مقدمه ” انقلاب ساتوشی ” کتاب جدید وندی مک الروی
“هیچ وقت نمی توانید در مبارزه با واقعیت های موجود، چیزی را تغییر دهید. برای تغییر، یک مدل جدید بسازید که مدل فعلی را منسوخ کند. ”
باکمینستر فولر
اکثر مردم انقلاب سال ۲۰۰۹ را به دلیل اینکه صلح آمیز، منظم و یک تکنولوژی عمیق بود، نادیده گرفته و یا آن را واقعا درک نکرده اند. در سال ۲۰۰۹، ساتوشی ناکاموتو نرم افزار متن بازی را منتشر کرد که با استفاده از آن میتوان دارایی های دیجیتالی به نام بیت کوین را به روش همتا به همتا و روی یک دفتر توزیع شده تغییرناپذیر و شفاف به نام بلاک چین انتقال داد.
این مدل جدید، مدل موجود را به چالش کشید و به صورت کاملا مسالمت آمیز آن را منسوخ می کند. به جای براندازی یک قدرت خاص در هدف رسیدن به موقعیت دیگر، این انقلاب یا مدل جدید، انحصار این تکنولوژی و ارز خصوصی جدید که در نوع خود بی سابقه است را از همه حکومت ها سلب کرده است. بیت کوین ها در جهانی بدون مرز و حکومت به صورت همتا به همتا منتقل می شوند. ایمن و مصون از دستکاری و تورم. آن ها (بیت کوین ها) دیگر به سیاستمداران قدرتمند خدمت رسانی نمی کنند؛ این پول مردم است. انتقال ها به صورت نامحدود و با حریم خصوصی بالا با استفاده از رمزنگاری و تولید هش انجام می شوند. بلاک چین بیت کوین غیر قابل تغییر و جزئیات آن برای همه قابل مشاهده است که باعث جلوگیری از فساد می شود.
در یک لحظه، جهان برای همیشه تغییر کرد.
آزادی در مقابل قدرت
گروهی سلاح های نادیده ای برای دفاع از خودشان داشتند که برای پیروزی در مقابل چیزی که اقتصاددان اتریشی، موری راتبارد آن را “جدال بزرگی که تا ابد بین آزادی و قدرت ادامه دارد” نامید، ضروری و کافی بود. این گروه حق انحصار پول را در اختیار داشتند که به آن ها امکان تاسیس بانک ها را داد. در نهایت، فساد مالی و بحران اقتصادی بزرگ ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ منجر به ایجاد یک مسیر جدید شد. این مسیر راهی برای استقلال مالی بود.
موری راتبارد در یکی از شاهکارهای خود، Conceived in Liberty (جلد دوم)، دید وسیع تری از اهمیت ” آزادی فردی” ارائه کرده است.
“این موضوع نه تنها “یک مزیت اخلاقی بزرگ در خودش دارد” بلکه ” شرایط لازم برای شکوفایی بقیه موضوعات مورد نیاز در جوامع انسانی را دارد: فضیلت های اخلاقی، تمدن، هنر ، علوم و رونق اقتصادی بعد از آزادی فردی شکوفا خواهند شد.”
عدم وجود یک نظام مالی شخصی و وابسته به بانک – بدین معناست که آزادی بر قدرت پیروز شده است.
با این حال، بیت کوین به عنوان یک راه برای رسیدن به آزادی از طریق ایجاد پول خصوصی که برای همه قابل دسترس باشد ، توجه افراد کمتری را به خود جلب کرد، زیرا مردم به پیش نیاز های دیگری برای آزادی فکر می کردند. مردم زیادی با بنرها و پلاکارد هایی از «استقلال»، «حقیقت» و «عدالت» جان خود را فدا کرده اند، اما بنری با شعار «پول خصوصی» در این باره دیده نشده است.
(توجه داشته باشید: پول دارای سه نوع استفاده سنتی است: یک ابزاری برای مبادله، ابزاری برای ذخیره ارزش و یک واحد حساب است. در اینجا پول به ابزاری برای مبادله اشاره دارد.)
استقلال اقتصادی پایه ریز و پیش نیاز اصلی آزادی است و بدون آن سایر پیش نیازها ناقص هستند. اگر کسی از گرسنگی در حال مرگ باشد، آزادی بیان برای او معنا نخواهد داشت. آزادی انجمن برای پیشخدمتی که مجبور است برای سیر کردن بچه هایش تحقیر رئیسش را تحمل کند، عملی نخواهد بود. رویه عادلانه برای کسی که پول خرید دارو را برای یک روز زندگی بیشتر ندارد، مهم نیست. ضرورت اساسی هر انسان، ابتدا تامین کردن زندگی خود است و پس از آن آزادی در مسائلی مانند فضیلت های اخلاقی، تمدن، هنر، و علوم ضرورت می یابد.
دیدگاه سیاسی فرد یا افرادی به نام ساتوشی ناکاموتو سال هاست که زیر رادارهای مختلفی قرار گرفته است. توسعه یافته با رمزنگاری پیچیده که نیازی به پشتوانه طلا یا دولت ندارد. هیچ قدرتی متوجه بیت کوین نشد چون آن را جدی نگرفته بودند. اما اکنون به آن به شدت توجه می کنند. بانک ها و کسب و کارهای زیادی اکنون از بلاک چین استفاده می کنند و یا این کار را به زودی انجام خواهند داد. ؛ زیرا قدرت باور نکردنی بلاک چین را به عنوان یک ابزار بسیار کاربردی درک کرده اند. اختراعات روی یک فضای کاملا متن باز ثبت می شوند. معامله گران بیت کوین (در بعضی از کشورها) به دلیل عدم صدور مجوز دستگیر می شوند. صرافی های بیت کوین توسط وزارت دادگستری به دلیل ثبت نشدن پرونده های لازم برای شهروندان مورد ماخذه قرار گرفته اند. قدرت های مرکزی سعی در تنظیم قوانینی برای برای کنترل این ارز دارند زیرا علاوه بر به خطر افتادن سودشان، بیت کوین در مقابل آن ها قدرتمند ظاهر شده است.
راتبارد گفت:
“آزادی همیشه در خطرحمله قدرت است. این قدرت است که سعی در سرکوب، کنترل، فلج کردن، دریافت مالیات و غصب کردن آزادی مردم و سود بردن از تولیدات را دارد.”
قدرت این قبیل کار ها را انجام می دهد زیرا او هم همیشه در خطر حمله آزادی است. (قدرت و آزادی همیشه با یکدیگر می جنگند)
دیدگاه استقلال طلبانه ساتوشی ناکاموتو که از طریق استقلال مالی رقم خواهد خورد، انتقاد هایی هم به دنبال دارد . بزرگترین این انتقادات عبارتند از:
- ارزهای دیجیتال صرفا ابزار مالی هستند. نامیدن آن ها به عنوان سلاح دفاع از خود در نبرد بین آزادی و قدرت، نوعی دروغ آنارشیستی است.
- فقط جنایتکاران به این عمق از حریم خصوصی مالی نیاز دارند. استفاده کنندگان از کریپتو های غیرقانونی، فروشندگان مواد مخدر، کلاهبردارن مالیاتی، قاچاقچیان و … هستند.
- بدون مقررات، تقلب بزرگ اجتناب ناپذیر است.
این موارد به نوعی تیرهایی در تاریکی هستند که با کمال احترام بدون درک کامل از ارزهای دیجیتال بیان شده اند. هیچ کدام از موارد بالا واقعا معتبر نیستند اما شایعات همیشه خطرناک هستند.
فضای ارزهای دیجیتال نیازمند پذیرش گسترده ارزها و بلاک چین است. برخی می خواهند آزادی را به صورت فردی و جداگانه گسترش دهند تا آزادی بر جهان پیروز شود. برخی دیگر معتقدند که ثروت و سرمایه گذاری های آنها ارزش بیشتری خواهد داشت چون دولت ها و موسسات به کاربران تبدیل می شوند و احترام در افزایش ارزش اهمیت می یابد.
متاسفانه واژه “احترام” به مترادفی برای واژه “تایید قدرت” تبدیل شده است در حالی که این دو اصطلاح باید متضاد یکدیگر باشند. [اختراع] بیت کوین واقعا لازم و حیاتی بود زیرا برخی حکومت ها و موسسات وابسته به آن، دارایی طبقه متوسط را از طریق دستکاری در ارز، تورم، مقررات انسدادی، مالیات و سایر ترفندهای مالی، غارت کردند. آن ها از طریق صدور امتیازات، اعتبارات ساختگی، محدودیت سرمایه گذاری، انحصار فردی و دیگر موانع خودخواهانه، راه رفاه عمومی را سد کرده اند. نهاد های مرکزی مشکل هستند؛ آن ها راه حل نیستند و هرگز نخواهند بود. آن ها نیروی “درگیری بزرگی هستند که همیشه با آزادی میجنگند”. تایید قدرت باید به معنای “شرم” باشد نه “احترام”.
این موضوع که آزادی قابل احترام نیست و آزادی با یکدیگر در تضاد هستند، نمکی بر زخم است. این مقایسه دروغین است. عکس این موضوع درست است. هیچ چیز قابل احترام تر از این نیست که دیدگاه انسان باعث رفتاری صلح آمیز و صادقانه با دیگران در جهت سود دو طرفه باشد. چیزی که نظام های مستبد در آن همکاری می کنند، خشونت یا تهدید آن است.
آزادی و قدرت، هر دو سهم بالایی دارند . بیت کوین برای مردم این امکان را فراهم می کند تا دارایی های خود را خصوصی کنند. خصوصی سازی دارایی به معنای خصوصی سازی زندگی است. به نوعی بیت کوین به دولت ها و موسسات مالی اعلام می کند که بدون هیچ مشکلی، انحصار ثروت از دست آن ها خارج می شود.
تلاش قدرت برای متمرکز کردن و تسلط بر ارزهای دیجیتال احتمالا به علت غیرمتمرکز بودن ذاتی این فناوری محکوم به شکست می شود، اما (فشار قدرت ها) می تواند به این مسیر آسیب وارد کند. تکنولوژی را نمی توان متوقف کرد، اما می توان گروهی را که از آن استفاده می کنند زندانی یا مجازات کرد. مطمئن ترین حفاظ در برابر آسیب، دفاع از دیدگاه اصلی ساتوشی ناکاموتو در مورد بیت کوین است. کسانی که این دیدگاه را به اشتراک می گذارند، سهم زیادی در زنده نگهداشتن این انقلاب دارند.
انقلاب بدون خونریزی
این تصور اصلی از انقلاب سیاسی است. روستاییان گرسنه به قلعه باستیل یورش بردند چون ظلم و ستم از دایره تحمل انسان فراتر رفته بود. اما اگر این تصور اشتباه باشد چه؟ یا ناقص باشد؟ اگر انقلابی ترین نیرو در جهان گرسنگی و ناامیدی نباشد، بلکه امید و فرصت باشد چه؟
پدیده ای که چشم انداز ساتوشی را دربرمی گیرد، “انقلاب افزایش انتظارات” است. این اصطلاح پس از جنگ جهانی دوم که دولت ها در سراسر جهان بی ثبات شدند، در بین مردم، مخصوصا کشورهای جهان سوم، مطرح شد. در “انقلاب افزایش انتظارات” رشد اختیارات، آگاهی و آزادی بیشتر باعث شد که مردم به این نتیجه برسند که می توانند زندگی بهتری برای خود و خانواده بسازند بنابراین، آن را (از دولت) تقاضا کردند.
این یک واقعیت است که قدرت به مدت طولانی شناخته شده است. مردم ضعیف اطاعت می کنند چون فکر می کنند گزینه یا اقدام دیگری وجود ندارد که بتواند زندگی آن ها را بهتر کند. انزوا، متابعت و ترس مردم، قدرت رژیم های توتالیتاریسم را تقویت می کند که هرگونه جرقه ی آزادی یا خلاقیت را خاموش می کنند زیرا آزادی باعث انتخاب فردی می شود و نهاد های قدرتمند دوست دارند خودشان کنترل کننده باشند. این موضوع برای امید هم همین گونه است. مردم امیدوارند که زندگی خود را خودشان کنترل کنند زیرا آن ها نگاهی اجمالی به آزادی یا رفاه بیشتر دارند که دو طرف یک سکه هستند. تحقیقاتی که توسط جامعه شناس بزرگ قرن نوزدهم الکسسی توکویل (۱۸۰۵-۱۸۵۹) صورت گرفته است مهر تاییدی بر این توضیحات بود :
انقلاب فرانسه در مناطقی که استانداردهای زندگی به مراتب بهتر بود، شدت بیشتری داشت.
مفهوم “افزایش انتظارات” علت برپایی اغلب نهضت های اجتماعی در جایگاه فرصت (و نه ظلم) را توضیح می دهد. به عنوان مثال، انقلاب ها اغلب از سوی دانشجویان دانشگاهی صورت می گیرد چون معتقدند که تغییر ممکن است و این موضوع را کاملا درک می کنند. رهبران انقلابی از طبقات بالا یا متوسط می آیند و به نمایندگی از کسانی جلو میروند که هرگز مانند آن ها قربانی ظلم نشده اند. در واقع، ضعفا اغلب برای تغییرات اجتماعی پذیرفته نمی شوند. مارکس آن ها را “لومپنپرولتاریا” نامید. او لومپنپرولتاریا را «خردهطبقهای» از جامعه دانستند که برخلاف بورژوازی و پرولتاریا در تولید نقشی ندارد و در حاشیه اجتماع از راههای مشکوک مانند گدایی و واسطهگری و کلاهبرداری امرار معاش میکند. مارکس این گروه اجتماعی را وابسته و ریزهخوار بورژوازی و اشرافیت میبیند و بههمین خاطر آنان را ضد انقلابی ارزیابی میکند.
مشکل اصلی اکثر انقلاب ها این است که پایان بدی دارند. شورش شروع می شود یا خشونت را آغاز می کند.
در انقلاب ساتوشی این خطر کسی را تهدید نمی کند. این انقلاب کاملا صلح آمیز است. بیت کوین مستقیما با قدرت یا نهادهای فاسد مقابله نمی کند؛ بیت کوین آن ها را منزوی و منسوخ می کند. به دلیل بهبود زندگی فردی، بیت کوین عمیقا یک پدیده انقلابی است. فرایند تولید کالاها و خدمات، به خودی خود آزادی را افزایش می دهد، زیرا این امر انتخاب ها را گسترش می دهد و باعث تلاش افراد برای رشد آن ها می شود. انقلاب ساتوشی یکی از انتظارات در حال افزایش است. این انقلاب یک امید و فرصت است.
چشم انداز ساتوشي ناکاموتو چيست؟
همتا به همتا
بیت کوین مشکل “شخص ثالث مورد اعتماد” را حل کرد.
ساتوشی ناکاموتو، در گزارش اولیه (White Paper) بیت کوین “بیت کوین: یک سیستم پولی همتا به همتا” (اکتبر ۲۰۰۸)، توضیح داد:
“یک سیستم پرداخت مبتنی بر رمزنگاری به جای اعتماد [به واسطه ها] ، دقیقا چیزی است که نیازمند آن هستیم. این سیستم به طرفین تراکنش این امکان را می دهد تا بتوانند بدون نیاز به یک شخص (حقیقی یا حقوقی) ثالث، معاملات را انجام دهند.”
نقش اصلی یک شخص ثالث قابل اعتماد این است که معاملات را با بررسی اعتبارات دوطرف تایید می کند و همچنین خدمات دیگری مانند سپرده گذاری را ارائه می دهد.
اشخاص ثالث و واسطه مشکلاتی به همراه دارند. اصلی ترین مشکل همین کلمه “اعتماد” است. طرفین تراکنش همیشه قادر به تشخیص صحت عملکرد شخص ثالث نیستند و همیشه نمی توانند مطمئن باشند که واسطه به نفع آن ها عمل می کنند. اگر تأیید همیشه امکان پذیر بود، نیازی به اعتمادسازی نبود.
اعتماد کردن به یک فرد دیگر در قبال ثروت خود بسیار خطرناک است حتی اگر آن شخص را به خوبی بشناسید. هنگامی که این شخص ثالث یک موسسه غیر خصوصی عظیم، مانند دولت یا یک بانک باشد، این خطر بیشتر می شود. موسسات براساس علاقه و سیاست های شخصی خود عمل می کنند. در بازار آزاد، سیاست شخصی کسب و کارهای خصوصی، مانند فدکس، خدمت رسانی هر چه بیشتر به مشتریان خود برای رقابت با شرکت های بزرگ است. حکومت و انحصارات آن مانند سیستم بانکی، این محدودیت ها را ندارند. شرکت های خصوصی نمی توانند در مقابل قدرت قرار بگیرند و رقابت واقعی وجود ندارد. اگر یک “مشتری” نیاز به یک حساب بانکی یا یک کارت اعتباری داشته باشد، او ملزم به پذیرش شرایط خدماتی است که آن سیستم یا بانک برای او تعریف کرده است.
نمایندگان و کارمندان شخص ثالث حتما نیاز نیست علنا متقلب یا فاسد باشند چرا که [در این سیستم] اراده آن ها بی اهمیت است. سیاستمداران، کارمندان بانک و دولت شاید واقعا معتقد باشند که آن ها یک سرویس ارزشمند برای رفاه عمومی را ارئه می دهند. حتی شاید آن ها نیت پاکی داشته باشند و واقعا برای مفید بودن تلاش کنند. این موارد واقعا قابل تحسین هستند اما چیزی را تغییر نمی دهند. این وضعیت شبیه به کارگری است که در یک کارخانه کنسروسازی کار می کند و یک روز اعلام می کند که به جای کنسرو قصد ساخت شکلات را دارد. تا زمانی که او تحت نظر کارخانه کنسروسازی است و از قوانین آن پیروی می کند، فقط می تواند کنسرو تولید کند حتی اگر ساخت شکلات بهتر و مفیدتر باشد. تا زمانی که انحصارات دولتی قوانین خود را دنبال کنند، آزادی و عدالت از مردم سلب خواهد شد.
اما مردم چگونه می توانند در تجارت و روابط مالی بین المللی بدون یک واسطه کار کنند؟
ساتوشی ناکاموتو این مشکل را با ظرافت ساده ای حل کرد . بیت کوین امکان انجام معمالات به صورت همتا به همتا و بدون نیاز به واسطه ها را فراهم کرده است؛ انتقال در شبکه بیت کوین برگشت پذیر نیست بنابراین دو طرف نیاز به اعتماد سازی و یا شناخت یکدیگر ندارند. ارز بیت کوین یک ارز به معنای واقعی “معتمد” است زیرا دیگر نیاز به اعتمادسازی نیست. از آنجا که هر کس می تواند کیف پول خود را حفظ کند، نیاز به استفاده از یک موسسه قابل اعتماد (یعنی یک بانک) هم برطرف می شود. هر کاربر به یک بانکدار بدل می شود. کیف پول ها توسط کلیدهای خصوصی محافظت می شوند که با رمزنگاری پیشرفته ایجاد شده اند.
تمرکززدایی
اقتصاددانان ویژگی های یک ارز خوب و ارزشمند را با مواردی مانند پذیرش گسترده، دوام و تبدیل پذیری بررسی می کنند، اما در واقع مهمترین ویژگی یک ارز که اغلب نادیده گرفته می شود این است که چه کسی آن را کنترل می کند؟ چه کسی تصمیم می گیرد که یک ارز معتبر باشد و یا قوانین حرکت آن چگونه باشد؟ در کل، دو گزینه وجود دارد. ارز تحت کنترل متمرکز یک مقام یا نهاد است است و یا تحت کنترل غیر متمرکز مردم است.
به عنوان مثال در یک جامعه نخستین که پوست وسیله رایج مبادلات است، احتمالا پول بودن پوست توسط مردمی که در آن جامعه در معرض خرید و فروش قرار دارند یا با یک توافق کلی رسیده اند، تعیین شده است. این پویایی کلی ممکن است به تمرکز قراردادی منجر شود، زیرا تعداد زیادی از مردم به طور مشابه عمل خواهند کرد و یا از همان قوانین پیروی می کنند. اما این امر در واقع نشان دهنده عدم تمرکز است زیرا هر فرد خودش تصمیم گیرنده است که چه ارزی را بپذیرد. این ویژگی مشخص کننده تمرکززدایی است؛ فرد می تواند رضایت خود را از دست بدهد و بدون مجازات یک ارز دیگر را انتخاب کند.
گفته می شود که جامعه مدرن به یک پارادایم و نمونه کاملا متفاوت نیاز دارد؛ زیرا پیچیدگی آن نیازمند هماهنگی است. اینگونه استدلال می شود که جوامع پیشرفته نیاز به تمرکز اجباری از طریق تصمیم گیری هایی که انحصار آن در اختیار نهاد هایی است که پول را ایجاد می کنند، رقابت را از بین می برند و تعریف می کنند که چگونه آن را کنترل خواهند کرد، دارند. قانون شکنان به شدت مجازات می شوند زیرا تمرکز اجباری بر اساس خشونت است تا رضایت.
علاوه بر مشکل استفاده از خشونت علیه افراد صلح طلب، حداقل دو مشکل بزرگ دیگر برای اجبار تمرکز وجود دارد. اولی را قبلا مطرح کریدم. مؤسسات متمرکز و پشتیبانی شده از قدرت، اغلب به جای رفاه مردم، در جهت حفظ منافع شخصی پایداری خود هستند.
دومین مشکل سودگرایانه و آزمایشی بودن است. فریدریش هایک (۱۹۹۲-۱۸۹۹)، اقتصاددان لیبرال کلاسیک برنده جایزه نوبل ۱۹۷۴ “The Pretence of Knowledge” در سخنرانی خود از این جملات استفاده کرد: ” تشخیص محدودیت های شکست ناپذیر نیاز به دانش دارد … دانشجوی جامعه شناس باید مراقب باشد تا به جای کمک به مردم ، همدست کسانی نشود که قصد نابودی جامعه را دارند- باید تلاش کرد که حداقل اگر مفید نبود، ویرانگر هم نباشد.”.
هیچ کس اطلاعات کافی در مورد میلیون ها میلیون تراکنش روزانه که متمرکز هستند و کنترل می شوند، ندارد. حتی اگر این امکان وجود داشته باشد، انسان ها و شرایط غیر قابل پیش بینی هستند؛ چیزی که دیروز درست بوده است شاید امروز درست نباشد. به طور خلاصه، هایک معتقد بود كه مهندسي اجتماعي به جاي اینکه جامعه را بسازد آن را نابود کرده است زيرا به جای ایجاد بستر حرکت برای افرادی که منافع خود را می شناسند، آن ها را به سمت ناآگاهی بیشتر سوق می دهد. جامعه سالم نتیجه فعالیت انسان است نه طراحی انسان.
یک استدلال گاهی اوقات برای توجیه وجود تمرکز بر جوامع شنیده می شود. اگر هر فرد فقط به نفع خودش عمل کند، هرج و مرج اتفاق می افتد. اتفاقا برعکس. هربرت اسپنسر، فیلسوف انگلیسی (۱۸۲۰-۱۹۰۳)، متقاعدانه این مفهوم که نظم اجتماعی از طریق هماهنگی با قانون ساخته شده است را نقد کرد. در عوض، او اظهار داشت که نظم واقعی، به طور طبیعی از “همکاری های خودجوش مردم برای دنبال اهداف خصوصی خود” به وجود می آید.
اسپنسر دو شکل از نظم را مقایسه کرد: سربازانی که پشت سرهم رژه می روند؛ و، نظم خود به خودی. دومی شاید شبیه بی نظمی باشد. یک فروشگاه بزرگ را در زمان نزدیکی به کریسمس در نظر بگیرید. فردی که با چشم انداز منصفانه و دقیق به صحنه نگاه می کند، مردم را سراسیمه می بیند که گاهی اوقات به یکدیگر برخورد می کنند. او خریدارانی را می بیند که فقط یک قلم جنس را برمی دارند و دوباره آن را سرجای خود قرار می دهند. بعضی از آن ها فقط لباس ها را روی هم انباشته می کنند. کارکنان فروشگاه برای پاسخ دادن به سوالات و دریافت پول نقد مردم رقابت می کنند. به نظر بی نظمی بدی دیده می شود.
اما ناظر در واقع شاهد نسخه پیچیده ای از نظم خود به خودی است که از طریق آن طرفین به صورت کاملا صلح آمیز و بدون نیاز به هماهنگی، اهداف و منافع خود را دنبال می کنند. فروشگاه می خواهد کالاهای خود را به فروش برساند. کارکنان می خواهند شغل خود را حفظ کنند؛ مشتریان هدیه می خواهند. آنچه که به نظر می رسد که شبیه یک آشفته بازار است ، در واقع رفتار آگاهانه و هدف گرایانه افرادی است که به صورت خودجوش و ناخواسته به یکدگیر سود می رسانند. هرج و مرج و بی نظمی واقعی این است: بدون خرید کریسمس، فروشگاه ممکن است ورشکسته شود؛ کارکنان فروشگاه شغل خود را از دست می دهند؛ خریداران گزینه های کمتری خواهند داشت. چیزی که ابتدا شبیه بی نظمی بود، بازار آزاد برای پاسخگویی به نیازهای مردم بدون برنامه ریزی مرکزی و هماهنگی است.
بیت کوین یک پویایی مشابه است. تمرکززدایی بازار آزاد وابسته به این توافق است که هرکس برای برداشت و خارج کردن پول از آن آزاد باشد. آنچه که ممکن است هرج و مرج به نظر برسد، یک فرم پیچیده ای از نظم است که به نفع همه کار می کند.
حریم خصوصی
حریم خصوصی در بیت کوین کامل نیست. جزئیات تراکنش های بیت کوین (از کیف پول ها) قابل بررسی است، اما بیت کوین لایه ای از امنیت بالا در برابر تهدید های احتمالی دارد و به دلیل متن باز بودن می توان برای آن ابزارهایی به منظور حفاظت بیشتر طراحی نمود.
حریم خصوصی و آزادی مکمل یکدیگر هستند. جهانی را تصور کنید که گزارشی از درآمد ها وجود نداشته باشد. اگر یک نظام مستبد نتواند دارایی های شما را شناسایی کند، چگونه می تواند مالیات بگیرد؟ و اگر پول در بانک ها نباشد آن ها حتی نمی توانند حساب ها را مسدود کند. اگر ثبت رویدادهای زندگی مانند تولد و یا حضور در مدرسه اختیاری بود، چگونه ارتش می تواند فرزندان شما را برای ارتش شناسایی و گزینش کند؟ اگر برای ایجاد یک کسب و کار قانونی نیاز به مجوز نباشد، چگونه می توان برای آن قانون گذاری کرد؟ دستگاه قدرت اگر از هویت و فعالیت شما آگاهی نداشته باشد، فلج خواهد شد. به همین دلیل است که نظام های فاسد برای اطلاعات دست به هر کاری می زنند. دانش قدرت است.
امروزه اکثر اطلاعات مردم در زمینه های مختلفی مانند اشتغال، اقتصادی، پزشکی، نظامی، آموزشی، مسکن، زناشویی، تلفن، مسافرت، اینترنت، اتومبیل و همچنین پرونده های خانوادگی توسط دولت ذخیره می شوند یا دسترسی به آن ها راحت است. بیت کوین با استفاده از الگوریتم های یک حریم خصوصی ویژه دارد. هنگامی که یک کیف پول مبلغی را به کیف پول دیگر ارسال می کند، کلید خصوصی-عمومی توسط کلید خصوصی-عمومی گیرنده رمزگشایی می شود. رمزنگاری زره ای در مقابل دستکاری یا سرقت در تراکنش است.
این دیدگاه ساتوشی ناکاموتو است: سیستمی همتا به همتا، غیر متمرکز و ناشناس تجاری و خودبانک سازی به فساد در سیستم فعلی پایان می دهد. با این سیستم مردم می توانند به معنای واقعی کلمه از حریم خصوصی بهره مند شوند. مواردی مانند ماشین چاپ گوتنبرگ هم توانستند کمی آزادی را گسترش دهند.
نتیجه
این مقدمه بیشتر روی بحث آزادی فردی تمرکز کرده بود، اما سهم بیت کوین در جامعه مدنی هم غیرقابل انکار است. هیچ کس بهتر از فیلسوف فرانسوی،فرانکوئیس ماری آروت دالتوری (۱۶۹۴-۱۷۷۸)، این موضوع را که تلاش خودجوش برای علایق شخصی در نهایت به جامعه سود می رساند را بررسی نکرده است.
ولتر در نوشته های خود در مورد کشور انگلیس، علت بیشتر بودن آزادی ادیان در این کشور را در مقایسه با فرانسه موشکافی کرده است. ریشه آزادی ادیان بیشتر قوانین یا تاریخ بریتانیا نبود برعکس بریتانیا به شدت از کلیسای انگلستان حمایت می کرد و در گذشته تفتیش عقاید پیروان ادیان دیگر را فراری داده بود. ولتر اظهار داشت که تفاوت کلیدی بین انگلیس و فرانسه، تجارت نسبتا آزادتر و محترمانه تر انگلستان بود که در آن مردم با به حفظ احترام به یکدیگر تنها به دنبال منافع مالی خود بودند.
وی نوشته است:
“به یک تجارتخانه در لندن بروید. احترام و نظمی را خواهید دید که از بعضی دادگاه ها بیشتر است. شما نمایندگانی را خواهید دید که از تمام ملل برای کسب سود دورهم جمع شده اند. یهودی، مسلمان، و مسیحی، جوری بایکدیگر معامله می کنند که گویی از یک دین هستند و کلمه کافر فقط برای کسانی که ورشکست می شوند، استفاده خواهد شد. پرسبیترینیسم ها به آناباپتیست (دو فرقه کاملا مخالف مسیحی) اعتماد می کنند، و کلیسای انگلستان تعهد کوئیکرها را می پذیرد. بعد از ترک این مکان صلح آمیز و آزاد، برخی به کنیسه یهودیان می روند و بعضی دیگر برای خوردن نوشیدنی به کافه ها می روند. این مرد برای تعمید دادن خود به نام پدر، توسط پسر، به روح القدس می رود. دیگری به دنبال اعمال اساطیر الاولین است و عبری زبان دیگری با پسرش برای دعا به کنیسه می رود؛ برخی دیگر به کلیسا می روند تا از خداوند برای خود یاری بطلبند؛ و همه راضی هستند. “
با فراهم آوردن جریان آزاد تجارت و ثروت، بیت کوین نه تنها به فرد بلکه به جامعه مدنی هم سود خواهد رساند و آن را در جهت تکامل بیشتر پیش خواهد برد زیرا آزادی مالی سنگ بنای احترام است. بعضی از کاربران بیت کوین ناشناس بودن را انتخاب می کنند در حالی که برخی دیگر با افشای هویت خود مشکلی ندارند. بعضی از آن ها فردگرا و برخی دیگر جامعه گرا (سوسیالیست) هستند. تفاوت های ایدئولوژیک، مذهبی، نژادی یا شیوه زندگی، در تراکنش ها و توسعه ارزهای دیجیتال بی اهمیت هستند. مردم برای سود خود با یکدیگر متحد می شوند و فرقی نمی کند که این سود پولی باشد یا آزادی و استقلال.
و همه راضی هستند.
کتاب انقلاب ساتوشی در حال حاضر به زبان انگلیسی توسط نویسنده در حال انتشار بوده و هنوز بصورت کامل منتشر نشده است ،شما میتوانید فصل های بعدی کتاب را بصورت ترجمه شده در هفته های آتی در ارزدیجیتال دنبال نمایید…
جهت اطلاع از آخرین فصل های منتشر شده کتاب در سایت کافیست با کلیک بر روی آیکون قرمز اعلان در سمت چپ پایین سایت Notifications ارزدیجیتال را بر روی مرورگر خود را فعال نمایید.
بسیار عالی
با تشکر از شما