آیا واقعا بیت کوین در حال سقوط است؟
تحرکات اخیر در قیمت بیت کوین باعث شد مجدداً سروکله تیترهای منفی رسانهها و مهمانان همیشگی آنها پیدا شود.
کسانی مثل پیتر شیف (Peter Schiff) که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد و نوریل روبینی، کسی که با وجودی بلاک چین را یک کلاهبرداری میداند که سرانجامی جز نابودی ندارد، همیشه توییتهای مربوط به آن را در بالای توییترش سنجاق (پین) میکند.
حساب کاربری «ماین دیجیتال» (Mine Digital) در وبسایت مدیوم در مطلبی اثبات میکند که بیت کوین با وجود تمام مشکلات میتواند به رشد خود همچنان ادامه دهد. متن کامل این مطلب را در ادامه میخوانید.
اگر چه اراده بعضی منتقدان برای شکست دادن این فناوری بسیار عجیب و دیوانهوار به نظر میرسد، اما صحبتهای آنها یک تجزیه و تحلیل نیست. آنها طوری مینویسند که انگار قرار است نظرات آنها روی ذات این ایدهِ [بلاک چین] جا افتاده و تثبیتشده تأثیرگذار باشد. آنها فکر میکنند، اذهان تنگ و کوتاهشان میتواند خدشهای به آبروی بیت کوین وارد سازد.
در حقیقت، گزاره ارزش موجود برای بیت کوین یک راز پنهان نیست. اگر حرفهای آنها درست باشد، پس بیت کوین دارای ارزش است و در آینده هم ارزشمند خواهد بود و شاید حتی بتواند در آینده منبع ارزشی برای یک نظام مالی جدید غیرمتمرکز و جهانی باشد.
گزاره ارزش بیت کوین شامل سه بخش اصلی ست.
با این سه مورد میتوان اثبات کرد که بیت کوین ارزش دارد و ارزشش افزایش میيابد:
- فلسفه ارزش پولی از نیک سابو (Nick Szabo)
- سیستم اثبات کار هش کش (HashCash) از آدام بک (Adam back)
- پروتکل بیت کوین از ساتوشی ناکاموتو
فلسفه ارزش پولی از نیک زابو
این ایده ادعا میکند که ارزش پولی امری واقعی است و درک ساتوشی ناکاموتو از این فلسفه آنقدر خوب بود که توانست آن را بهصورت دیجیتالی بازتولید کند. به نظر من (نویسنده)، این فلسفه انقلابیترین جنبه بیت کوین است که متأسفانه اکثر مردم از آن بهسادگی عبور میکنند.
نیک زابو در مقالهاش به نام بیت گلد (Bit-Gold) این مفهوم اینگونه بیان میکند:
«فلزات گرانبها و چیزهای کلکسیونی به دلیل هزینهبر بودنِ فرایندِ خلقشان، دارای یک ویژگی کمیابی غیرقابل جعل هستند. این ویژگی توانست پولی [مثل طلا] به ما عرضه کند که تا حد زیادی از هر واسطهای که بخواهیم به آن اعتماد کنیم بی نیاز بود. با اینحال فلزات گرانبها هم مشکلات خود را دارند، برای مثال اندازهگیری درجه خلوص فلزات برای هر معامله معمولی بسیار گران تمام میشود. به همین دلیل باید از یک نهاد مورد اعتماد (که معمولاً با مأمور مالیاتی که سکهها را برای پرداخت میپذیرد همکاری میکند) درخواست میشد که مقدار استانداردی از یک فلز را به صورت سکه در آورد. مشکل دیگر اینجاست که شما نمیتوانید با فلز پرداخت های آنلاین خود را انجام دهید.
بنابراین اگر پروتکلی وجود داشت که بهوسیله آن میشد به صورت آنلاین واحدها و بیتهایی غیرقابل جعل و پرهزینه ساخت که کمترین وابستگی را به واسطه قابل اعتماد داشته باشد، بسیار عالی میشد. بیتهایی که بتوان آنها ذخیره کرد، انتقال داد و اصالت آنها را با کمترین نیاز به اعتماد [بین دو طرف] تعیین کرد. من به آن بیت گلد میگویم.»
مقالهای که بخشی از آن را خواندید، در سال ۲۰۰۵ و قبل از ظهور بیت کوین نوشته شده است.
او در نوشتههای دیگر خود نیز هم به تفصیل به این موضوع پرداخته است.
در حقیقت درک شخصیِ نیک سابو از عناصر تشکیلدهنده یک ارزش مالی بود که او را به یکی از بخشهای مهم معادلات ساتوشی ناکاموتو تبدیل کرد. ساتوشی به خوبی از مقاله نیک سابو در اختراعش استفاده کرده است.
میتوان گفت که این فلسفه ماهیت پول را بسیار بهتر از بسیاری از نامهای بزرگ و متخصصان مطرح حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری، توضیح میدهد. نام هایی مثل بهترین سرمایهگذار دنیا وارن بافت (Warren Buffet)، نوریل روبینی، کن گریفن (Ken Griffen) مدیرعامل سیتادل، رابرت شیلر (Robert Shiller) استاد اقتصاد دانشگاه ییل و برنده جایزه نوبل، بیل هریس (Bill Harris) از دو شرکت اینتوایت (Intuit) و پی پال و جمی دایمن (Jamie Dimon) بانکدار افسانهای و مدیرعامل شرکت جی پی مورگان و بسیاری دیگر.
سیستم اثبات کار هشکش از آدام بک
بخش دوم، توانایی برای ارائه فلسفه ارزش پولی در دنیای دیجیتال است.
بیتهای غیرقابل جعل و پرهزینه که نیک سابو از آن صحبت میکرد و سرانجام در بیت کوین به کار برده شد، از مقاله آدام بک، این متخصص کمتر شناخته شده، با نام «هش کش، اقدامی بر علیه DoS» الهام گرفته شده بود.
آدام بک برای جلوگیری از ارسال شدن پیامهای بیهوده از طرف اسپمرها که با هدف مختل کردن سیستمها انجام میشد، در اختراع خود این الزام را ایجاد کرد که کاربران برای ارسال پیام باید با کامپیوتر خود یک سری محاسبات ریاضی انجام میدادند که نیازمند به مصرف پردازنده (CPU) بود. با این کار اگر کسی میخواست پیامهای هرزرنامه به سیستم ارسال کند، مجبور میشد تا مقدار زیادی قدرت پردازش از خود داشته باشد که مستلزم مصرف کردن برق است. به این روش اصطلاحا اثبات کار (Proof Of Work) میگویند که در بیت کوین با نام ماینینگ یا همان استخراج میشناسیم.
آدام بک با خلق مفهومی به نام اثبات کار توانست استفادههای کنترل نشده از اینترنت مثل هرزنامهها (اسپم) را به کاری پرهزینه تبدیل کند. یکی از اصول اساسی این مفهوم، ارائه کارکردی است که تائید آن آسان اما محاسبه آن گران باشد. بیت کوین با استفاده از الگوریتمهای رمزنگاری، بیتهایی پرهزینه و غیرقابل جعل برای استفاده در بلاک چین خلق میکند که کار بررسی بلاک چین را آسان و ارزان میکند. به این ترتیب بود که بیت کوین توانست مفهوم ارزش پولی را به شکل دیجیتال، بازتولید کند.
مقاله (وایت پیپر) بیت کوین از ساتوشی ناکاموتو
بخش سوم، قرار دادن نمونهای دیجیتال از تئوری ارزش پولی در یک سیستمِ دارای کارایی است.
این مهمترین دستاورد ساتوشی ناکاموتو بود که توانست سیستم بیت کوین را در وایت پیپر (گزارش کار پروژه) خود معرفی کند.
بیت کوین یک سیستم باز است که سعی نمیکند با ارائه یک ساختار سختگیرانه و فراگیر، رفتارهای انسانی را پیشبینی کند. این سیستم ضمن قبول ناتوانیهایش، به کاربران انگیزه [مالی] میدهد تا جوری باشند که باعث موفقیت کار سیستم شود. این درست برخلاف رویه معمول ما در مقابله با ریسک است که معمولاً به مدیریت، نظارت و مداخلات بیشتر میانجامد. استفاده از یک سیستم باز به این دلیل است که میدانیم یک ساختار انعطاف ناپذیر سرانجام خواهد شکست.
بخشی از این مسئله را میتوان ایدههایی شبیه به تئوریهای بازی و رفتاری در اقتصادی دانست. ناکاموتو در وایت پیپر بیت کوین مینویسید:
[بازی] باید طوری باشد که اگر بازیکن بد/خوب قواعد را رعایت کند سود بیشتری از اینکه قواعد را رعایت نکند ببرد. قواعدی که فرد را تشویق کند تا به جای تضعیف سیستم و کم کردن ثروتش، باعث شود که بیشتر از بقیه افراد سکه (کوین) جدید بدست آورد.
به نظر ما (نویسنده) ارزش گزاره بیت کوین بستگی به ایده، تجسم دیجیتالی آن ایده و نوع اجرای آن دارد و بیت کوین از این نظر تاکنون بسیار عالی عمل کرده است.
به همین دلیل میبینیم که خطر نگرانیهای مردم درباره پروتکل بیت کوین جایی در بین سه عنصر اصلی گزاره ارزش بیت کوین ندارد. منتقدان، اعتبار یا عدم اعتبار بیت کوین را بهوسیله رفتارهای قیمتی آن در بازار تعیین میکنند. آیا معقولانه است؟
سوال اینجاست که آیا بازار آزاد بیت کوین، به عنوان بازاری که داراییِ آن قبل از کاربردی شدن و مقبولیت، مورد هجوم سفتهبازان و دلالها قرار گرفته است، میتواند بقای پروژه را به خطر بیندازد یا خیر؟
حجم بازار بیت کوین با یک منحنی سهمی که در اواخر سال ۲۰۱۷ و با تحریک بازار توسط معامله گران خرد صورت ایجاد شد، توانست به رکورد ۴۲۰ میلیارد دلار برسد؛ اما این دارایی در مدت کوتاهی ۸۴ درصد از ارزش خود را در رویدادی که به نام زمستان ارزهای دیجیتال (Crypto Winter) معروف شد از دست داد، بهطوریکه بسیاری عقیده داشتند بیت کوین مرده است؛ اما در نزدیکیهای سال ۲۰۱۹ بود که سروکله بهار پیدا شد و قیمت این دارایی مجدداً با یک سهمی زیبا مجدداً اوج گرفت. صد البته صعود جدید به بزرگی بار قبل نبود.
بیت کوین از همان روز اول دچار این فراز و فرودها بوده و به همین ترتیب توانسته است خود را از یک ایده ساده در سال ۲۰۰۹ که کسی به آن توجه نمیکرد، به جایگاه امروزش در دنیای اقتصاد برساند.
هر رویداد و فرصت خرید بزرگ، سرعت پخش شدن آن در اکوسیستم را افزایش میدهد.
همانطور که پول، پول میآورد، ثبت قیمتهای بالا هم باعث رسیدن به قیمتها بالاتر میشود. و این اصلاً چیز عجیبی نیست.
این همان مفهوم سازوکار بازتاب پذیری بازار (reflexivity) است که جورج سوروس (George Soros)، اقتصاددان برجسته، در کتاب خود در مورد این موضوع، آن را بهطور کامل توضیح داده است.
قیمتهای بالاتر د رواقع یک الگوی جدید را به بازار وارد میکنند و گاهی اوقات بازار این الگو را میپذیرد و قیمت جدید باقی میماند. گاهی اوقات هم بازار الگو را رد میکند و قیمتهای بالاتر واردشده به پایین شکسته میشوند. این قیمتهای جدید همچنین، امکان قیمتهای بالاتری را ارائه میکنند و [ذاتا] قدرت این را دارند که بازار را برای انجام تحرکات سهمیشکل تحریک کنند.
گسترش ایده بازتاب پذیری در مورد دلار هم همزمان با افزایش تعداد افراد مشارکتکننده در آن افزایش یافت و قیمت دلار توانست توجه افراد جدی بیشتری را به خودش جلب کند.
هر سقوط باعث میشود که این دارایی تجربه بیشتری به دست بیاورد. هر سقوط کلیت پروتکل را زیر فشار و ذرهبین منتقدان میبرد. هر بار مالکان جدیدی وارد بازار میشوند که انگیزه و جدیت بیشتری نسبت به مالکان قبلی دارند و با دقت زیر و بم نحوه اجرای پروتکل، برای پیدا کردن اشکالات، را زیر نظر میگیرند.
سال ۲۰۱۵ بیت کوین به نوعی به نظر آسیبپذیر میرسید. تراکنشها بسیار گران بودند و از دیدگاه کسی که اطلاعات کمی داشت، میشد سطوح قیمتی پایینتری را برای آن متصور شد که در صورت رسیدن به آن، پروژه شکست میخورد. سطوحی که بیت کوین را دچار کاهش قیمت مرگباری میکرد که راه برگشتی از آن وجود نداشت. به تصور برخی، تهدید اصلی، تهدیدی بود که پروژه نسبت به نظام مالی جهانی ایجاد میکرد، اما در آن زمان تهدید نابود کردن خودِ پروژه، جدیتر به نظر میرسید. شاید در آن زمان بازارهای سنتی جهان هنوز روی آن تمرکز نکرده بودند، یا آنکه مطمئن بودند که میتوانند در زمان موعود به راحتی با بیت کوین رقابت کنند.
در طی همین زمان بیت کوین در حال ایجاد یک ارزش ذاتی برای خود بود. ارزش ذاتی وقتی ایجاد میشود که استفاده از یک دارایی بهعنوان یک نرخ مرجع برای یک دارایی دیجیتال و پروژههای مرتبط، با خلق یک تقاضای واقعی برای معاملات، سکونی برای سازوکارهای قیمتی فراهم کند. این سکون همراه با افزایش کاربردهایی جز سفته بازی، گستردهتر خواهد شد. منظور این است که امروزه ارزش بسیاری از ارزهای دیجیتال را همانطور که با دلار میسنجند، با بیت کوین هم محاسبه میکنند.
شاید اینجا سهمی از سفته بازی بر اساس حجم معاملات وجود دارد که نشانگر توانایی بقای پروتکلهاست. سؤال اینجاست که آیا نظریه بازی ذکرشده در وایت پیپر بیت کوین وزن بسیار سنگین اهرم سفته بازی و فشارِ رو به پایین بازتابپذیریِ آن را بهحساب آورده است یا خیر؟ اگر بتوان دارایی را در سطحی پایینتر از جایی که تبدیل به یک موقعیت کشنده میشود، فروخت، این اتفاقی است که خواهد افتاد.
افرادی باعث بهبود ساز و کار بازار در طی چند سال آینده خواهند شد که علیرغم این خطرها میتوانند این دارایی را برای کاربردهای سازمانی خود مورد ارزیابی قرار دهند و میدانند که باید با آن چگونه برخورد کنند.
با مشاهده چرخه زندگی بیت کوین میتوانیم ببینیم که این دارایی مرتب شکل عوض کرده است. موفقیت بزرگ بیت کوین بهعنوان یک دارایی احتکاری (سفتهبازی) در ابتدا توسط سوداگران خردهپا، مبلغانی که از همان ابتدا طرفدار علم رمزنگاری بودند، هرج و مرج طلبان، دلالان مواد مخدر دارک وب، آزادیخواهان و امثال آنها تجربه شد. افزایش قیمت در نمودار بیت کوین از چشم آنها مهر تأییدی بر دیدگاهشان نسبت به بیت کوین و دنیا بود.
آنها اشتباه نمیکردند؛ اما قدرت آنها در بازارهای مالی دنیا بسیار ناچیز بود. زمانی رسید که بازار آنقدر بزرگشده بود که بتواند توجه افراد و گروههای حرفهای کوچک و بزرگ معاملهگر را به خود جلب کند و اینگونه بود که این افراد و گروههای حرفهای که درک خوبی از سیستمهای مالی و مشکلات پیرامون آنها داشتد، تبدیل به اولین کسانی شدند که با دیدگاهی حرفهای به مطالعه پروتکل بیت کوین پرداختند.
اشتباه نیست که بگوییم در دنیای تجارت، اقتصاددانها از مشکلات نظام مالی کنونی دنیا خبر ندارند. طرفداران افراط گرایِ بیت کوین که میخواهند با فشار یک دکمه قیمت را بالا ببرند را نمیتوان لزوماً انقلابیهایی در جهت پیشرفت عرصه تجارت دانست. سیستم پولی کنونی از ساختاری برخوردار است که کارایی دارد و بقیه نظام اقتصادی جهان به آن وابسته است. وابستگیای که بخش مالی بدون هیچ شرمی از آن سوء استفاده میکند. این وابستگی حتی ممکن است در آینده سر خود را از این بیشتر به دهان شیر قصه ما [بانکهای مرکزی] فرو کند. این نظام مالی خود را در اقتصاد جا کرده و در درون آن یک بستر داخلی خلق کرده است که نظام مالی حباب گونه ما بتواند از طریق آن با بسیاری از چیزهای فیزیکی و غیر احتکاری، داراییها، رویدادها، مردم و تراکنشها ارتباط پیدا کند. شاید سرانجام بد این نظام مالی به نظر غیرقابلاجتناب برسد و شاید زمان آن به سر رسیده باشد، اما هنوز وقوع آن قابل پیشبینی نیست. البته کسانی که در این نظام کار میکنند به خوبی از پایان تلخ مداخلات ارزی برای نجات فدرال رزرو باخبرند.
اما بازار بیت کوین در حال حاضر پر از معاملهگران حرفهای شده است و این را میتوان در نوع حرکتهای قیمتی اخیر بیت کوین مشاهده کرد. تحرکات قیمتی در بازههای زمانی مخصوص به خودشان، بسته به محاسباتی که مشخص میکند مالکان دارایی به چه سمتی حرکت میکنند، اتفاق میفتد. برای مثال اگر مشارکتکنندگانی با اهرمهای بالا و دیدگاه کوتاهمدت، پوزیشنهایی مشابه اتخاذ کنند، بازار بر ضد آنها حرکت خواهد کرد. چنانچه افراد حرفهای زیادی بدانند که چطور پوزیشنهای خود را اتخاذ کنند، بازار ممکن است بر ضد آنها هم حرکت کند.
اما معاملهگری یعنی همین. با وجود اینکه معامله این قدرت را دارد تا سازوکار قیمتی را تحریک کند، اما نمیتواند نگرش اساسی و مناسبی را برای تعیین گزاره ارزش بیت کوین معرفی کند. امیدوارم که نیمه ابتدایی این نوشته توانسته باشد به سؤال ما پاسخ بدهد یا حداقل به ما کمک کرده باشد تا بتوانیم درکی از ماهیت، کاربرد و ارزش آن پیدا کنیم و بتوانیم با استفاده از آن، سیستمهای فعال و مؤثر دیگری را خلق کنیم.
سلام دوستان. بنظرتون ارزها دوباره بالا میره؟