ارز دیجیتال؛ آرمانی که نادیده گرفته شد !
آن زمان که اینترنت دوران آغازین تولد خودش را طی میکرد، بسیاری از پژوهش گران ، حامیان ابتدایی و علاقهمندان این حوزه بر این باور بودند که این فناوری در خصوص عملکردهای ناشناس برای افراد، مشکلات اساسی دارد.
به عبارت دیگر، ساختار اینترنت برای آن دسته از افراد که به دنبال مخفی کردن هویت خود هستند، چندان مناسب نیست. چراکه اطلاعات ما همیشه از طریق کانالهایی عمومی منتقل میشوند و برای این منظور که به مقصد برسند، میبایست مقصد آنها را مشخص نمود. از طرف دیگر بدیهی است که اگر به دنبال پاسخ نیز باشیم، ملزم به اعلام عمومی آدرس خودمان هم هستیم. «اریک هیوز» در سال ۱۹۹۳، در یک بیانیهی مرتبط با حفظ حریم شخصی در فضای اینترنت نوشته:
در بیشتر موارد هویت شخصی ناشناس باقی میماند و از آن استفادهای نمیشود. وقتیکه یک مجله را از دکه روزنامهفروشی میخرم و پول را بهصورت دستی پرداخت میکنم، نیازی نیست که فروشنده بداند من چه کسی هستم. وقتیکه از سرویس دهنده پست الکترونیکی خودم درخواست میکنم تا پیامی را منتقل و پاسخ آن را دریافت کنم، سرویس دهنده لازم نیست بداند که من با چه کسی حرف میزنم یا محتوای صحبتهای من چیست. وقتیکه هویت من بهواسطه مکانیزمی از یک تبادل فاش شود، حریم شخصی دیگر برایم معنایی نخواهد داشت. در این میان اختیاری به من مبنی بر فاش کردن یا نکردن اطلاعاتم داده نشده، من مجبور به فاش کردن اطلاعاتم هستم.
«سایفرپانک ها» (Cypherpunk) یا حامیان «اینترنت مردم» از دل عشق به این فناوری بیرون آمدهاند. عشقی که در آن اینترنت متعهد است تا بهشدت نسبت به حریم شخصی و حفظ این حریم احترام بگذارد و برای آن اهمیت قائل شود.
تا پیش از این تعریف درست و جامعی از واژه سایفرپانک ارائه نشده بود. در واقع این دسته از افراد، گروهی هستند که خود را وقف رمزنگاری، کریپتوگرافی و ابزارهای دیگری که به حفظ حریم شخصی کمک میکنند، کردهاند؛ این موضوع خود مترادفی است بر بخش «سایفر». درواقع سایفرپانک ها متضادی برای محدودسازی، نظارتهای حکومتی و ساختارهای قدرتی هستند که از زمانهای قدیم وجود داشته باشند، که این مسئله نیز بیانگر بخش «پانک» است.
ترس و هراسهای سایفرپانک ها همیشه شاهد جلب حمایتها و پشتیبانیهای جامع ای بوده است. تقریباً غیرممکن است که بتوان فضای وب را بدون فاش کردن اطلاعات شخصی زیر و رو کرد. صحبتهای «ادوارد اسنودن»، باعث شد تا امنیت و حریم شخصی، به مسئلهای عمومی تبدیل شوند. از آن زمان تابهحال اوضاع رو به وخامت نیز گذاشته است. وجود عبارتهایی چون «اقتصاد تحت نظر» که بهتازگی ایجادشدهاند و برای بزرگترین شرکتهای اینترنتی، مانند گوگل، فیسبوک و دیگر غولهای تبلیغاتی، بهکار میروند بسیار بد است.
از نقطه نظرهای نظارتی، یکی از مفیدترین کارهایی که ما در فضای آنلاین انجام میدهیم، خرج کردن پول است. گوگل و دیگر شرکای تبلیغاتی آن نیز، ازآنجهت که میخواهند به شما چیزهای بیشتری را بفروشند، نیاز دارند تا از خریدهای قبلی شما اطلاع پیدا کنند. حال بیایید این مسئله را ازنقطهنظر شخصی نگاه کنیم: این اطلاعات میتوانند برای مقاصد ناهنجار، مانند اخاذی و کارهای خلاف قانون مورد استفاده قرار گیرند. مجریان قانون نیز تا به اینجا، سالهاست که در حال رهگیری پولها هستند. سوابق تراکنشهای کارتهای بانکی، دفاتر حساب بانکها و دیگر گزارشهای مالی که مرکز توجه بسیاری از تحقیقات جنایی هستند. به خاطر همین مسائل است که جنایتکاران سازمانیافته جز اولین گروههای استفادهکننده از ارزهای دیجیتال بودند.
بنا بر تمام دلایلی که پیشتر به شما گفتیم، ایده پولهای دیجیتالی که میتوانند درست بهاندازه پولهای نقد، حفظ حریم شخصی و ناشناس بودن را برای استفادهکننده به همراه داشته باشند، به اولویت اول سایفرپانک ها بدل شدهاند. با بیشتر شدن تئوری تمرکز قدرت در سطح جهانی، ترسهایی منطقی برای بسیاری از افراد در ارتباط با محدودسازی در سطح اینترنت، به وجود آمده است. حکومتهای استبدادی، مشخصاً علاقه زیادی به کنترل چیزهایی دارند که شهروندانشان خریداری میکنند و در بسیاری از موارد آنها هستند که تعیین میکنند چه چیزهایی باید خریداری شوند و خریدوفروش چه چیزهایی ممنوع است.
برای طیف گستردهای از مردم، ارزهای دیجیتالی راهی هستند تا این کنترل اقتصادی حکومتهای خودکامه را دور بزنند. با این حال، یکی از درسهای اجتنابناپذیر تاریخ این است که، سازمانهای قدرتمند در نهایت، ابزارهای قدرتمندی را پیدا و از آنها استفاده خواهند کرد. حامیان فلسفه سایفرپانک در حال حاضر با همان مشکلاتی مواجهاند که «هانا آرنت» با آن روبهرو شد. مشکلی که وی درنهایت در موردش اینچنین صحبت کرد:
تندروترین انقلابی نیز یک روز بعد از انقلاب محافظهکار خواهد شد.
رام سازی ناگزیر این فناوری
«پاول مان»، در مقالهای با عنوان «شبکههای مخفی احمقانه»، از الگویی صحبت میکند که در دنیای هنر و تئوری نقد، آن را مشاهده کرده است. وی در این مقاله مینویسد:
در این شبکه مخفی احمقانه، هر فناوری جدیدی میتواند در عین حال که بهشدت رادیکال است، در آینده نیز کاملاً بیارزش و کماهمیت شود. در این میان بسترها و مسیرهای گذشته نیز در معرض خطر هستند، چرا که در این حالت این مسیر، ما را به سمت ابداعات جدید نخواهد برد، بلکه به سمتی هدایتمان خواهد کرد که، خود را تکرار کند. تکراری از برتریهای فرهنگی پس از یک دوره طولانی از اهلی سازی، با این تفاوت که همچنان سیری نوین به نظر برسد.
جنبشهای زیرزمینی تا ابد نمیتوانند آن زیر باقی بمانند. در واقع یک نگاه نوین به اثر هنریای که در آن فقط، بومی سیاه بر دیوار آویزان شده باشد، برای مدتی میتواند هنر را به چالش بکشد. اما این جنبشهای زیرزمینی میتوانند بارها و بارها تکرار شوند تا اینکه برق شورش و تغییر رو به کمرنگ شدن بگذارد. کمی بعد نیز، تمام این کارهای زیرزمینی، بهدست گردانندگان قدرت میافتد؛ و این امری غیرقابلاجتناب است.
طرح «ساختههای آماده» (Readymades) که اولین بار توسط «مارسل دوشامپ» معرفی شد، در پایان سر از گالریهای هنری در آورد.
«مارکی ریمون»، از افرادی بود که در موسیقی پانک فعالیت میکرد و درنهایت تبدیل به یک میلیونر شد. این فرد ثروتمند، بیش از ششصد مدل از تیشرتهای «ارنستو چهگِوارا» را میفروشد که توسط کودکان کار و کارگران قراردادی ساختهشدهاند. پس شعار «زندهباد انقلاب» چهگوارا کجا رفته است؟
در مورد ارزهای دیجیتال: آرمانهایی که نادیده گرفته میشوند
در وضعیتی مشابه، ایدههای یک سایفرپانک که به ایجاد بیت کوین ختم شد، در حال حاضر در صرافیهای ارزهای دیجیتالی معامله میشود، در صفهای طولانی والاستریت گرفتارشده و توسط شرکتهایی مانند «بلک راک» در سیلیکون ولی مورد استفاده قرار میگیرد.
در همین زمان، در «ردیت»، توییتر و دیگر گوشه و کنارهای اینترنت، شبکه زیرزمینی احمقانه جدیدی، از یک طرف اعلام میکند که بیت کوین ابزاری انقلابی است که میتوان بهواسطه آن در مقابل ساختارهای قدرت جریان اصلی ایستاد و از طرف دیگر بر روی وبسایتی که توسط غولهای تکنولوژی ایجادشده اقدام به خرید و فروش بیت کوین میکنند. غولهایی که پیشتر از اینها انقلاب ارزهای دیجیتالی را یافته و برای رسیدن به منافع خود از آنها استفاده نمودهاند.
بیشتر بخوانید: عصر خودمختاری با ارزهای دیجیتال آغاز شده است !
«کوین ورباخ»، در مقالهای در ارتباط با بیت کوین و رام کردن آن، بحثهایی را در ارتباط با چگونگی وضعیت قانونگذاریها و وضع آئیننامههای مرتبط در کشورهای مختلف و همچنین تأثیرات آن بر اکو سیستم بیت کوین مطرح میکند. شکل خاصی از پول که ایدهآل سایفرپانک ها بوده و بیرون از چهارچوبها و ساختارهای سیاسی قرار بگیرد؛ برای مدتی بیت کوین درست همین کار را انجام داد. اما بهای پیروزی در یک انقلاب تبدیلشدن به یک جریان اصلی (mainstream) است و بیت کوین نیز پیروزیهای بسیار بزرگی در این راه بهدست آورده است.
درست مانند هنرمندی که در سال ۲۰۱۸ بومی سفیدرنگ را بهعنوان یک اثر هنری بر دیوار آویخت، استفادهکنندگان دارکوب نیز به این دلیل که بیت کوین سایفرپانک محور بود، در مرکزیت جریان شکل گرفته در ابتدای کار قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید: چرا رسیدن ارزهای دیجیتال به جریان اصلی خیلی طول نخواهد کشید؟
شبکههای زیرزمینی احمقانه ارزهای دیجیتالی، به پشتوانه کالا سازی از بیت کوین و سرمایهگذاری بر روی تکنولوژیای که پیشتر اهلیشده، به دنبال جلبتوجه هستند و در عین حال خود را انقلابی نیز میدانند.
«بیلی جو آرمسترانگ» مینویسد:
یه نفر میاد و از من میپرسه که «پانک» چیه؟ منم یه لگد به سطل اشغال میزنم و میگم این یعنی پانک. بعدش اون هم به سطل آشغال یه لگد میزنه و میگه این پانکه؟ منم میگم نه این دیگه «تِرند» شد.
آیا ارزهای دیجیتالی درمانی برای کنترل رژیمهای خودکامه اقتصادی بر دخل و خرج شهروندانشان هستند؟ نه، درصورتی که این رژیمها بتوانند بیت کوین را کنترل کنند و برای آن قانون وضع کرده و افرادی که از آن استفاده میکنند را به زندان بی اندازند. وضعیتی که در برخی از دولتها در حال رخ دادن است. آیا ارزهای دیجیتالی راه چارهای انقلابی برای ساختارهای قدرتی هستند که در حال حاضر در ارتباط با مسائل اقتصادی وجود دارند؟ اگر جریانهایی اصلی مانند بلک راک بخواهند آن را وسیلهای برای سرمایهگذاری و کالاسازی با تعریف ETF برای آن تبدیل کنند، خیر. پاول مان از این چرخه با عنوان «چرخه احمقانه» یاد میکند و درباره آن مینویسد:
فوران ویژگیهای پانک، را میتوان سیلی از این چرخه احمقانه دانست و این مسئله بسیار ویرانگرتر از بسیاری ابداعات بینظیر تجددگرایانه خواهد بود. این مسئله میتواند باعث نابود شدن همهچیز شود، طوری عمل کند که گویی دارای اهمیت است، هیچوقت ما را از توهمش آزاد نکند، هیچگاه طوری وانمود نکند که ورای آن را ببیند و بدون از میان بردنش، ارزش آن را کاهش دهد.
حامیان بیت کوین در حال مبارزه با ساختارهای موجود و در حال کم کردن ارزش ارزهای فیات هستند و درعینحال مستقیماً خزانههای وال استریت را پر کرده و از غولهای صرافیهای ارزهای دیجیتالی حمایت میکنند. همانهایی که در حال مبارزه با آنها هستند!
درواقع از یک نقطهنظر، تغییرات اینگونه پدیدار میشوند. شرکتهایی که عنوان جریان اصلی را یدک میکشند، فناوریهای جدید را مورداستفاده قرار میدهند و این استفاده میتواند در اختیار افرادی قرار داده شود که دوست دارند بهوسیله ارزهای دیجیتالی معاملههایی ناشناس را صورت دهند. در طرف دیگر، متخصصین علوم فناوری نباید در مورد قدرت تغییراتی دستاوردهایمان به ما دروغ بگویند. دروغهایی که عمدتاً به ما این حس را القا میکنند که اگر راه ارتباطی پیشرفتها با دنیای بیرون بسته بماند، قدرت تغییر در دستانمان خواهد بود. ابزارهای قدرتمند همیشه راه خود را به سمت دستهای قدرتمند پیدا خواهند کرد و پسازآنکه فناوری به دست افراد دیگر افتاد، وانمود کردن انقلابی بودن آن، تنها رسوایی به دنبال خواهد داشت!
فهمیدیم که اینترنت، در ابتدا بهعنوان وسیلهای انقلابی بر ضد قدرتهای متمرکز بوده و بعد به ابزاری اصلی برای برقراری محدودیت و فشار بدل گشته است. و حالا این تشکیلات مخفی به دنبال استفاده از «اینترنت توزیعشده» بهعنوان یک ابزار است تا ما را از شر دیواری از محدودیتها که به دور اینترنت کشیده شده، رها کند.
مان در بخشی دیگر از مقاله خود مینویسد:
در تشکیلات زیرزمینی احمقانه که در بسیاری از وبسایتها مشاهده میشود، درمان در خود بیماری است. یا به این نتیجه میرسیم که خود درمان، چیزی جز بیماری نیست.
فناوریهای انقلابی و اعتراضی در محیطی ایزوله و به دور از ارتباط ایجاد نمیشوند. بلکه در ساختاری آمیخته با مسائل جغرافیایی سیاسی، اقتصادی و واقعیات انسانی روی کره زمین به وجود میآیند. چنین پیشرفتهایی ممکن است باعث تغییراتی در گروههایی شوند که قدرت در دست آنهاست، اما وقتی همهچیز آرام شود، آنهایی که از این فناوریها استفاده کردند تا بهقدرت برسند، از آن استفاده میکنند تا جای پای خود را محکمتر کنند. و همانطور که فناوری ما قدرتمندتر میشود، نتایج ایجاد چنین معضلهایی نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد. متخصصین علوم فناوری باید بدانند که هر چیزی که ما اختراع میکنیم، قرار نیست به دارویی همه فن حریف برای بیماریهای جهان امروز بدل شوند. درواقع، اختراع مفید امروز شما ممکن است بلای جان انسان فردا شود.
متخصصین این علوم باید بدانند که قانون پیامدهای ناخواسته گریبان آنها را نیز خواهد گرفت. از همین رو نگاه تردیدآمیز را نیز باید به کار خود اضافه کنند. کار یک متخصص علوم فناوری هیچگاه فقط و فقط برای اهدافی که وی در زندگی دنبال میکند، بهکار گرفته نخواهد شد.
استفاده کنندگان امروز ارز های دیجیتال در واقع بیل گیتس های دیروز هستند بیل گیتس با خرید زبان C# به قیمت ۵۰۰ دلار از چند دانشجو ، ماکروسافت را بنا نهاد . استفاده کنندگان و دارندگان ارز های دیجیتال پا در جا پای بیل گیتس گذاشته و پیشگامان فردا هستند .