درخت بیت کوین – بخش سوم: خاک
در بخش قبل، گفتیم که ساتوشی درست در زمان دقیق و مناسبی بذر بیت کوین را کاشت (طی بحران مالی ۲۰۰۸). اما خاکی که ساتوشی برای کاشتن بیت کوین از آن استفاده کرد، نیز به همان اندازه مهم است؛ زیرا این خاک بستری مناسب برای بیت کوین بود و به آن فرصتی برای زندگی داد. این خاک همان سایفرپانکها بودند.
سایفرپانکها
ساتوشی در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، وایت پیپر بیت کوین را به فهرست ایمیل افرادی فرستاد که در حوزه رمزنگاری کار میکردند و این انتخاب کاملا به جا بود. این گروه همان افرادی بودند که ساتوشی باید روی مشارکت و بازخورد آنها حساب میکرد. بیشتر اعضای این فهرست را سایفرپانکها تشکیل میدادند که طرفداران فعال استفاده از رمزنگاری بودند و آن را راهی به سوی تغییر اجتماعی و سیاسی میدانستند.
اعضای اصلی این گروه اریک هیوز، تیم می و جان گیلمور بودند. ابتدا جلساتشان را بهصورت خصوصی در خلیج سانفراسیسکو برگزار میکردند، اما مدتی بعد تصمیم گرفتند از طریق فهرست ایمیل رمزنگاری این گروه را گسترش دهند تا بتوانند سایفرپانکهای دیگر را در سراسر دنیا پیدا کنند.
این فهرست ایمیل مکانی برای تبادل آزادانه ایدهها بود که در آن از روشهای رمزگذاری مانند PGP استفاده میکردند تا اطمینان حاصل کنند که همه چیز محرمانه خواهد ماند. ایدههای اصلی پشت این حرکت، در بیانیهای که اریک هیوز آن را در سال ۱۹۹۳ نوشته است موجود است. اصل مهمی که بنیان این بیانیه را تشکیل میدهد اهمیت حفظ حریم خصوصی و قطعیت (finality) تراکنشهاست.
بخشی از قوانین یک سایفرپانک :
«لازمه حفظ حریم خصوصی در یک جامعه آزاد، وجود سیستمهای ناشناس برای انجام تراکنش است. تا به امروز، چنین سیستمی را فقط در پول نقد دیدهایم. پول نقد نسخه اولیه این سیستم به شمار میرود.»
ما سیستمی را میخواهیم که به ما اطمینان دهد هیچکس نمیتواند از اطلاعاتی که در سوابق تراکنشهای ما موجود است علیه خودمان استفاده کند. برای مثال، اطلاعاتی از خرید چیزی که نشان دهد فلان شخص ثروتمند است، خرید چیزی که فرد بابت آن احساس شرم کند یا حتی به دام هرزنامهها و اذیت و آزار بیفتد موجود نباشد. ما دوست نداریم خریدهایمان ما را به خطر بیندازند.
میخواهیم مرحله پایانی خرید بهشکلی باشد که نگران اتفاقات احتمالی بعد از آن نباشیم. در دنیای پرداختها، این خواسته ارتباط نزدیکی با مفهوم قطعیت دارد. ما میخواهیم مطمئن شویم که در انتهای تراکنش، پرداخت صورت گرفته است، بدهی پاک شده است و وجوه در جای امنی قرار دارند. اما پیشرفتهای اخیر فقط امکان بیشتری را برای دولت یا شرکتهای قدرتمند فراهم کردهاند تا هر بار پولی را از دست میدهند آن را از طریق منابع مالی قانونی مانند مالیات، اعمال هزینههای بیشتر و نظایر آنها از مردم جبران کنند.
ما امیدواریم که قوانین موجود در برابر این مشکلات از ما محافظت کنند. با این حال اگر مجبور نباشیم به طرفهای سوم یا بداندیشان قدرتمندی که میتوانند تراکنشها را صرفاً به دلیل تواناییهایی که دارند برگشت بدهند اعتماد کنیم، میتوانیم مخاطرات اخلاقی (کژ منشی) را از بین ببریم.
این همان چیزی است که سایفرپانکها از طریق رمزنگاری برای آن مبارزه میکردند. آنها افرادی مخالف دولت یا قدرتهای متمرکز بودند که زمینه را برای ظهور افرادی نظیر ساتوشی فراهم کردند.
افرادی که مخالف دولت یا تشکیلات متمرکز هستند بذرهای انقلاب را میپاشند. آنها ایدههایشان را ارائه میدهند و حتی گاهی اوقات با بیاعتبار ساختن این سازمانها، راه را برای یک رهبر کاریزماتیک هموار میکنند تا تفکراتشان را از ایده به عمل درآورد.
اولین تلاشها برای ایجاد سامانه تراکنش ناشناس، توسط سایفرپانکهایی در فهرست ایمیل رمزنگاری انجام شد که نام برخی از آنها را در زیر آوردهایم:
• آدام بک (Adam Back)، مخترع هش کش (Hashcash). هشکش سیستم اثبات کار محدودکننده اسپم یا هرزنامه است. نظیر همین اثبات کار در بیت کوین استفاده میشود.
• نیک سابو، که سازوکاری را برای یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز موسوم به «بیت گلد» طراحی کرد. بیت گلد هرگز پیادهسازی نشد، اما بهعنوان «پیشساز مستقیم معماری بیت کوین» نامیده شده است.
• وی دای (Wei Dai)، که بی – مانی (b-money) را منتشر کرد. بی – مانی سیستم پول الکترونیکی توزیعشده و ناشناس است.
• هال فینی، که اولین سیستم اثبات کار قابلاستفاده مجدد را قبل از بیت کوین ایجاد کرد (و در ژانویه ۲۰۰۹ اولین دریافتکننده تراکنش شبکه بیت کوین بود). او همچنین روش ارتباطی امن موسوم به «حریم خصوصی کاملا ایمن» یا PGP را توسعه داد.
• دیوید چاوم، دیجی کش را در سال ۱۹۸۹ بهعنوان شکلی از «پول الکترونیکی» متمرکز ایجاد کرد که مشابه همان پروتکلهای رمزنگاری (رمزنگاری کلید عمومی) را به کار میگرفت که از تراکنشهای بیت کوین پشتیبانی میکنند. این پول الکترونیکی را اغلب «پول الکترونیکی چامی (Chaumian eCash) هم مینامند.
ساتوشی نام بسیاری از این سایفرپانکها را در وایت پیپر بیت کوین میآورد و در بیانیههای عمومی به تأثیری که این افراد در ایجاد بیت کوین داشتهاند اشاره میکند.
ساتوشی ناکاموتو:
بیت کوین یک پیادهسازی از طرح پیشنهادی بی – مانی وی دای و نیز طرح پیشنهادی بیت گلد نیک سابو است.
واقعیت این است که ساتوشی خودش بر این باور بود که خیلی هم دیر وارد حوزه ارز دیجیتال شده است! سایفرپانکها بارها تلاش کرده بودند کد ژنتیکی گونهای از پول را ایجاد کنند که زنده بماند، اما هیچ کدام از آنها موفق نبودند.
ساتوشی ناکاموتو:
بسیاری از افراد به راحتی ارز الکترونیکی را نمیپذیرفتند، زیرا شرکتهایی را که از دهه ۱۹۹۰ با شکستهای بدی مواجه شدند به یاد داشتند. امیدوارم حالا برای همه روشن شده باشد که این فقط ماهیت کنترل مرکزی این سیستمها بود که آنها را محکوم به شکست کرد. فکر میکنم این اولین بار است که داریم یک سیستم غیرمتمرکز بدون نیاز به اعتماد را امتحان میکنیم.
ساتوشی وایت پیپر را متناسب با مخاطب هدفش، یعنی سایفرپانکها نوشته بود. به همین دلیل است که او از عبارتهای «پول نقد الکترونیکی»، «اثبات کار» و نظایر آنها استفاده میکند که قبلاً در وایت پیپر سایر سایفرپانکها به کار رفته بود. از یک مثال تجارت الکترونیکی استفاده میکند تا درک آن را برای همه سادهتر کند. او در حال طراحی روایتی است که به دل سایفرپانکها بنشیند تا در آنها علاقه ایجاد کند و مشارکتشان را به دست آورد. بیت کوین آرزویی دست نیافتنی بود که محقق شد و توانست مشکل قطعیت را حل کند و درعینحال مقیاس کوچکی از حفظ حریم خصوصی را ارائه کند. پیادهسازی کد منبع، مشخصات ویژه این محصول را نشان میداد.
ساتوشی ناکاموتو:
جزئیات کاربردی در این پیپر پوشش داده نشده است، اما کد منبع را به زودی ارائه خواهم کرد.
برخی از مواردی که در وایت پیپر توضیح داده نشدهاند، اما در کد منبع لحاظ شدهاند عبارتاند از: ۲۱ میلیون کل بیت کوین قابلاستخراج، زمان بلاک ۱۰ دقیقهای، ظرفیت بلاک ۱ مگا بایتی. اینها اجزای فوقالعاده مهم بیت کوین هستند. وایت پیپر فقط شبیه یک تیزر بود.
اگر وایت پیپر بیت کوین را چیزی شبیه اعلامیه استقلال بدانیم، آنگاه کد منبع به منزله قانون اساسی آن است.
اگر دقت کنید، کد منبع بیت کوین در ژانویه ۲۰۰۹ و بلافاصله پس از انتشار وایت پیپر ساتوشی (در اکتبر ۲۰۰۸) منتشر شد. روش حقیقی سایفرپانک همینطور است. فرهنگ سایفرپانکی میگوید ایدههای خوب باید اجرا شوند نه اینکه فقط در حد بحث بمانند.
بخشی دیگر از قوانین یک سایفرپانک :
سایفرپانکها کد مینویسند. میدانیم که یک نفر باید نرمافزاری را برای دفاع از حریم خصوصی بنویسد و ما قصد داریم آن را بنویسیم؛ زیرا اگر همه ما آن را انجام ندهیم هرگز به حریم خصوصی دست نخواهیم یافت. ما کدمان را منتشر میکنیم و سایفرپانکهای دیگر میتوانند روی آن کار کنند و در آن مشارکت داشته باشند. کد ما برای هر کسی در دنیا آزاد و رایگان است… سیستمی که در همه جای جهان گسترده شده باشد هرگز نمیتواند از کار بیفتد.
اما از همه مهمتر این بود که ساتوشی هیچ بیت کوینی را از قبل استخراج نکرد. او سایفرپانکها را از دو ماه قبل از استخراج بلاک جنسیس در جریان قرار داده بود. برای اینکه اثبات کند منصفانه رفتار کرده است، از یک برچسب زمان در بلاک جنسیسِ بلاک چین بیت کوین استفاده کرد که نشان میداد هیچ بیت کوینی از قبل استخراج نشده است. چیزی که ساتوشی میخواست انجام دهد کاملا روشن بود. آنها در حال ایجاد سیستم مالی جدیدی بودند. بیت کوین صرفا پول نقد دیجیتال نبود، بیت کوین قرار بود جایگزین بانکها شود.
«زمان ۳ / ژانویه / ۲۰۰۹ صدراعظم در آستانه کمک مالی دوم به بانکها» – پیام مخفی در جنسیس بلاک
سایر بخشهای منتشر شده «درخت بیت کوین»:
متاسفیم که این مطلب نتوانسته نظر شما را جلب کند. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود همیشگی سایت یاری دهید.