تاریخچه ارزهای دیجیتال درباره آینده به ما چه میگوید؛ سوال جوابی با فین برونتون
همه فناوریهای انقلابی که تحولاتی شگرف در جهان ایجاد کردهاند، دارای تاریخچهای طوفانی و پر پیچ و خم بودهاند. به همین دلیل با تحلیل و بررسی تاریخچه هر فناوری نوین، میتوان دریافت که در آینده به کجا خواهد رسید. این امر درباره ارزهای دیجیتال هم صادق است. تاریخچه پیدایش ارز دیجیتال درباره آینده این فناوری چیزهای زیادی به ما خواهد گفت.
کوین دسک در تازهترین مصاحبه خود، برای بررسی تاریخچه ارزهای دیجیتال، به سراغ آقای فین برونتون (Finn Brunton) استادیار دانشگاه نیویورک (NYU) رفته است. برونتون نویسنده کتاب معروف «هرزنامه: تاریخچه مخفی اینترنت» است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. در ادامه پاسخهای وی به سوالاتی نظیر «لیبرا از چه نظر به بانک مرکزی شباهت دارد؟»، «اتحاد جماهیر شوروی چه نقشی در توسعه کارتهای اعتباری داشت؟» و «چه دلایلی به ایجاد ارزهای دیجیتال منجر شد؟» را مرور خواهیم کرد.
او در آخرین کتابش با عنوان «پولِ نقدِ دیجیتال: تاریخچهای ناشناخته از هرج و مرج طلبان، فنشناسان و آرمانگرایانی که ارز دیجیتال را ایجاد کردند (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۱۹)» خردهفرهنگها و ایدههای به ظاهر ناهمگون را با یکدیگر ترکیب میکند تا داستان ناگفتهای از پیدایش ارزهای دیجیتال را نقل کند. برونتون میگوید:
بخش اعظم این فناوری جدید نه به خاطر پیشرو بودنش، که به دلیل قدمتش واقعا جالب است. البته به هیچ عنوان قصد ندارم آن را کوچک جلوه دهم.
از آغاز تا لیبرا
در ادامه به جوابهایی خواهیم پرداخت که برنتون در مصاحبهاش اظهار داشته است.
اولین بار چطور به ارز دیجیتال علاقهمند شدی؟
من مورخ دانش و فناوری هستم و کتابی درباره تاریخچه هرزنامه (اسپم) نوشتهام. در این کتاب نشان دادم که چطور نیاز به تبلیغات سبب شد تا محتوای بیارزشی در اینترنت ایجاد شود. من این بخش از اینترنت را «اینترنت کثیف» مینامم. توزیع تعداد زیادی از بدافزارها، محتواهای بد و مطالب بیارزشی که در فضای آنلاین وجود دارند، فقط به این دلیل اتفاق افتاده است که بعد از سرمایهگذاری خطرپذیر، تنها راه برآمدن از پس هزینهها، تبلیغات است.
خیلیها تلاش کردهاند برای پرداخت به صورت آنلاین، روشهایی جایگزین پیدا کنند. آنها سعی کردند از طریق سیستمهای ریزپرداخت آزمایشی یا دیگر انواع پلتفرمهای جدید، راههایی برای جابهجایی و انتقال پول بیابند. اما به جای آن سیستمهای ریزپرداخت آرمانی، این تبلیغات بود که به روش اصلی تأمین مالی برای هر چیزی تبدیل شد.
من هم مانند بسیاری از افراد دیگر، به بیت کوین به چشم یک آزمایش فنی جالب یا به عنوان نوعی سرگرمی نگاه میکردم. از نظر من هم، خالق آن میخواست مشکلاتی از جامعه را حل کند که ۲۰ سال است دنبال راهحلی برای آن هستیم. بنابراین به عنوان یک مورخ، راهی برای نزدیک شدن به موضوع پول دیجیتال یافتم. با گروههای مختلفی که سعی در ایجاد توکنهای دیجیتال قابل مبادله داشتند آشنا شدم و به این ترتیب به موضوع ارز دیجیتال علاقه پیدا کردم.
آیا این پروژهها این قابلیت را داشتند که از بخشی از اینترنت که به آن «اینترنت کثیف» میگویی، دور بمانند؟
در بین این پروژهها چیزی که واقعا فکر و ذکر مرا به خودش مشغول کرده بود، پروژه دیوید چام (پدر ارتباطات ناشناس) بود. من مقالههای او را که در نهایت به ایجاد دیجی کش (Digi Cash) انجامید میخواندم. ایده او کاملا منطقی بود و از نظر ریاضی هم کار میکرد. آنها شرکتی داشتند. بودجه کافی داشتند. با برخی از افراد اسم و رسمدار جلساتی برگزار کرده بودند. همه چیز آماده بود، اما کمی بعد آرزوهایشان بر باد رفت. یکی از پرسشهای واقعا جالبی که یک مورخ میتواند بپرسد این است که: چرا موفق نشدند؟
اگر شکل و شمایل کابوسواری از فیسبوک و لیبرایش تصور کنیم، شرکتی را میبینیم که قدرت کامل در خصوص پولهای شما دارد. میتوانند هر معاملهای که به مذاقشان خوش میآید را ترتیب دهند. اینجاست که شروع میکنید به حذف سازوکار بازار!
حالا چه شرایطی برای موفقیت ارز دیجیتال لازم است؟
تاریخ پروژه ارز دیجیتال را میتوان از دهه ۱۹۷۰ دنبال کرد. در واقع یکی از مهمترین دلایل اختراع ارز دیجیتال، ترس از افزایش نظارت در آینده بود. البته دلیل مهم دیگری هم وجود داشت و آن افزایش امکان دستکاری مستقیم دادههای تراکنش بود. در آن دوره، وزارت دفاع آمریکا از پاول آرمور (Paul Armor) دانشمند علوم کامپیوتر که در دهه ۷۰ میلادی در این سازمان کار میکرد خواست تا سیستم نظارتی پیشرفتهتری را طراحی کند تا بتوانند اتحاد جماهیر شوروی را تحت نظر بگیرند و حرکات آنها را پیشبینی کنند. جالب اینجاست که آرمور و تیمش یک سیستم پرداخت الکترونیکی را ایجاد کردند!
آرمور و تیمش دریافتند که بهترین راه نظارت بر فعالیتهای فرد یا یک سازمان، ردیابی نقل و انتقالات پولی است. هر گاه کسی پولی را بابت چیزی میپردازد، سابقهای از دادههای تراکنش به همراه یک برچسب زمان و موقعیت جغرافیاییش ثبت میشود که امکان پیگیری تمام حرکات و فعالیتهای او را فراهم میکند. این اطلاعات ارزشمند به ما میگوید که این فرد کیست، کجاست و به چه چیزی علاقه نشان میدهد. بسیاری از افرادی که اولین ارزهای دیجیتال را ایجاد کردند، دقیقا نگران همین امر بودند. آنها زمانی را در آینده پیشبینی میکردند که بیشتر مسائل اقتصادی و تجاری در فضای دیجیتال صورت بگیرد. آنگاه همه ما آنچنان تحت نظارت و اجبار قرار خواهیم گرفت که مانندش را هرگز ندیدهایم. همین امر زمینه را برای ظهور ارز دیجیتال (بیت کوین) آماده کرد. ارز دیجیتال نیامده بود که صرفا همه چیز را کارامدتر سازد، در اصل به این دلیل ایجاد شد که مردم را از هجوم نظارت و قدرت مقامات مصون نگاه دارد.
با این حال انگار افراد حاضرند در ازای آسانتر شدن پرداختهای الکترونیکی، تا حدی حریم خصوصیشان را از دست بدهند؟
درست است. چام به خوبی میدانست که موازنه قدرت بین مشتریان و شرکتها در حال از بین رفتن است. اگر یک شرکت بداند که تا چه سقفی توانایی پرداخت برای چیزی را دارید، ممکن است قیمت محصول را بالاتر از قیمت بازار به شما ارائه کند. این به معنای دستکاری بازار است. بنابراین با از بین رفتن این موازنه، شاهد همه انواع دستکاریها خواهیم بود. به عنوان نمونه، لیبرا را در نظر بگیرید. فرض کنیم فیسبوک لیبرا را طوری طراحی کرده باشد که پس از راهاندازی آن بر پولهای ما نظارت کامل پیدا کند. خیلی راحت میتواند انواع معاملات تبانی شده را در آن تنظیم کند. این دستکاریها سبب ایجاد اختلالی جدی در روال طبیعی بازار میشود.
نظیر همین بحثها درباره شرکتهایی که به دنبال محدود کردن سرعت اینترنت هستند وجود دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
بله؛ البته اگر این همه نگرانی که درباره اینترنت وجود دارد درباره پول هم وجود داشت، ابعاد خطر پیشرو به خوبی روشن میشد.
خردهفرهنگ مورد علاقه خودت در حوزه پول نقد دیجیتال کدام است؟
معمولا افرادی که روی ارز دیجیتال کار میکنند در ابتدا روی رمزنگاری کار میکردند. بنابراین آنها میدانستند که چقدر راحت میتوان بر فضای دیجیتال نظارت کرد و دولت چگونه با تمام قدرتش تلاش میکند تا رمزنگاری را از مردم عادی دور نگه دارد. آزادیخواهان آمریکایی نه تنها با نظارت مخالفند، بلکه نسبت به شکلهای جدید ارز هم علاقه نشان میدهند. آن دسته از آزادیخواهان که خواستار پول فیزیکی کلاسیک هستند، تمایل دارند یک ذخیره ارزش کمیاب یا طلای دیجیتال به عنوان واحد پول باشد. اما سایرین میگویند باید پای شکلهای جدیدی از پول و انواع جدیدی از بانکها که قادر به انتشار پول باشند، در میان باشد. در این صورت میتوان کنترل مکانیسمهای بازار را به دست آورد.
به نظر میرسد بیشتر اشتیاقی که مخصوصا از جانب سیاستمداران و قانونگذاران در اتحادیه اروپا نسبت به لیبرا وجود دارد، به این دلیل است که با ارزهای ملی رقابت خواهد کرد، حقیقت دارد؟
کاملا؛ دلیل اینکه بانکدارهای مرکزی پروژههایی مانند لیبرا را مورد بررسی قرار میدهند این است که از جانب آنها برای حاکمیت پولی خودشان احساس خطر میکنند. بانکدارهای مرکزی همیشه روی دو مسأله متمرکز میشوند: یکی حفظ حاکمیت، اعتبار و قدرت ارز ملی است و دیگری هر فناوری جدیدی است که شایع میشود. آنها از بیثباتی نوآوریهای جدید و اینکه نظارت کافی روی آنها وجود ندارد میترسند. میترسند افراد ارزش زیادی به آنها بدهند و سپس این نوآوریها در مرحله آزمایش از بین بروند و این هرج و مرج متوجه سایر بخشهای اقتصاد شود.
اما ما که هنوز نمیدانیم لیبرا سرمایهگذاری پرمخاطرهای خواهد بود یا نه، درست است؟
درست است؛ اما حکومتها همیشه از دو منظر نسبت به ارزهای جدید واکنش نشان میدهند. اول از منظر حفظ کنترل حاکمانه بر ارز و دوم از منظر اختلال در کل اقتصاد. میخواهم لیبرا را با ایدههای موجود در برتون وودز (توافقی که به موجب آن نظام پولی بینالمللی جدیدی شکل گرفت) مقایسه کنم. راهحلی که کینز برای مشکل «نظم پولی جهانی» پس از دوران جنگ ارائه داد این بود که بانکهایی داشته باشیم که به عنوان سیستمی برای مدیریت موازنه تجاری بین ملتها عمل کنند. به این ترتیب از اینکه هرج و مرج در یک کشور بر کشورهای دیگر تأثیر بگذارد جلوگیری به عمل میآمد. اما هری دکستر وایت (Harry Dexter White) جایگزینی برای آن پیشنهاد داد که مدل کینز را از دور خارج کرد. پیشنهاد وایت این بود که دلار آمریکا باید به عنوان ارز ذخیره جهانی عمل کند. بنا به استدلال کینز، بانک مرکزی باید از طریق حفظ تعادل، اجتناب از رکود و اجرای تورم خفیف، ثبات اقتصادی را حفظ کند. اما استدلال وایت این بود که هدف بانک مرکزی باید این باشد که با تبدیل دلار آمریکا به عنوان سیستم ذخیره جهانی، قدرت ملی را حفظ کند.
اگر بزرگترین ترس همه در خصوص بی طرفی شبکه به پول تعمیم داده شود، آنگاه متوجه ابعاد خطر خواهید شد.
ظاهرا در فدرال رزرو آزمایشهایی درباره دلارهای دیجیتال در حال انجام است. اخیرا رئیس فدرال رزرو در تگزاس گفت که آنها در حال بررسی ایجاد یک استیبل کوین وابسته به دلار هستند. فکر میکنی این [مسئله] با سیاست پولی فعلی جور در میآید؟
بانکهای مرکزی همیشه به شدت محافظهکار بودهاند، با این حال به آزمودن فناوریهای جدید هم علاقه نشان میدهند. به طور کلی آنها از اینکه چیزی اشتباه پیش برود و اختلالی در سیستم بانکی ایجاد شود به شدت میترسند. اصطلاح فوقالعادهای که دیوید ادگرتون (David Edgerton)، مورخ فناوری، در این زمینه ابداع کرده، اصطلاح «فناوریهای ذخیره» است. فناوری ذخیره به آن دسته از فناوریها گفته میشود که برای روز مبادا نگه داشته میشوند. به عنوان مثال همه منازل برق دارند، اما همیشه در کشوی کمد شمع هم هست. دلیلش این است که حتی اگر یک فناوری جدید داریم که خیلی هم خوب کار میکند، باز هم تمایل داریم فناوریهای قدیمی را برای اطمینان حفظ کنیم. این موضوع در زیرساختهای فنی بانک هم دیده میشود. بانکی در مقیاس فدرال رزرو، چارهای ندارد جز اینکه درباره فناوریهای مالی محافظهکار باشد و با احتیاط عمل کند.
شاید در هیچ کجا به شکل رسمی نوشته نشده است که فدرال رزرو چطور عملکرد بانکی کشور را پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر حفظ کرد. در آن زمان که مراکز مهم اعتباری و نقل و انتقالات بین بانکی ناگهان نابود شدند و آن همه هرج و مرج به وجود آمد، فدرال رزرو به بانکها اعلام کرد که سیستم اعتباری همچنان دایر باقی میماند؛ حتی اگر مجبور باشند با تریلیهای ۱۸ چرخ پر از چک در کل کشور رانندگی کنند و کارهای بانکی را انجام دهند.
آنها برای هر گونه موقعیت اضطراری یک طرح جایگزین در نظر گرفته بودند. بنابراین اگر میخواستم یک پیشبینی درباره آینده ارزهای دیجیتال انجام دهم، به این توجه میکردم که سازمانها چطور از سیستم فعلی خسته خواهند شد. هر جا که صنعت رمزنگاری از اهداف و دستاوردهای غیرعملیاش فاصله بگیرد، سازمانهای بزرگ، باثبات و دل زده از سیستم قدیمی، به نقل و انتقالات بین بانکی یا ایجاد پلتفرمهای مختلف با استفاده از استیبل کوین علاقه نشان خواهند داد.
با توجه به اینکه این مسأله را از دید تاریخی میبینی، چقدر زمان لازم است تا ارزهای دیجیتال به جایی که گفتی برسند؟
در چند قرن اخیر، اسکناسها و دفاتر کل که مالکیت بخشی از چیزی را به افراد اختصاص میدهند از جمله مهمترین ابزارهای انتقال ارزش به حساب میآمده. کل شبکههای بازرگانی در سراسر اروپا و خاورمیانه، بر سیستمهای دفتر کل و قراردادهایی استوار است که برای ورود به آنها به هویتهای شناخته شده و انکارناپذیر نیاز است. بنابراین مکانیسمهای بنیادین آنها هم بر سیستمی کاربردی بنا شده است که از برخی جهات شبیه بلاک چینهای فعلی است. شاید کمی طول بکشد، اما واقعا دوست دارم ببینم که در آینده چگونه از پول نقد فاصله میگیریم و به جای آن هر چیزی را در دفاتر کل نگهداری میکنیم. در آن زمان تمام زندگی ما وابسته به رمز عبورهایی خواهد بود که برای وارد شدن به کیف پولمان به آنها نیاز داریم. کیف پولی که به جای پول نقد، حاوی توکنهای قابل مبادله است.
متاسفیم که این مطلب نتوانسته نظر شما را جلب کند. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود همیشگی سایت یاری دهید.