ارز‌ها: ۳۱,۶۹۹
ارزش بازار: ۳.۳۵۸ تریلیون دلار
قیمت تتر: ۷۰,۴۰۵ تومان

بازبینی در تریدها؛ چگونه دیگر در معامله اشتباه نکنیم؟

بازبینی در تریدها؛ چگونه دیگر در معامله اشتباه نکنیم؟

اگر در بازارهای مالی معامله انجام می‌دهید یا به‌اصطلاح «تریدر» هستید، یادتان می‌آید که علت آخرین ضررتان چه بود؟ آیا آن را جایی نوشته‌اید؟ اگر نه، یک خبر بد و یک خبر خوب برایتان داریم. خبر بد اینکه اگر تاریخچه معاملات خود را بررسی نکنید، احتمالاً نمی‌توانید خطاهایی را که باعث ضرر شما شده‌اند، به‌خوبی رفع کنید.

و اما خبر خوب این است که با خواندن این مقاله می‌توانید برای رفع این مشکل اقدام کنید و به درک درستی از چگونگی مدیریت و بازبینی تریدهای خود برسید.

در حقیقت اگر می‌خواهید بدانید یک تریدر حرفه‌ای چگونه معاملات خود را بازبینی می‌کند، این مقاله با کمک مقاله‌ای از وب‌سایت واریر تریدینگ (Warrior Trading) به پرسش‌های شما در این زمینه پاسخ می‌دهد.

مبارزه معامله‌گران در میدان ترید

ترید؛ مسابقه‌ بوکس

برای لحظه‌ای بوکسورهای حرفه‌ای را تصور کنید. آن‌ها در طول نبرد به مشت‌ها و ضرباتشان فکر نمی‌کنند؛ چراکه قبلاً با انجام تمرین، چهارچوب‌های فکری و برنامه‌ریزی‌های خود را مشخص کرده‌اند و حالا نوبت به اجرای این آموزش‌ها رسیده است.

میدان سرمایه‌گذاری هم دست‌کمی از نبردهای تن‌به‌تن ندارد. با اینکه تریدرها با چند کلیک روی موس کار خود را انجام می‌دهند؛ اما قبل از آن مانند ورزشکاران حرفه‌ای در معاملات خود آمادگی پیدا کرده‌اند. یادمان نرود پای پول‌هایی که به‌زحمت به دست آمده وسط است. اگر برنامه مشخصی برای تریدها و مدیریت آن‌ها نداشته باشیم دیر یا زود محکوم به شکست خواهیم بود.

همچنین، یکی از راه‌های پیشرفت در معاملات، بازبینی تریدهای گذشته و به‌طور کلی عملکرد معاملات است. ازآنجاکه ما در لحظه متوجه اشتباهاتمان نمی‌شویم و در عین حال تنها به بُعد کوچک‌تری از هر معامله توجه می‌کنیم، در حین یک ترید قادر نیستیم تصویر بزرگ‌تری را از بایدها و نبایدها در ذهنمان ترسیم کنیم.

زمان انجامِ ترید، دیگر وقت فکر‌کردن به برنامه‌ها، تغییر اهداف و تعیین سود یا حد ضرر نیست. در حقیقت این‌ موارد باید به تحلیل‌های پس از ترید موکول شوند؛ همان بازه زمانی که احساسات و افکار معطوف معامله نیست.

یادتان نرود این کافی نیست که فقط به تریدهایتان نگاه کنید و از شکاری که کرده‌اید لذت ببرید یا در هنگام بررسی اشتباهات خود چند جمله روانشناسی و انگیزشی را با خود تکرار کنید؛ همه‌چیز باید روشن و مکتوب باشد.

علاوه بر این که برای انجام تریدهای خود برنامه‌ مشخصی دارید، فرایندی سنجیده‌ را به بررسی و بازبینی معاملات‌ خود اختصاص دهید.

مستقیم به سراغ روش کار می‌رویم:

بخش اول: مدیریت داده‌ها و تاریخچه ترید

تاریخچه معاملات

دنیای اقتصاد و تجارت هنوز نتوانسته است خود را با پیشرفت فناوری و امکانات روز همگام کند و از قابلیت‌های موجود در این مسیر به نحوه شایسته و کاملی بهره ببرد.

برای مثال، پلتفرم‌های تریدی مانند بایننس، کوکوین، ThinkOrSwim یا IBKR TWS باوجود محبوبیت فراوان میان سرمایه‌گذاران، هنوز هم به دلیل ارائه‌نکردن روش‌های مؤثر برای چهارچوب‌بندی داده‌ها و بازبینی ترید‌ها نقص و اشکالات عمده‌ای دارند.

به همین دلیل، خیلی‌ها مجبور می‌شوند تاریخچه معاملات خود را در صفحات اکسل وارد کنند که چندان کار بدی نیست؛ اما ابزارهای بهتری هم وجود دارد.

با این حال، اگر خوش‌شانس هستید و پلتفرم معاملاتی شما معیارهایی مانند نسبت شارپ (Sharpe ratio)، فاکتور سود و میانگین برد/ باخت را ارائه می‌دهد، می‌توانید این قسمت را نادیده بگیرید و از آن گذر کنید.

سرویس‌های آماده‌به‌کار برای بازبینی ترید

اگر دوست ندارید برای نوشتن تاریخچه معاملات خود از صفحات اکسل استفاده کنید و نمی‌خواهید داده‌ها را به‌صورت دستی وارد کنید، سرویس‌دهندگانی وجود دارند که برخلاف روال مرسوم، داده‌‌های ضروری را در چهارچوبی مطلوب و علمی به معامله‌گران ارائه می‌کنند.

فرایند این سیستم‌ها به این شکل است که با اتصال مستقیم به حساب‌های اصلی سرمایه‌گذار، سود و زیان را در قالب یک صورت وضعیت به متقاضی می‌دهند. نکته مهم و حائز اهمیت در این نوع خدمات، نمایش داده‌ها به‌شکل قابل‌فهم برای معامله‌گران است.

برای آشنایی با نام و هزینه برخی از این سرویس‌دهندگان، فهرستی از آن‌ها را به شما ارائه کرده‌ایم:

  • TraderVue: ماهانه از ۳۰ تا ۵۰ دلار
  • EdgeWonk: سالانه ۱۷۰ دلار (از برخی صرافی‌ها بازار ارزهای دیجیتال پشتیبانی می‌کند)
  • TraderSync: ماهانه ۳۰ تا ۸۰ دلار
  • Trademetria: ماهانه ۲۰ تا ۳۰ دلار (از برخی صرافی‌ها بازار ارزهای دیجیتال پشتیبانی می‌کند)

هرکدام از این سرویس‌ها می‌توانند تاریخچه معاملات را در چندین جدول به همراه نمودار‌های مختلف و محاسبه نسبت شارپ و فاکتور سود، در اختیار کاربران قرار دهند.

با اینکه هریک از این پلتفرم‌ها شکل و ظاهر مخصوص به خود را دارند، در نهایت همگی هدف یکسانی را دنبال کرده و آن ارائه داده‌های چهارچوب‌بندی‌شده به کاربران است. این سرویس‌ها اکثراً نسخه آزمایشی رایگان دارند و کاربران می‌توانند پس از بررسی‌های لازم، برنامه‌ مدنظر خود را انتخاب کنند.

ایجاد راهکار مختص به‌خود

همان‌ طور که پیش‌تر اشاره کردیم، اگر از پلتفرمی استفاده می‌کنید که پس از انجام ترید تحلیل‌های مدنظر را در اختیارتان قرار نمی‌دهد، خودتان باید با صرف وقت و هزینه به‌دنبال تجزیه و تحلیل این داده‌ها بروید.

برای انجام این تحلیل‌ها، ساده‌ترین و اساسی‌ترین روش این است که داده‌های مدنظر را در یک صفحه اکسل یا گوگل‌شیت وارد کرده و با بهره‌گیری از توابع، این فرایند را نیمه‌خودکار و پیشرفته‌تر کنید؛ به‌طوری که وقتی داده خاصی را وارد می‌کنید، بخشی از محاسبات را اکسل برای شما انجام دهد.

همچنین اگر برنامه‌نویس پایتون باشید یا کسی را بشناسید که این مهارت را دارد، می‌توانید با استفاده از کوانتوپین (Quantopian) به مجموعه بزرگی از دستورات و توابع در ارتباط با تجزیه و تحلیل سبدهای مالی از طریق افزونه پایفولیو (Pyfolio) دسترسی داشته باشید. از نظر عملکرد و امکانات، پایفولیو مشابه سرویس ترید‌ر ویوو (TraderVue) است.

ممکن است تطبیق صورت وضعیت‌های معاملات شما با پایفولیو کمی طول بکشد؛ اما می‌توان به آن به دید یک سرمایه‌گذاری زمانی نگاه کرد تا سرمایه‌گذاری مالی روی یک سرویس بازبینی ترید!

گام دوم: مرور و بازبینی با نگرشی کلی

صفحه اکسل

به همان مثال مبارزه که در ابتدا گفتیم برگردیم. در این مرحله، آمار مهم مبارزه را بازبینی می‌کنیم. اینکه چه کسی ضربات بیشتری را به حریف وارد آورده؟ چه کسی کنترل و تسلط بیشتری در زمان مسابقه داشته است؟

اگر چنین دید و دسته‌بندی‌ای را برای تاریخچه معاملات خود نیز در نظر بگیرید، می‌توانید آ‌ن‌ها را چهارچوب‌بندی کرده و از دیدگاه کلی و جزئی بررسی کنید.

اکنون برای آنکه متوجه شویم تا چه میزان در یک معامله پیشرفت داشتیم، فرایند بازبینی را با استفاده از شاخص‌های کلیدی عملکرد، آغاز می‌کنیم؛ یعنی بررسی می‌کنیم که عملکرد تریدهای ما طبق معیارهای مختلف چگونه بوده است.

اما کدام معیارها را باید بررسی کنید؟ مهم‌ترین‌شان عبارت‌اند از:

  • فاکتور سود: فاکتور سود، نسبت ریسک به پاداشِ واقعی شماست. به‌عبارت دیگر، نسبت جمع کل سود به جمع کل ضرر (شامل کارمزد) است. به‌عنوان مثال، اگر فاکتور سود در معامله عدد دو باشد، یعنی کل سود دو برابرِ کل ضرر است. برای درک بهتر فاکتور سود، این را در نظر داشته باشید که فاکتور سود در حقیقت انتظار شما از یک معامله است. برای مثال، اگر فاکتور سود یک معامله را ۴ در نظر بگیرید، شما انتظار دارید با سرمایه‌گذاریِ ۲ دلار، سود ۴ دلاری به دست بیاورید.
  • نسبت شارپ: نسبت‌ شارپ در حقیقت نسبت بازده به ریسک است و یک سرمایه‌گذار با استفاده از این شاخص می‌تواند متوجه شود که سود یک معامله نسبت به ریسک آن باید چقدر باشد. به زبانی ساده‌‌تر، هرچقدر نسبت شارپ یک ترید بالاتر باشد، استراتژی به‌کار گرفته شده در این معامله مناسب‌تر بوده و با ریسک کمتری مواجه خواهیم بود. فرض کنید می‌توان راهبردی با بازده ۴ درصد در سال و نسبت شارپ بالای ۲ داشته باشید. با این شرایط بازده‌های بالاتری را هم می‌توان به دست آورد چراکه نسبت شارپ به ما می‌گوید برای رسیدن به بازده بیشتر ریسک کمی لازم است. اما حالا استراتژی با بازده ۱۰۰ درصد با نسبت شارپ کمتر از ۱ را در نظر بگیرید. بر اساس نسبت شارپ، استراتژی درنظرگرفته‌شده مناسب نیست، چراکه برای رسیدن به چنین بازدهی باید ریسک بیشتری کنید. برای ارزهای دیجیتال، محاسبه نسبت شارپ دشوارتر است. بنابراین می‌توانید از ابزارهای آماده‌ای مانند مساری استفاده کنید. در این وب‌سایت مشاهده نسبت شارپ ارزهای دیجیتال در بازه‌ زمانی حداقل ۳۰روزه امکان‌پذیر است.
  • منحنی سرمایه: منحنی سرمایه (Equity Curve) در اصل نمودار رشد سرمایه معامله را نشان می‌دهد. مثلاً اگر یک هفته قبل سرمایه معامله شما ۱۰۰ دلار بوده است و این هفته ۲۰۰ دلار، این داده‌ها را می‌توان روی نمودار ترسیم کرد. این پارامتر پیچیده نیست و هرکسی بدون داشتن اطلاعات خاصی می‌تواند بررسی کند که در معاملات قوی عمل کرده است یا ضعیف.

توضیح کامل هرکدام از مفاهیم بالا در این مقاله امکان‌پذیر نیست؛ اما با کمی جستجو و تحقیقات بیشتر در سطح اینترنت می‌توانید به درک درستی از هریک برسید. بنابراین، به‌خوبی درباره هرکدام از این مفاهیم تحقیق کنید تا در محاسبه آنها مسلط شوید.

برخی ممکن است بگویند نسبت سود و ریسک سورتینو (Sortino Ratio) در تخمین و برآورد عملکرد استراتژی‌های معاملات کوتاه‌مدت، بهتر جواب می‌دهد یا فاکتور دیگری برای برآورد استراتژی مناسب‌تر است. باید گفت بله صحیح است؛ ما شاخص‌های مختلفی برای بررسی عملکرد داریم اما اکثر قریب به اتفاق پلتفرم‌ها سه معیار فاکتور سود، نسبت شارپ و منحنی سرمایه را به‌عنوان پارامترهای اصلی در نظر گرفته‌اند.

همچنین بخوانید: آشنایی با مفهوم ریسک و افق زمانی

ابتدا با منحنی سرمایه که در اصل همان روند سود و زیان انعطاف‌پذیر (Rolling P&L) است، شروع می‌کنیم.

مسلماً هر معامله‌گری دوست دارد که منحنی سرمایه او به‌طور مداوم روند صعودی داشته باشد؛ اما این موضوع همیشه اتفاق نمی‌افتد و رخ‌ندادن چنین موضوعی هم الزاماً به‌معنای انجام معاملات ضعیف نیست.

آشنایی با منحنی سرمایه و درک شکل آن برای مواجهه با شرایط مختلف و فرازونشیب‌ها در آینده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بسیاری از ما دوره‌های معاملاتی بدی را سپری کرده‌ایم و با ضررهایی بزرگ و اجتناب‌ناپذیر مواجه بوده‌ایم؛ مهم این است که در بلندمدت شاهد روند صعودی در نمودار سرمایه باشیم.

در اینجا به برخی از فاکتورهای کلیدی که در زمان تحلیل نمودار سرمایه باید به آن‌ها توجه داشت، اشاره می‌کنیم:

  • سبک معاملاتی
  • روند بلندمدت
  • افزودن راهبردهای بیشتر
  • فاکتور سود

سبک معاملاتی

قدم اول آگاهی از سبک و نوع استراتژی معاملاتی است که برای خود در نظر گرفته‌اید. آیا به‌دنبال سودهای کلان و ضررهای کوچک هستید یا موفقیت‌های اندک اما مستمر گزینه انتخابی شما است؟

اگر با مزایا و معایب استراتژی معاملات خود آشنا نیستید، تجزیه و تحلیل پس از ترید هم برایتان ارزشی نخواهد داشت. برای مثال، اگر راهبردی که به کار گرفته‌اید همانند فروش در نوسانات (Selling Volatility) یا به‌اصطلاح گام‌های کوتاه باشد، احتمالاً هنگامی که در یک معامله ۷۵ درصد سود کرده‌اید، خود را فریب می‌دهید که یک نابغه در تجارت هستید، اما مواجه‌شدن شما با یک ضرر بزرگ، موجب بهت و حیرت شما خواهد شد. دلیل این تعجب، توجه‌نکردن به ویژگی‌های معاملات نوسانی است؛ معاملاتی که شاید سود سرشاری نصیبتان کنند، اما شکست‌های بزرگ نیز همواره در کمین آنهاست.

معامله‌گران باتجربه‌ای هم که در بازار اختیار یا آپشن فعالیت می‌کنند، عقیده دارند که سود و زیان در بیشتر معاملات از دو قاعده «موفقیت‌های کوچک متعدد با ضررهای سنگین کم‌تعداد» یا «ضررهای کوچک متعدد با موفقیت‌های بزرگ کم‌تعداد» تبعیت می‌کنند.

اگر توجه کرده باشید، می‌بینید که هرکدام از انواع معاملات مزایا و معایب مختص به خود را دارد که باید در انتخاب آن‌ها توجه ویژه‌ای داشت. اگر انتظارات حداقلی برای سنجش و برآورد عملکرد خود نداشته باشید نمی‌توانید بفهمید آیا استراتژی و سبک معاملاتی که در پیش گرفته‌اید رضایت‌بخش بوده است یا خیر.

روند بلندمدت

در معاملات بلندمدت می‌توان از اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک یا خط روند استفاده کرد. با اینکه هر استراتژی با دیگری متفاوت بوده و هیچ راهبردی وجود ندارد که در تمام زمینه‌های معاملاتی بهینه باشد، اگر در انبوهی از تریدها دچار اشتباه شدید و یا روند ترسیمی در این میان نزولی بود، باید استراتژی‌های معاملاتی خود را مجدداً برآورد کرده یا در خصوص استفاده از آن‌ها تجدیدنظر کنید.

البته در این میان استثنائاتی نیز وجود دارد. برای مثال، اگر با روشی مانند بازگشت به میانگین (Reversion Trading) معامله می‌کنید، این احتمال وجود دارد که با برخورد به دوره‌های کم‌دامنه، چندین ماه منتظر بازگشت روند اولیه معاملات خود باشید. این صبر و انتظار الزاماً به‌معنای ایجاد تغییر در راهبرد نبوده و تنها بیانگر استراتژی‌های مرسوم در معاملات است.

افزودن راهبردهای بیشتر

اگر فقط با یک سبک مانند نوسانات کوتاه یا معاملات جفتی، ترید می‌کنید، در صورت هماهنگ‌نبودن جو حاکم بر بازار با مدل معاملاتی شما، باید به انتظار نشسته و نظاره‌گر اُفت‌های بلندمدت بازار باشید.

اگر تمایلی به پیچیده‌کردن کار خود ندارید و قادرید روند نزولی را تحمل کنید، بنابراین بهتر است صبور باشید تا این شرایط طی شود.

البته بسیاری از معامله‌گران هم هستند که راهبردهای گوناگون را به‌منظور خروج از سیر نزولی انتخاب می‌کنند.

برای مثال، اگر با استراتژی سرمایه‌گذاری در جهت بازار (Momentum Strategy) معاملات خود را انجام می‌دهید، می‌توانید راهبرد بازگشت به میانگین را هم به‌عنوان تکمیل‌کننده‌ آن اضافه کنید، چون وقتی استراتژی اول از شکل مطلوب خود خارج می‌شود، مدل‌های بازگشت به میانگین می‌توانند سودآور باشند.

اگر روی درآمد حاصل از ترید برای گذران زندگی‌تان حساب کرده‌اید، باید از چندین راهبرد استفاده کنید؛ اما اگر این موضوع برای شما مصداقی ندارد الزامی به انجام‌دادن آن نیست.

به این موضوع فکر کنید که چه مدت زمانی برای تغییر و تکمیل راهبرد معاملاتی خود صرف کرده‌اید و اکنون هم می‌خواهید یک راهبرد جدید را که در تضاد با برنامه‌های قبلی شما است به کار بگیرید و در ضمن استراتژی‌ قبلی خود را هم بهینه کنید. روشن است که چنین امری مستلزم زمان و حوصله بسیار زیادی بوده و برای افراد مبتدی و کسانی که معاملات را به‌طور مستمر دنبال نمی‌کنند مناسب نیست.

فاکتور سود

رونالد اچ. کاس اقتصاددان برجسته بریتانیایی نقل قول معروفی دارد که می‌گوید:

«اگر به‌اندازه کافی با داده‌ها کلنجار بروید، در نهایت آ‌ن‌ها همه‌چیز را خواهند گفت.»

پشت هر کدام از داده‌ها دنیایی از نکات و ویژگی‌ها نهفته است که نباید بدون توجه از آن‌ها عبور کرد. یکی از این موارد فاکتور سود است.

فاکتور یا شاخص سود در اصل نسبت سود به زیان محقق‌شده را محاسبه می‌کند. برای مثال، ضریب سود ۱ به این شکل تفسیر می‌شود که شما معامله ضعیفی را انجام داده‌اید و اگر این روند ادامه پیدا کند احتمال شکست برای شما وجود دارد. بسیاری از نرم‌افزارهای تجزیه‌و‌تحلیل، فاکتور سود را با یک عدد ثابت به کاربر نمایش ‌می‌دهند که این میزان بر اساس بررسی تمامی معاملات انجام گرفته محاسبه می‌شود.

با اینکه چنین داده‌ای ارزشمند است؛ این معیار هم اطلاعات چندانی را در خصوص میزان پیشرفت و تغییرات قابل توجه در سبک معاملاتی که انتخاب کرده‌اید، در اختیارتان قرار نمی‌دهد.

در عوض، هنگامی که فاکتور سود را برای معاملات پیشین خود آن هم به‌شکل انعطاف‌پذیر (Rolling) در نظر بگیرید، می‌توانید تغییرات در کارایی و بهره‌وری در معاملات انجام شده را در طول زمان مشاهده کنید. البته این پارامتر را هم نباید با دید ریزبینانه‌ای بررسی کرد، چراکه تمامی استراتژی‌ها در طول زمان فراز و فرود‌های خود را دارند و ممکن است در مقطع خاصی میزان فاکتور سود شما درگیر این تغییرات شود.

نسبت شارپ

نسبت شارپ (Sharpe Ratio) فرمولی ریاضی است که ویلیام اف. شارپ، یکی از ابداع‌کنندگان مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM)، آن را مطرح کرد.

کاربرد نسبت شارپ برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها یا مقایسه استراتژی‌های اتخاذ شده با یکدیگر است. بسیاری اوقات یک راهبرد با بازده کم می‌تواند «بهینه»‌تر از راهبردی با بازده بالا باشد، چراکه به ازای هر واحد ریسک، بازده بیشتری دریافت می‌کنید. بر اساس قواعد مرسوم علم اقتصاد، بهتر است از یک راهبرد با بازده کم و نسبت شارپ بالا در قیاس با یک استراتژی با بازده بالا و نسبت شارپ پایین استفاده شود.

برای دید بهتر به استراتژی‌های خود و اقدامات و هزینه‌هایی که کرده‌اید، خود را در نقش یک ثروتمند و سرمایه‌گذار در صندوق‌های پوشش ریسک تصور کنید که به‌دنبال شرایطی مناسب برای سرمایه‌گذاری است.

فرض کنید در برابر شما ۲ صندوق‌ پوشش ریسک برای انتخاب قرار دارد. یکی دارای استراتژی‌های ویژه‌ و خاصی بوده و در ضمن مدیری مشهور هم سکان‌دار هدایت این مجموع است و دیگری صندوقی با استراتژی مشخص، تاریخچه‌ای مشهود در زمینه ریسک، سود و بازده است که البته ویژگی خاصی و برجسته‌ای هم ندارد.

حال فرض کنید با انتخاب صندوق اولی که شامل ویژگی‌های خاصی مانند اجرای معاملات به شکل دستی، تحقیق و پژوهش و اجرای اصول روان‌شناختی است؛ شما مجبور به پرداخت هزینه‌های بالایی خواهید شد و در نهایت هم یک نسبت شارپی ۰٫۸ حاصل کارتان خواهد بود. در سوی دیگر، یک شاخص سهام فرضی را که هیچ ویژگی خاصی ندارد و نسبت شارپ ۱ را به شما ارائه کند تصور کنید. در این میان این سؤال مطرح می‌شود که چه دلیل منطقی وجود دارد که شما به‌خاطر ویژگی‌های خاص و نسبت شارپ پایین، زیر بار چنین هزینه‌های سنگینی بروید؟

پس منطقی است که پول خود را در یک صندوق مبتنی بر شاخص قرار دهید یا اینکه به‌دنبال یافتن استراتژی‌های بهتری باشید.

زمانی‌ که از چنین جایگاهی به راهبردهای ترید خود نگاه کنید و شرایط مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید، از آن دید محدود که تنها متمرکز بر بالا رفتن منحنی سرمایه است، خارج شده و می‌توانید جزئیات و نکات بهتری را بر اساس داده‌ها به دست آورید.

گام سوم: بازبینی یک ترید مشخص

بازبینی در تریدها؛ چگونه دیگر در معامله اشتباه نکنیم؟

با مثال مبارزه موضوع را ادامه می‌دهیم. اگر بازبینی کلی ما مشابه درنظرگرفتن پارامترهای نبرد بوکس مانند حملات تأثیرگذار، محاسبه مدت زمان تسلط و چیرگی و مواردی از این دست باشد، در واقع ما علاوه بر درنظرگرفتن استراتژی‌های خود، رویارویی فردی با حریفان را هم تحلیل و ارزیابی می‌کنیم.

بازبینی کلی با استفاده از معیارهای اساسی، محلی برای سنجش راهبردهای شماست و بررسی یک یا چند معامله محدود به‌معنای ممیزی کل استراتژی‌تان نیست؛ بلکه تنها اجرایی‌شدن راهبردها مورد بررسی قرار می‌گیرد. بنابراین تنها با بازبینی چند ترید، از استراتژی‌ خود دست نکشید و اجازه دهید تا داده‌ها در پلتفرم‌های تحلیلی اطلاعات لازم را در این خصوص به شما بدهند.

پیش از آنکه به سراغ مطلب بعدی برویم، بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که میزان «سوگیری پَس نِگری» یا همان عبارت آشنای «من از اول هم می‌دانستم که چنین اتفاقی رخ خواهد داد!» در شما تا چه حد قوی است؛ چراکه چنین نگرش‌هایی می‌تواند برای ادامه کار شما بسیار زیان‌آور باشد. بنابراین در خصوص نگرش خود نسبت به راهبردهایتان بیشتر مطالعه کنید.

در ادامه چک‌لیستی از معیارهایی را که باید در نظر بگیرید بررسی می‌کنیم:

  • این معیار در کدام برنامه قرار گرفته است؟
  • اهداف اولیه این ترید چه بودند؟
  • در زمان ترید زمینه و شرایط بازار چگونه بود؟
  • آیا از قوانین ورود و خروج تبعیت کرده‌ام؟
  • آیا باید این ترید را انجام می‌دادم؟
  • آیا چیزی را از قلم انداختم؟ آیا علائم هشداری وجود داشت که باید از آن‌ها اجتناب می‌کردم؟
  • ورود و خروج: آیا فرصت‌های بهتری برای کاستن یا افزودن بخش‌هایی به ترید وجود داشت؟ آیا بر اساس خط‌مشی ترسیمی خود، ورود و خروج را انجام داده‌ام؟
  • آیا ضروریات ترید را رعایت کردم؟
  • آیا از حد ضرر استفاده کردم؟
  • آیا از قوانین خود، تخطی کرده‌ام؟ دلیل آن چه بوده است؟
  • آیا در وضعیت ذهنی‌ مناسبی برای تریدکردن قرار دارم؟

برنامه یا ست‌آپ معاملاتی

تنها با نگاه به نمودار به این پرسش پاسخ دهید که این معامله در ابتدا با کدام معیاری‌های اولیه یا ست‌آپ شما مطابقت داشت؟ سپس با نگاه به آنچه رخ داده است از خودتان این سؤال را بپرسید که آیا این ترید توانسته معیارهای برنامه شما را برآورده کند؟

بسیاری از معامله‌گران برای تحلیل برنامه‌های معاملاتی خود معیارهای سفت‌و‌سختی مانند «عبور میانگین ۲۰ روزه از میانگین ۵۰ روزه و اندیکاتور X > Y» را دارند، اما اگر شما جزو کسانی هستید که بیشتر به‌شکل شهودی و بدون توجه به جزئیات و استدلال، ترید می‌کنید برای تطبیق معیارهای خود با برنامه‌های معاملاتی‌تان باید به نمودار‌ و نقطه شروع معاملات بازگردید.

پس از انجام این بررسی‌ها این سؤال مهم را از خود بپرسید که اگر نتیجه معامله‌ را نمی‌دانستید، بازهم آن را انجام می‌دادید؟

اهداف ترید

برای هر معامله باید اهداف ملموسی را تعیین کنید. این اهداف می‌تواند چندبرابرشدن سرمایه‌ شما، رسیدن یک اندیکاتور تکنیکال یا روند قیمت به نقطه‌ای خاص باشد. اهداف خود را با نتایجی که به دست آمده مقایسه کنید.

اگر در معامله‌ای موفق نبود‌ه‌اید ایرادی ندارد، اما بررسی کنید که اهدافتان در این ترید تا چه میزان واقع‌گرایانه بوده‌ و توانسته‌اید آن‌ها را به‌دست آورید یا خیر. آیا بهترین نتیجه‌ را از حیث اهداف به دست آورده‌اید؟

تریدرهای برجسته‌ای وجود دارند که در نمودارها یا حین سفارش‌گذاری‌ نکاتی را می‌بینند که ما قادر به مشاهده این موارد نیستیم. آن‌ها با فشاردادن چند دکمه کیبورد و در مدت زمان کوتاهی یک پوزیشن معاملاتی را برای خود فراهم می‌کنند. چند دقیقه بعد با فشردن چند دکمه دیگر، از آن پوزیشن خارج می‌شوند.

اگر از این افراد بخواهید برای شما توضیح بدهند که چگونه این کار را انجام می‌دهند، نمی‌توانند توضیح کاملی ارائه کنند که چه اتفاقی روی داده؛ اما در نهایت پول‌های زیادی به جیب آن‌ها سرازیر می‌شود. بنابراین اگر مهارت‌های چنین افرادی را ندارید، کارهای آن‌ها را تقلید نکنید و سعی کنید بر اساس برنامه‌ و دانش خود به معاملات وارد یا از آن خارج شوید.

محیط بازار

یکی از پارامترهای تأثیر‌گذار در موفقیت یا شکست معاملات شرایط و جو حاکم بر بازار است. برای مثال، یکی از عوامل مهم برای جذب سرمایه و سرمایه‌گذاران، شاخص S&P ۵۰۰ یا عملکرد کلی بازار بورس آمریکا است.

این شاخص در واقع عملکرد ۵۰۰ شرکت برتر در بازار را که بخش عمده‌ایی از آن‌ها آمریکایی هستند از جهات مختلفی مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌دهد. همین شاخص بسیار مهم موجب جهت‌گیری بسیاری از معامله‌گران در دنیا است.

به همین دلیل ممکن است شاهد نوساناتی در معاملات خود باشیم که سر منشأ آن به کل بازار برمی‌گردد و عملاً ارتباطی با استراتژی‌های اتخاذشده ندارد.

زمان ورود و خروج به ترید

تعیین و برآورد زمان ورود و خروج از جمله تصمیماتی است که بسته به سبک و نوع معاملات از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

برای مثال، هنگامی‌که یک سهم به بالاترین میزان سود و زیان خود می‌رسد، معامله‌گرانِ روند با نفروختن سهم خود در این نقاط مهم، احساس پشیمانی و حماقت می‌کنند.

برخی با امید به بازگشت روند و راه‌های فرار متعدد اقدام به چنین کاری می‌کنند و برخی دیگر به‌دنبال ثبات بیشتر و دریافت سود جزئی در این شرایط هستند و این یکی از بزرگ‌ترین آفت‌هایی است که این نوع تریدرها با آن مواجه هستند.

همان‌ طور که پیش‌تر هم اشاره کردیم، تصمیم اینکه چگونه عمل کنید باید پیش از انجام معامله گرفته شده باشد. ولی در زمان بازبینی هر ترید، بد نیست به آثار و نتایج این دست از تصمیمات هم دقت لازم را داشته باشید.

برای مثال، در هنگام خروج از یک معاملهِ روند، پاسخ به این سؤالات را در نظر بگیرید؛ روش و مبنای مشخص شما برای خروج از روند‌هایی که به‌سرعت معکوس می‌شوند، چگونه است؟ آیا در این میان فرصتی برای به‌دست‌آوردن سود‌های جزئی خواهید داشت؟

با طرح چنین سؤال‌هایی می‌توانید برنامه مشخصی برای مواجهه با شرایط خاص برای خودتان ترسیم کنید.

جمع‌بندی

تفاوتی ندارد که معاملات شما از کدام نوع یا سبک باشد. در نهایت اگر بتوانید فرایند بازبینی معاملات را به یک عادت تبدیل کنید، قطعاً به شما در شکل‌گیری یک نگرش صحیح در خصوص راهبردهایی که استفاده می‌کنید، کمک خواهد کرد.

بدون بازبینی تریدها احتمالاً اشتباهات گذشته‌ را مدام تکرار خواهید کرد و همین موضوع به‌مرور زمان باعث ضعیف‌شدن عملکرد معاملاتی شما می‌شود.

باید توجه داشت که موضوع بازنگری و بررسی، تکلیف مدرسه‌ نیست که مجبور به انجام آن باشید. اگر عمیقاً اهتمام و تمایلی برای انجام آن نداشته باشید، تنها وقت خود را بیهوده صرف این کار کرده‌اید.

guest

لطفا در صورت مشاهده دیدگاه‌های حاوی توهین و فحاشی یا خلاف عرف جامعه لطفا با گزارش سریع آن‌ها، به ما در حفظ سلامت بستر ارتباطی کاربران کمک کنید.

2 دیدگاه
ممد
ممد
۳ سال قبل

از اینکه زحمت ترجمه این مقاله رو کشیدید ممنونم. چرا پارامتر ریسک به ریوارد رو در اینجا نیاورده و این پارامترا خیلی شبیه به هم هستن و من متوجه فرقشون نشدم.که بتونم تو ژرنال ازشون استفاده کنم. در ضمن ممنون میشم اگر در رابطه با ژرنال معاملاتی ی مقاله مفصل بزارید.مچکرم

بازار در حال پذیرش جهانی
بازار در حال پذیرش جهانی
۳ سال قبل

خداقوت به شما بابت این مقاله آموزشی.
جمع بندی این حقیر از مقاله هم اینست: هرگز بی‌مهابا وارد هیچ بازی‌ای نشوید، اول نقاط ضعف و توانایی‌های خود را بشناسید، دوم همین خصوصیات حریف را، و در آخر هم زمین بازی را.
باور کنید اگر مثل این مقاله، به معامله‌گری یک نگاه علمی داشته باشید، درآمد خوبی در این کار است.
فقط باید زحمت بکشیم و یاد بگیریم

هاب
مکانی برای گفتگو درباره سرمایه گذاری کریپتو. همین الان عضو شو
ورود به هاب