دنیا غرق در بدهیهای سنگین؛ نقش ارزهای دیجیتال چیست؟
چندی پیش با فرارسیدن دهمین سالگرد ایجاد بلاک «جنسیس» بار دیگر به یاد جملهای رمزگذاریشده از ساتوشی ناکاموتو، خالق بیت کوین، افتادیم که در این بلاک قرارگرفته بود:
روزنامه تایم سوم ژانویه ۲۰۰۹: رئیس خزانهداری در آستانه دومین کمک مالی برای نجات بانکها
امروز، سونامی بدهیها (Debt) به حدی رسیده که جهان هیچگاه در طول تاریخ این میزان از قرض را به خود ندیده است. مسئله اصلیتر اینجاست که این بدهیها تنها به بانکها مربوط نمیشوند و تمام مستقرضین را در بر میگیرد. از وامهای دانشجویی گرفته تا اوراق بهادار دولتی، دنیا در اعطا و دریافت وام غرق شده است.
سرمایهگذاران با سرمایههای هنگفت نیز به دنبال اعطای وامهای غیرمتعارفی هستند که بتوان بهوسیله آنها به سود بیشتری رسید. محصول این تبوتاب وامها نیز به سونامی دویست و پنجاه تریلیون دلاری بدل شده است. مقداری که دنیا هیچگاه شبیه به آن را تجربه نکرده و نسبت به دو دهه پیش با رشد سه برابری مواجه گشته است.
این بار اما، بدهکاران اصلی، بزرگترین اقتصادهای دنیا هستند. بر اساس دادههای «سیتی گروپ»، که بخش آمار موسسه اقتصاد جهانی است، ایالاتمتحده، حوزه یورو و ژاپن، در فهرست بزرگترین بدهکاران دنیا قرارگرفتهاند و بهتنهایی مسئول دو سوم بدهیهای داخلی، سه چهارم بدهیهای تجاری و نزدیک به هشتاد درصد بدهیهای دولتی هستند.
چگونه به این مرحله رسیدیم؟
وام و بدهی بهخودیخود، نیمهخالی لیوان اقتصاد نیستند. میتوان گفت که افزایش میزان قروض در گرو افزایش رشد اقتصادی است و به رشد اقتصادی کمک میکند. در ارتباط با هر شخص وامگیرنده، یک اعطاکننده وجود دارد که وام یا اوراق بهادارش بهعنوان یک دارایی در ترازنامههایش ثبت میشود.
اما این رابطه پیچیده میان وامگیرنده و اعطاکننده را میتوان از اصلیترین دلیل نگرانی دانست. همانطور که اقتصاد جهانی به ما نشان میدهد، نرخ سود به آهستگی در حال افزایش است، گیرندگان وام نیز ممکن است توان بازپرداخت بدهیهای خود را نداشته باشند. همین مسئله میتواند باعث نادیده گرفتن بخشی از این بدهیها توسط اعطاکنندگان شود، درنتیجه تعداد بسیار زیادی از وامهای بینتیجه و بدون برگشت در این میان باقی میمانند. قروضی از داراییهای مضطر که رفتهرفته به بدهیهای مضطر تبدیل میشوند که خود درنتیجه بحران اقتصادی پیشین ایجادشدهاند.
از صنعت بانکداری سایه (Shadow Banking) چین، با حجم بالای وامهایی که خارج از ترازنامهها گزارش های مالی اعطا میشود تا پدیدهای که قرضگیری بازار نام دارد، همچنان حجم بسیاری از دریافت وام دیده میشوند که آزمایش نشده و نمیتوان از کارکرد آماری آن اطمینان حاصل نمود. حالا و با بهکارگیری سیاستهای «پول آسان» که توسط بانکهای مرکزی به اجرا گذاشته میشوند، این حجمهای گسترده از قروض اولین آزمایش فشار خود را در دنیای واقعی و با شرایط واقعی تجربه خواهند کرد.
از طرفی روبهرو شدن با قدرتی دو چندان از سکون رشد اقتصادی و ثابت ماندن نرخ سود، وجود شبحی از یک بحران قرضی دیگر و از طرف دیگر پایین آمدن قیمت نفت، باعث شده تا امید به بهبود شرایط کم رنگتر از گذشته باشد. چراکه بحرانهای مالی در بازارهای خریدوفروش اعتبار ایجاد میشوند و پیشتر سرمایهگذاران و اقتصاددانها بهکرات و بهوضوح نسبت به افزایش میران قروض هشدار داده بودند.
وامها و قروض را میتوان بهعنوان یک شمشیر دو لبه در نظر گرفت. چراکه میتوان آنها را بهعنوان ابزاری برای تغذیه کسبوکارها و دولتهایی که نیاز به سرمایهگذاری و ساخت بستر دارند به کار برد و موجب رشد شد، در طرف دیگر سکه اما، قروض انباشته و زیاد از حد در پروژههای بلااستفاده و بسترهایی که لزومی برای ایجاد آنها نبوده، میتواند به ابزاری بدل گردد که موجبات غرق شدن اقتصاد را مهیا نماید و دولتها و بانکهای مرکزی را با رکود روبهرو سازد.
مدرک محکمی وجود ندارد که بتوان بهوسیله آن به طور قطعی اعلام کرد، قروضی که از بحران اقتصادی پیشین باقیماندهاند در بخشهای مهم و حیاتی بهکار گرفته نشدهاند. از تجارتهای گسترده تا ولخرجیهایی که بهواسطه این وامها از سوی خریداران صورت گرفته، تا پروژههای در چین که به معنای واقعی بلااستفاده بودهاند، نمیتوان این برداشت را داشت که اعطا و دریافت وام باعث پیشرفت و افزایش سرمایه شده است.
اگر بخواهیم نمک بر این زخم بپاشیم، باید بگوییم بدهیهای دولتی پس از اعطای وامهای خصوصی که در انتهای بحران اقتصادی پیشین رخدادهاند، با افزایش مواجه شده و همین مسئله موجبات بهرهمندی از قدرت را فراهم نموده است. ولی وقتی ملخ قصه ما بالاخره به دام میافتد، چه کسی برای پرداخت طلب کسانی که وام میدهند، پا پیش خواهد گذاشت؟
در این میان برخی مفسرین اقتصادی و سرمایهگذاران بر این عقیدهاند که دولتهایی که اقتصادی توسعهیافته دارند، منابع نامحدودی نیز برای گسترش اعطای وام در اختیاردارند. گای لیباس (Guy LeBas)، متخصص درآمدهای ثابت شرکت «جنی مونتگومری اسکات» بر این عقیده است که:
کسری بودجه سال ۲۰۱۸ ایالاتمتحده بهتنهایی به ما این مسئله را میآموزد که اقتصادهای توسعهیافته فضای بسیاری را برای ایجاد بدهی، بدون نتایج قابل تأملی در اختیار دارند.
این صحبت ازآنجهت جالب است که با نظر «جان لاو»، فعال اقتصادی فنلاندی که به قتل نیز محکومشده، هم سو است. لاو همان فردی است که اولین حباب بازار دنیا را در بحبوحه انقلاب فرانسه ایجاد کرد.
به نظر من، یک شاهزاده موفق که بداند چگونه باید حکمرانی کند، میتواند اعتبارات خود را بزرگتر و بزرگتر کند و سرمایههای موردنیاز خود را با نرخ بهره کمتری نسبت به شاهزادهای که به اختیارات خود بسنده میکند، تأمین نماید.
در اعتبارات (سرمایهها)، بهمانند نیروهای نظامی و سیستمهای قانونگذاری، قدرت باید بر یک فرد متمرکز باشد.
این مسئله که در کشورهای ثروتمند، میتوان بدون در نظر گرفتن نتیجههایی که در آینده رخ خواهند داد وام گرفت، یکی از خشنترین و چشمگیرترین تحولاتی بود که در قرن هجدهم، فرانسه با آن روبهرو شد. و این تنها به دولتی که اقدام به ادامه روال اخذ وام میکرد ختم نمیشد و کسب و کارها نیز تحت تأثیر چنین اقداماتی قرار میگرفتند.
در ایالاتمتحده آمریکا نرخ سود بسیار پایین، این موضوع باعث شده تا اخذ وام توسط کسبوکارها به مبلغی معادل ۴۶ درصد تولید ناخالص ملی برسد و این آماری است که از سوی نهادهای فدرال آماری اعلامشده است. این در حالی است که کاهش مالیات توسط دولت ترامپ باعث شده تا شرایط درآمدها بهبود یابد، اما نشانههایی نیز وجود دارند که این اقدام محرکانه، در حال از دست دادن تأثیرات خود است. ارتباط میان بالا رفتن میزان بدهیهای تجاری با درآمدها باعث شده تا اوراق بهادار تجاری به سطح بسیار پایینی از درجههای سرمایهگذاری برسند، این مسئله بدان معناست که هرگونه ضربه ناگهانی به اقتصادی گستردهتر میتواند باعث سراشیبیهای پراکنده و حذف بدهیهای مشکوک الوصولی شوند که درنهایت به زیان ختم میشوند.
پدید آمدن بازارها یا بحران؟
اینجاست که مشکل بدهیهای بازار نوظهور خود را نشان میدهد. در جستجوی سوددهی بیشتر، سرمایهگذاران به سمت بازارهای نوظهور سوق پیدا میکنند تا بتوانند در آنجا سرمایههای لازم برای رشد و توسعه خود را پیدا کنند. چین را میتوان یکی از بزرگترین کشورها دانست که بدون حسابوکتاب وام میگیرد تا به این وسیله بتواند پروژههای زیرساختی خود را تأمین سرمایه نماید و در دل صحراهایش شهر بسازد. تنها در سال جاری، اقتصادهای نوظهور ملزم به کاهش یا تغییر در نوع بدهیهایی هستند که مبلغ آنها نزدیک به دو تریلیون دلار میرسد و در میان با سختگیرانهتر شدن سیاستهای مالی در ایالاتمتحده و دیگر اقتصادهای توسعهیافته، افزایش قیمت دلار، بازارهای نوظهور خیلی زود به این نتیجه میرسند که این بدهیها برایشان بسیار گرانتر تمام خواهد شد.
جهان بهعنوان یک کل، حالا به سمت قلمرویی یکسان حرکت میکند که در آن با نرخ صفر درصد مواجه خواهد شد که نمونه آن را تابهحال ندیده و به طبع آن راه خروج از آن را نیز یاد نگرفته است.
بااینحال تأثیر چنین اتفاقی بر بخش نوپای ارزهای دیجیتال، مشخص نیست.
در سال ۲۰۰۸، وقتیکه هنوز جوهر وایتپیپر بیت کوین خشک نشده بود، ساتوشی ناکاموتو درست در روزهای پس از آغاز بحران اقتصادی، اقدام به انتشار آن نمود. عده کمی، خارج از جنبش سایبرپانک ها از بیت کوین و بلاک جنسیس شنیده بودند، بلاکی که تا سوم ژانویه سال ۲۰۰۹ هنوز استخراجنشده بود. در کشورهایی نظیر ونزوئلا و زیمباوه دیدیم که چگونه بیت کوین ضمیمه و گاهی اوقات جایگزین ارزهای دچار ابر تورم شد.
مفسرین بسیاری بر این عقیدهاند که در کشورهای ثروتمندی مانند ایالاتمتحده آمریکا، نمیتوان استفادهای برای ارزهای دیجیتال پیدا کرد، چراکه دلار بهخودیخود دارای ثبات و قدرتی مناسب است و مؤسسات مالی این کشور نیز از قدرت مناسبی برخوردارند. البته در دو سال فعالیت دولت ترامپ این فرضیه نیز زیر سؤال رفته است، اما آیا میتوان بحران بدهی جهانی را بهعنوان بلندپروازی برای بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال در نظر گرفت؟
ارزهای دیجیتال بهعنوان یک پناهگاه امن
به همان اندازه که دوست دارم جوابی قاطع و واضح برای این سوال شما داشته باشم، به همان اندازه نیز پیچیدگیهای پیرامون آن باعث میشود تا از پاسخ دادن به آن ناتوان بمانم.
در دورهای میان سالهای ۲۰۱۶ و اوایل سال ۲۰۱۸، سیاستهای دولت ترامپ در ارتباط با وعدههای کاهش مالیات و سادهتر کردن قوانین برای بسیاری از صنایع باعث شد تا بازارهای بورس نیویورک تا هنگ کنگ و تمام واسطههای بین آنها با تغییراتی روبهرو شوند. طبیعتاً بخشی از این اقدام منفی باعث شد تا بازارهای سهام به سمت یک قمار سوداگرانه متمایل شوند، مسئلهای که در آن زمان ICO ها بودند و ما را به یاد حباب دات کام میانداختند.
اما همانطور که در چهارماهه دوم سال ۲۰۱۸، شرایط بازار رو به تغییر گذاشت، این فرصت برای این واقعیت مهیا شد که ICO ها را نمیتوان بهعنوان یک سرمایه کوتاه یا میانمدت طبقهبندی کرد و باوجود تعدد در میزان این ICO ها، تنها قیمت آنها بالاتر میرفت و درنهایت بیشترشان بدون نتیجه باقی میماندند و از همین رو سرمایهگذاران رفتهرفته علاقه خود را نسبت به آنها از دست دادند. اما در وضعیتی که نقدینگی در بازارهای جهانی در حال کمرنگ شدن است، سرمایهگذاران به دنبال پیدا کردن منطقهای هستند تا در هنگام وقوع نابسامانیهای اقتصادی هم برایشان خزانه و هم حکم طلا را داشته باشد.
اگر یک بحران بدهی جهانی باعث ضربه زدن به ثبات مالی بازارهای توسعهیافته مانند ایالاتمتحده، ژاپن یا حوزه یورو شود، این خزانههای امن دیگر عملکردی مانند گذشته را نخواهند داشت و سرمایهگذاران را وادار میکنند تا به سمت طلا بروند. کاری که در حال حاضر توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد و موجب افزایش قیمت طلا شده تا حدی که قیمت این فلز به بیشترین میزان در شش ماهه اخیر رسیده است.
اما در مورد بیت کوین چطور؟ بیت کوینی که شباهتهای بسیاری با این فلز گرانبها دارد.
باوجود اینکه این سرمایهها باعث بالا رفتن قیمت طلا تا حدود ۱۳۰۰ دلار شدهاند، اما بیت کوین چنین حالتی را هنوز تجربه نکرده و درواقع حجم معاملات بیت کوین در واحد دلار با کاهش روبهرو شده است. مسئلهای که میتوان آن را به وضوح مشاهده کرد این است که بر اساس بررسی بلاک چین بیت کوین، حجم تراکنشهای روزانه بیت کوین با رشد ثابت در پایان سال گذشته و ابتدای سال جاری مواجه بوده است.
بنا بر مدارک تجربی و گفتگوهای من با شرکتهای خانوادگی، حجم گستردهای از «خرید» بیت کوین توسط سرمایهگذاران سازمانی در بستری خارج از صرافیهای ارزهای دیجیتال صورت گرفته است.
همین مسئله را میتوان دلیلی برای جلبتوجه به سمت بازار داراییهای دیجیتال و کاهش حجم معاملات بیت کوین و همچنین افزایش میزان تراکنشهای روزانه بیت کوین دانست. بیت کوین همچنان در قیمت ۴۰۰۰ هزار دلار در حال نوسان است اما بسیاری از سرمایهگذاران سازمانی همین ویژگی را بهعنوان یک نکته مثبت در نظر میگیرند، چراکه این مسئله به آنها اجازه داده تا از ساخته دست ناکاموتو بهعنوان یک نگرش کلنگر و جهانی استفاده نمایند. یکی از مدیرانی که علاقهای به فاش شدن نامش نداشت در صحبتهایش با من اعلام کرد:
شما دوست ندارید آن مدیری باشید که روند را ندیده است. دوست دارید در پاسخ به سؤال یک اربابرجوع که از شما میپرسد: «چرا حداقل سرمایهگذاری کوچکی در بیت کوین نکردید؟»، جوابی مناسب داشته باشید. این قبیل صحبتها، چیزهایی نیستند که شما علاقهای به انجامشان داشته باشید.
همانطور که شرکتهای خانوادگی در آسیا، حالا با نسلهای سوم یا چهارم فرزندانی که از خانوادههای ثروتمند میآیند و آینده رشد اقتصادی آسیا را رقم میزنند در حال دستوپنجه نرم کردن هستند، مدیران این شرکتها تمایل دارند تا به نسل هزاره و نسل زد نیز گزارش دهند.
قطعاً پای علاقه در میان است. چه این علاقه به ایجاد یک روند کمک کند و چه موفق به انجام این کار نشود. اما ازنقطهنظر مسائل سبد سهام، صد در صد علاقهای مشخص نسبت به یک طرف وجود دارد و ازآنجهت که تنها بخشی از سبد دارایی را شامل میشود، اعداد قابل ملاحظهای وجود ندارند. در ارتباط با داراییهای دیجیتال، پای خطراتی در میان است.
باوجود سرازیریهای بالقوه در ارتباط با اقتصادی جهانی، خطاهای احتمالی در سیاستهای بانکهای مرکزی و افزایش میزان بدهیهای ایالاتمتحده و چین که موجب افزایش قیمت طلا میشود، در آینده مشخص خواهد شد که آیا میتوان به سمت بیت کوین رفت یا خیر. اما شاید این مسئله موجب شود که سرمایهگذاران شجاع، حساب کوچکی بر روی بیت کوین بازنمایند.
اوایل هفته جاری، بنا بر گزارشها، تولید چین در مقابل شاخصهای کلیدی تولید در ایتالیا (کشوری که خود در مردابی اقتصادی به سر میبرد) و لهستان با تنزل روبهرو شده است و باوجود تزلزل شاخصهای سهام، قیمت طلا بالاتر رفته و از طرفی داراییهای ETF رقم بالای ۶۷ تن، تنها در این ماه، را به آنها اضافه میکند که از زمان ژوئن سال گذشته بیسابقه بوده است.
بهویژه در زمانهایی که این عقیده وجود دارد که میان قیمت طلا و بیت کوین دارای همبستگی مثبت است، امکان یا عدم شکستن تمام مانع روانی ۱۳۰۰ دلاری توسط طلا را میتوان یکی از شاخصهایی دانست که باید به آن توجه نمود.
توماس لی، از شرکت تحقیقاتی فاندسترت و یکی از حامیان مشهور بازار بیت کوین، عقیده دارد که ازنقطهنظر ذخیره ارزش، بیت کوین توانایی جایگزینی بهعنوان طلا را داراست و برای این ادعای خود دلایلی را نیز مطرح میکند. میتوان اینگونه درصد نظر گرفت که در بطن سو مدیریتهای ونزوئلا و زیمباوه، مردم به سمت بیت کوین بروند تا یک اقتصادی موازی را ایجاد نموده و شبه ارزی قدرتمند را ایجاد نمایند.
اما در کوتاهمدت، هم بیت کوین و هم طلا، توانایی رسیدن به چنین کارایی را با این سرعت نخواهند داشت. روز پنج شنبه، رابرت کاپلان، رئیس بانک فدرال رزرو دالاس اعلام کرد که همانطور که بانک مرکزی به دنبال نتیجه تأثیرات ابهامات در ارتباط با رشد، تضعیف صنایع حساس به نرخ رشد و سختتر شدن شرایط اقتصادی است، باید نرخ سود را متوقف نماید. وی در مصاحبهای با بلومبرگ اعلام کرد:
تا وقتیکه این مشکلات رفع نشده باشند، نباید هیچ اقدامی در ارتباط با نرخ سودها انجام دهیم. حال چه این کار بد و چه خوب باشد، ضروری است که اینگونه پیش برویم.
هفته پیش را باوجود آمار دستمزدهای دسامبر میتوان بسیار مهم در نظر گرفت. بهعلاوه در گزارش نهایی سال ۲۰۱۷ پیشبینی شده است که کارفرمایان آمریکایی ۱۸۰ هزار شغل دیگر را به محدودیت ۲.۴۵ میلیون در افزایش سالانه اضافه میکنند که از سال ۲۰۱۵، بیسابقه بوده است. پیش بینیهای ماهیانه نیز حاکی از کمترین میزان از ژانویه سال گذشته هستند و این مسئله میتواند بیانگر آن باشد که کسبوکارها نسبت به افزایش دستمزدها مقاومت نشان میدهند یا سرسختانه به دنبال ادامه رشد هستند.
سونامی بدهیها که از تمام نمونههایی که جهان به خود دیده بزرگتر است، در چشمانداز اقتصاد جهانی خودنمایی میکند. شاید این موضوع توجیهی بر سرمایهگذاری بخشی از سرمایههای بسیار زیاد برخی شرکتهای خانوادگی در عرصه ارزهای دیجیتال و بهویژه بیت کوین باشد. در یک سونامی هر جلیقه نجاتی اهمیت دارد.
عالی بود.
سپاس.