شناخت بیت کوین – بخش چهارم: تیری که به سنگ خورد
این قسمت چهارمین بخش از سلسله مقالات «شناخت بیت کوین: از انسان غارنشین تا شبکهی لایتنینگ» به قلم «گیاکومو زوکو» است. پیش از خواندن ادامهی مطلب، باید یادآوری کنیم که خواندن قسمتهای پیشین این مجموعه یعنی زمان، مردم و ظهور پول ضروری است.
در ادامه با اتکا بر مسائلی نظیر «سختی»، «مقیاسپذیری» و «تاریکی» به بررسی و تشریح مفهوم «مجازیسازی» و «تمرکززدایی» خواهیم پرداخت.
به سوی تمرکززدایی
با پاسخدادن به سوال «کجا؟» به پایان مسیری میرسیم که آن را نقشهی «الف» خواندیم و پا در قلمرو نقشهی «ب» یا نقشهی «بیت کوین» میگذاریم.
به لطف تلاشهای تاثیرگذارتان، حالا همه از طلا و نقره به جای پول استفاده میکنند. اینجاست که به فکر کسبوکاری جدید میافتید و با فروش ناوگان ماهیگیریتان وارد کسبوکار پولی و مالی میشوید.
اختراع جدیدی که از آن رونمایی میکنید «ضرب سکه» است. پیش از این، مردم برای اطمینانیافتن از اصالت پول فلزی که دریافت میکردند، خیلی به خرج میافتادند، اما حالا شما استانداردهایی از پیش تعیینشده معرفی میکنید (و در ازای آن کارمزد میگیرید) و مردم راحت و بدون هزینه میتوانند به تأیید شما اطمینان داشته باشند.
ضرب سکه سختی محلی را افزایش میدهد. (به ویژه مورد بیت کوین جالب است؛ چون شبیه به عملی است موسوم به «SPV» که در قسمت هفتم به آن اشاره میکنم.) کاهش هزینهی تأیید بدان معناست که هزینههای جعل برای جاعلان بالاتر خواهد شد. این مسئله، در عین حال که ممکن است سختی محلی را افزایش دهد، سختی جهانی را کاهش میدهد. در حال حاضر، میتوانید با استفاده از حقهای به نام «قلبکردن سکه» عرضهی پول را افزایش دهید. قلب سکه یعنی طلای کمتری در پول استفاده کنید و به نوعی کارمزد ضرب سکه را بالا ببرید.
سپس مفهومی به نام «حفاظت» (Custody) را معرفی میکنید؛ یعنی به جای اینکه مردم خودشان مستقیم امنیت پولهایشان را تأمین کنند، میتوانند با اعتماد به شما و در ازای دریافت سندی قابل تبدیل آن را به شما بسپارند. از آنجایی که شما از سیستمی تخصصی با مقیاسهای اقتصادی استفاده میکنید، در حفاظت و حراست از سرمایههای دیگران بسیار موفق عمل خواهید کرد و صدالبته هزینهی حفاظت را نیز به شکل کارمزد دریافت میکنید.
حفاظت به طرز شگفتآوری مقیاسپذیری را افزایش میدهد. به روند همگرایی نیز کمک میکند تا جایی که به حد نهاییاش برسد. بدین ترتیب، مردم به جای ذخیرهکردن طلای فیزیکی که تقسیمشدنی نیست و نقرهی فیزیکی که چندان قابل حمل نیست، تکهای کاغذ را ذخیره میکنند و نسبت به استفاده از پول کاغذی همگرایی پیدا میکنند و ذخیرهی پول فیزیکی از بین میرود.
از طرف دیگر تاریکی جهانی و سختی جهانی کاهش خواهند یافت. هنگامی که میخواهید سند را در ازای پول معامله کنید، راحت میتوانید تراکنشها را رهگیری و سانسور کنید. همچنین این توانایی برای شما ایجاد میشود که «کسریهای کوچک» بسازید. کسری یعنی موجودی شما از اسنادتان کمتر باشد؛ بهعبارتدیگر، عرضهی مجازی شما بیشتر میشود.
مجازیسازی کامل
طرح بعدی شما ارائهی «مجازیسازی کامل» است. جالب است که معمولاً به بیت کوین «پول مجازی» میگویند، اما مدتهاست پول مجازی در اختیار انسان است. میتوان گفت مجازیسازی نتیجهی حفاظت و ضرب سکه است. مردم، به جای آنکه به سکههای شما اعتماد کنند و اسناد را بعدها با سکه معاوضه کنند، میتوانند از همان اول اسنادی را که شما تأیید کردهاید، مبادله کنند. تبریک میگوییم، شما «اسکناس» را اختراع کردید!
با ارائهکردن اسکناس، دیگر خبری از پول کالا نیست. حالا دیگر «پول اطلاعات» داریم (هنوز به مرحلهی پولهای بدون پشتوانه یا فیات نرسیدهایم). پول اطلاعات نوعی اختراع در بازار آزاد است که از دل جامعه بیرون آمده و جنبههای قانونی را شامل نمیشود. پولی که فعالان مختلف عرضه میکنند و طلای فیزیکی پشتوانهی آن است. البته امکان سانسور، سوءاستفاده، قلب سکه و کسریهای کوچک وجود دارد، اما نکتهی اصلی اینجاست که شما مالوری (گردنکلفتی که در قسمت سوم به آن اشاره کردیم) نیستید. شما کسبوکاری معتبر دارید. فشار رقابت با ارائهدهندگان دیگر خدمات، باعث کاهش مشوقهایی میشود که شما را به سمت اعمال ناشایست سوق میدهند.
میتوان گفت مجازیسازی مرحلهی نهایی تخصص است (پس از اینکه پول امکان تقسیم کارها را ایجاد کرد، مدیریت همین پول خود تخصصی است). روند انجام این کار متمرکز است: یعنی پشتوانهسازی فیزیکی و انتقال آن از سوی تعداد زیادی کاربر به تعداد کمی ارائهدهندهی خدمات.
حالا که به پاسخ سؤال «کجا؟» رسیدیم، میبینیم که موضوع چندان هم به وجوه جغرافیایی مربوط نیست. ارائهدهنده ممکن است گاوصندوق و ضرابخانههایی داشته باشد که در سرتاسر دنیا پراکندهاند، اما کنترل این مکانها متمرکز است.
انحصار، یک انحراف
مالوری را یادتان هست؟ به یاد داشتن مالوری از آن جهت مهم است که شخصیت اصلی در گذار از پول مجازی بازار آزاد به پول بدون پشتوانه است. مالوری مدتها تنها رقیب شما در حوزهی حفاظت و ضرب سکه بود، اما حالا آشکارا خود واقعیاش را نمایان کرده است.
روند تبادل تکههای طلا و میزان زیاد متمرکز نبودن آن باعث شده بود مالوری نتواند بر آنها کنترل داشته باشد. اکنون، تعداد کمی نهاد عمومی، بزرگ، آسیبپذیر و قابل اعتماد وجود دارد که به دست گرفتن کنترل آنها آسان است.
مالوری نخست، برای ایجاد انحصار در خصوص پول مجازی (به طور کلی پول) به برخورد فیزیکی تهدید میکند. در مرحلهی بعدی اعلام میکند همهی سرویسهای پولی جایگزین، که خدمات شما نیز جزئی از آنهاست، «غیرقانونی» است. سپس همه را ملزم میکند که فقط و فقط از پول مجازی او برای پرداختهایشان استفاده کنند. او این الزام را «قوانین پول قانونی» مینامد.
در آخرین مرحله، قابلیت تبدیل اسناد پولیاش را به طلای واقعی مسنوخ اعلام میکند. از این پس، سیاست میزان عرضهی پول را تعیین میکند و میزان تقاضا نیز وابسته به همین سیاستهاست. چون بانکهای مرکزی که از جانب مالوری تعیین شدهاند در نهایت از سیاستهای پولی استفاده میکنند و از این طریق، اقتصادی همسو با اهداف سیاسی مالوری ایجاد میکنند. از سوی دیگر، مردم مجبورند برای پرداخت مالیات به مالوری، پول قانونی در اختیار داشته باشند و هنگام مبادله نیز مجبورند با ارزشی غیرواقعی تبادل کنند.
تا اینجا و با وجود پول مجازی بازار آزاد و رقابت و نیروهای بازار، عرضه کنندگان اسکناسها ترغیب میشدند رفتاری مناسب داشته باشند. حالا با وجود پول رایج (فیات) و به لطف انحصار قانونی و قوانین پول قانونی، رقابتی در میان نیست. یا حداقل در حوزهی قضایی مالوری چنین رقابتی دیده نمیشود. در دیگر نقاط جهان، مالوریهای کوچکتری وجود دارند. اما به مالوری بزرگ محلق شده و یک کارتل بزرگ ایجاد کردهاند.
اینترنت و دیجیتالیشدن
به عصر دیجیتال وارد میشویم. با وجود تجارت الکترونیک، مردم نیاز دارند در بستر اینترنت مبادله کنند. اما آنجا امکان تبادلات فیزیکی وجود ندارد. ارز رایج مالوری که پیشتر مجازی نیز شده است، به سمت نسخههای دیجیتالی پیش میرود و در این زمان بار دیگر شاهد افزایش مقیاسپذیری خواهیم بود.
میتوان گفت با استفاده از فناوریهای دیجیتال، مقیاسپذیری با سرعتی بالا میرود که در پول بازار آزاد دیجیتالی نظیرش را ندیدهایم؛ چون انحصار باعث بالاماندن هزینهها میشود و از سوی دیگر، کارایی و شفافیت و ظهور فناوریها را ثابت نگه میدارد. این در حالی است که همه چیز بهبود مییابد و کسی دست به اعتراض شدیدی نمیزند.
اما سختی و تاریکی به شدت پایین میآید: ممکن است دستکاری در عرضهی پول به طرز بی سابقهای افزایش یابد و مالوری میتواند تراکنشها را به شکل «اورولی» (Orwellian) رهگیری و سانسور کند.
در جایگاه کارآفرین حوزهی مالی، سعی میکنید در اقدامی مشابه، سیستم پولی مالوری را ایجاد کنید و اینبار دیجیتال این کار را انجام دهید و از این راه، بار دیگر پولی را که نمایانگر بازار آزاد باشد در اختیار افراد قرار دهید. امیدوارید همان اینترنتی که به مالوری کمک کرد قدرتش را افزایش دهد، به شما نیز کمک کند از او پیشی بگیرید و بتوانید از زیر پرداخت مالیات به مالوری بگریزید.
استارتآپی با نام «طلای الکترونیکی» ایجاد میکنید (البته اینبار طلای شما کاملاً خیالی است). خدمات شما به افراد این امکان را میدهد که حسابهایی ایجاد کنند و آزاد و فیزیکی طلا مبادله کنند.
از طریق بهترینهای حوزهی فناوری، ساختاری برای نظارت ایجاد میکنید. بعد از مدتی، حسابهای سیستم شما به پنج میلیون حساب میرسد و این سیستم سالیانه حدود دومیلیارد دلار مالوری پردازش میکند.
با وجود اجرای بی نقص سیستم و بازخورد مثبت بازار، مهارتهای فنی و حقوقیتان نمیتواند تا همیشه در مقابل خشونت مالوری از شما محافظت کند. در نهایت مالوری کسبوکارتان را متوقف میکند و شما را هم به زندان میفرستد و بدین ترتیب کارآفرینان دیگری مثل شما را نیز میترساند. از این پس، آنها سراغ خدمات ارزهای بدون پشتوانهی دیجیتالی میروند که مالوری آنها را تأیید میکند.
تمرکززدایی: امید تازه؟
حالا به جرم ایجاد پولی بهتر از پول مالوری در زندانید. وقتی متحمل حبس شدهاید، ایدهای تازه به ذهنتان میرسد: برایش مثل آبخوردن بود که شما را به زندان بیندازد، شرکتتان را ببندد و سرورهایش را خاموش کند. چون ساختارهای وابسته به فرد و ساختارهای حقوقی و فنی هدفی ساده به حساب میآیند.
اگر اینبار هویت رسمیتان را با نام مستعار اینترنتی (مثلاً ساتوشی) جایگزین کنید و شرکتی انتفاعی همراه با نرمافزاری رایگان و متن باز با سرورهای کاملاً همنظیر. چهطور؟ چون در این حالت، مالوری دیگر نمیتواند مدیرعامل را به زندان بیندازد، شخصیتی حقوقی هم در میان نیست که ضبطش کند و پای سروری نیز در میان نیست تا خاموشش کند.
هدف این است که روند متمرکزشدن که تا امروز غالب بود را معکوس کند. در ضمن، بیشترین مزایای پیشرفت تکنولوژی را هم فراهم می کند و تجارت الکترونیکی و تأمین مالی الکترونیکی را ممکن میسازد.
تا اینجا یاد گرفتیم که:
- روند مجازیسازی پول به میزان زیادی موجب افزایش مقیاسپذیری میشود.
- روندی مشابه موجب پایان دادن به انحصار میشود که خود کاهش شدید سختی و تاریکی را به همراه دارد و این کاهش در عصر دیجیتال محسوستر خواهد بود.
- نمیتوانید به شیوهای مؤثر با نهادهای متمرکز انحصاریشده مقابله کنید. باید به دنبال راهکارهای غیرمتمرکز بروید.
اما چهطور میتوانید عرضه و مالکیت داراییها را غیرمتمرکز کنید؟ در بخش پنجم به این سؤال پاسخ خواهیم داد.
متاسفیم که این مطلب نتوانسته نظر شما را جلب کند. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود همیشگی سایت یاری دهید.