یاداشت: بازار نزولی فعلی ارزهای دیجیتال چه تفاوتهایی با سال ۲۰۱۸ دارد؟
بازار نزولی چند ماه اخیر باعث ضررهای سنگین بخش قابلتوجهی از سرمایهگذاران شده و بسیاری از افراد برای همیشه از فضای ارزهای دیجیتال خارج شدهاند. با این حال، برخی از کارشناسان و صاحبنظران بهدنبال یافتن شباهتها و تفاوتهای روند کنونی با بازارهای نزولی گذشته هستند تا از این طریق آینده ارزهای دیجیتال را پیشبینی کنند.
به گزارش کوین دسک، لکس سوکولین (Lex Sokolin)، یکی از نویسندگان این وبسایت و از مدیران شرکت بینالمللی فینتک کانسنسیس (ConsenSys) که در زمینه نرمافزارهای مرتبط با بلاک چین کار میکند و مستقر در نیویورک است، اخیراً در رابطه با بازار نزولی فعلی نظرات خود را بیان کرده است.
سوکولین گفته است:
قبلاً در چنین بازاری بودهام. احتمالاً شما هم تجربه چنین بازاری را دارید. اما اگر بازارهای نزولی را قبلاً تجربه نکردهاید، جای نگرانی نیست؛ زیرا بعداً نیز چنین شرایطی را خواهید دید. سقوط و صعود در ذات بازار است.
یادداشتی که در ادامه میخوانید، نوشته لکس سوکولین بوده و در آن بازار نزولی فعلی با سال ۲۰۱۸ مقایسه شده است.
بله، بازار ارزهای دیجیتال پر از طراحان میم، ترولهای مجازی (افرادی که رفتار مخربی دارند)، فریبکاران، توکنهای غیرمثلی (NFT) با تِم میمون و انواع فرهنگهای اینترنتی است. در این بازار همیشه نشانهها و داستانها، روایتهای مختلف و جامعهای با عقاید یکسان که انگار لباس فرم به تن میکنند، وجود داشته است. عقیده یا لباس فرم ما نیز که این بار با نام «وب ۳.۰» خودنمایی میکند، خاص و منحصربهفرد است؛ دقیقاً مانند کتوشلوارها و کراواتهای تن والاستریتیها در سال ۱۹۸۷ در «دوشنبه سیاه» که بازارهای بورس سقوط کرد. یا تیشرتهایی که در روزهای اولیه ظهور اینترنت، زمانی که آمریکا «آنلاین» شد، میپوشیدند.
با وجود اینکه سقوط ایدههای خلاقانه تراژدی بزرگی را وارد زندگی مردم میکند، چیزهای زیادی برای دیدن و یادگرفتن وجود دارد. همهٔ افراد، حتی خود من، داستانها و دلایلی برای آنچه اتفاق افتاده است و اینکه این اتفاق چه معنایی دارد، خواهیم ساخت.
درخواستها برای قانونگذاری حوزه ارزهای دیجیتال با ضرررساندن استیبل کوینها، بانکهای سایهای و صندوقهای پوشش ریسک اهرمی به سرمایهگذاران، [قطعاً] بیشتر از همیشه خواهد شد. درخواستها برای بازسازی صنعت ارزهای دیجیتال، عمدتاً از سوی افرادی که بهدنبال بهکارگیری سرمایههای حاشیهای هستند، شکل میگیرد. برخی نیز به مکتب اقتصاد اتریشی و مسئولیت شخصی نسبت به سرمایهگذاری اشاره میکنند و بحث را درگیر سیاست خواهند کرد.
پس از این هیاهوها آرام میگیریم، خسته میشویم و این قضایا را فراموش میکنیم و بعد دوباره همهچیز از اول تکرار خواهد شد. اشخاص مانند سلولها هستند و جامعه مانند یک جاندار غولپیکر است. برای مقاومت در برابر مجموعهای که بخشی از آن هستیم، هر فرد محدودیت خاصی دارد. علاوه بر این، هیچ دلیل خوبی وجود ندارد که بخواهیم از خود مقاومت نشان دهیم. دیدگاه هیچ فرد فناوریستیزی تاکنون در مواجهه با تغییرات دائمی فناورانهای که ماهیت جامعه بشری را مجدداً قالببندی میکند، درست نبوده است. البته شاید در همان زمان از این مقابله راضی بودهاند.
در نیمه پر لیوان چیست؟
اگر بهدنبال روزنهٔ امید هستید که البته من هم هستم، اینجا جایی است که باید به آن توجه کنید. آیا میان تداوم هرجومرج نابودی سرمایهها، خلاقیت و نوآوری به وجود خواهد آمد؟ آیا همه اینها نوعی مهندسی اقتصادی بازگشتی است یا زیربنای اقتصاد عملیاتی و پیشرفت، در معماری جهان وجود خواهد داشت؟
اینجاست که میتوانیم تفاوت بزرگی بین زمان حال و دوران فروپاشی بازار در سال ۲۰۱۸ و همزمان با اوجگیری عرضه اولیه ارزهای دیجیتال (ICO) را ببینیم؛ زیرا شما نیز آن زمان را به خاطر دارید. در آن زمان، مقادیر زیادی پول برای پلتفرمهای تازهکار و سرمایهگذاریهای خطرپذیر جمعآوری شده بود. میلیاردها دلار برای وعده درباره چیزهایی که تنها روی کاغذ مطرح شده بود و هیچوقت نه ساخته شد و نه کسی از آنها استفاده کرد، جمعآوری شد. این یک فروپاشی در فضای ایدهپردازی بود که بهخاطر فشار نهادهای نظارتی بر روش جذب سرمایه مبتنی بر توکن به وجود آمد.
جذب سرمایه مسئله اصلی نیست. مسئله مهمتر تعهد شما به سرمایهگذاران قبل از شروع فرایند ساخت اکوسیستم است. علاوه بر این، در آن زمان چیزهای زیادی درباره اقتصاد وب ۳.۰ مطرح نشده بود. ایدههایی درمورد نحوه سازماندهی در سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) یا کاربردهای NFTها وجود داشت، اما در آن زمان کسی موفق نشده بود به اندازه هنرمندان امروزی، درآمد داشته باشد.
در عوض، به یاد دوران حضورم در سال ۲۰۰۸ در بانک سرمایهگذاری لیمن برادرز (Lehman Brothers) میافتم. آن زمان شاهد فروپاشی بانک بِر استرنز (Bear Stearns) و فروختهشدنش در یک حراجی به جیپی مورگان چیس (JPMorgan Chase) بودیم. در آن زمان دائماً نگران بودیم که بانک ورشکسته بعدی کدام است، لیمن (Lehman) یا مورگان استنلی (Morgan Stanley)؟ اکنون نیز در همان شرایط قرار داریم، با این تفاوت که نامها تغییر کردهاند. شرکت سلسیوس (Celsius)؟ یا تری اَروز کپیتال (3AC)؟ یا حتی کمی به عقبتر برگردیم. شرکت سرمایهگذاری لانگ ترم کپیتال منیجمنت (Long Term Capital Management)؟ نابودی لیمن زمانی اتفاق افتاد که شرکایش از دادن وام بهدلیل اینکه تصور میکردند ترازنامه آن بیش از حد دارای اهرم (بدهی) است و شرایط دشواری دارد، خودداری کردند. لیمن قربانی «کژمنشی» شد و همه بانکهای سرمایهگذاری در آن زمان در معرض خطر یکسانی قرار داشتند.
نوآوریها پایدار خواهند ماند
رکود ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۲ شباهت کمی به شکست در تحقق وعدههای یک فناوری نوآورانه دارد و بیشتر شبیه اهرمزدایی سیستمهای مالی سنتی در یک طبقه خاص از داراییهاست. کلماتی مانند «بحران بانکداری» یا «ورشکستگی» که مردم استفاده میکنند، دقیقاً همان کلماتی هستند که شما میتوانید برای بخشهای اقتصادی برافروخته اما کارآمد، استفاده کنید.
علاوه بر این، ارزهای دیجیتال بسیار بیشتر از چیزی که تصور میشود با اقتصاد کلان همبستگی دارند و ادغام شدهاند. بنابراین تأثیرات افزایش نرخهای بهره بانکی از سوی فدرال رزرو، یک فضای پرریسک ایجاد خواهد کرد که شرکتهای بخش فناوری عمداً اعلام ورشکستگی میکنند و ارزشگذاری ارزهای دیجیتال در این میان طوری انجام میشود که در سال ۲۰۱۸ هم دیده نشده بود. این یعنی خیلی سریع وارد دنیای سازمانهای بزرگ شدهایم.
قطعاً نمیگویم وب ۳.۰ بدون نقص است یا بهطور کاملاً درستی فعالیت میکند. در عوض، به یک اقتصاد سیستماتیک حیاتی اشاره میکنم که اهدافی برای ساختار اقتصاد جهانی دارد. بله، بازیگران مخربی هم در این زمینه وجود دارند که اصطلاحاً به «راگ پول» و کلاهبرداری میپردازند و هکرها و دزدانی خواهند بود که به بانکهای دیجیتالی حمله میکنند. ریزش قیمتها، کاری که انجام دادهاند را آشکار میکند و در درازمدت، نام آنها جز برای مثالزدن و نشاندادن نحوه عملکرد نمودار قیمتی در اینطور مواقع، مهم نخواهد بود.
ماشینها و رباتهایی که در وب ۳.۰ میسازیم، حتی اگر میزان ارزش سرمایه کل قفلشده (TVL) پلتفرمهایشان از بین برود، باز هم به کار خود ادامه میدهند. این موضوع درمورد لیمن، انرون (Enron) و دیگر شرکتهای متمرکز که روند ورشکستگی و لیکوییدشدن آنها سالهای زیادی طول کشید، صادق نبود.
شرکتها، افراد و دائوهایی که از تغییر روندهای بازار جان سالم به در میبرند، مدلهای ذهنی خود را تغییر خواهند داد. داراییها نباید بهطور کامل در یک توکن خاص سرمایهگذاری شوند. مدیریت ریسک زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که سرخوشی بازار را فرا گرفته است. ارزشگذاری چند برابری یک توکن از لحاظ بنیادی درست نیست. اهرمهای معاملاتی سرعت نوسان قیمت را بیشتر میکنند. گفتن این چیزها آسان است، اما انجامدادن آنها کار سختی است. نکته مثبت ماجرا اینجاست که ما چارهای جز کنارآمدن با شرایط نداریم؛ زیرا این شرایط چیزی است فعلاً که دچار آن هستیم.
اميدوارم دوباره طبق روال همون سالها صعود داشته باشیم..