شناخت بیت کوین – بخش سوم: ظهور پول
در این بخش از سلسله مقالات «شناخت بیت کوین» بحث خود را در بستر استراتژیهای مبادله ثروت، تخصص در تولید و تمرکز بر سختی فیزیکی مناسب، مقیاس پذیری و تاریکی ادامه خواهیم داد. در ادامه مفاهیمی نظیر «کمیابی»، «نقدشوندگی» و سختی جمعی را مورد کاوش قرار میدهیم. برای درک هر چه بهتر این مقاله و مفاهیم ذکر شده، لازم است که ابتدا سه قسمت پیشین، یعنی مقدمه، زمان و مردم را بخوانید.
از مبادله پایاپای تا نیاز به نقدشوندگی
در سومین قدم از «نقشه الف» در خصوص پول، تمرکزمان را بر روی موضوع کمیابی و سوال «چی؟» معطوف میکنیم.
در بخش دوم، شما تبادل و تخصص را اختراع کردید و محبوبیت آنها را نزد عموم بالا بردید و بدین ترتیب فرصتی برای ایجاد ثروتی بینظیر فراهم کردید. باید بگویم که کارتان حرف نداشت. اما هنوز یک مشکل وجود دارد. در خصوص مبادله پایاپای، که حالا رفقای غارنشینتان انجامش میدهند، کاربرد به نسبت تعداد افرادی که اقدام به مبادله میکنند، افزایش مییابد، اما اختلاف هماهنگی میان عرضه و تقاضا برای هر کالا در مقایسه با دیگر کالاها نیز بالاتر میرود؛ چرا که تعداد احتمالات [ترکیب] ممکن نیز بالاتر خواهد رفت.
این مشکل دو جنبه دارد: اولین مسئله نگرانیها در خصوص محاسبه، برقراری ارتباط و رهگیری تمام حالتهای مبادلات است چرا که هر غارنشین باید اعلام کند که حاضر است چه میزان از هر چیزی را برای مبادله قبول کند. مشکل بعد نقدشوندگی در جفتها [حالتهای] مبادلات است (در بسیاری از حالتها مبادله امکانپذیر نیست؛ اقتصاددانها از این حالت با نام «عدم تطابق نیازها» یاد میکنند.
مثلا آلیس چیزی دارد که باب خواهان آن است، اما آلیس خواهان جنس باب نیست یا حداقل در آن زمان خاص چنین نیازی برای او وجود ندارد. نگرانی اول را میتوان با پیشرفت در فناوری اطلاعات (مانند اختراع نوشتار به منظور رهگیری ترکیبهای احتمالی در تبادلات) کاهش داد. از طرف دیگر برای نگرانی دوم نیز راهحلی وجود دارد و میتوان از طریق تاخیر در تحویل یکی از دو کالای مورد مبادله بر آن فائق آمد. بهعبارت دیگر اختراع اعتبار (Credit) کمک بزرگی به حل این مشکل کرد. این اختراع هنگامی که نیازها در زمان مشخص تطابق ندارند اما در بازه زمانی دیگری تطابق پیدا میکنند، بسیار کارآمد خواهد بود. اما مشکل هنوز وجود دارد و روند تخصص را کند میکند.
همگرایی
برای رشد تجارت، اقتصاد غارنشینی شما باید به سمت یک نوع خاصی از کالا همگرایی داشته باشد؛ مثلا کالایی با بهترین ترکیب از شاخصههای پولی که همیشه نماینده یک طرف از معامله باشد تا به این وسیله روند محاسبات را تسهیل کند و بهعنوان پلی میان نقدشوندگی (مرتبط با دیگر کالاها) عمل کند. به این کار تبادل غیر مستقیم میگویند. در تبادل غیر مستقیم آلیس چیزی را مبادله میکند که به عنوان «کالای میانجی» عرضه کرده، کالایی که بعدا دوباره برای چیزی که نیاز دارد، آن را مبادله میکند.
خبر خوب اینجاست که مجبور نیستید یک به یک رفقای غارنشینتان را متقاعد کنید. این تغییر رویه به صورت طبیعی به واسطه «تاثیرات شبکهای» (Network Effects) ایجاد میشود: ارزش شبکه بیش از روند خطی و با تعداد مشترکان، افزایش پیدا میکند و نوعی تاثیر گرانشی شدید به وجود میآورد. کالاهایی با سختی، مقیاس پذیری و تاریکی بیشتر با یکدیگر رقابت میکنند و اولین کالایی که به حجم حیاتی برسد، تا جایی که به استفادههای نظام پولی مرتبط است، دیگران را خواهد بلعید.
خانمهای غارنشین و آقایان غارنشین! معرفی میکنم: پول. پول هر سه عملکرد را در خود دارد. هم ذخیره ارزش است که در ارتباط با کالاهای ذخیره شدهمان که پیش از ظهور همگرایی و در نظام اقتصادی پایاپای هم شاهدش بودیم. از طرف دیگر واحد محاسبه است و بهعنوان وسیلهای برای مبادلات استفاده میشود. این سه عملکرد به ترتیب پاسخهایی برای مشکلات قیمتگذاری و نقدشوندگی هستند.
اختراع پول یکی از مهمترین قدمها در تکامل انسان به شمار میرود. این اهمیت به اندازهای بالاست که از این پس شما را با عنوان «آدم حسابی غارنشین» خطاب میکنم. با سطحی از موفقیت که اقتصادهای مبتنی بر پول، نسبت به اقتصادهای مبتنی بر مبادلات پایاپای، به شما میدهند، این امکان برایتان به وجود میآید که از غارهای بدبویتان بیرون بیاید و از خانههای سنگی زیبا و قصرها لذت ببرید.
چطور به یک پول خوب برسیم؟
شما حالا وارد دنیای «پول کالایی» (Commodity Money) شدهاید. زمانهای گذشته این پول کالایی صدف، مهره، ادویهجات، خز موش، دندان دلفین، شمشهایی از جنس چای، نمک و گوسفند بودند.
اما حالا باید با چالشی دیگر رو به رو شوید. چالشی که به مشکل مقیاسپذیری در طول زمان و سوال «کی؟» برمیگردد.
فرض کنید قبیله خود را متقاعد کردهاید که از ماهی دودی بهعنوان پول استفاده کنند. این مسئله به تنهایی تقاضای بیشتری نسبت به زمانی ایجاد میکند که تنها مصرف ماهی هنگام گرسنگی بود. حالا نه تنها مردم میخواهند ماهی را بخورند، بلکه آن را برای استفاده بهعنوان پول میخواهند. در این هنگام شاهد «اضافه ارزش پولی» خواهیم بود. چنین مسئله به مشوق شما برای تولید بیشتر محصولاتتان بدل میشود، این در حالی است که با انجام چنین کاری عرضه کلی ماهی دودی را افزایش دادهاید. و توجه داشته باشید که قیمت، نتیجه عرضه و تقاضاست. اگر عرضه به بالاتر رفتن ادامه دهد و تقاضا ثابت بماند، قیمت کاهش خواهد یافت.
بنابراین، اگر پایداری ماهی دودی از لحاظ فیزیکی تغییر نکند، در طول زمان قابلیت ذخیره ارزشش را از دست میدهد. تغییر قیمت در ابعاد جمعی بر سختی تاثیر میگذارد. از نقطه نظر مصرف تکی، این کالا همچنان کاربردش در طول زمان را حفظ میکند، اما در ساختار یک نظام اقتصادی مبتنی بر پول، این قابلیت رو به نزول میگذارد. از طرف دیگر یک ذخیره ارزش ناکارآمد نمیتواند وسیلهای مناسب برای تبادلات باشد؛ چرا که هیچ کس دلش نمیخواهد طی یک تبادل غیرمستقیم ارزشی که ذخیره کرده را از دست بدهد.
این بحث تنها مختص ماهی دودی نیست و مسئلهای جامع و کلی است. هر چه یک کالا، بیشتر بهعنوان پول مورد استفاده قرار بگیرد، تولید کنندگان بیشتری برای افزایش عرضه آن، به سمتش کشیده میشوند تا از این راه به سود برسند. هر چه عرضه یک کالا افزایش یابد، قابلیت آن کالا برای استفاده بهعنوان پول نیز کاهش خواهد یافت.
این چرخه یک روند خود تنظیمی منفی و مداوم و بی انتها نیست که در نهایت به سمت ثبات میل کند؛ تغییرات در ساختار تولید که به منظور افزایش عرضه صورت میگیرند، در کوتاه مدت اتفاق نمیافتد و برگرداندن تغییرات اعمال شده نیز کار آسانی نیست. «اوج گیری و سقوط» نتیجه معمولا این اتفاق است.
از این «تله پول» مثال بسیار است و معمولا نتایجی فاجعهبار به همراه دارد. این نمونهای بدیهی از کالایی با نرخ «موجودی قابل گردش» کم است که حتی تغییرات کوچک در گردش نیز (به نسبت موجودی) تاثیرات بزرگی از خود به جای میگذارد.
مفهومی به نام «سختی جمعی»
خیلی زود خواهید فهمید صدفهایی که لای تور ماهیگیریتان گیر میکند و قبلا آنها را جمع میکردید نسبت به ماهی دودی، پول بهتری هستند. یا حتی تیکههای کوچک طلایی که کنار صدفها روی طاقچهتان میگذاشتید، عملکرد بهتری در جایگاه پول دارند.
در واقع شاید بخواهید هم از طلا و هم از نقره برای پول استفاده کنید؛ چرا که هر کدام دارای ویژگیهای منحصر به فردی برخوردارند: مثلا طلا راحتتر جابجا میشود، از طرف دیگر نقره بخشپذیری بهتری دارد.
صد البته کالاهایی که ارزش مصرفی بالاتری نسبت به اضافه ارزش مالیشان دارند، گزینههای مناسبی برای استفاده در نظامهای مالی نیستند؛ چرا که مصرف میشوند و موجودیشان کاهش مییابد و در نتیجه توازن نرخ موجودی قابل گردششان بهم میریزد. بهعبارتدیگر میتوان گفت «پول کالایی» تکاملی در جمعکردنیها بود تا یک کالای صنعتی واقعی.
اصطلاحات مختلفی برای اشاره به شاخصهی ثابت ماندن نسبیِ عرضه در مقایسه با افزایش تقاضا و حفظ ارزش در طول زمان وجود دارد. بسیاری از منابع از این ویژگی با عنوان «سلامت»، «گرانی جعل نشدنی» یا «جعل ناپذیری» یاد کردهاند. من از عبارت «سختی» برای این مفهوم استفاده میکنم که کمی قبل از آن برای اشاره به مشکل پایداری فیزیکی استفاده کرده بودم. حالا «سختی» را همارز «قابلیت فروش در طول زمان» قرار میدهم که بیانگر جنبههای فیزیکی و جمعی است.
حالا وقت آن رسیده که به سوال «کِی؟» برگردیم تا تحلیلمان از ارتباط میان زمان و ارزش را کامل کنیم. هر چه درجه سختی یک کالای مالی بیشتر باشد، در مقابل خطراتی که ارزشش را تهدید میکند مقاومتر خواهد بود، حال این خطرات فیزیکی باشند یا از تورم در عرضه ناشی شوند.
سختی بر روند همگرایی تاثیر میگذارد؛ این یعنی هر کالای مالی که بتوان به راحتی آن را عرضه کرد و عرضهاش را بالا برد، به سرعت به ثروتی که بهعنوان ذخیره ارزش از آن استفاده میشود، آسیب میرساند. برای یک کالا که نقشی سلطهگر از لحاظ مالی و پولی در یک اقتصاد داشته باشد، داشتن برتری محسوس در خصوص سختی نسبت به دیگر کالاها ضروری است.
وقتی صحبت از سختی به میان باشد، درست به مانند تاریکی، جنبههای مالی با جنبههای ایدئولوژیکی، سیاسی و اخلاقی دارای همپوشانی هستند. همانطور که در بخش اول به آن اشاره کردیم، باید ارتباطی میان آنها و نظریه برتری زمان وجود داشته باشد؛ بحثی که در جامعهشناسی دارای شاخههای بسیاری است و در عین حال بهعنوان راهی برای انتقال ثروت، به مشکل تورم [در اقتصاد] نیز مرتبط است. از طرف دیگر میتوان ارتباطش با نرخ سود را نیز متصور شد، چرا که دلیلی برای وقوع بحران اقتصادی است.
تا به اینجا یاد گرفتیم که:
- به شرکای تجاری خود بگویید به منظور رسیدن به حداکثر نقدینگی به یک کالا همگرایی پیدا کنند.
- کالایی را انتخاب نمایند که تلفیق مناسبی از سختی، مقیاس پذیری و تاریکی داشته باشد.
- علاوه بر جنبههای فیزیکی، جنبههای جمعی و مرتبط با عرضه را در سختی لحاظ کنیم.
به طور خلاصه پول را کشف کردید. اما میتوانید بهترش کنید؟ در قسمت چهارم به این مسئله خواهیم پرداخت.
متاسفیم که این مطلب نتوانسته نظر شما را جلب کند. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود همیشگی سایت یاری دهید.