نوسانات بیت کوین و ارزهای دیجیتال؛ عیب یا مزیت؟
نوسان بیت کوین و ارزهای دیجیتال و بیثباتی این بازار موضوعی است که از زمان پیدایش این ارزها، همواره بهعنوان یکی از چالشهای آنها در نظر گرفته شده است و همین بیثباتی قیمت یکی از ویژگیهایی است که طرفداران بازارهای سنتی در مخالفت با ارزهای دیجیتال، همواره به آن اشاره میکنند. برخی از افراد نوسانات شدید در این بازار را یک مشکل بزرگ و عامل ماندگارنبودن این صنعت میدانند و برخی دیگر خواستار اعمال مقررات نظارتی برای مهارکردن این نوسانات هستند.
اما سرمایهگذاران باتجربهای که مدت زیادی است در این بازار فعالیت میکنند، میدانند که بیثباتی قیمت ارزهای دیجیتال یک مشکل نیست؛ بلکه صرفاً یک ویژگی است که از خاصیت «آزاد» بودن این بازار ناشی میشود. برای درک بهتر سازوکار ارزهای دیجیتال، شما باید این موضوع را نه بهعنوان یک مشکل، بلکه بهعنوان یک ویژگی در نظر بگیرید. بهعنوان مثال، آیا شما میتوانید ادعا کنید که جزرومد دریا یا گرم و سردشدن هوا یا تغییر فصلها یک مشکل است؟ نوسان قیمت ارزهای دیجیتال هم همین طور است. اطلاق واژه «مشکل» به آن بار معنایی منفی میبخشد؛ در حالی که کلمه «ویژگی» یک کلمه بیطرف است که میتواند هم مثبت و هم منفی باشد.
این نظرِ تیم تحریریه وبسایت ارزدیجیتال نیست؛ بلکه کارشناسان بزرگی مانند «نوئل اچسون» (Noelle Acheson)، مدیر تحقیقات وبسایت کوین دسک و نویسنده مجموعه مقالات «Crypto Long & Short» به آن واقف هستند. او در سری جدید مقالات Crypto Long & Short به دنیای ارزهای دیجیتال بهعنوان یک دنیای آزاد اشاره کرده و نوسان قیمت این ارزها را هم نتیجه همین آزادی خوانده است. در ادامه، ترجمه این مقاله به نگارش نوئل اچسون را مطالعه میکنید.
نوسان بیت کوین؛ عیب یا مزیت؟
کمتر مفهومی وجود دارد که بهاندازه مفهوم «آزادی» چالشبرانگیز و متکی به احساسات بوده و درک افراد مختلف از آن تا به این اندازه متفاوت بوده باشد. آزادی برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. برخی آن را یکی از حقوق طبیعی و بنیادین بشر میدانند؛ در حالی که در برخی جوامع به یک امتیاز ویژه و صعبالوصول تبدیل شده است. مفهوم آزادی در برخی از مناطق دنیا حتی نوعی حس تهدید را القا میکند و مردم و دولتها، خودآگاه و ناخودآگاه در تلاش برای سلب آن از یکدیگر هستند.
اما با اینهمه، آزادی شاید یکی از زیباترین و والاترین مفاهیمی باشد که در زندگی بشر وجود دارد. نیاز برای آزادی بهطور طبیعی در همه انسانها هست؛ بهطوری که شاید بتوان آن را سرکوب کرد، اما نمیتوان آن را برای همیشه از ذهن بشر پاک کرد.
راف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson)، نویسنده و فیلسوف مشهور آمریکایی، در رابطه با آزادی میگوید:
آزادی انسانها، بخشی از سرنوشت آنهاست. نیاز به آزادی انتخاب و آزادی عمل برای همیشه در انسانها تازه باقی میماند.
همین میل به آزادی اندیشه و عمل، یکی از دلایل موفقیت بیت کوین بوده و هست. بیت کوین که اولین ارز دیجیتال دنیا و پادشاه ارزهای دیجیتال است، از همان ابتدای تولد خود بهشدت مورد استقبال لیبرترینها قرار گرفت و دلیل آن را میتوان یک چیز دانست: آزادی مالی.
بیت کوین از فناوری غیرمتمرکزی بهره میبرد که از یک سو مرزهای مالی را کمرنگ کرده و از سوی دیگر، فرصتهای مالی را از دست دولتها درآورده و آن را به اشخاص واگذار میکند.
البته هیچیک از اینها به این معنی نیست که باید نقش قانون و وجود یک سیستم واحد را در تکامل تمدن بشر نادیده گرفت. انسانها برای آنکه زندگی صلحآمیزی در کنار یکدیگر داشته باشند، باید از برخی از آزادیهای خود چشمپوشی کنند. پیشرفت تمدن بشر حول محور دوری از افراط و تفریط و رسیدن به یک نقطه تعادل شکل گرفته است. در غیر این صورت هیچ تمدنی به وجود نمیآمد و هیچ اجتماعی شکل نمیگرفت.
بنابراین مشکل ما و هیچیک از طرفداران ارزهای دیجیتال در هیچکجای دنیا قانون نیست؛ بلکه همین تعادلی است که در سیستمهای مالی حاکم بر جهان نادیده گرفته شده است.
این اشتباهی است که برخی از افراد مرتکب میشوند. آنها گمان میکنند که طرفداران ارزهای دیجیتال، انسانهای قانونگریز و حتی مجرمی هستند که بهدنبال یک ارز غیرقانونی میگردند تا بهوسیله آن، به فعالیتهای مجرمانه خود برسند؛ اما حقیقت این است که این همه تمایل برای داشتن یک سیستم مالی که تحتنظارت و کنترل مستقیم دولتها نباشد، از همان میل ذاتی انسانها به آزادی نشأت میگیرد و همچنین از بیتوجهی دولتها و سیستمهای مالی فعلی به نقطه تعادلی که پیشتر عنوان کردم.
بهعنوان مثال، بیایید با هم نگاهی به سیستم مالی حاکم بر ایالات متحده که «بازار آزاد» نام دارد بیندازیم. این سیستم از بازار آزاد، تنها نام آن را به یدک کشیده است و بههیچوجه آزاد نیست. در این سیستم برای جلوگیری از متضررشدن سرمایهگذاران، دائماً قوانین و مقررات جدید وضع میشود؛ بدون توجه به این امر که این قوانین تا چه حد میتوانند محدودکننده باشند. در این فضا، حمایت و محدودیت از ایجاد فرصت مهمتر است و آزادی مالی، قربانی قوانین کنترلکننده میشود.
احتمالاً طرفداران سیستمهای سنتی با این استدلال نیز مخالفت کنند و تلاش دولتها برای قانونگذاری را امری ضروری بدانند. البته غیرقابلانکار است که قوانین اینچنینی از سرمایهگذاران خرد در برابر کلاهبرداری و ازدستدادن سرمایه محافظت میکنند و جلوی ضررهای فاجعهبار را میگیرند. هر سیستمی نکات مثبت خودش را هم دارد و بد مطلق نیست، وگرنه دوام نخواهد داشت.
اما سؤال این است که آیا دولتها، تعادلی که به آن اشاره کردم را رعایت میکنند؟ آیا همه قوانین مالی وضعشده تنها برای حفاظت از سرمایه مردم است؟ یا دولتها، منافع و خواستههای خود را هم پشت منافع مردم مخفی میکنند؟ آیا در عصر مدرن و با توجه به حضور گسترده فناوری و فراوانی اطلاعات، مردم حق ندارند آزادی بیشتری داشته باشند تا مسئولیت سرمایه و عواقب احتمالی تصمیمات خود را بر عهده بگیرند؟ چرا با وجود همه این قوانین، دولتها تاکنون نتوانستهاند کلاهبرداریهای مالی را بهطور کلی متوقف کنند و هنوز هم بخش زیادی از سرمایه افراد در همین کلاهبرداریها از بین میرود؟ خود دولتها که مدعی حفاظت از سرمایه مردم هستند، چقدر در اقداماتی مانند اختلاس و پولشویی که ضررهای هنگفتی به داراییهای ملی محسوب میشوند نقش دارند؟ و حتی اگر خوشبینانه نگاه کنیم و اختلاس و پولشویی را در نظر نگیریم، آیا میتوان نقش دولتها را در وقوع پدیدههایی مانند تورم نادیده گرفت؟ همه اینها سؤالاتی هستند که بهتر است پیش از انتخاب یک بازار یا سیستم مالی و یا جانبداری از آن، از خود بپرسید.
حال در این بین، ارزهای دیجیتال ویژگیهای منحصربهفردی دارند که با پیشفرضهای سنتی دولتها مغایرت دارد و موجب نگرانی آنها شده است. با وجود همه ایرادات سیستم مالی سنتی، آنها به فکر قانونگذاری این ارزها برای رفع این ویژگیها و یا دستکم تلطیف آنها افتادهاند و دلیل (یا توجیه؟) آنها هم برای این کار، نگرانی برای سرمایههای مردم است. یکی از این ویژگیها، «نوسان قیمت» این ارزهاست.
در ادامه قصد دارم برخی از این ویژگیها را مطرح کنم تا بهکمک یکدیگر نکات مثبت و منفی آنها را بررسی کنیم، متوجه شویم که این ویژگیها از کجا نشأت میگیرند، آنها را با سیستم مالی سنتی مقایسه کنیم و ببینیم که آیا باید از این ویژگیها جلوگیری کرد یا خیر.
نوسان: یک ویژگی، نه یک ایراد
در سیستم مالی حاکم، قانونگذاریها و محدودیتهای افراطی که در قسمت قبل عنوان شد، برای جلوگیری از نوسان هم به کار میروند. برای مثال، دولت آمریکا معتقد است که نوسانات شدید میتواند به سبد دارایی و معیشت مردم آسیب بزند. به همین دلیل، قوانینی را برای جلوگیری از این نوسانات وضع کرده است.
حتماً به یاد دارید که در جریان نوسانات سهام گیماستاپ (GameStop)، معاملات سهام آن بارها متوقف شد و حتی برخی از پلتفرمهای معاملاتی، انجام بعضی از معاملات با این سهام را ممنوع کردند. سازمان بورس هم یکی از سازمانهایی است که این قدرت را دارد تا در صورت لزوم، معامله یک سهام را برای مدتی متوقف کند و یا حتی تحت شرایطی خاص، کل بازار را تعطیل کند. در این صورت سرمایهگذاران هیچ کاری از دستشان بر نمیآید و تنها باید بنشینند و تماشا کنند.
این قوانین به وجود آمدهاند چون از دید سنتی، نوسان یک ویژگی بد است که باید از آن جلوگیری شود. این رویکرد کاملاً در عکسالعملی که افراد نسبت به نوسان بیت کوین در روزهای اخیر نشان دادند هم مشهود است. (حتماً شما هم در اطرافیان خود کسانی را سراغ دارید که با شنیدن اینکه قیمت بیت کوین از x به y تغییر کرده، از خرید آن پشیمان میشوند یا دستکم دچار شک و تردید میشوند. این در حالی است که نمودار کلی قیمت بیت کوین از ابتدای ظهور تاکنون همواره صعودی بوده و حتی افرادی که در قلههای قیمتی خرید کردهاند هم در نهایت سود کردهاند. با وجود گذشت ۱۲ سال از تولد بیت کوین و آشنایی نسبی درصد بالایی از افراد جامعه با این ارز دیجیتال، عکسالعملهای اینچنینی هنوز هم وجود دارد.)
بااینهمه، از نگاه فعالان بازار ارزهای دیجیتال، نوسان یک اشکال نیست، بلکه یک ویژگی است (که باید پذیرفته شود). دلیل این امر هم فقط امکان کسب سود از این نوسانات نیست، بلکه این واقعیت است که نوسان، آزادی نسبی موجود در بازار را نشان میدهد.
ارزهای دیجیتال پرنوسان هستند، زیرا هیچ قدرت مرکزی برای جلوگیری از نوسان آنها وجود ندارد. ازاینرو، هر اتفاقی که در این بازار میافتد کاملاً واقعی است و احساسات حقیقی سرمایهگذاران را بازتاب میدهد. این دقیقاً چیزی است که باید در یک بازار خالص و حقیقی شاهد آن باشیم.
پس از اینکه نوسان را بهعنوان یکی از ویژگیهای جداییناپذیر ارزهای دیجیتال پذیرفتیم، یک راه در پیش رو داریم: اینکه بهجای شکوه و نگرانی، سعی کنیم با این ویژگی جدید، ذاتی، غیرمصنوعی و هیجانانگیز کنار بیاییم و از آن به نفع خود بهره ببریم. این دقیقاً کاری است که معاملهگران حرفهای ارزهای دیجیتال انجام میدهند.
معاملات ارزهای دیجیتال به انواع مختلفی تقسیم میشوند. اینکه شما تصمیم بگیرید بهصورت روزانه معامله کنید و یا به نوسانگیری روی بیاورید، مسئلهای است که به روحیات و علایق خودتان بستگی دارد؛ اما در نهایت، هردوی اینها تنها با نوسان قیمت بیت کوین ممکن است. اگر نوسان قیمتی نباشد، معامله و کسب سودی هم در کار نخواهد بود.
اگر خیلی در این زمینه حرفهای باشید یا زمان کافی را به یادگیری آن اختصاص دهید، میتوانید حتی به معامله ارزهای دیجیتال بهعنوان یک شغل نگاه کنید؛ شغلی پردرآمد که در عین حال، نیاز به وقت و دقت بالایی هم دارد.
بیشتر بخوانید: نوسانگیری چیست و چه تفاوتی با معامله روزانه دارد؟
مسائل ساختاری
در زمان نگارش این مقاله (خرداد ۱۴۰۰ مصادف با ژوئن ۲۰۲۱)، اتفاقاتی در بازار ارزهای دیجیتال افتاده که در نوع خود جالبتوجه است، اما بیسابقه نیست. در این روزها، قیمت بیت کوین با کاهشی تقریباً شدید همراه شده و کل بازار را با نگرانی و تبوتاب روبهرو کرده است. همین کاهش قیمت باعث خروج اجباری تعداد زیادی از کاربران از موقعیتهای شورت و لانگ در بازار مشتقات ارزهای دیجیتال شده است. معاملهگران در این مدت از اهرمهای بالایی استفاده کرده بودند و پس از کاهش قیمت بیت کوین، تعداد زیادی از آنها یکی پس از دیگری لیکویید شدند. همین امر باعث تشدید نوسان بیت کوین و بازار ارزهای دیجیتال شده است.
بیشتر بخوانید: معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟
همانطور که اشاره کردم، چنین اتفاقی شاید جالبتوجه باشد، اما بیسابقه نیست. شاید به نظرتان غیرمنطقی برسد، اما همین لیکوییدشدنها هم با همه آشفتگی خود نشاندهنده آزادی در بازار هستند. حداقل نکته مثبت آنها این است که میتوان از طریق آنها، به رویکرد کلی و رفتار جمعی سرمایهگذاران و معاملهگران پی برد.
داراییهای دیجیتال و ابزارهای مشتقه آنها در پلتفرمهای مختلف و در نقاط مختلفی از جهان معامله میشوند. همین مسئله باعث میشود که نهادهای نظارتی نتوانند این پلتفرمها را کنترل و معاملات آنها را متوقف کنند. از همین رو، صرافیهای مشتقات ارزهای دیجیتال میدانهای جذابی هستند که میتوان در آنها، راهکار سرمایهگذاران برای مدیریت سرمایههای خود را بررسی کرد.
بهعنوان مثال، میبینیم که بسیاری از صرافیها اهرمهای بسیار بالایی را عرضه میکنند که در برخی موارد حتی بیش از ۱۰۰ برابر است؛ اما حقیقت این است که تعداد کمی از سرمایهگذاران از چنین گزینههای نامعقولی استفاده میکنند. این مسئله را از اینجا میتوان فهمید که بیشترین خسارت در هفته گذشته، به موقعیتهای با اهرم ۲۵ برابری وارد شده است.
البته حرف من این نیست که همه بازارها باید از بازار ارزهای دیجیتال پیروی کنند و خودتنظیمسازی داشته باشند. تعداد کلاهبرداریها و نقشههای مجرمانه بهقدری زیاد است که از نظر سیاسی، چنین کاری عملاً غیرممکن است. هر بازار مالی با هر ویژگیهایی، باید حدی از امنیت را به کاربران خود بدهد و راهی را برای حفاظت از سرمایههای آنها بیندیشد. بلاخره پای حجم بالایی از سرمایه در میان است؛ سرمایهای که ممکن است نتیجه سالها کار و تلاش افراد و دسترنج کل زندگی آنها باشد. منطقی نیست که انتظار داشته باشیم افراد بدون هیچ تضمین و اطمینانخاطری، این سرمایه را به یک بازار پرریسک و پرخطر وارد کنند.
یکی از عواملی که آمریکا را به بزرگترین بازار مالی جهان تبدیل کرده، همین احساس امنیتی است که سرمایهگذاران در آن دارند و این احساس امنیت، به محافظتی برمیگردد که از سوی نهادهای نظارتی ارائه میشود.
از نظر من، بازار ارزهای دیجیتال هم باید مانند همه بازارهای دیگر، قوانینی داشته باشد که عادلانهبودن معاملات و کنترل ریسک آنها را تضمین کند. این مسئله باعث میشود که سرمایهگذاران با اطمینان خاطر بیشتری به این بازار وارد شوند و بهتبع آن، نقدینگی بیشتری هم وارد بازار میشود.
اما مسئله ناراحتکننده این است که در بیشتر مناطق جهان، هم مقررات وضعشده به نفع سرمایهداران است و هم آزادیهای مالی که وجود دارد، در نهایت به سود آنها تمام میشود. در این بین، سرمایهگذاران خرد از بسیاری از فرصتها محروم میشوند، تنها با این توجیه که «به نفع خودشان و برای محافظت از سرمایه خودشان است». این تبعیض، امری است که باعث رنجش تعداد زیادی از افراد در سراسر جهان شده و آنها را از سیستمهای مالی حاکم دلزده کرده است.
بنابراین مانند موضوع قبلی، این بار هم تأکید میکنم که مشکل ما طرفداران ارزهای دیجیتال با قانون و مقررات نیست، بلکه با بیعدالتی و تبعیضی است که اتفاقاً به نام عدالت به افراد جامعه تحمیل میشود.
البته تنها چیزی که سرمایهگذاران خرد از آن محروم میشوند، فرصتهای اینچنینی نیست. اطلاعات مهمی که در دسترس آنها قرار نمیگیرد هم بههمان اندازه برای آنها محدودکننده است.
در قسمت بعدی مقاله، همین مسئله را بررسی میکنم و میزان شفافیت اطلاعات در سیستم مالی فعلی را با دنیای ارزهای دیجیتال مقایسه خواهم کرد.
شفافیت اطلاعات
شفافیت اطلاعات، یکی از ویژگیهای اصلی و فوقالعاده ارزهای دیجیتال است. بیت کوین که اولین ارز دیجیتال جهان است، از ابتدا با وعده راهاندازی یک سیستم مالی شفاف و بدونواسطه ظهور کرد. اکنون که ۱۲ سال از آن زمان میگذرد، میتوان ادعا کرد که هم بیت کوین و هم سایر ارزهای دیجیتال بهخوبی به این وعده عمل کردهاند. این دقیقاً یکی از تفاوتهای اصلی ارزهای دیجیتال با بازارهای سنتی است.
بازارهای سنتی در زمینه شفافیت اطلاعات سابقه خوبی ندارند. اطلاعات در این بازارها از فیلترهای مشخصی عبور میکند و غالباً فقط به دست تعداد محدودی از افراد میرسد. این در حالی است که یکی از اصول اولیه بازارهای عادلانه، توزیع برابر اطلاعات در بین افراد جامعه است. سرمایهگذاران باید بدانند که در حال سرمایهگذاری بر روی چه چیزی هستند و باید بتوانند با توجه به امکانات و همچنین تحمل ضرر خود، تصمیمگیری کنند؛ اما متأسفانه این امکان در بازارهای سنتی، آن طور که باید وجود ندارد. نوسان بیت کوین بهعلت مدرن بودن این بازار بسیار جذاب است.
در طرف دیگر، ارزهای دیجیتال را داریم که به شفافیت مشهور هستند.
هیچ بازاری بهاندازه بازار ارزهای دیجیتال شفاف نیست و این به لطف استفاده این ارزها از فناوری «بلاک چین» ممکن شده است. با استفاده از بلاک چین، کاربران ارزهای دیجیتال در کمترین زمان و با کمترین هزینه میتوانند اطلاعاتی مانند حجم تراکنشها، تعداد تراکنشهای هر بلاک، تعداد تأییدهای هر تراکنش و وضعیت کلی بازار (صعودی یا نزولی) را مشاهده کنند. شما حتی میتوانید متوجه شوید که موقعیتهای (لانگ و شورت) مختلف برای چه مدت حفظ شدهاند، این موقعیتها در چه قیمتی باز و بسته شدهاند و اینکه یک آدرس مشخص، چند بار و در چه زمانهایی تراکنش انجام داده است.
تصور کنید که چنین حجمی از اطلاعات در بازارهای سنتی ارائه شود!
با اینهمه، یک نکته مهم وجود دارد که نباید آن را فراموش کنید: درست است که اطلاعات در دنیای ارزهای دیجیتال رایگان است و در دسترس همه قرار دارد، اما تفسیر آن مهارت خاص خود را میطلبد و ممکن است هرکسی نتواند از آن سر در بیاورد. بهبیان دیگر، اطلاعات در دنیای ارزهای دیجیتال آزاد است؛ اما تفسیر این اطلاعات مهارتی است که یا باید آن را فراگرفت و یا باید آن را خرید.
بنابراین شما سه راه در پیش روی خود دارید:
- با صرف زمان لازم و مطالعه و آزمونوخطا، خودتان این مهارت را یاد بگیرید
- با پرداخت هزینه، آن را از کسانی که در این حوزه متخصص هستند بیاموزید
- به تفسیرهای دیگران اعتماد کنید.
تغییر دیدگاههای مالی و الگوهای سرمایهگذاری
یکی از انتقادهایی که همواره به بیت کوین وارد میشود این است که این ارز دیجیتال، فاقد «ارزش ذاتی» است. منتقدان بیت کوین بر این باورند که نمیتوان قیمت بیت کوین را کنترل کرد، چراکه بیت کوین ارزش ذاتی ندارد. مشکل این افراد این است که هنوز هم میخواهند با روشهای سنتی و تثبیتشدهای مانند «تنزیل جریان نقدی» (discounted cash flow)، بیت کوین را ارزشگذاری کنند. این افراد هنوز نتوانستهاند ذهنیتهای قاعدهمند خود را تغییر دهند و تصور میکنند که با پایبندی به فرمولها، میتوان همه بازارهای مالی را مدیریت کرد و ریسک معاملات را کاهش داد.
اما اتفاقات سالهای اخیر به ما آموخته که روشهای ارزشگذاری سنتی، آن قدرتی که ما تصور میکنیم را ندارند و یک الگو سرمایهگذاری جدید که مبتنی بر احساسات و دیدگاههای افراد است، در حال جایگزینی آنهاست.
مفهوم کلی این الگوی سرمایهگذاری جدید در یک جمله خلاصه میشود: «سرمایهگذاری در چیزی که احساس میکنید و اعتقاد دارید که باارزش است.»
زمانهایی هست که تحلیلهای بنیادی (فاندامنتال) قادر نیستند اتفاقات رخداده برای یک سهام یا دارایی را توضیح دهند. دقیقاً در همین زمانهاست که باید بهدنبال ردّپای احساسات سرمایهگذاران و نظر جمعی آنها درمورد این دارایی باشید. جریان سهام شرکت گیماستاپ که پیشتر هم به آن اشاره کردم، مثال خوبی از همین قضیه است. ارزش سهام این شرکت بهحدی افزایش پیدا کرده بود که باعث نگرانی سرمایهگذاران قدیمیتر شده بود و با هیچیک از اصول سنتی و بنیادی همخوانی نداشت. چنین اتفاقی یک دلیل بیشتر نمیتوانست داشته باشد: سرمایهگذاران در آن برهه زمانی احساس میکردند که این شرکت باارزش است و دوست داشتند که سهام آن را خریداری کنند. همین اعتقاد به باارزش بودن سهام این شرکت، باعث ترغیب سرمایهگذاران جدیدتر و افزایش تصاعدی ارزش آن شده بود و این چرخه به همین شکل ادامه داشت.
این اتفاق برای سرمایهگذاران قدیمی و طرفداران سیستمهای مالی سنتی عجیب بود؛ اما اعضای جامعه ارزهای دیجیتال را خیلی شگفتزده نکرد. چنین اتفاقاتی در این جامعه زیاد به چشم میخورد؛ همان طور که اخیراً درمورد دوج کوین شاهد آن بودیم.
نکته جالبی که وجود دارد این است که فناوریهای ارتباط جمعی هم به پیشرفت این وضعیت کمک میکنند. در گذشته که هنوز فناوریهای امروزی وجود نداشت، ارتباطات حول محور جبر جغرافیایی شکل میگرفت؛ اما امروز هیچکس محکوم به ارتباط با بستگان و همسایگان خود نیست و افراد همفکر و همعقیده از سراسر دنیا، بهراحتی یکدیگر را پیدا میکنند. همین امر باعث میشود که اشخاص، بدون هیچ زحمتی احساسات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و از احساسات دیگران هم مطلع شوند. در نتیجه، یک تصمیم جمعی برای انجامدادن یا ندادن کاری شکل میگیرد؛ تصمیمی که هرروز افراد بیشتری از آن مطلع میشوند و یا به آن میپیوندند.
این قضیه درباره افزایش ارزش سهام گیماستاپ هم صدق میکرد. گروهی به نام WallStreetBets در انجمن ردیت وجود داشت که اعضای آن تصمیم گرفته بودند با خرید سهام گیماستاپ، ارزش آن را افزایش دهند. بسیاری از افراد همین تصمیم جمعی را یکی از عوامل اصلی و مؤثر در افزایش ارزش سهام این شرکت میدانند.
این دو مورد (سرمایهگذاری بر اساس باورها و بهاشتراکگذاری احساسات)، از ویژگیهای قدیمی و ابتدایی ارزهای دیجیتال هستند. کاربران ارزهای دیجیتال از زمانهای قدیم، در انجمنها و شبکههایی مانند توییتر، تلگرام، ردیت و دیسکورد با یکدیگر در ارتباط بودند و در مورد مسائل مختلف با یکدیگر بحث و گفتوگو میکردند. حتی خود ساتوشی ناکاموتو، خالق ناشناس بیت کوین هم در زمانهای اولیه پیدایش بیت کوین، در انجمن بیتکوینتاک با طرفداران این ارز دیجیتال گفتوگو میکرد و با آنها در ارتباط بود.
بیشتر بخوانید: ۱۰ نقل قول ماندگار از ساتوشی ناکاموتو، خالق بیت کوین
با این اوصاف، بهنظر میرسد که ارزهای دیجیتال در حال تأثیرگذاری بر سیستمهای سنتی هستند، نه سیستمهای سنتی بر ارزهای دیجیتال.
نتیجه همه این حرفها این است که در دنیای امروزی، ارزش یک دارایی نباید لزوماً ذاتی باشد. هر چیزی که بتواند خود را بهعنوان یک دارایی باارزش اثبات کند و دیگران را مجاب به سرمایهگذاری کند، باارزش است. در این دنیا، باور و اعتقاد مردم حرف اول را میزند و همین باور و اعتقاد است که جریانهای مالی جهان را جهتدهی میکند. اگر غیر از این بود، باید برای همه این جریانهای مالی دلایل بنیادی و مطابق با فرمولها وجود میداشت، اما میبینیم که این طور نیست. بنابراین چیزی ورای تحلیلهای فاندامنتال ما وجود دارد؛ چیزی که اگر نخواهیم آن را بپذیریم و یا بخواهیم با آن مقابله کنیم، دیر یا زود ما را از پا درخواهدآورد. بیت کوین نمونه بارز همین مسئله است. علاوه بر عملکرد دقیق و سازوکار برنامهریزیشده و فوقالعاده، چیزی که بیت کوین را ارزشمند میکند، همین اعتقادی است که افراد جامعه به باارزشبودن آن دارند.
حال دوباره به بحث نوسان بیت کوین برمیگردیم. هر بازاری که بر اساس احساسات و اعتقادات اعضای جامعه آن پیش میرود، یک بازار پرنوسان خواهد بود، چراکه احساسات انسانها بهطور مداوم و تحتتأثیر عوامل مختلف تغییر میکند. احساسات سرمایهگذاران میتواند باعث افزایش یا کاهش شدید قیمت یک دارایی شود؛ همان طور که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم.
در چنین بازارهایی، نوسان قیمت اجتنابناپذیر است و برای همیشه همراه شما خواهد بود. مثال بیت کوین نمونه خوبی برای اثبات این ادعاست. با این حال که در طول سالهای اخیر نقدینگی بسیار بیشتری به بازار بیت کوین وارد شده، اما شدت نوسان آن نسبت به ۵ سال پیش تغییر چندانی نکرده است. در نمودار زیر، میزان نوسانات قیمت بیت کوین از سال ۲۰۱۵ تاکنون را مشاهده میکنید.
بنابراین بهجای انتقاد از نوسان قیمت بیت کوین، باید آن را درک و برای آن برنامهریزی کرد و از این گذشته، باید قدردان آن هم بود.
ذات آزادی به این شکل است که خطر را با خود بههمراه دارد. شاید بتوان برخی راهکارها را برای کنترل این نوسان بهکار بست، اما آرزوی از بین رفتن کلی آن، آرزوی محالی است که از درک اشتباه ما از این پدیده نشأت میگیرد.
نوسان بیت کوین وجود دارد، چون بازار آن آزاد است. آیا میتوانید دلیل قانعکنندهتری از این را تصور کنید؟
جمعبندی
در این مقاله که در حقیقت ترجمهای از سری جدید مقالات Crypto Long & Short بود، موضوع نوسان قیمت و بیثباتی بازار ارزهای دیجیتال بررسی شد. مطالعه این مقاله در این روزهایی که با نوسان بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال روبهرو هستیم میتواند بسیار مفید باشد و دید بازتری را درمورد ماهیت ارزهای دیجیتال به شما ارائه کند.
اگر بخواهیم نکته اصلی این مقاله را در یک جمله خلاصه کنیم، باید بگوییم که «اتفاقاتی مانند نوسان قیمت و لیکوییدشدن گاهوبیگاه کاربران که ما آنها را بهعنوان ویژگیهای بد ارزهای دیجیتال میشناسیم، همگی از خاصیت آزادبودن این بازار ناشی میشوند». بهبیان دیگر، بازار ارزهای دیجیتال تحتکنترل قدرتهای مرکزی نیست و این سرمایهگذاران و معاملهگران هستند که آن را اداره میکنند.
بهتبع آن، ریسکهایی هم در این بازار وجود دارند که باید پذیرفته شوند؛ اما این به این معنی نیست که باید بهکلی منکر ویژگیهای مثبت آنها شویم. ارزهای دیجیتال آزادی مالی را به کاربران خود هدیه دادند، کنترل سرمایه آنها را از دست دولتها بیرون آوردند و آن را به صاحبان سرمایه اهدا کردند.
در نهایت، تصمیم با شماست که چه رویکردی را در پیش بگیرید. آیا شما ترجیح میدهید در بازار امن و باثباتی فعالیت کنید که فعالیتهای شما را رصد و در صورت نیاز محدود میکند؟ یا در بازار پرنوسانتری که هیچ محدودیتی ندارد و تحتکنترل هیچکسی نیست؟
اما بدانید که اگر انتخاب شما گزینه دوم است، باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیرید و با دید واقعگرایانه به این بازار وارد شوید. هرچقدر که اطلاعات بیشتری درمورد ارزهای دیجیتال کسب کنید، کار راحتتری در پیش خواهید داشت. در این صورت است که نه تنها از نوسان بیت کوین ضرر نمیکنید، بلکه از آن بهنفع خود بهره میبرید.
خیلی جالب و مفید بود.
مشکل اینجاست که وقتی ذهنیت شما در یک سیستم رشد پیدا می کنه، تغییر این ذهنیت کار آسونی نیست.
مرسی بابت زمانی که برای تهیه ی این مقاله اختصاص دادین.