها (اسپم) را به کاری پرهزینه تبدیل کند. یکی از اصول اساسی این مفهوم، ارائه کارکردی است که تائید آن آسان اما محاسبه آن گران باشد. بیت کوین با استفاده از الگوریتمهای رمزنگاری، بیتهایی پرهزینه و غیرقابل جعل برای استفاده در بلاک چین خلق میکند که کار بررسی بلاک چین را آسان و ارزان میکند. به این ترتیب بود که بیت کوین توانست مفهوم ارزش پولی را به شکل دیجیتال، بازتولید کند.
مقاله (وایت پیپر) بیت کوین از ساتوشی ناکاموتو

بخش سوم، قرار دادن نمونهای دیجیتال از تئوری ارزش پولی در یک سیستمِ دارای کارایی است.
این مهمترین دستاورد ساتوشی ناکاموتو بود که توانست سیستم بیت کوین را در وایت پیپر (گزارش کار پروژه) خود معرفی کند.
بیت کوین یک سیستم باز است که سعی نمیکند با ارائه یک ساختار سختگیرانه و فراگیر، رفتارهای انسانی را پیشبینی کند. این سیستم ضمن قبول ناتوانیهایش، به کاربران انگیزه [مالی] میدهد تا جوری باشند که باعث موفقیت کار سیستم شود. این درست برخلاف رویه معمول ما در مقابله با ریسک است که معمولاً به مدیریت، نظارت و مداخلات بیشتر میانجامد. استفاده از یک سیستم باز به این دلیل است که میدانیم یک ساختار انعطاف ناپذیر سرانجام خواهد شکست.
بخشی از این مسئله را میتوان ایدههایی شبیه به تئوریهای بازی و رفتاری در اقتصادی دانست. ناکاموتو در وایت پیپر بیت کوین مینویسید:
[بازی] باید طوری باشد که اگر بازیکن بد/خوب قواعد را رعایت کند سود بیشتری از اینکه قواعد را رعایت نکند ببرد. قواعدی که فرد را تشویق کند تا به جای تضعیف سیستم و کم کردن ثروتش، باعث شود که بیشتر از بقیه افراد سکه (کوین) جدید بدست آورد.
به نظر ما (نویسنده) ارزش گزاره بیت کوین بستگی به ایده، تجسم دیجیتالی آن ایده و نوع اجرای آن دارد و بیت کوین از این نظر تاکنون بسیار عالی عمل کرده است.
به همین دلیل میبینیم که خطر نگرانیهای مردم درباره پروتکل بیت کوین جایی در بین سه عنصر اصلی گزاره ارزش بیت کوین ندارد. منتقدان، اعتبار یا عدم اعتبار بیت کوین را بهوسیله رفتارهای قیمتی آن در بازار تعیین میکنند. آیا معقولانه است؟
سوال اینجاست که آیا بازار آزاد بیت کوین، به عنوان بازاری که داراییِ آن قبل از کاربردی شدن و مقبولیت، مورد هجوم سفتهبازان و دلالها قرار گرفته است، میتواند بقای پروژه را به خطر بیندازد یا خیر؟
حجم بازار بیت کوین با یک منحنی سهمی که در اواخر سال ۲۰۱۷ و با تحریک بازار توسط معامله گران خرد صورت ایجاد شد، توانست به رکورد ۴۲۰ میلیارد دلار برسد؛ اما این دارایی در مدت کوتاهی ۸۴ درصد از ارزش خود را در رویدادی که به نام زمستان ارزهای دیجیتال (Crypto Winter) معروف شد از دست داد، بهطوریکه بسیاری عقیده داشتند بیت کوین مرده است؛ اما در نزدیکیهای سال ۲۰۱۹ بود که سروکله بهار پیدا شد و قیمت این دارایی مجدداً با یک سهمی زیبا مجدداً اوج گرفت. صد البته صعود جدید به بزرگی بار قبل نبود.
بیت کوین از همان روز اول دچار این فراز و فرودها بوده و به همین ترتیب توانسته است خود را از یک ایده ساده در سال ۲۰۰۹ که کسی به آن توجه نمیکرد، به جایگاه امروزش در دنیای اقتصاد برساند.
هر رویداد و فرصت خرید بزرگ، سرعت پخش شدن آن در اکوسیستم را افزایش میدهد.

همانطور که پول، پول میآورد، ثبت قیمتهای بالا هم باعث رسیدن به قیمتها بالاتر میشود. و این اصلاً چیز عجیبی نیست.
این همان مفهوم سازوکار بازتاب پذیری بازار (reflexivity) است که جورج سوروس (George Soros)، اقتصاددان برجسته، در کتاب خود در مورد این موضوع، آن را بهطور کامل توضیح داده است.
قیمتهای بالاتر د رواقع یک الگوی جدید را به بازار وارد میکنند و گاهی اوقات بازار این الگو را میپذیرد و قیمت جدید باقی میماند. گاهی اوقات هم بازار الگو را رد میکند و قیمتهای بالاتر واردشده به پایین شکسته میشوند. این قیمتهای جدید همچنین، امکان قیمتهای بالاتری را ارائه میکنند و [ذاتا] قدرت این را دارند که بازار را برای انجام تحرکات سهمیشکل تحریک کنند.
گسترش ایده بازتاب پذیری در مورد دلار هم همزمان با افزایش تعداد افراد مشارکتکننده در آن افزایش یافت و قیمت دلار توانست توجه افراد جدی بیشتری را به خودش جلب کند.
هر سقوط باعث میشود که این دارایی تجربه بیشتری به دست بیاورد. هر سقوط کلیت پروتکل را زیر فشار و ذرهبین منتقدان میبرد. هر بار مالکان جدیدی وارد بازار میشوند که انگیزه و جدیت بیشتری نسبت به مالکان قبلی دارند و با دقت زیر و بم نحوه اجرای پروتکل، برای پیدا کردن اشکالات، را زیر نظر میگیرند.

سال ۲۰۱۵ بیت کوین به نوعی به نظر آسیبپذیر میرسید. تراکنشها بسیار گران بودند و از دیدگاه کسی که اطلاعات کمی داشت، میشد سطوح قیمتی پایینتری را برای آن متصور شد که در صورت رسیدن به آن، پروژه شکست میخورد. سطوحی که بیت کوین را دچار کاهش قیمت مرگباری میکرد که راه برگشتی از آن وجود نداشت. به تصور برخی، تهدید اصلی، تهدیدی بود که پروژه نسبت به نظام مالی جهانی ایجاد میکرد، اما در آن زمان تهدید نابود کردن خودِ پروژه، جدیتر به نظر میرسید. شاید در آن زمان بازارهای سنتی جهان هنوز روی آن تمرکز نکرده بودند، یا آنکه مطمئن بودند که میتوانند در زمان موعود به راحتی با بیت کوین رقابت کنند.
در طی همین زمان بیت کوین در حال ایجاد یک ارزش ذاتی برای خود بود. ارزش ذاتی وقتی ایجاد میشود که استفاده از یک دارایی بهعنوان یک نرخ مرجع برای یک دارایی دیجیتال و پروژههای مرتبط، با خلق یک تقاضای واقعی برای معاملات، سکونی برای سازوکارهای قیمتی فراهم کند. این سکون همراه با افزایش کاربردهایی جز سفته بازی، گستردهتر خواهد شد. منظور این است که امروزه ارزش بسیاری از ارزهای دیجیتال را همانطور که با دلار میسنجند، با بیت کوین هم محاسبه میکنند.
شاید اینجا سهمی از سفته بازی بر اساس حجم معاملات وجود دارد که نشانگر توانایی بقای پروتکلهاست. سؤال اینجاست که آیا نظریه بازی ذکرشده در وایت پیپر بیت کوین وزن بسیار سنگین اهرم سفته بازی و فشارِ رو به پایین بازتابپذیریِ آن را بهحساب آورده است یا خیر؟ اگر بتوان دارایی را در سطحی پایینتر از جایی که تبدیل به یک موقعیت کشنده میشود، فروخت، این اتفاقی است که خواهد افتاد.
افرادی باعث بهبود ساز و کار بازار در طی چند سال آینده خواهند شد که علیرغم این خطرها میتوانند این دارایی را برای کاربردهای سازمانی خود مورد ارزیابی قرار دهند و میدانند که باید با آن چگونه برخورد کنند.
با مشاهده چرخه زندگی بیت کوین میتوانیم ببینیم که این دارایی مرتب شکل عوض کرده است. موفقیت بزرگ بیت کوین بهعنوان یک دارایی احتکاری (سفتهبازی) در ابتدا توسط سوداگران خردهپا، مبلغانی که از همان ابتدا طرفدار علم رمزنگاری بودند، هرج و مرج طلبان، دلالان مواد مخدر دارک وب، آزادیخواهان و امثال آنها تجربه شد. افزایش قیمت در نمودار بیت کوین از چشم آنها مهر تأییدی بر دیدگاهشان نسبت به بیت کوین و دنیا بود.
آنها اشتباه نمیکردند؛ اما قدرت آنها در بازارهای مالی دنیا بسیار ناچیز بود. زمانی رسید که بازار آنقدر بزرگشده بود که بتواند توجه افراد و گروههای حرفهای کوچک و بزرگ معاملهگر را به خود جلب کند و اینگونه بود که این افراد و گروههای حرفهای که درک خوبی از سیستمهای مالی و مشکلات پیرامون آنها داشتد، تبدیل به اولین کسانی شدند که با دیدگاهی حرفهای به مطالعه پروتکل بیت کوین پرداختند.

اشتباه نیست که بگوییم در دنیای تجارت، اقتصاددانها از مشکلات نظام مالی کنونی دنیا خبر ندارند. طرفداران افراط گرایِ بیت کوین که میخواهند با فشار یک دکمه قیمت را بالا ببرند را نمیتوان لزوماً انقلابیهایی در جهت پیشرفت عرصه تجارت دانست. سیستم پولی کنونی از ساختاری برخوردار است که کارایی دارد و بقیه نظام اقتصادی جهان به آن وابسته است. وابستگیای که بخش مالی بدون هیچ شرمی از آن سوء استفاده میکند. این وابستگی حتی ممکن است در آینده سر خود را از این بیشتر به دهان شیر قصه ما [بانکهای مرکزی] فرو کند. این نظام مالی خود را در اقتصاد جا کرده و در درون آن یک بستر داخلی خلق کرده است که نظام مالی حباب گونه ما بتواند از طریق آن با بسیاری از چیزهای فیزیکی و غیر احتکاری، داراییها، رویدادها، مردم و تراکنشها ارتباط پیدا کند. شاید سرانجام بد این نظام مالی به نظر غیرقابلاجتناب برسد و شاید زمان آن به سر رسیده باشد، اما هنوز وقوع آن قابل پیشبینی نیست. البته کسانی که در این نظام کار میکنند به خوبی از پایان تلخ مداخلات ارزی برای نجات فدرال رزرو باخبرند.
اما بازار بیت کوین در حال حاضر پر از معاملهگران حرفهای شده است و این را میتوان در نوع حرکتهای قیمتی اخیر بیت کوین مشاهده کرد. تحرکات قیمتی در بازههای زمانی مخصوص به خودشان، بسته به محاسباتی که مشخص میکند مالکان دارایی به چه سمتی حرکت میکنند، اتفاق میفتد. برای مثال اگر مشارکتکنندگانی با اهرمهای بالا و دیدگاه کوتاهمدت، پوزیشنهایی مشابه اتخاذ کنند، بازار بر ضد آنها حرکت خواهد کرد. چنانچه افراد حرفهای زیادی بدانند که چطور پوزیشنهای خود را اتخاذ کنند، بازار ممکن است بر ضد آنها هم حرکت کند.
اما معاملهگری یعنی همین. با وجود اینکه معامله این قدرت را دارد تا سازوکار قیمتی را تحریک کند، اما نمیتواند نگرش اساسی و مناسبی را برای تعیین گزاره ارزش بیت کوین معرفی کند. امیدوارم که نیمه ابتدایی این نوشته توانسته باشد به سؤال ما پاسخ بدهد یا حداقل به ما کمک کرده باشد تا بتوانیم درکی از ماهیت، کاربرد و ارزش آن پیدا کنیم و بتوانیم با استفاده از آن، سیستمهای فعال و مؤثر دیگری را خلق کنیم.
سلام دوستان. بنظرتون ارزها دوباره بالا میره؟
همه کشورها دارند برای خودشان ارز دیجیتال رسمی درست می کنند و به این صورت بازهم وضعیت پول و… در دست دولت ها باقی خواهد ماند اما بصورت دیجیتال…. متاسفانه امکان غیرمتمرکز شدن بنظر حالا حالا وجود نخواهد داشت….
بیت کوین ارز نیست یه پلتفرمه که خیلی زوایای پنهانی داره و همواره رو به تکامل بوده، هست و خواهد بود، ای کاش مردم دنیا از این تکنولوژی نهایت استفاده را ببرند نه عده ی خاصی
داداش شما بلاک چین رو با د میگفتی نه بیت کوین رو
لازم نیس فعلا در باره نابودی یا موفقیت بیتکوین فکر کنیم چون شرایط بیتکوین خیلی بهتر از سالهای پیشه ضمنا بیتکوین هیچ وقت نمیتونه اقتصاد جهانی رو ببلعه لازم هم نیس اینکارو بکنه فقط کافیه یه درصدی از سرمایه وارد این قسمت بشه مثله طلا نفت …. زیاد خودتون رو نگران این قضایا نکنید الان فقط بهتره حواستون به هاوینگ باشه.
دوست من با عرض معذرت و با نهایت احترام باید بگم شما اصلا مفهوم این مطلبو نفهمیدید
این مطلب مفهومش کاملا در تضاد با چیزی هست که شما میگید
صحبت شما سفته بازیه و صحبت این مطلب اینه که سفته بازی نباید منجر به نابودی این دستاورد یعنی بیت کوین بشه و عقیده نویسنده اینه که سفته بازی یعنی اون چیزی که منظور شما هست بیت کوین رو به دلایل سه گانه ای که گفته زمین نخواهد زد
شما باز اومدی و تنها دغدغه ات سفته بازی و کسب سود کوتاه مدته
بیت کوین الان دیگه یک ایدئولوژیه و داره تبدیل به یک مکتب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میشه. نویسنده میگه درسته سفته بازان( البته قصد بی احترامی به افرادی مثل من و شما که سفته بازی میکنیم هم نداره و نمیگه کار بدی میکنیم) وارد این بازار شدن و بخشی از ارزش گذاری های این بازار کار اون ها هست اما این نباید باعث نابودی بیت کوین بشن.
جناب آریان فر مثل همیشه عالی بود. انتخاب مطلب و ترجمه حرفه ای شما به همراه ترجمه های خانم ناصری و خانم رضاجو واقعا بی نظیر هستند. از همه دست اندرکاران سایت ارز دیجیتال به خاطر امانت داری و رعایت عدالت و انصاف در ارائه مطالب موافق و مخالف بدون اینکه تعصب و جانبداری خاصی داشته باشند تشکر میکنم و از این سه نفری که نام بردم قدردانی خیلی خیلی ویژه میکنم. امیدوارم روز به روز پیشرفت کنید و بهتر بشید.
فقط یک نکته رو که ذهن منو مدت هاست درگیر کرده و تو این مطلب و خیلی مطالب دیگه گاهی بدون اینکه نویسنده به طور مستقیم بهش اشاره بکنه از مطالب علمی برداشت میشه میخوام مطرح کنم:
به این جمله توجه کنید :« البته کسانی که در این نظام کار میکنند به خوبی از پایان تلخ مداخلات ارزی برای نجات فدرال رزرو باخبرند. »
سوالم اینه که آیا ممکنه که دولت آمریکا و شاید با همراهی دولتی مثل انگلیس از ناکارآمدی سیستم حاکم به خصوص بعد از دو بحران بزرگ یکی در سال 2001 و دیگری در سال 2008 آگاه شده باشند و متوجه شده باشند که سرعت رشد بدهی ها از درآمدهاشون انقدر پیشی گرفته که دیگه هرگز نخواهند توانست اونو تسویه کنند، شروع به اجرای یک طرح و سیستم اقتصادی جدید به صورت ناشناس با اسطوره سازی کرده باشند و نتیجه تلاش های چند ساله اشون که توسط نخبه هایی که در اختیار داشتند رو در جایی که جایگاه مردم و آزادی خواهان بود یعنی انجمن سایفرپانک ها به اسم شخصی به نام ساتوشی ناکاموتو مطرح کرده باشند و حاصلش بیت کوین امروز شده باشه و خودشون هم تو این سال ها در حال نوسان گیری و کنترل بازار باشند( یعنی همون نهنگها این دولت آمریکا یا شرکاش باشند) و به این طریق با تسلط بر بیشتر از نیمی از بیت کوین ها و رسوندن ارزش هر بیت کوین به بالای یک میلیون دلار سعی در از بین بردن اثر سقوط وحشتناکی که نتیجه اقتصاد کینزی یا نئوکینزی هست و در انتظار این سیستم حاکم هست داشته باشند؟
این فقط سواله و هر نظریه یا فرضیه ابتدا با یک شک و تردید و ایجاد سوال آغاز میشه تا بعد اسناد و شواهدش جمع آوری بشه و تبدیل به نظریه اثبات شده بشه. پس لطفا سریع از عبارت های کلیشه ای مثل « توهم توطئه » استفاده نکنید. ضمنا این نکته اساسی رو که بعد از سال ها تجربه بهش رسیدم بهتره بهتون بگم : همون هایی که دائم در حال توطئه بودند عبارتی ساختند به نام « توهم توطئه » تا هرکسی که به کارهاشون پی برد و چیزی رو مطرح کرد اونو متهم به متوهم و پارانوئید بودن کنند.
سلام
بنده هم یک سال هست به این موضوع فکر میکنم و احتمالش هست که چنین چیزی باشه نتیجه ای که من برای خودم گرفتم این بود که اگر ساخته دست خودشون باشه سرمایه گذاری خوبی کردم چون روندش تا الان خوب بوده و اگرم ساخته دست خودشون نباشه باز روند ده سالش عالی بوده و باز هم من برد میکنم
در هر صورت برد فعلا با خریدار البته زمان حساسی هست این 3 تا 5 سال پیش رو همه چیز رو مشخص میکنه
شبکه لایتنینگ تحقق پیدا کنه مطمئنا خیلی قصیه فرق خواهد کرد من امید زیادی تو حالت در دست دولت ها نبودنش بستم و کارهای جک دورسی رو بشدت پیگیری میکنم امیدوارم بتونه تو آفریقا کار های خوبی انجام بده
شما کاملا درست میفرمایید. منم نظرم همین نظر شماست. اما فقط یک سری مشکل بزرگ وجود خواهد داشت و اونم تسلط یک گروه کم به جای عموم مردم بر بیش از نیمی از بیت کوین هاست که این معناش نرسیدن به عدم تمرکز و دخالت های گسترده مجدد همان قدرت های حاکمه. این معنیش سود نگرفتن از این بازار نیست بلکه حتی تا حدودی سود گرفتن رو برای مدت ها تضمین میکنه اما معناش نرسیدن به تمام آرمان ها و اهداف بیت کوین و آزادی خواهان دنیا هست. تسلط یک یا دو یا چند دولت بر بیش از 50 درصد بیت کوین های بازار یعنی اخذ مالیات به هر شیوه ای که این دولت ها بخواهند، یعنی هر وقت دوست داشته باشند عرضه کنند و قیمت را دامپ کنند و سرمایه هاشون رو به سمت یک دارایی دیگر ببرن و بعد از گرفتن سود کلان مجددا شروع به خریدهای سرسام آور کنند و قیمت ها را پامپ کنند و به اوج برسانند و بازهم از این طریق قدرتمندتر شوند یعنی همین کاری که الان در سیستم حاکم انجام میدهند. در واقع این دقیقا مثل همان چاپ پول یا به عبارت بهتر سیاست های انبساطی یا انقباضی کنونی بانک های مرکزی عمل میکند و از مردم مالیات پنهان علاوه بر انواع مالیات ها و تعرفه های گمرکی قانونی آشکار اخذ میکنند. این یعنی بیت کوین هرگز یک پول واقعی با ارزش ذاتی با ثبات نخواهد شد. این یعنی بشر دوباره در اسارت و بردگی دولت های دنیا باقی خواهد ماند. و خیلی اتفاقات ناگوار دیگه که اینجا مجال بحث درباره همه اشون نیست.
به طور خلاصه فلسفه ارزش پولی نیک سابو، سیستم اثبات کار هشکش آدام بک و وایت پیپر ساتوشی ناکاموتو هیچ کدام با استدلال های منطقی در صورتی که سناریویی که گفتم صحیح باشه، محقق نخواهند شد.
سلام. اولا ممنون از لطفی که من و همکاران دارید.
در پاسخ باید بگم که متاسفانه دولت و جکومت های قرن بیستم توسط کوتوله های سیاسی اداره می شوند. حتی در کشورهای توسعه یافته. چنین نقشه ای که شما
می فرمایید احتیاج به یک طرح بیست ساله داره که در دولت های دمکراتیک به دلیل عوض شدن دوره ای شیوه حکومت عملی نیست.
چنین ایده ای فقط توسط یک فرد نابغه ( یا گروهی از افراد نابغه) قابل اجرا بود که عضو هیچ دولت و حزبی نباشند.
اگر هم بر فرض محال همچین کاری کرده باشند حتما تا الان برعکس عمل کرده چون تا الان بیت کوین به نسبت
خیلی موفق عمل کرده و قیمتش به طور کلی صعودی بوده.
کشورهای آمریکا و انگلیس علی رغم ظاهرشون یکی از سنتی ترین نظام های مالی دنیا رو دارند و این ایده اصلا به فکرشون نمی رسه.
در ضمن احتیاجی به استفاده از کلیشه نیست. شما خیلی راحت با استفاده از منطق و احتمالات می تونید بفهیمد
که آیا احتمال طرح چنین نقشه ای توسط حدود شش دولت مختلف در این دو کشور بیشتره یا این که یه آدم مترقی و نابغه
ایده شو به جهان عرضه کنه و بقیه اون رو توسعه داده باشند.
یادتون باشه که خالق اینترنت هم می تونست ایده شو به دولت ها بفروشه و در این صورت ما چیزی به اسم اینترنت نداشتیم
ولی اون هم مثل ساتوشی اومد ایده ش رو منتشر کرد و اینترنت ساخته شد.
ممنون از شما جناب آریان فر. نظر شما هم بیراه نیست و میتونه کاملا صحیح باشه اما دلیل چندانی برای اثبات صحت این حالت ها نداریم به جز اینکه بگوییم تاکنون بیت کوین به لحاظ اهدافش تا حدودی خوب عمل کرده البته بیشتر از نظر سوددهی و رشد قیمت که شما هم اشاره فرمودید. منتها از خیلی جهات هنوز به اهدافش نرسیده. از جهت دیگر اینترنت اولین بار توسط نهادهای نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا اختراع شد و مورد استفاده قرار گرفت و تا مدتی این مطلب مسکوت بود تا اینکه برای گسترش پروژه ها و اهدافشون چاره ای ندیدند جز اینکه اون رو عمومی کنن چون که اگر این کار رو نمیکردند اینترنت فقط یک شبکه محدود بین چند کامپیوتر نهادهای امنیتی و نظامی آمریکا بود و نمیتوانست در سراسر دنیا پخش شود و در نتیجه اشراف اطلاعاتی آمریکا بر روی دنیا انقدر گسترش پیدا نمیکرد.
در مورد دموکراتیک بودن کشورهای مورد اشاره به دلیل اینکه تحصیلات بنده بسیار مرتبط با این مطلب هست و بخشیش رو در همین کشورها گذروندم و تا مدارج بالا بوده، خدمت شما عرض میکنم که شما فقط به پوسته نرم این نظام ها اشاره میکنید که هر چند سال یک بار تغییر میکنند اما این حکومت ها یک هسته بسیار سخت دارند که همیشه سیاست های کلی و رویه ها و بسیاری چیزهای دیگر رو تعیین و کنترل میکنند. این هسته سخت بخش های مختلف پنهان و آشکار زیادی داره که نهادهای امنیتی یکی از این بخش ها هستند. طرح های نهادهای امنیتی حتی گاهی دویست ساله هستند. با سرچ های ساده می توانید طرح های بسیار بلند مدتی که هسته سخت حکومت بریتانیا یا آمریکا برنامه ریزی و اجرا کردند و فقط تعداد کمیشون امروز افشا شده رو پیدا بکنید.
در مورد بخشی از فرمایش شما مبنی بر اینکه چنین طرح هایی از نوابغ برمیاد و نه کوتوله های سیاسی باید خدمت شما بگم که کوتوله های سیاسی بیشتر جلوی دوربین ها و صحنه نمایش هستند و در واقع جزئی از پوسته نرم حکومت ها اما همین کوتوله های سیاسی و مهم تر از این ها هسته سخت حکومت ها، بهترین نخبگان و نوابغ دنیا رو در خدمت خودشون دارند. علتش اینه که همه ما به دنبال کسب سود و منفعت هستیم و هرجایی که سود و منفعت بیشتری باشد به احتمال قوی به سمت آن میرویم و بدیهی است که از نظر ثروت هیچ کدام از بزرگترین ثروتمندان دنیا توانایی رقابت با یک حکومت آن هم یک حکومت قدرتمند رو ندارند و کمتر کسی پیدا می شود که به خاطر اخلاق و انسانیت تن به هر کاری ندهد و نخبگان هم انسان هستند و نیازهایی دارند که ممکن است آن ها را به آغوش حکومت ها بیاندازد.
بنابراین با تمام احترامی که برای جنابعالی و فرمایش هاتون قائلم اما با اطمینان نسبتا خوبی و با نهایت ادب و احترام خدمت شما عرض میکنم که این استدلال هایی که فرمودید سناریوی مورد اشاره را رد نمیکند.
بازم از شما ممنونم که پاسخ دادید جناب آریان فر. بنده به هیچ عنوان ناراحت که نمیشم هیچ خوشحال میشم چون این بحث علمیه.
همون طوری که شما فرمودید اگر بخوایم راجع به این موضوعات صحبت ها و استدلال ها رو ادامه بدیم، این بحث بسیار کش دار و طولانی خواهد شد و ناگزیر یکی باید در یک نقطه ای این بحث رو معلق بگذاره تا بعد در فرصت های مناسب بتونیم بیشتر راجع به اون صحبت کنیم. در واقع میدونم هم شما و هم بنده از نظر وقت احتمالا زیاد فرصت ادامه دار شدن بحث های علمی به خصوص در قسمت کامنت ها نداریم.
به هر جهت اگرچه استدلال ها و صحبت های فراوانی داشتم اما با نهایت ادب و احترام همین جا از شما قدردانی میکنم و ادامه بحث رو متوقف میکنم.
از شما ممنونم و برای شما و سایر اعضای گروه ارز دیجیتال آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
منم از بحث بدم نمی یاد ولی متاسفانه این جا جای پرداختن به این مسائل نیست و همینطور که فرمودید
این قصه سر دراز دارد. بازم ممنون.
سلام مجدد. می شه جواب همدیگر رو خیلی مفصل و طولانی بدیم اما اجازه بدید خلاصه کنم.
هیچ منطقی نمی تونه به ما بگه که چرا یک ابرقدرت اقتصادی که با فاصله خیلی زیاد نسبت به رقبا
سردمدار اقتصاد دنیا هست بخواد فناوری رو اختراع کنه که دقیقا در تضاد با سیستم پولی و سیاست های اقتصادی اون کشور عمل کنه.
به چه علتی کسی که روی یک شاخه بلند زندگی می کنه و امنیت داره باید بیاد اره رو اختراع کنه؟
در مورد پاراگراف اول شما باید بین آرپا نت و وب جهان گستر تفاوت قایل بشید. آرپانت فقط چند تا کامپیوتر رو به هم وصل کرد تا یه پیام متنی بفرسته.
اینترنت شبکه شبکه هاست و حاصل سالها تحقیقات صدها دانشمند بوده و نه ارتش آمریکا. آرپا در سال 1990 تعطیل شد.
دوره طرح های دویست ساله و صد ساله هم مدتهاست تموم شده. امروز تمام نوابغ دنیا جمع بشند نمی تونند یک سال دیگه رو پیش بینی کنند.
دقت کنید که تمام پیشرفت های مهم و اساسی علمی در دنیا در دوره رهبران با کفایت اروپا و آمریکا (و حتی در قدیم ایتالیا و حتی چین) صورت گرفته. همان پوسته
به قول شما نرم به نوابغ اجازه نفس کشیدن هم نمی ده چه برسه به اختراع های مهم.
ظاهرا شما از اصطلاح توهم توطئه خوشتون نمی یاد. اجازه بدید از تئوری توطئه استفاده کنم. تئوری توطئه یعنی این که شما تمام وقایع و اتفاقات تاریخی رو از قبل برنامه ریزی شده بدونید.
شما با این نوع استدلال می تونید همه چیز رو به صورت یک احتمال دور به چالش بکشید و هیچکس هم نمی تونه شما رو قانع کنه.
ضعیف ترین استدلال ها اونهایی هستند که ابطال پذیر نیستند.
هیچ چیز غیر ممکن نیست و به همین دلیل ادعای شما هم غیرممکن نیست. ولی عقل ومنطق و تاریخ و تمام مطالعات من بهم میگه که احتمال صحت ادعای شما صفر نه ولی نزدیک به صفر هست.
شاید هم سال دیگه ترامپ اومد اعلام کرد که بلاک چین ایده من بوده و من خود ساتوشی هستم. هیچ چیز غیرممکن نیست.
به هر حال ممنون از این که نظرات تون رو با ما به اشتراک گذاشتید. امیدوارم باعث ناراحتی شما نشده باشم.
جناب اریانفر ایشون هم ابتدای امر گفتند دولت ها متوجه شدن این شاخ از داخل پوسیده و بدهی آمریکا به ازای هر فرد بالغ بر 70 هزار دلار هست
این شاخ پوسیده که همون دلار هست داره به افول نزدیک میشه و اینبار رکود جهانی مثل سال 2008 نخواهد بود ممکنه 6 ماه دیگه باشه ممکنه 1 سال دیگه ولی این اتفاق خواهد افتاد که دلار ضربه بخوره.
من به دست های پشت پرده اعتقاد دارم چون یکبار با یه گروهشون برخورد داشتم میدونم توانشون به چه میزان هست و میتونن تو چه کارهایی دخلو تصرف کنن، براحتی قالب عوض میکنن حتی ممکنه به نوعی خود زنی به نظر بیاد اما برنامه توسعه بعدیشون از همون ضربه شکل میگیره!
آمریکا نمیتونه دلار رو تقویت کنه و دیگر کشور ها هم اون رو نمیپذیرند چون یکبار از اون ضربه خوردند
حالا چاره این شاخ شکسته ساخت یه اره هست که بگن ما صاحب اون نیستیم و مردم صاحب واقعی اون هستن همون پاروپاگاندا
حالا از روی شاخ پوسیده بلند میشن میرن پشت اره و شروع به بریدنش میکنن، اینجا مهم بقای سیستم هست نه دلار و یا یک کشور !
با سلام
در واقعیت دلار آمریکا هم شرایط مشابه بیت کوین دارد. دولت آمریکا از سالیان پیش در حال تولید دلار بدون پشتوانه است. به این معنا که هر زمانی دولت آمریکا لازم بداند کاغذ را به دلار تبدیل کرده و پشتوانه این دلار هم مقبولیت جهانی است و حجم مصرف دلار هم بازار جهانی نفت است و تاثیر منفی تولید دلار بر اقتصاد همه کشورها تاثیر میگذارد. در واقع دیگر دولتها با تولید ارزهای جدید مثل یورو و ارز دیجیتال از رشته ضررهای حاصل از این کاغذهای گرانبها (دلار) جدا میشوند. و همینطور پشتوانه ارز مجازی مقبولیت جهانی است.در نهایت این جدا شدن اقتصاد جهان از دلار و ورود به ارزهای جدید باعث نابودی اقتصاد دلاری و به وجود آمدن اقتصادهای جدید بر مبنای ارزهای جدید خواهد شد.
م.زیدوندی
بازار پیچیده شده
دولت ها از جانب ارز های دیجیتال احساس خطر کردن و شروع کردن به ساختن ارز دیجیتال خودشون
بیت کوین تحت فشار شدیدی هست
بکت راه اندازی شد تا در اصل قیمت بیت کوین رو کنترل کنه
تبلیغات زیادی داره میشه که تهش میگه بیت کوین رو به افول هست
برای خیلی ها این پروپاگاندا شده و عملا نمیشه درست رو از غلط تشخیص داد چون رسانه های دولتی و آزاد سخته تشخیصشون!
من خسته شدم واقعا توی سخت ترین برهه از دنیای بیت کوین قرار داریم چون ویژگی ذهنی پیش اومده که میگه بیت بخر تا پولدار بشی و این فاجعست.
به قول مقاله قبلی ارز دیجیتال داره روش تفکر در مورد بیت تغییر میکنه یا من بهتره بگم دارن تغییرش میدن تغییری که میخوان به سقوط و یا کنترل کاملش منجر بشه
بیت کوین الان مثل شیری وحشی هست که 2 ساله در زنجیره داره رشد میکنه، شلاق هم میخوره این وسط یا میمیره یا زنجیرها پاره میشه و اقتصاد دنیا رو میبلعه.
دولت ها دارن شیر دست پرورده خودشون رو میسازن چون از این شیر ترسیدن
به امید روزی که این شیر آزاد بشه
من سهمی از ثروتش نمیخوام ولی امیدوارم این سیستم آزاد جهانی بشه و مردم کارکرد و واقعیت این سیستم رو درک کنن نه جهش قیمتش رو
بالاخره نفهمیدم قراره نابود بشه یا نه
واقعا نامشخصه
بیایم به عنوان یک خریدار یا سرمایه گذار و…
از روی احساسات چیزی بگیم که به نفع ما باشه
اما واقعا نامشخصه همه چیز و این مورد سربه کجا میبره گنگه
اونایی که اول راه اومدن …میلیاردر شدن و رفتن
اینهایی که طی2 تا 3 سال اخیر اومدیم باید حواسمون رو جمع کنیم…
من از سال ۲۰۱۷ وارد بازار شدم و از همون ابتدا به شکل جدی سایت “ارز دیجیتال” رو دنبال میکنم..
قبلا مطالب “برگزیده سردبیر” رو با اشتیاق میخوندم،بعدها مطالب جناب نیما ملک پور رو و اخیرا هم بدون استثنا،با دقت،نوشته های جناب علی اریان فر رو!
واقعا عالی،خوش ترجمه و از نظر محتوایی جذابن.
درود بر تلاش تیم خوب شما ✌️❤️