داستان اولین جنگ دنیای کریپتو
سالها قبل از اینکه ارزهای دیجیتال و فناوری بلاک چین به شکلی که امروز هستند ظهور کنند، گروههایی بودند که با چنگ و دندان برای پیشرفت رمزگذاری (Ecryption) بهمنظور حفظ حریم خصوصی و آزادی بدون سانسور در فضای آنلاین میجنگیدند. ماجرای این مبارزه به زمانی برمیگردد که اینترنت تازه ظهور کرده بود. مبارزهای که به اولین جنگ کریپتو معروف شد. البته این پایان ماجرا نبود؛ سالها بعد شاهد مبارزه دیگری بودیم که دومین جنگ کریپتو نامیده میشود.
در این یادداشت که ترجمهای از مطلبی است که ایوان کریپتوسلاو (Ivan Cryptoslav) در وبسایت کوین مارکت کپ منتشر کرده است، داستان جذاب اولین نبرد کریپتو را میخوانید. قسمت دوم این مطلب را هم بهزودی منتشر خواهیم کرد.
آغاز راه اینترنت و نبرد بر سر کریپتوگرافی
در روزهای اولیه اینترنت، نبردی خاموش در لایههای بنیادین آن جریان داشت؛ مبارزهای که پایه و اساس صنعت ارزهای دیجیتال امروزی را بنا کرد. آنچه هسته این مبارزه را تشکیل میداد، کریپتوگرافی یا رمزنگاری بود؛ چیزی که با کنترلگری بر فضای دیجیتال نوپای آن دوران منافات داشت. این درگیری اولین جنگ کریپتو (The First Crypto War) را آغاز کرد.
اولین جنگ کریپتو بین گروههایی بود که هیچ سنخیتی با هم نداشتند: گروهی از ریاضیدانان باهوش، سایفرپانکهای متعهد و مأموران سرسخت دولتی. همه آنها برای بهدستآوردن قدرتی که آینده دنیای آنلاین را شکل میداد با هم رقابت میکردند.
حال سؤال اینجاست که چطور این دوره حیاتی در تاریخ دیجیتال آغاز شد و اصلاً بررسی آن بعد از این همه مدت، چه اهمیتی برای چشمانداز ارزهای دیجیتال امروزی دارد؟
برای پاسخ به این پرسش، باید رویدادهای دراماتیک و بازیگران مهمی را که در آغاز آن دوره و در بنیانگذاری پایههای چشمانداز ارزهای دیجیتال امروزی نقش مهمی داشتند، بررسی کنیم.
بازیگران اصلی در اولین جنگ کریپتو
در اوایل دهه ۱۹۹۰، کریپتوگرافی پیشرفت چشمگیری داشت و توجه بسیاری را به خود جلب کرد. برخی از گروهها، مانند سایفرپانکها (Cypherpunk) و حامیان آزادی مدنی، میخواستند از رمزگذاری (encryption) برای حفظ حریم خصوصی و آزادی آنلاین استفاده کنند.
با این حال، دولت ایالات متحده نگران بود که این فرایند ممکن است به مجرمان و تروریستها اجازه دهد دور از چشم مقامات و بدون نگرانی از دستگیرشدن، اقدامات تبهکارانه خود را عملی کنند. مقامات میترسیدند استفادهٔ بدون نظارت از رمزگذاری، فعالیتهای جنایی و تروریستی را آسانتر کند.
بازیگران و جناحهای اصلی در این مبارزه برای حفظ حریم خصوصی عبارت بودند از:
۱. دولت ایالات متحده
در آن سالها، بیل کلینتون رئیسجمهور آمریکا بود. دولت کلینتون و سازمانهای اطلاعاتی نظیر آژانس امنیت ملی (NSA)، برای کنترل بیشتر بر فناوری رمزگذاری و قابلیتهای نظارتی، بهمنظور حفظ امنیت مردم و مبارزه با فعالیتهای مجرمانه، تلاشهای زیادی انجام دادند.
۲. حامیان حفظ حریم خصوصی
سازمانهای موافق آزادی مدنی، مانند بنیاد مرزهای الکترونیکی (EFF) و اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU)، تلاشهای دولت را برای محدودکردن رمزگذاری بهعنوان نقض آزادیهای شخصی و حریم خصوصی افراد قلمداد میکردند. آنها در جهت ترویج استفاده از رمزگذاری برای تضمین این حقوق در حوزه دیجیتال تا جایی که توانستند تلاش کردند.
۳. محققان و طرفداران کریپتوگرافی و سایفرپانکها
پیشگامانی مانند فیل زیمرمن (Phil Zimmermann) نقشی اساسی در ترویج استفاده از رمزگذاری و مخالفت با محدودیتهای دولتی ایفا کردند. سایفرپانکها گروهی آزاد متشکل از طرفداران کریپتوگرافی، تکنولوژیستها و کنشگران بودند که از قدرت کریپتوگرافی برای محافظت از آزادیهای مدنی، حریم خصوصی و ترویج آزادی بیان دفاع کردند.
ظهور حریم خصوصی قابلقبول و آغاز مبارزه سایفرپانکها
فیل زیمرمن، خالق مفهوم حریم خصوصی قابلقبول (Pretty Good Privacy)، میگوید:
اگر حریم خصوصی غیرقانونی باشد، فقط [همان] قانونشکنان حریم خصوصی خواهند داشت.
منظور زیمرمن این است که در هر صورت مجرمان حریم خصوصی خود را حفظ میکنند. در این میان دولت فقط حریم خصوصی مردم عادی را نقض خواهد کرد.
طراحی نرمافزار PGP
هنگامی که شبکه جهانی وب (World Wide Web) در سال ۱۹۹۱ همگانی شد و عموم مردم به آن دسترسی پیدا کردند، بهسرعت آشکار شد که ارتباطات دیجیتال امن برای محافظت از حریم خصوصی افراد ضروری است.
در پاسخ به این نیاز روبهرشد، فیل زیمرمن، برنامهنویس طرفدار حریم خصوصی، نرمافزار حریم خصوصی قابلقبول (PGP) را در سال ۱۹۹۱ طراحی کرد. درواقع منظور او از قابلقبول (یا همان pretty good) این بود که مسلماً حریم خصوصی کاملی وجود نخواهد داشت؛ بنابراین میتوان درحد کافی از آن محافظت کرد.
نرمافزار PGP اولین نرمافزار رمزگذاری فراگیر بود که برای امنیت ارتباطات ایمیلی طراحی شد. این نرمافزار الگوریتم رمزنگاری کلید متقارن و رمزنگاری کلید عمومی را با هم ترکیب میکند و به کاربران اجازه میدهد پیامهای رمزگذاریشده خود را با استفاده از یک جفت کلید عمومی و کلید خصوصی بهطور امن مبادله کنند.
راهاندازی جنبش سایفرپانک
طراحی این نرمافزار پیشگامانه، توجه سایفرپانکهای آرمانگرا را به خود جلب کرد. گروه سایفرپانک در سال ۱۹۹۲ تأسیس شده بود و بهسرعت به نیرویی قدرتمند در جنگی که برای حفظ حریم خصوصی دیجیتال درگرفته بود، تبدیل شد.
بنیانگذاران این گروه، اریک هیوز (Eric Hughes)، تیموتی سی. مِی (Timothy C. May) و جان گیلمور (John Gilmore) بودند. آنها از مقاله دیوید چام (David Chaum) در سال ۱۹۸۵ با عنوان «امنیت بدون شناسایی: سیستمهای تراکنش برای ازبینبردن برادر بزرگ» الهام گرفتند که پتانسیل استفاده از رمزنگاری برای محافظت از حریم خصوصی افراد در عصر دیجیتال را بهوضوح نشان داد.
سایفرپانکها هدف خود را از طریق مشارکت و نوآوری دنبال کردند. آنها در سپتامبر ۱۹۹۲ «فهرست پستی سایفرپانکها» را راهاندازی کردند که به مرکزی برای تبادل ایدهها، بحث درباره نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی و توسعه ابزارهای رمزنگاری جدید تبدیل شد.
از جمله پیشرفتهای رمزگذاری که این گروه باعثوبانی ایجاد آن شدند، سیستم هشکش (Hashcash) آدام بک بود. هشکش یک سیستم اثبات کار بود که برای مبارزه با ایمیلهای هرزنامه طراحی شد.
سازوکار آن به این صورت است که قبل از ارسال پیام، لازم است مقدار مشخصی کار محاسباتی انجام شود. این سیستم شما را یاد چه چیزی میاندازد؟ درست است، بیت کوین. این مفهوم بعدها به طراحی پادشاه ارزهای دیجیتال یعنی بیت کوین، کمک قابلتوجهی کرد.
سایفرپانکهایی که در این پروژه شرکت داشتند شامل هال فینی، وی دای، نیک سابو، کریگ رایت، زوکو ویلکاکس- اوهرن (Zooko Wilcox-O’Hearn) و خود ساتوشی ناکاموتو بودند.
اریک هیوز، یکی از دو بنیانگذار گروه سایفرپانک میگوید:
حریم خصوصی بهمعنای آن است که قادر باشیم هویتمان را بهانتخاب خودمان، برای جهان آشکار کنیم.
اقدامات متقابل دولت آمریکا
تلاشهای این گروه با حضور چهرههای تأثیرگذاری که به جنبش آنها کمک شایانی کردند، شتاب بیشتری گرفت. جولیان آسانژ (Julian Assange)، که بعدها ویکیلیکس را بنا نهاد، در اواسط دهه ۱۹۹۰ به این جامعه پیوست.
او در اواخر آن دهه به توسعه ابزار رابرهوز (Rubberhose) که نوعی ابزار رمزگذاری برای محافظت از دادههای حساس است کمک شایانی کرد. رابرهوز بهویژه برای مواردی که مقامات افراد را وادار به افشای اجباری دادهها میکردند سودمند بود.
در این دوره، سازمانهای دولتی نگرانیهایی را درباره گسترش بیشتر مفهوم رمزگذاری و قویترشدن آن مطرح کردند. دولت ایالات متحده در سال ۱۹۹۳، در پاسخ به نرمافزار PGP زیمرمن، برایش پرونده تشکیل داد و تحقیقاتی جنایی علیه او آغاز کرد.
در آن پرونده به اتهام نقض قوانین نظارتی اشاره شده بود. اگرچه این پرونده درنهایت در سال ۱۹۹۶ کنار گذاشته شد، اما آغاز تنشها بین طرفداران رمزگذاری و مقامات را رقم زد.
با وجود مخالفت مجریان قانون و شرکتها، سایفرپانکها تعهد خود را برای ترویج رمزگذاری قوی و قابلدسترس حفظ کردند. دستاوردهای آنها امکان استفاده گسترده از رمزگذاری را فراهم کرد و زمینه را برای ابزارهای مدرن حفظ حریم خصوصی فراهم آورد. همه تلاش آنها بر این بود که اطمینان حاصل کنند با ادامه گسترش اینترنت، حفظ حریم خصوصی دیجیتال همچنان در اولویت باقی خواهد ماند.
ماجرای جنجالی کلیپر چیپ (Clipper Chip)
هنگامی که ابزارهای رمزگذاری سایفرپانکها و نرمافزار PGP برای حفظ حریم خصوصی در اوایل دهه ۱۹۹۰ مورد توجه قرار گرفتند، دولت ایالات متحده نگران پیامدهای بالقوه استفاده گسترده از کریپتوگرافی بود. برای حل این مشکل و مقابله با جنبش حفظ حریم خصوصی دیجیتال به رهبری سایفرپانکها و طرفداران PGP، دولت متقابلاً اقدامی انجام داد که جنجالبرانگیز شد.
در سال ۱۹۹۳، دولت کلینتون تراشهای موسوم به کلیپر چیپ را بهعنوان یک دستگاه رمزگذاری سختافزاری برای سیستمهای مخابراتی معرفی کرد. این تراشه بهظاهر برای ایمنسازی ارتباطات تلفنی طراحی شده بود، اما به یک کلید خصوصی نیاز داشت که در دست سازمانهای دولتی بود و آنها با کمک آن تراشه میتوانستند هرگونه ارتباط رمزگذاریشده را با این تراشه رمزگشایی کرده و به آن دسترسی داشته باشند.
بهموجب این طرح، مجریان قانون و سازمانهای اطلاعاتی اجازه داشتند کلیدهای رمزگشایی ارتباطات را بهراحتی به دست آورند و آنها را کنترل کنند.
مخالفت و نقد عمومی
کلیپر چیپ خیلی سریع با مخالفت و انتقاد عمومی گسترده از طرف حامیان حریم خصوصی، سازمانهای آزادی مدنی و تکنولوژیستها مواجه شد. بسیاری استدلال میکردند که این تراشه خطرناک است و به دولت اجازه میدهد بهصورت تهاجمی بر ارتباطات مردمی نظارت کند و حقوق حریم خصوصی شهروندان را زیر پا بگذارد.
نگرانیها درباره آن زمانی بیشتر شد که در سال ۱۹۹۴، یک محقق بهنام مت بلیز (Matt Blaze)، نوعی آسیبپذیری در کلیپر چیپ کشف کرد که ادعاهای امنیتی سیستم را بهطور کامل زیر سؤال برد.
دولت سعی کرد شرکتهای مخابراتی، تولیدکنندگان و کاربران را متقاعد کند از آن تراشه استفاده کنند. برای نمونه یک برنامه با عنوان «کلیپر چیپ برای کسبوکار» راهاندازی کردند و با اعطای مشوقهایی برای تولیدکنندگان دستگاههای مجهز به کلیپر چیپ، تلاش کردند آنها را ترغیب کنند.
همچنین با اعمال نفوذ در شرکتهای ارتباطی بزرگ برای پیادهسازی این فناوری، سعی در جذب آنها داشتند. با این حال، این تلاشها با مقاومت شدیدی مواجه شد و در نهایت مورد توجه قرار نگرفت.
نقش PGP و سایفرپانکها در نبرد علیه کلیپر چیپ
پذیرش گسترده PGP و تلاشهای سایفرپانکها نقش مهمی در بهچالشکشیدن مشروعیت و ضرورت کلیپر چیپها ایفا کرد. با ارائه یک راهحل رمزگذاری قوی و عملی که بهصورت رایگان در دسترس عموم قرار میگرفت، PGP بهعنوان جایگزینی برای راهحل کلیپر چیپ تحت کنترل دولت معرفی شد.
برای افزایش آگاهی عمومی و حمایت از جنبشهای مخالفت با استفاده از کلیپر چیپ، سایفرپانکها و حامیان حریم خصوصی، اعتراضات، بحثهای آنلاین و دادخواستهایی را ترتیب دادند که خطرات بالقوه این فناوری را بهصورت عینی نشان میداد.
اینفلوئنسرهای برجسته حوزه فناوری نظرات خود را مکتوب کردند و با شرکت در مناظرهها، بر اهمیت رمزگذاری جهت حفاظت از آزادیهای مدنی و حفظ حق حریم خصوصی تأکید کردند.
تلاشهای این اکتیویستها و واکنش شدید عمومی که پیوسته گسترش مییافت، به شکست پروژه کلیپر چیپ کمک کرد. سرانجام در سال ۱۹۹۶، دولت ایالات متحده بهطور رسمی حمایت خود از کلیپر چیپ را لغو کرد و به این ترتیب، یکی از بحثبرانگیزترین فصلها در تاریخ اولین جنگ کریپتو پایان یافت.
بااینحال، جنگ اصلی به قوت خود باقی ماند. نبرد برای حفظ حریم خصوصی و رمزگذاری هنوز هم ادامه دارد و چشمانداز مدرن ارزهای دیجیتال و فناوریهای متمرکز بر حریم خصوصی را شکل میدهد.
تأثیر ماندگار اولین جنگ کریپتو
در اینجا به بخش مهمتر این داستان میرسیم؛ اینکه تأثیر این مبارزه تمامعیار چه بود و چه اهمیتی دارد.
تولد فناوریهای مدرن درباره حریم خصوصی
بهمرور زمان، حضور فعال سایفرپانکها کاهش یافت و دیگر مانند گذشته بهشکل مداوم خبری از آنها نبود. بااینحال، مشارکت آنها در بحثهای مربوط به حفظ حریم خصوصی حتی امروزه هم احساس میشود.
اصولی که آنها باور داشتند، در حمایت از حریم خصوصی و جنبشهای حقوق دیجیتال خود را نشان میداد. علاوه بر آن، همین حمایتهای آنها از تمرکززدایی و حفظ حریم خصوصی بود که بهعنوان پایههایی برای فناوری بلاک چین و ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین، مونرو و زیکش عمل کرد و اولین جرقههای انقلاب را در چشمانداز امور مالی دیجیتال به وجود آورد.
استیون لوی (Steven Levy)، نویسنده «کریپتو: چگونه انقلابیون کد نویس، دولت را شکست دادند»، بهدرستی میگوید:
سایفرپانکها نیرویی هستند که دارند محو میشوند، اما میراثی از فناوریهای تحولآفرین [اخلالگر در سیستم مالی سنتی] و تعهدی سازشناپذیر درباره حفظ حریم خصوصی از خود به جا گذاشتهاند.
میراث ماندگار جنگ کریپتو
درسهایی که از ماجرای کلیپر چیپ و بحثهای پیرامون حفظ تعادل بین حفاظت از حریم خصوصی شخصی و امنیت ملی میگیریم، به شکلگیری بحث عمومی گستردهتری درباره این تعادل کمک میکند.
بهعنوان مثال، بحثهایی که در حال حاضر درباره رمزگذاری همهجانبه و نظارت دولت وجود دارد، شاهدی است که نشان میدهد تأثیر اولین جنگ کریپتو تا چه حد ماندگار بوده است. رمزگذاری امروزه به جنبهای ضروری برای ایمنسازی ارتباطات دیجیتال و تراکنشهای آنلاین تبدیل شده است.
جنبش سایفرپانک الهامبخش کنشگران و افرادی است که به حریم خصوصی و آزادی آنلاین اهمیت میدهند. این نشان میدهد که مبارزه برای این دو مفهوم ضروری که با اولین جنگ کریپتو آغاز شد، هنوز هم مهم است.
جمعبندی
در این مطلب درباره اولین جنگ کریپتو صحبت کردیم. دیدیم که این مبارزه سرآغاز دورهای تعیینکننده بود که حریم خصوصی دیجیتال، نقش رمزگذاری و لزوم برقراری تعادل بین حقوق فردی و نظارت دولتی را شکل داد.
سایفرپانکها، اکتیویستها و تکنولوژیستها نقش مهمی در این مبارزه ایفا کردند که هنوز هم تأثیر ماندگار آن را میبینیم. با این حال، پایان جنگ اول کریپتو، پایان مبارزات نبود. سالها بعد، دومین جنگ کریپتو ظهور کرد. اگر این مطلب را دوست داشتید، از شما دعوت میکنیم قسمت دوم این داستان را هم با عنوان «دومین جنگ کریپتو» بخوانید.
متاسفیم که این مطلب نتوانسته نظر شما را جلب کند. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود همیشگی سایت یاری دهید.