هشت زمینهای که بلاک چین هنوز در آنها موفق نیست
این روزها مردم پای بلاک چین را به هر مبحثی باز میکنند و به هر دلیلی استفاده از آن را پیشنهاد میدهند. این مسئله از اواسط سال ۲۰۱۷ شدت زیادی به خود گرفت. دسته بندیای خاص از «کاربردهای بلاک چین» به نظر منطقی و کارآمد به نظر میرسند اما در عمل، برخی از کاربردهای آن در بردارنده مشکلی هستند که از یک استارت آپ و به استارت آپ های دیگر نیز سرایت میکند. در ادامه قصد داریم تا به مثالهایی از این مشکلات بپردازیم تا هنگامی که فردی در برخی زمینهها پیشنهاد استفاده از بلاک چین را میدهد، شما چه بهعنوان توسعهدهنده و سرمایهگذار و چه بهعنوان مشتری، بتوانید جواب مناسبی به او بدهید.
سلب مسئولیت
۱- موارد استفادهای که به آنها پرداخته شده و مشکلاتی که به آنها اشاره میکنیم در مراحل ابتدایی مطرح میشوند. صحبت من این نیست که بگویم چنین مشکلاتی قابل حل نیستند. گرچه فهم این مسئله ضروری است که خالقان چنین سیستمهایی چه راه حلهایی را برای مشکلات خاص به کار میبرند.
۲- با وجود اینکه عبارت «کاربرد بلاک چین» غریب به نظر میرسد و من فکر نمیکنم که از بلاک چین در مبحثی غیر از جایگزین کردن با پولهای رایج (مثل کاربرد بلاک چین در بیت کوین) بتوان بهره برد، از این عبارت بدون نشانهگذاری استفاده خواهم کرد.
یک: مدیریت زنجیرههای عرضه
بیایید اینطور فرض کنیم که شما مقداری از یک کالای مشخص را سفارش دادهاید و شرکت حمل کننده، تضمین کرده است که شرایط خاصی را در حمل کالاهای سفارشی رعایت کند. یکی از این شرایط میتواند سرد نگهداشتن سفارش شما باشد. یک راهحل پیشنهادی این خواهد بود که سنسور ویژهای در کامیون حمل نصب شود تا دما یخچال را بهصورت مداوم ثبت کرده و نتایج را بر روی یک بلاک چین بفرستد. بدین ترتیب شما میتوانید مطمئن شوید که شرایط لازم در تمامی مسیر مهیا شده است.
در این میان مشکل استفاده از بلاک چین نیست، بلکه سنسور استفاده شده مشکل اصلی ماست. از آن جهت که سنسور بخشی از دنیای فیزیکی ماست، پس راحت میتوان آن را دور زد.
بهعنوانمثال یک شرکت حملونقل که شهرت چندان خوبی در خدمات خود ندارد، میتواند یک یخچال کوچک در ماشین حمل کننده قرار داده و سنسور را درون این یخچال نصب کند. بدین ترتیب این امکان وجود دارد که کالاهای شما در بخشی از ماشین حمل شوند که یخچالی در آن قرار نگرفته است.
این مشکل را اینگونه توصیف میکنم:
بلاک چین اینترنت اشیا نیست!
در ادامه باز هم به این بخش باز خواهیم گشت. باوجود اینکه بلاک چین اجازه دستکاری در دادهها را به افراد نمیدهد، نمیتواند صحت دادههای دریافتی را نیز تضمین کند. تنها شرایط ایدهآل برای صحت دادهها را میتوان تراکنشهای درون بلاک چینی (On-Chain) دانست. جایی که سیستم نیازی به دنیای فیزیکی بیرون ندارد و تمام اطلاعات ضروری در داخل بلاک چین وجود دارند که به سیستم این امکان را میدهد که دادهها را تائید نماید. بهعنوان مثال در چنین بلاک چینهایی میتوان آدرسی که قصد انجام تراکنش دارد را بررسی کرد تا از وجود مبلغ مشخص در تراکنش مطمئن شد.
به برنامهها و اپلیکشینهایی که اطلاعات را از خارج از بلاک چین به داخل بلاک چین وارد میکنند، اصطلاحا «اوراکل» (Oracels) میگوییم. تا زمانی که راهحلی برای مشکل اوراکلها پیدا نشود، هرگونه زنجیره مدیریت عرضه که بر پایه بلاک چین ایجاد شده باشد، بیهدف و ناکارآمد خواهد بود. درست بهمانند مثالی که پیشتر برای شما ارائه کردیم، اگر قبل از طراحی هواپیما، به فکر موتوری کارآمد نباشیم، طراحیمان سودی نخواهد داشت.
پس از خواندن دقیق مطالبی که گفته شد و مطالب مرتبط با زنجیرههای عرضه و ارتباط آنها با بلاک چین، توصیه میکنیم که شکل زیر را نیز با دقت ملاحظه کنید:
دو: تضمین اصالت کالا (اشیا)
با وجود اینکه این مورد نیز شباهتهای بسیاری با بخش اول داشت، اما بهتر است که در بخشی جداگانه به بررسی و تشریح آن پرداخته شود.
اینطور فرض بگیرید که ما در حال ساخت و تولید یک محصول منحصر فرد مانند ساعت، ماشین یا یک نوشیدنی خاص هستیم. از همین رو تمایل داریم تا مشتریهایمان نیز اطمینان حاصل کنند که محصول خریداری شده بهدست ما تولید شده باشد و به عبارتی اصل باشد. به این منظور بر روی شیشه نوشیدنیهای مان نشانی نصب میکنیم که از بلاک چین پشتیبانی کرده و یک کیو آر کد (QR Code) را روی خود جای داده است. حال در تمامی بخشها، تا رسیدن محصول بهدست مشتری، از ساخت و تولید گرفته تا حمل و نقل انبار کردن آنها، امکان رهگیری آن بر روی بلاک چین و بهصورت آنلاین ممکن خواهد شد.
بااینحال این سیستم در مقابل سادهترین تهدیدها نیز آسیبپذیر خواهد بود: یک فروشنده نا به کار، میتواند در شیشه مشابه با همان نشان، نوشیدنیای باکیفیت پایینتر بریزد یا نوشیدنی شما را دزدیده و آن را به فردی که اهمیت چندانی برای نشان ها قائل نیست بفروشد. حال چرا این کار تا این اندازه راحت است؟ برای اینکه:
بلاک چین اینترنت اشیا نیست!
شیشه و بطری اشیایی فیزیکی هستند و میتوان نمونههای تقلبی آنها را ساخت و این وجه تمایز آنها با امضاهای دیجیتال است.
سه: تضمین اصالت اسناد
بیایید در این مورد مدرک دانشگاهی را مثال بزنیم. در اینجا بهجای مدرک فیزیکی، تائید اصالت خود سند و این مسئله که «پیتر از دانشگاه فارغ التحصیل شده» برای ما مهم است. بهمنظور تائید اصالت و دقیق بودن تاریخ مدرک، لازم است که امضای دیجیتال و مهر تاریخ (دیجیتال) را بررسی کنیم.
امضاهای دیجیتال عالی هستند، تا این اندازه که برخی رمزنگاری بیتقارن (asymmetric cryptography) آنها را بزرگترین نوآوری قرن بیستم به حساب میآورند. اما نباید آنها را با بلاک چین مرتبط دانست و یا با یکدیگر اشتباه گرفت. صد البته امضاهای دیجیتال سالها پیش از تولد بلاک چین وجود داشتهاند. اما مراقب باشید امروزه امضاهای دیجیتال با عنوان بلاک چین به شما فروخته خواهند شد. شاید یک امضای دیجیتال کار شما را راه بیاندازد و اصلاً نیازی به ایجاد یک بلاک چین نداشته باشید.
مهر تاریخ شباهت بیشتری به بلاک چین دارد. در واقع خود بلاک چین قابلاعتمادترین روش برای مهر کردن تاریخ است. در اینجا هیچ نیازی به اختراع چیزی نیست: تنها یک هش از دادههای خود را بر روی بلاک چین بیت کوین قرار دهید.
آیا این ایده خوبی است که یک هش از دیپلم دیجیتال دانشآموزی که توسط چندین پروفسور امضا شده را بر روی بلاک چین بیت کوین قرار داد؟ بله. اما مسئله مهم اینجاست که نباید این سیستم را بهوسیله تائید اعتبارهای متمرکز مانند وبسایت ها یا اپلیکیشن ها خراب کرد. چراکه این وبسایت ها یا اپلیکیشن ها نقاط شکست سیستم خواهند بود.
چهار: انتخابات و رأی گیری
وقتیکه صحبت از بلاک چین و استفاده از آن در رأی گیری و انتخابات به میان میآید، لازم است بدانیم قصد حل کردن چه مشکلاتی داریم.
هدف ما جلوگیری از آرای جعلی و تضمین اصالت رأی دهندگان است.
برای حل این مشکل باید بهجای استفاده از بلاک چین، از امضاهای دیجیتال استفاده کنیم. اصلیترین مشکل در اینجا مکان ذخیرهسازی و محل کسب کلید خصوصی است. قصد توضیح این مسئله را نداریم که چرا در سیستمهایی که این کلیدها توسط دستگاه خود کاربر ایجاد نشده، صلاحیت کافی وجود ندارد. بااینوجود، وجود نرمافزارهای متنباز تولیدکننده کلیدها، سختافزارهایی که توسط شرکتهای شخص ثالث تولید شدهاند (مانند تلفنهای همراه) و کاربری که توانایی کار کردن و نگهداری از کلید خصوصی خود را داشته باشد، ازجمله ارکان ضروری در بکار گیری سیستمهای اینچنینیاند.
درحالیکه توسعهدهندگان میتوانند بر دو مشکل اول فائق آیند، رفع مشکل شرکتهای شخص ثالث مشکلتر است. بیت کوین شاید بتواند به ما طرز استفاده از کلیدها را یاد بدهد. به یاد داشته باشیم که فراموشی رمز عبور شبکههای اجتماعیمان یا رمزی که بهوسیله آن رأی میدهیم یک مسئلهای کاملاً متفاوت با فراموشی رمز عبور پول و سرمایهمان است.
بار دیگر، در روندهای رأی گیری بهوسیله بلاک چین، این اوراکل (واسطه متمرکز) خواهد بود که رابط میان فردی خاص و یک کلید عمومی است. (پس اگر قرار باشد از واسطه متمرکز استفاده کنیم، استفاده از بلاک چین فقط هزینهها را افزایش خواهد داد و بازهم افراد مجبور به اعتماد کورکورانه خواهند بود.)
پروسه شمارش شفاف آرا. ازآنجهت که با استفاده از قراردادهای هوشمند اتریوم میتوان این اجازه را به افراد داد که ببینند، نامزد موردنظرشان چقدر رأی جمع کرده است، میتوان اینگونه فرض نمود که این سیستمها برای شمارش آرا ایده آل هستند. بااینحال، این حجم از آزادی برای این قبیل کارها زیاد است چراکه اگر بتوانیم در لحظه ببینیم هر نامزد چه میزان رأی آورده، بر روی تصمیممان تأثیر گذار خواهد بود. با اینحال میتوان سیستم را بهنوعی طراحی کرد که افراد تنها در صورتی قادر به مشاهده نتایج باشند که رأی خود را پیشتر به ثبت رساندهاند اما این موضوع نیز چالشی دیگر را به وجود میآورد: تا زمانی که از لحاظ فنی رأی دهندگان قادر به ارائه مدارکی از انتخاب خود برای دیگران باشند، فشار بر روی آنان خواهد بود.
البته یکی از همکارانم به من اطمینان داد که راهحل این مسئله، رمزنگاری بدون اختیار یا incoercible encryption است.
در اینجا نیز بار دیگر باید دست به دامن اوراکل شویم تا ببینیم آیا پای آرای اضافی از جانب رأی دهندگانی که وجود خارجی ندارند، در میان است یا خیر.
پنج: ثبت حق تألیف
بگذارید اینطور بگوییم که هنرمند شماره یک میخواهد از بلاک چین برای ثبت یکی از نقاشیهای خود استفاده کند. به این منظور تصویری از اثر خود میگیرد و هش مربوطه را بر روی بلاک چین میگذارد و سپس آن را بر روی یک وبلاگ آپلود میکند. حالا اگر هنرمند شماره دو ادعا کند که این نقاشی متعلق به اوست، هنرمند شماره یک میتواند بهراحتی با نشان دادن تصویر و هش موردنظر، مالکیت خود را ثابت کند.
در این میان دو مشکل بالقوه نمایان میشود:
یک اینکه هنرمند شماره دو میتواند بگوید که اطلاعی از وجود چیزی به اسم بلاک چین نداشته و قاعدتاً نمیتوانسته اثر را در آنجا ثبت نماید. از همین رو این روند را میتوان در صورتی بهکار برد که ثبت آثار هنری بر روی بلاک چین به امری عادی تبدیل شود.
دو اینکه هنرمند شماره دو میتواند وارد استودیو هنرمند شماره یک شده، تصویری از نقاشی گرفته و آن را پیش از هنرمند شماره یک، بر روی بلاک چین به ثبت برساند.
به این دلیل که:
بلاک چین اینترنت اشیا نیست.
بااینحال بهطورکلی این روش با عقل جور در میآید. گرچه که جز بلاک چین بیت کوین نیازمند چیز دیگری نیست.
نکته: تمرکز صحبت من در این بخش فقط و فقط اثبات مالکیت بوده و مباحثی نظیر «داراییهای ذهنی» به عقیده من ارزش چندانی ندارند.
شش: ثبت زمین
یکی دیگر از کاربردهای پیشنهاد توکن های مبتنی بر بلاک چین در زمینهٔ مالکیت زمینها بوده. این مسئله با حداقل دو مشکل روبهروست.
اعمال نظارتی: درعینحال که بطری، ساعت یا ماشین را میتوان به شکل همتا به همتا به فرد دیگری انتقال داد، مالکیت زمین و انتقال آن میبایست توسط مقامات قانونی بازدید و مراحل ثبت آن صورت پذیرد و گاها ممکن است تصمیم این مراجع به شما تحمیل شود. حال اگر مقامات اصرار بر انتقال زمین شما داشته باشند، آنگاه چه اتفاقی برای اطلاعات واردشده بر روی بلاک چین میافتد؟ دو گزینه محتمل است. گزینه اول اینکه بلاک چین همچنان شما را بهعنوان صاحب زمین میشناسد که درست نیست. گزینه دوم اینکه مقام مسئول بتواند سوابق جدیدی مربوط به خود را ایجاد کرده و سوابق شما را بازنویسی کند که در این صورت بلاک چین ناکارآمد خواهد بود.
ازآنجهت که بلاک چین بهعنوان وسیلهای برای محافظت از شما در قبال فعالیتهای فریبدهنده مقامات و نهادهای مسئول حفظ میکند، این مسئله نکتهای حائز اهمیت به شما میرود.
توسعه متمرکز و پشتیبانی: حال چه کسی قرار است که این سیستم را توسعه دهد و چه کسانی نودها را پشتیبانی خواهد کرد. اگر نهاد مسئول خود، هر دو کار را انجام دهد، سیستم ساخته شده غیرمتمرکز نخواهد بود. یک پروتکل غیرمتمرکز بهعلاوه توسعه متمرکز مساوی است با یک پروتکل متمرکز.
بهعلاوه هر بار که فردی به شما بلاک چین را پیشنهاد نمود از خود بپرسید:
آیا میتوان بهجای آن یک پایگاه داده توزیعشده ایجاد کرد؟
اگر جواب این سؤال «بله» باشد، پس چرا اصلاً باید به دنبال استفاده از بلاک چین رفت؟ چراکه بلاک چین سیستمی کندتر و پر هزینهتر بهحساب میآید. بهعلاوه متخصصین حاضر در حوزه توسعه پایگاههای داده را میتوان به هزینه بسیاری کمتری به خدمت گرفت و دسترسی به آنها نیز راحتتر است. از طرف دیگر بررسی کارها بیدغدغه تر و پشتیبانی نیز ممکنتر خواهد بود.
با همه این اوصاف، عقیده من بر این است که استفاده از یک پایگاه داده توزیعشده میتواند انتخاب بهتری برای ثبت مالکیت زمینها باشد. صد البته چنین سیستمی میبایست قابلاتکاتر و بازتر باشد.
به نظر میرسد که این استفاده خاص از بلاک چین به واقعیت تبدیلشده باشد. شرکت «بیت فیوری» بهتازگی اعلام کرده است که سیستمی مخصوص برای ثبت مالکیت زمینها را عرضه کرده است که در چهارچوب «اکسونوم» ایجادشده و قرار است تا در اوکراین و مولداوی به بهرهبرداری برسد. در کمال تعجب مدارک و اخبار محکمی در این رابطه یافت نشد که گواهی از تمایل بیت فیوری به بی سروصدا ماندن این تکنولوژی است.
هفت: تبادلات بینبانکی
این بخش را میتوان موردی بسیار مناسب از شمایی دانست که در ابتدای مطلب با عنوان «آیا به بلاک چین نیاز دارید؟» برایتان قرار دادیم. در این مورد با تعدادی از مشترکین سر و کار داریم که به یکدیگر اعتماد ندارد و هیچ شخص ثالث مورد اطمینانی نیز تعیین نشده. باوجوداینکه میتوان از بلاک چین بیت کوین در اینجا استفاده کرد، اما هیچیک از بانکها تمایلی به افشای عمومی تعاملات و پرداختهای مشترکشان ندارند. با این حال به این قبیل بانکها پیشنهاد میشود که از بلاک چینهای خصوصی استفاده کنند که در آنها، تنها بانکهای عضو تراکنشها و دادهها را ببینند.
از نقطه نظر عملکردی، آیا این سیستم با یک پایگاه داده توزیعشده که از دسترسی کنترل بهرهمند است، تفاوت دارد؟ بله تفاوت دارد، اما تنها درصورتیکه پای اختلاف به میان بیاید. سؤال اصلی در اینجا، این خواهد بود که آیا بانکها وقتی کار به دادگاه هم بکشد، به اجماع (Consensus) که توسط سیستم ارائه میشود، پایبند خواهند بود یا خیر؟ اگر بانکها گزینه دوم را انتخاب کنند، آنگاه این سیستم باعقل جور در نخواهد آمد. (آنها هیچگاه توافقی را امضا نکرده باشند که بر اساس آن بدون قید شرط تصمیمات سیستم را اجرایی کنند.)
به علاوه اگر مقامات قانونگذار استفاده از چنین سیستمهایی را منع کنند یا به دادگاهها ابلاغ نمایند که دادههای این قبیل سیستمها دارای ارزش قانونی نیست، عقلانی بودن آنها زیر سؤال خواهد رفت.
هشت: توکن برای توکن
بله درست میبینید، داریم در سال ۲۰۱۹ از ICO ها صحبت میکنیم. حال اجازه دهید برای اثبات این مسئله، نظر شما را به ۲۸ ژانویه سال جاری جلب کنم، جایی که «بیت تورنت» یک ICO موفق را عرضه نمود.
منظور من از «توکن برای توکن» این است که برخی از استارت آپ ها با عرضه توکن ها اعلام میکنند که شما در سود شرکت سهیم هستید یا در آنجا سهام دارید. اما مشکل اینجاست که:
بلاک چین اینترنت اشیا نیست.
برخلاف سازوکارهای قانونگذار یا سرمایهگذارانی که با سرمایههای مخاطرهآمیز سروکار دارند، بلاک چین، یک استارت آپ را ملزم به مسئولیتپذیری در قبال سرمایهگذاران خود نمیکند. یک قول در فرم خریداری توکن ها بهتنهایی نمیتواند شرکتها را ملزم به انجام اعمالی در رابطه با سرمایهگذاران خود کند. مسئلهای که بارها و بارها در اوج دوران ICO ها با آن روبهرو بودهایم. در همین رابطه باید گفت که یک ICO نسبت به یک IPO شباهت بیشتری به تأمین بودجه توسط عموم دارد.
باید به یاد داشته باشید که موسسات غیرمتمرکز و موسساتی که بر خلاف جریان قانون گذار عمل میکنند، از هیچ سیستم قانونی پیروی نکرده، چرا که چنین سیستمی در حال حاضر وجود ندارد، این یعنی یا باید از ابزارهای موجود استفاده کنید یا هم به بنیان گذاران این شرکت ها اطمینان کنید.
حال نوبت آن رسیده که به برخی از مواردی اشاره کنیم که بلاک چین میتواند ثمربخش واقع شود.
بلاک چین به عنوان ماشه
در کمال تعجب استفاده از بلاک چین حتی در آن مواردی که کارایی لازم را ندارد نیز میتواند مفید باشد! بگذارید اینطور بگوییم که یک شرکت از روش یا سیستمی بسیار قدیمی استفاده میکند. این شرکت به جای استفاده از روش های معمول و آسان تر به سراغ روش هایی میرود که بازارشان داغ است تا به این وسیله از بقیه جلوتر بیافتد. بلاک چین، «بیگ دیتا»، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا از جمله این روش ها و راه حل ها هستند.
اینجاست که یک مدیر کاربلد در چنین زمینه هایی میتواند پیشنهاد طراحی یک سیستم کارآمد بدهد و کارهای مربوط به بازاریابی آن را بر روی بلاک چین اجرا کند. بسته به شرایط، بلاک چین حتی میتواند شما را جلوتر نیز بیاندازد.
نکته: اگر فردی به شما پیشنهاد استفاده از بلاک چین را داد، ابتدا مطمئن شوید که واقعا در مورد بلاک چین صحبت میکند. گرچه اگر اینگونه هم نبود، باز هم میتواند پیشنهادی عقلانی باشد.
پول
بلاک چین برای انتقال پول بی نظیر است. چرا که اصلا از ابتدا برای همین کار ایجاد شده است. بلاک چین اطلاعی نظیر اینکه «طرف یک، X مقدار پول را دارد. طرف یک، X مقدار را برای طرف دو ارسال کرده است. طرف دو X مقدار پول دارد» را ثبت و تائید میکند و در عین حال تمامی اطلاعات پیشین را نیز در خود جای داده است.
در بخش دوم مطلبی که «سیمون موریس» با عنوان «اگر قانون را زیر پا نمیگذارید پس کار را اشتباه انجام میدهید»، مینویسد: «هدف اصلی سیستمهای غیرمتمرکز، قانون شکنی است چرا که آن دسته از افراد که مراقب قوانین هستند، به دنبال متوقف کردن آنند.»
بیت کوین این ملزومات را به خوبی داراست. چرا که یک قانونی قدیمی مبنی بر چاپ پول صرفاً توسط دولتها انجام گیرد را زیر پا میگذارد و پروسهای برای صدور پول جدید ارائه میکند و تصمیم میگیرد که کدام تراکنش درست است و کدام تراکنش از صحت لازم برخوردار نیست.
از همه مهمتر اینکه بیت کوین یک قانون خاص را اجرا میکند: انتقال ارزش به روشی بسیار ساده. ارزشی که خیلی پیشتر از خود بلاک چین وجود داشته. در عینحال، استارت آپ هایی که در زمینهٔ بلاک چین کار میکنند باید از همان ابتدا توضیح دهند که برای حل چه مسئلهای و به چه دلیل وارد کار شدهاند. مسئلهای که حتی برای استارپ آپ های قدیمیتر که به دنبال مشتری میگردند، نظریات خود را آزمایش میکنند یا سعی دارند تا خود را با بازار وفق دهند، وجهه عقلانی ندارد. بهعنوانمثال، بهجای ایجاد پلتفرم جدید، به دنبال اصلاح مشکلاتاند.
از همه جهات، تا به اینجا بیت کوین تنها اپلیکیشن مبتنی بر بلاک چین است که کارکرد دارد. به همین دلیل بود که در ابتدای مقاله عبارت «استفاده از بلاک چین» را زیر سؤال بردیم.
نکته: در اینجا اشارهای به بلاک چینهایی که توسط کاربران نهایی مورد استفاده قرار میگیرند نشده، بلکه بلاک چینهایی را موردبررسی قراردادیم که توسط صرافیهای غیرمتمرکز استفاده میشوند، جایی که توکن های بلاک چین سوم دستهبندیشده. از طرف دیگر میدانیم که این صنعت ممکن است بتواند خود را از این طریق از باتلاقی که گرفتارش شده نجات دهد.
قراردادهای هوشمند
بیایید روراست باشیم، از آن جهت مفهوم قراردادهای هوشمند همچنان دوران طفولیت خود را طی میکند، هیچکس واقعاً نمیداند که قراردادهای هوشمند چه هستند و هدف از ایجادشان چیست. اتریوم بهواقع از نمودارها جلوتر است. پیش از وارد شدن بیت کوین به بازار مردم میدانستند که پول الکترونیکی چیست و به استفاده از آنها عادت داشتند. اما وقتی با قراردادهای هوشمند توزیعشده روبهرو شدیم که بر روی پلتفرم اتریوم کار میکردند، همچنان درگیر قراردادهای کاغذیمان بودیم. میتوانیم با یک جهش، دو قدم به جلو برویم، اما ابتدا باید از این مفهوم اطلاعات کافی را بهدست بیاوریم.
شخصاً بر این عقیده هستم که قراردادهای هوشمند تأثیر شان را در آینده خواهند گذاشت. صد البته این یک نظر شخصی است و نمیتوان آن را تائید یا تکذیب نمود.
مثالهای بیشتر
تمامی مطالبی که گفت شد، تنها بخشی از نکات و اطلاعاتی بودند که میتوانستیم به شما ارائه کنیم. قطعاً تمام آنها خلاصههایی بودند از بحثهایی بسیار گستردهتر. برای فهم هر چه بیشتر و کسب اطلاعات بیشتر و همچنین مشاهده مثالهایی بیشتر درزمینهٔ بلاک چین، استفادههای آن و مواردی که استفاده از بلاک چین برایشان توصیه نمیشود، میتوانید در وبسایت های مختلف گشتوگذاری داشته باشید. شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و … نیز میتوانند تا حدودی عطش شما برای کسب مطالب بیشتر را رفع کنند.
بسیار عالی، ممنون از جناب ناصرفلاح؛
شاید بشه گفت عنوان مقاله باید "هشت زمینهای که بلاکچین برای آنها کافی نیست" میبود..