اثر سیاهچالهای بیت کوین؛ وقتی تورم جهانیان را خفه میکند
حسابهای پسانداز ما، حاصل همه سالهای کار و تلاش ما هستند و تورم، مالیات پنهانی است که بر آنها اعمال میشود. برای زندگی در آینده نزدیک، خواه بهعنوان یک شهروند عادی و خواه بهعنوان یک سرمایهگذار، باید با مفهوم تورم، زوایا و جوانب مختلف آن و همچنین دلایل وقوع آن آشنا باشید.
تصور کنید ارزش پولتان هر ۱۵ دقیقه یک بار کاهش پیدا کند، بدون آنکه خودتان در این وضعیت مقصر باشید. این همان اتفاقی است که در ابرتورم سال ۱۹۴۶ در مجارستان رخ داد.
با توجه به افزایش بیسابقه چاپ پول از ماه مارس سال گذشته (اسفند ۹۸) در آمریکا بهمنظور مقابله با بحران ویروس کرونا، تکرار چنین اتفاقی دور از انتظار نبود، اما چرا این اتفاق نیفتاد؟ چه عواملی روند وقوع تورم را تسریع و یا کند میکنند؟ چگونه بیت کوین به راهحلی برای فرار از تورم و سایر مشکلاتی که سیستمهای سنتی به سرمایه انسانها تحمیل میکنند تبدیل میشود؟
این مقاله که به کمک مطلبی از وبسایت بیترار (Bitrawr) گردآوری شده، به زبانی ساده به این سؤالات پاسخ خواهد داد. ادامه مطلب را از زبان ویلیام کلِمنته، نویسنده آمریکایی آن میخوانید.
ابرتورم چیست؟
به زبان ساده، تورم به معنی پرداخت پول بیشتر برای سبد مشابهی از کالا و یا خدمات، در دورههای زمانی متفاوت است. با این حال، ابرتورم زمانی رخ میدهد که قیمتها در طول یک ماه بیش از ۵۰ درصد افزایش پیدا کنند. این یعنی با حفظ سرمایه خود در قالب یک ارز ابرتورمی، تعداد کالاها و خدماتی که میتوانید در پایان هر ماه خریداری کنید به نصف کاهش پیدا میکند. تنها راه برای حفظ قدرت خرید در این شرایط، مالکیت یک دارایی کمیاب است که ارزش آن هم متناسب با آن ارز، افزایش پیدا میکند.
به گواه تاریخ، پدیده ابرتورم برای اقتصاد یک کشور فلجکننده است. با وقوع ابرتورم، بسیاری از شهروندان کالا و خدمات کمتری خریداری میکنند و این موضوع بهنوبه خود، کاهش بازده و خروجی اقتصادی را بههمراه دارد.
کاهش بازده کسبوکارها و کمشدن تولیدات باعث میشود که کسبوکارها هزینههای خود را کاهش دهند و در پی آن، سطح اشتغال نیز کاهش پیدا میکند. کاهش سطح اشتغال به افزایش تقاضا برای شغلهای موجود منجر میشود. در نهایت، همین شغلهای محدود به افرادی میرسد که به کمترین دستمزد رضایت دارند و تعداد زیادی از افراد جامعه، بدون شغل باقی میمانند.
این شرایط برخلاف شرایطی است که ما در محیط رشد کنونی به آن خو گرفتهایم. رشد اقتصادی در جامعه فعلی ما از طریق استقراض هدایت شده و بهطور فزایندهای به افزایش مشاغل میانجامد. این افزایش مشاغل به شرایطی منجر میشود که در آن، تعداد شغلها نسبت به تعداد کارگران ماهر بیشتر است و این موضوع در طول زمان افزایش دستمزدها را در پی دارد.
بسیار خوب، تا به اینجا ما اثبات کردیم که ابرتورم چه تأثیرات وحشتناکی میتواند داشته باشد؛ اما سؤال این است که چرا علیرغم چاپ بیسابقه پول از مارس ۲۰۲۰ (اسفند ۹۸) تاکنون، ما هنوز ابرتورم را تجربه نکردهایم؟ چرا با وجود «تسهیل کمی» یا همان تزریق نقدینگی به بازار ثابت که در آمریکا انجام شد، هنوز چنین ابرتورمی اتفاق نیفتاده است؟
برای درک این موضوع و پاسخ به این سؤال، ابتدا باید یک آشنایی کلی با پیشینه سیاستهای پولی داشته باشیم و بدانیم که چطور به مرحلهای که اکنون در آن هستیم رسیدهایم.
پشت پرده سیاستهای پولی
پس از آنکه بحران بدهی سال ۲۰۰۸ اقتصاد جهانی را در آستانه یک رکود تورمی قرار داد، فدرال رزرو بهمنظور جبران خسارات ناشی از این بحران، با رویکرد تسهیل کمی، نقدینیگی را به سیستم مالی تزریق کرد.
تسهیل کمی (Quantitative Easing)، بهطور خلاصه، شامل مجموعه سیاستهای بانک مرکزی برای افزایش ذخایر مالی بانکها و افزایش میزان دسترسی به آن، در جهت رشد و تحریک فعالیتهای اقتصادی است.
از آن زمان تاکنون، تزریق نقدینگی که عمدتاً از طریق تسهیل کمی انجام میشود، در کنار کاهش نرخهای بهره، بهعنوان اصلیترین ابزارها برای حفظ اقتصاد به کار گرفته میشوند. با تزریق نقدینگی از طریق بازار اوراق قرضه، فدرال رزرو این امکان را پیدا میکند تا بهصورت مصنوعی، تورم داراییها و دیگر ارزشهای اسمی را افزایش دهد و توهمی از رشد واقعی را به وجود بیاورد. فدرال رزرو با کاهش نرخ بهره اساساً حاشیه سود بیشتری به کسبوکارها میدهد که در ظاهر رشد اقتصادی به نظر میرسد؛ اما در حقیقت، این تنها کاهش نرخ بهره است.
این دو ابزار (تسهیل کمی و کاهش نرخ بهره) تاکنون در کنار یکدیگر برای تحریک مصنوعی رشد اقتصادی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
بعد از تزریق نقدینگی در مارس ۲۰۲۰ ، فدرال رزرو مجبور شد سیاست کاهش شدید نرخ بهره را در پیش بگیرد؛ تاجایی که این عدد به نزدیک صفر درصد رسید. در نتیجه، سیاست مؤثر کاهش نرخ بهره عملاً کارایی خود را از دست داد و از گزینههای موجود حذف شد.
در شرایطی که کسبوکارها به دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل میشدند، درآمدها بهصورت غیرمنتظره و بیسابقهای برای بسیاری از صنایع به پایینترین سطح کاهش پیدا کرد.
این کاهش درآمدها باعث شد برخی کسبوکارها برای پرداخت بدهیهای خود با مشکل مواجه شوند؛ بهخصوص با توجه به این حقیقت که کسبوکارهای آمریکایی همواره تشویق شدهاند بهجای پسانداز درآمدهای خود، آن را با هدف رشد بیشتر مجدداً سرمایهگذاری کنند.
کاهش درآمدها باعث کمبود دلار شد و فدرال رزرو را تحتفشار قرار داد تا به توزیع بستههای حمایتی روی بیاورد. علاوه بر این، کشورهای سراسر جهان هم در طول این همهگیری و برای فرار از وضعیت بد اقتصادی، به ذخایر دلار و خزانههای خود پناه آوردند.
این تقاضای شدید برای دلار، نیاز به تزریق نقدینگی را دوچندان کرد. با افزایش تقاضا برای دلار و کاهش نرخ بهره به نزدیک صفر، فدرال رزرو مجبور به تزریق مقادیر بیسابقه نقدینگی به سیستم شد تا از این طریق فشار ناشی از کاهش مقدار پول در گردش را جبران کند.
در نمودار زیر، میتوانید افزایش ارزش دلار در ماه مارس را بهوضوح مشاهده کنید که حاکی از کاهش شدید مقدار دلارهای در گردش است. با این حال، از ماه مارس تاکنون با کاهش مداوم ارزش دلار روبهرو بودهایم؛ چراکه فدرال رزرو به تزریق نقدینگی بیشتر ادامه داده تا با افزایش تورم دلار، بتواند عرضه و تقاضای آن را به تعادل برگرداند.
این تزریق نقدینگی، ارزش داراییهایی که با دلار اندازهگیری میشوند را بالا میبرد؛ اما از سوی دیگر ارزش خود دلار را تضعیف میکند.
چه مقدار نقدینگی لازم بود تا کمبود مقدار ارز در گردش جبران شود؟
پاسخ این سؤال دو کلمه است: بسیار زیاد!
فقط طی ۱۲ ماه گذشته، ترازنامه فدرال رزرو از ۴ تریلیون دلار به ۶٫۷ تریلیون دلار افزایش پیدا کرده است. بهبیان دیگر، بهاندازه ۴۱ درصد از کل موجودی دلاری که تاکنون وجود داشته، به ذخایر فدرال رزرو افزوده شده است. ارزش بستههای حمایتی جدیدی که دولت آمریکا توزیع آنها را پیشنهاد کرده، ۱٫۹ تریلیون دلار برآورد شده؛ یعنی رقمی بیش از کل دلار چاپشده در سال ۲۰۲۰. این موضوع را میتوانید در نمودار زیر مشاهده کنید:
دلیل اوجگیری بازارهای سهام از ماه مارس و همچنین افزایش چشمگیر قیمت مسکن را هم میتوان همین تزریق گسترده نقدینگی دانست.
تزریق نقدینگی، تنها توضیح منطقی برای روندهای صعودی اخیر است که در همه داراییها کم و بیش مشاهده شد. در شرایطی که سطوح بیسابقهای از بدهی و عدم اطمینان در حوزه اقتصاد وجود داشت، تزریق نقدینگی تنها علتی بود که میتوانست باعث بازیابی بازارها شده باشد.
سازوکار کلی بازارها اینگونه است که در زمانهای کاهش مقدار پول در گردش، ارزش دلار افزایش و ارزش داراییها کاهش پیدا میکند. در دوره تورم، عکس این مسئله اتفاق میافتد؛ یعنی ارزش دلار کاهش و ارزش داراییها افزایش مییابد. بنابراین نقدینگی زیاد بهطور پیشفرض باعث افزایش ارزش داراییها میشود. تعریف ابتدایی که از تورم ارائه شد را به یاد بیاورید: پرداخت دلار بیشتر برای مقدار کالای یکسان. با در نظر گرفتن این توضیحات، احتمالاً این تعریف بیشتر قابلدرک است.
با توجه به افزایش قیمت داراییها، باید همچنان منتظر تورم در شاخصهای سنتی مانند شاخص قیمت مصرفکننده باشیم.
در وضعیت کنونی، پول بهجای حرکت بهسمت اقتصاد گستردهتر، بهسمت داراییها سرازیر شده است. این موضوع را میتوان با استفاده از مفهوم «سرعت گردش پول» (Money Velocity) توضیح داد. شاخص سرعت گردش پول، نشاندهنده تعداد دفعاتی است که پول در یک دوره زمانی معین دستبهدست میشود.
در نمودار زیر شما میتوانید بهوضوح مشاهده کنید که با افزایش ترازنامه فدرال رزرو، سرعت گردش نقدینگی با چه شیبی کاهش پیدا کرده است.
این پدیده پیامدهای اجتماعی گستردهای دارد و حاکی از افزایش شکاف ثروت است. وضعیت فعلی و آمارهای مربوط به آن، به این معنی است که پول تازه چاپشده در اختیار ثروتمندان قرار گرفته و احتمالاً به طبقات پایینتر نخواهد رسید. در همین زمان، قدرت خرید یک فرد عادی با درآمد متوسط در حال تحلیلرفتن است.
این دقیقاً تناقض و فریبی است که در رفتار دولتها وجود دارد. دولتها طوری رفتار میکنند که گویی چاپ پول به نفع مردم است؛ اما حقیقت دقیقاً عکس این است. چاپ پول نهتنها به نفع مردم عادی و طبقه متوسط جامعه نیست، بلکه قدرت خرید آنها و ارزش پساندازهای آنها را بدون اینکه هیچ تقصیری متوجه آنها باشد، کاهش میدهد.
بسیاری از مسائل اجتماعی که در سالهای اخیر با آنها مواجه بودهایم، حداقل تا حدی میتواند ناشی از سیاستهای پولی تورمزایی باشد که در طول سالها اعمال شده و باعث تمرکز بیشتر ثروت در دست عدهای معدود شده است.
در هر حال، این پول تازه چاپشده با گذشت زمان سرانجام به اقتصاد گستردهتر منتقل میشود؛ چراکه ثروتمندان برای خرید کالا و خدمات، داراییهای خود را میفروشند. در واقع این افراد، داراییها را صرفاً برای تملک آنها خریداری نمیکنند، بلکه آنها را به این امید میخرند که بهلطف افزایش ارزششان در آینده، توانایی خرید کالاهای بیشتری را کسب کنند.
البته لازم به ذکر است که بهجز تسهیل کمی و کاهش نرخ بهره، روش دیگری به نام «درآمد پایه همگانی» (Universal Basic Income) هم وجود دارد، که بهمعنای انتقال مستقیم نقدینگی به مردم است.
ما هنوز شاهد اثرات قطعی این روش در جامعه نبودهایم؛ چراکه بلاتکلیفی ناشی از شیوع ویروس کرونا، به نوعی صرفهجویی اقتصادی منجر شده است. علاوه بر آن، فرصتهای افراد برای خرید کالاها یا دریافت خدمات هم بهدلیل تعطیلی مسافرتها، میهمانیها، سینماها و فروشگاهها کم شده است.
وقتی از مرحله بلاتکلیفی ناشی از شیوع ویروس کرونا عبور کنیم و مردم شروع به خرید کالا و خدمات بیشتری کنند، احتمالاً شاهد اثرگذاری کامل سیاست افزایش عرضه پول خواهیم بود.
تا به اینجای این مقاله درباره تورم و دلایل وقوع آن صحبت کردیم و متوجه شدیم که احتمال وقوع پدیدهای مانند تورم چقدر زیاد است. حال میخواهیم راهحل فرار از این تورم را معرفی و بررسی کنیم و این راهحل چیزی نیست جز: «بیت کوین».
ویژگیهای منحصربهفرد بیت کوین
طلا بهطور سنتی دارایی کمیابی بوده که سرمایهگذاران در زمان تورم به سراغ آن میرفتهاند؛ این شرایط همواره در طول تاریخ پابرجا بود تا اینکه بیت کوین در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) پا به عرصه وجود گذاشت. بیت کوین هم همه ویژگیهایی که طلا را به یک دارایی ارزشمند تبدیل میکرد داشت؛ با این تفاوت که کیفیت این ویژگیها در بیت کوین، دهها برابر بیشتر بود. همین ویژگیهای بیت کوین بود که باعث شد تا افراد از جوامع مختلف، آن را جایگزین مناسبی برای طلا تلقی کنند.
ما در این مقاله به این ویژگیها با عنوان «اثر سیاهچالهای بیت کوین» اشاره میکنیم؛ چراکه این ویژگیها بیت کوین را به پدیدهای تبدیل کردهاند که مانند یک سیاهچاله، طرفداران و کاربران سایر داراییها را به سمت خود میکشد. در ادامه برخی از این اثرات سیاهچالهای را بررسی خواهیم کرد.
بهعنوان یک پروتکل برنامهنویسیشده و اینترنتی، هرکسی در هر زمان دلخواه میتواند موجودی در گردش بیت کوین را حسابرسی کند (در زمان نگارش این مقاله، ۱۸,۷۰۰,۲۵۶ واحد بیت کوین در گردش است). بیت کوین یک دارایی واقعاً کمیاب است. تنها ۲۱ میلیون بیت کوین وجود خواهد داشت و استخراج آن حدوداً در سال ۲۱۴۰ میلادی (۱۵۱۹ شمسی) به پایان خواهد رسید.
یکی دیگر از ویژگیهای اصلی بیت کوین که آن را از هر دارایی دیگری متمایز میکند، رویداد هاوینگ (halving) است که هر چهار سال یکبار اتفاق میافتد. به زبان ساده، هر چهار سال یکبار، نرخ عرضه بیت کوینهای جدید به نصف کاهش مییابد. وقتی هاوینگ رخ می دهد، تقاضا میتواند ثابت بماند، اما قیمت بهطور پیشفرض افزایش پیدا میکند.
این رخداد، انگیزه اصلی برای روندهای صعودی بیت کوین است. هاوینگ در سالهای ۲۰۱۲ (۱۳۹۱)، ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) و اخیراً در ماه مه سال ۲۰۲۰ (اردیبهشت ۹۹) رخ داد. نمودار بالا موجودی بیت کوین را (نمودار آبی) در برابر نرخ عرضه سکههای جدید که با گذشت زمان کاهش مییابد (نمودار نارنجی) نمایش میدهد.
با توجه به روند نزولی عرضه بیت کوین در طول زمان، میتوان چنین گفت: پس از گذشت ۱۲ سال، ۱۸.۵ میلیون واحد بیت کوین استخراج و عرضه شده است؛ اما استخراج سکه نهایی تقریباً ۴۰ سال به طول میانجامد.
این یکی از تفاوتهای اساسی بیت کوین و ارزی مانند دلار است: بیت کوین با گذر زمان کمیاب و کمیابتر میشود؛ اما عرضه دلار در طول زمان افزایش مییابد
عوامل تسریعکننده اثر سیاهچالهای بیت کوین
مفهوم سیاهچاله در علم فیزیک، نماینده جرمی بسیار عظیم و چگال است که طبق نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین، در ساختار فضا-زمان اطراف خود نوعی خمیدگی ایجاد کرده و تمام اجرام نزدیک را به سطح خود میرباید. دلیل نامگذاری سیاهچاله این است که هیچ چیز حتی نور هم نمیتواند از سطح آن بگریزد و ازاینرو، سطح سیاهچاله همیشه تاریک است.
با این توضیح کوتاه، به بحث قبلی بازمیگردیم تا ببینیم کدام عوامل باعث میشوند که بیت کوین در دنیای مالی، رفتاری شبیه به سیاهچاله داشته باشد. سه عامل اصلی که اثر سیاهچالهای بیت کوین را تسریع میکنند، شامل موارد زیر هستند:
۱. تئوری حمله سفتهبازی به دلار
۲. تئوری جدید نرخ بهره بدون ریسک (RFR)
۳. وامدهی با وثیقه مازاد
تئوری حمله سفتهبازی به دلار، توسط پیر روچارد (Pierre Rochard) ارائه شده و بهطور خلاصه، به معنی گرفتن وامهای دلاری برای خرید بیشتر بیت کوین است. نرخ بهره بدون ریسک نیز به میزان سود واقعی حاصل از یک سرمایهگذاری بدون ریسک در مدتزمانی مشخص اشاره دارد. هرچند میدانیم که نرخ بهره کاملاً بدون ریسک، تنها زمانی تحقق میپذیرد که عملاً هیچ تورمی نداشته باشیم. بر همین اساس، تئوری جدید نرخ بهره بدون ریسک، با تکیه بر ویژگی ضدتورمی بیت کوین ایجاد شده است. آخرین ویژگی، یعنی وامدهی با وثیقه مازاد نیز یکی از پایههای سیستم وامدهی در دنیای ارزهای دیجیتال است. وثیقه مازاد، درواقع روشی است که نیاز به نهاد واسطه را حذف میکند.
در ادامه نگاه دقیقتری به عوامل اول و سوم خواهیم داشت.
حمله سفتهبازی به دلار
این روش بهمعنای اهرمکردن دلار یا بهبیان دیگر، گرفتن وام دلاری برای خرید بیت کوین بیشتر است. تصور کنید که شما در مراحل اولیه گذار به یک شبکه پولی غیرمتمرکز مانند بیت کوین هستید و سرمایه اولیه کافی برای خرید بیت کوین ندارید. از طرفی، تنها راهی که پیش روی شماست، گرفتن وام در قالب دلار است. آیا بهنظر شما منطقی است که هزینه و ریسک گرفتن چنین وامی را به خود تحمیل کنید و آن را به خرید بیت کوین اختصاص دهید؟
طبق این تئوری، چنین کاری دقیقاً منطقی و درست است. تا به اینجای این مقاله بهطور کامل در مورد افزایش ارزش ارزی مانند بیت کوین و همچنین دلایل منطقی کاهش ارزش ارزهای ملی از جمله دلار در طول زمان توضیح دادیم. با این تفاسیر، بهنظر میرسد که انجام این کار (یعنی گرفتن وام دلاری و اختصاص آن به خرید بیت کوین) منطقی باشد؛ چراکه همان طور که ارزش بیت کوین نسبت به دلار آمریکا افزایش پیدا میکند، وام دریافتشده برای خرید بیت کوین نیز بهراحتی قابلپرداخت خواهد بود. این مفهوم در تصویر زیر بهخوبی قابلمشاهده است:
مایکل سیلور (Michael Saylor)، مدیرعامل شرکت مایکرواستراتژی (Microstrategy) هم با همین برنامه پیش میرود. شرکت مایکرواستراتژی در ۱۲ دسامبر سال ۲۰۲۰ (۲۲ آذر ۹۹)، ۶۵۰ میلیون دلار اوراق بدهی قابلتبدیل با نرخ بهره ۰.۷۵ درصد منتشر کرد تا سرمایه لازم برای خرید بیت کوینهای بیشتر را به دست بیاورد.
مایکل سیلور بهطور مؤثری از روند کاهش ارزش دلار استفاده کرد تا بتواند بیت کوینهای بیشتری را به ترازنامه شرکتش اضافه کند و از افزایش ارزش آنها سود ببرد. از دیدگاه من، این اقدامی نبوغآمیز بود که احتمالاً طی ماههای آتی، شرکتهای دیگری نیز همان را تکرار کنند.
اگر دلار آمریکا هم روزی به سطح غیرقابلکنترلی از تورم برسد، ممکن است آخرین اقدام فدرال رزرو چیزی شبیه به اقدام شرکت مایکرواستراتژی باشد؛ یعنی چاپ دلار بیشتر برای خرید بیت کوین و افزودن آن به ترازنامه خود. فقط گذر زمان میتواند ثابت کند که چنین واقعهای چقدر محتمل است.
وامدهی با وثیقه مازاد
در قسمت قبل عنوان کردیم که یکی از عوامل تسریعکننده اثر سیاهچالهای بیت کوین، گرفتن وام دلاری و اختصاص آن به خرید بیت کوین است؛ اما جالب است بدانید که گرفتن وام در قالب بیت کوین نیز یکی دیگر از عواملی است که این اثر را تسریع میکند. برای درک بهتر این عامل، باید ابتدا یک آشنایی کلی با سیستم وامدهی در دنیای ارزهای دیجیتال داشته باشید.
بر خلاف بازارهای سنتی، بیشتر وامدهیها در حوزه ارزهای دیجیتال با وثیقه مازاد صورت میپذیرد. برای مثال اگر فردی بخواهد یک بیت کوین قرض بگیرد، ممکن است لازم باشد معادل ارزش دو بیت کوین را سپردهگذاری کند و در عین حال، نرخ بهره سالانه ۹.۷۵ درصدی را نیز پرداخت کند. این رویه وثیقهگذاری مازاد، باعث قفلشدن حجم بالایی از بیت کوینها در حسابهای قرارداد هوشمند میشود.
اقتصاد ارزهای دیجیتال، با سیستم ذخیره کسری سنتی که اغلب مشارکتکنندگان بازار به آن خو گرفتهاند کاملاً متفاوت است. در دنیای ارزهای دیجیتال، هیچ واسطهای وجود ندارد و باید راهی وجود داشته باشد تا بازپرداخت وام از جانب وامگیرنده تضمین شود. با وثیقهگذاری مازاد بر ارزش وام، سیستم همیشه مطمئن است که ارزش وثیقهای که از وامگیرنده در اختیار دارد، از ارزش وامی که به وی اهدا کرده بیشتر است. بنابراین تا زمانی که ارزش این وثیقه از وام دریافتی کمتر نشود، لزومی برای تسویه وام وجود ندارد؛ اما بهمحض اینکه ارزش وثیقه بهحدی کاهش پیدا کند که نتواند وام دریافتی را پوشش دهد، این وثیقه به نفع سیستم مصادره شده و یا اصطلاحاً «لیکویید» میشود.
بیشتر بخوانید: جامعترین آموزش دیفای؛ از سیر تا پیاز پلتفرمهای غیرمتمرکز
بنابراین اگر فردی مقدار قابلتوجهی بیت کوین داشته باشد، میتواند از آن بهعنوان وثیقه استفاده کند و وام بگیرد. این شخص میتواند از این بیت کوینها در معاملات آتی استفاده کند و از این طریق، سود خوبی را کسب کند.
علاوه بر همه نکات عنوانشده، این یک ساختار عالی برای هرچه کمیابتر کردن بیت کوین است. هرچه محبوبیت و در پی آن، قیمت ارزهای دیجیتال بیشتر شود، محبوبیت این سیستمهای وامدهی نیز افزایش پیدا میکند. از طرف دیگر، هرچه محبوبیت این پلتفرمها بیشتر شود، حجم بیشتری از ارزهای دیجیتالی از جمله بیت کوین در آنها قفل میشود و این به کمیابشدن آنها میانجامد. این موضوع در مورد ارزهایی مانند بیت کوین که از محدودیت عرضه برخوردارند بیشتر احساس میشود.
حتی در صرافیهای فیزیکی نیز، وثیقههای غالباً ۱۰۰ درصدی (همارزش با وام دریافتی) از متقاضیان دریافت میشود. هرچه این معاملات سود بیشتری را برای کاربران بههمراه داشته باشند، این وثیقهها نیز برای مدت بیشتری قفل باقی میمانند. چنین مسئلهای بهطور طبیعی باعث میشود که ما شاهد افزایش علاقه و تمایل به معاملات آتی و بازار مشتقات بیت کوین و ارزهای دیجیتال باشیم. در نمودار زیر، روند گرایش به معاملات آتی بیت کوین را در چندین صرافی شناختهشده مشاهده میکنید.
همچنین از آنجا که این کار باعث کسرشدن این ارزهای دیجیتال از موجودی صرافیها میشود، طبیعی است که با افزایش محبوبیت این روش، نرخ خروج ارزها از صرافیها نیز افزایش مییابد. در تصویر زیر، موجودی بیت کوین صرافیهای ارز دیجیتال را در برابر روند حرکت قیمت آن مشاهده میکنید. همان طور که میبینید، این دو روند در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند؛ یعنی هرچه موجودی بیت کوین در این صرافیها کمتر میشود، قیمت آن بیشتر میشود و بالعکس. البته شاید نتوان افزایش یا کاهش قیمت بیت کوین را تنها به این عامل ربط داد؛ اما ارتباط بین این دو اتفاق غیرقابلانکار است.
در نهایت، لازم است به این نکته هم اشاره کنیم که نرخ بهره بیت کوین نسبت به سایر ارزهای فعلی زیاد نیست و این را میتوان با یک مقایسه کوچک متوجه شد.
امروزه اگر فردی بخواهد ارز USDC (استیبل کوین صرافی کوین بیس) را در یک پلتفرم وامدهی سپردهگذاری کند، نرخ سود آن تقریباً دو برابر سپردهگذاری بیت کوین است. از طرف دیگر، افرادی که علاقهمند به امور مالی متمرکز و سنتی هستند، همواره این انتقاد را به بیت کوین وارد میکنند که ریسک این ارز دیجیتال بیشتر از ارزهای فیات است؛ اما با یک مقایسه کوچک، میتوان متوجه شد که نرخ بهره (وام) بیت کوین از ارزهای فیات هم بهطور قابلتوجهی کمتر است.
با جستوجو در همه پلتفرمهای وامدهی جهان و همچنین در دنیای آزاد ارزهای دیجیتال، میتوان متوجه شد که نرخ بهره متوسط ارزهای فیات ۹/۶ درصد و نرخ بهره بیت کوین، ۴/۵ درصد است. بنابراین واضح است که نرخ بهره ارزهای فیات بهطور قابلتوجهی از بیت کوین بیشتر است.
جمعبندی
در این مقاله، با بررسی برخی از مهمترین ویژگیهای مالی بیت کوین (که قابلتعمیم به سایر ارزهای دیجیتال معتبر نیز هست)، سعی کردیم اثرات این پدیده بر سایر بازارهای مالی را توضیح داده و دلیل و چگونگی جذب سرمایه از بازار سنتی پول به بازار ارزهای دیجیتال را تشریح کنیم.
در واقع میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که روند افزایشی عرضه پولهای فیات توسط بانکهای مرکزی، از طریق اعمال سیاست تسهیل کمّی، کاهش نرخ بهره و یا افزایش درآمد پایه همگانی، در نهایت موجب رونق بازار ارزهای دیجیتال و اقبال گستردهتر مردم به این حوزه شده است.
از سوی دیگر، هدایت سرمایههای فیات به بازار ارزهای دیجیتال (در کنار داراییهای دیگری همچون طلا و املاک)، یکی از اصلیترین عواملی است که نقدینگی فیات را از سیستم مالی سنتی جمعآوری کرده و تاکنون از بروز تورم و ابرتورم، جلوگیری کرده است.
اما در هر حال، با پایانیافتن بحران کرونا و بازگشت این حجم از پول به اقتصاد، بهتدریج شاهد بروز اثرات تورمی و گسترش شکاف ثروت در میان طبقات مردم خواهیم بود. احتمالاً آن وقت زمان مناسبی است که با خود فکر کنیم، تا کی میخواهیم بازی را در زمین دولتها و زیر سایه سیاستهای پولی و مالی مخرب آنها ادامه دهیم.
این اثر سیاهچاله ای برای بیت کویین مفیده یا نه؟