راه طولانی و پر پیچ و خم، برای یک بیت کوین ده میلیون دلاری !
همهی ما به این باور رسیدهایم که از زمانی که رشد بی رویهی بدهی غیر قابل کنترل شد، سیستم مالی جهانی در مسیر بیثباتی قرار گرفت. گفته شده پنج راه برای حل این بحران وجود دارد که هر یک، ما را از چهار راه دیگر بینیاز میسازد. این پنج راهحل شامل استاندارد بیت کوین، استاندارد طلا، یک سبد کالا و دارایی جدید، رشد اقتصادی و یا پذیرش بدهی دولت هستند. در این مقاله به بررسی نخستین راه یعنی استاندارد بیت کوین برای رفع بدهی جهانی خواهیم پرداخت.
به گزارش موسسهی مالی جهانی (IIF)، کل میزان بدهی جهانی نزدیک به ۲۴۷ تریلیون دلار تخمین زده شده است. در اواخر سال ۲۰۱۸ کل میزان دارایی در جهان ۳۱۷ تریلیون دلار بود. چیزی که بسیار قابل توجه است این است که بدهی جهانی در طول بیست سال گذشته، ۳۹۴ درصد افزایش یافته و از ۵۰ تریلیون دلار به ۲۴۷ تریلیون دلار رسیده این درحالی است که کل داراییها در جهان تنها ۱۳۳ درصد در همین بازهی زمانی افزایش یافتهاند.
برای درک وسعت این فاجعه، ضروری است ابتدا میزان داراییهای موجود که میتوانند بخشی از این بدهی را جبران نمایند، با یکدیگر بررسی کنیم. ابتدا با دو مفهوم کسری بودجه و مازاد بودجه شروع میکنیم. به بیان ساده، کسری بودجه مربوط به زمانی است که شما بیش از آنچه که در یک سال درآمد دارید، خرج کنید و بالعکس مازاد بودجه زمانی اتفاق میافتد که شما کمتر از آنچه که در یک سال درآمد دارید خرج کنید. بدهی زمانی اتفاق میافتد که کسری بودجه بیشتر از مازاد بودجه باشد. کسری بودجه به مرور زمان، میتواند میزان بدهی را افزایش داده درحالی که مازاد بودجه، بدهی را کاهش میدهد.
روش دیگر برای کاهش بدهی، استفاده از داراییها برای پرداخت بدهی است اما زمانی که میزان داراییها به صفر برسد، این روش دیگر کارساز نخواهد بود.
راه دیگر، افزایش درآمد است. افزایش درآمد باید به میزانی باشد که مازاد آن بتواند بدهی را تسویه کند. همچنین میتوان میزان مخارج را آنقدر کم کرد که در آمد قادر باشد بدهیها را کم کند.
مشکل واقعی زمانی اتفاق میافتد که هر کدام از این استراتژیها و یا ترکیب آنها برای کاهش بدهی کارساز نبوده و در نتیجه بدهی در هر صورت افزایش مییابد.
آمار و ارقام
ابتدا باید میزان داراییهای موجود در جهان را که میتوانند برای کاهش بدهی فروخته و یا معامله شوند را بررسی کنیم. تنها منابع مهم و موسسات مالی بزرگ در این بازبینی در نظر گرفته شدهاند. دادههای مهمی در ادامه آورده شده که تجسمشان دشوار بوده و ارزیابی آنها از آن هم دشوارتر است. این اطلاعات پس از بررسی چندین منبع به دست آمده و به نظر میرسد به لحاظ آماری دقیق باشند. با این وجود این ارقام میتوانند ۲۰ ± درصد در منابع مختلف متغیر باشند.
تولید ناخالص داخلی جهان، ۸۰ تریلیون دلار در ۱۰ کشوری که بیشترین تولید ناخالصی را دارند تخمین زده شده است. اعداد زیر به تریلیون دلار محاسبه شدهاند:
ایالات متحدهی آمریکا: ۱۹.۴، چین: ۱۲.۲، ژاپن: ۴.۹، آلمان: ۳.۷، بریتانیا: ۲.۶، هند: ۲.۶، فرانسه: ۲.۶، برزیل: ۲.۱، ایتالیا: ۱.۹، کانادا: ۱.۷
به گزارش وبسایت کردیت سوییس (Credit Suisse)، ارزش کل داراییهای جهان ۳۱۷ تریلیون دلار برآورد شده است:
ایالات متحدهی آمریکا: ۹۸ چین: ۵۱ ژاپن: ۲۳ آلمان: ۱۴.۵ بریتانیا: ۱۴.۵ فرانسه: ۱۳.۸ ایتالیا: ۱۰.۶ کانادا: ۸.۳ استرالیا: ۷.۶
طبق تحقیقات جهانی ساویلز (Savills)، ارزش کل اموال غیرمنقول در جهان، ۲۲۸ تریلیون دلار است.
املاک مسکونی: ۱۶۸.۵ تریلیون دلار
املاک تجاری: ۳۲.۳ تریلیون دلار
زمینهای کشاورزی/ جنگلبانی: ۲۷.۲ تریلیون دلار
طبق اطلاعاتنامهی جهان سازمان CIA، کل پولهای جهان ۸۰ تریلیون دلار برآورد شده است. تمامی اعداد زیر به تریلیون دلار محاسبه شدهاند:
چین: ۲۵ ایالات متحدهی آمریکا: ۱۴ ژاپن: ۸.۹ اتحادیهی اروپا: ۸.۱ آلمان: ۳.۲ بریتانیا: ۳.۱ فرانسه: ۲.۳ کرهی جنوبی: ۲.۱ هند: ۱.۸ هنگکنگ: ۱.۸ برزیل:۱.۷ ایتالیا: ۱.۷ استرالیا: ۱.۶ کانادا: ۱.۵ تایوان: ۱.۴ اسپانیا: ۱.۳ سوئیس: ۱.۳
ارزش کل بازار سهام در دنیا چیزی در حدود ۷۳ تریلیون دلار است.این بازار شاهد ارزش بالایی در سال ۲۰۰۷ درست پیش از بحران مالی سال ۲۰۰۸ بود.
کل داراییهای صندوق ثروت ملی کشورها ۷.۵ تریلیون دلار بوده که توزیع آن در کشورهایی که بیشترین ثروت را دارا هستند به شکل زیر است:
چین: ۱.۶ امارات متحدهی عربی: ۱.۳ نروژ: ۱.۱ عربستان سعودی: ۰.۷ سنگاپور: ۰.۶ کویت: ۰.۵ هنگکنگ: ۰.۵ قطر: ۰.۳ ایالات متحدهی آمریکا: ۰.۲ استرالیا: ۰.۱
به گزارش موسسهی تینکینگ Thinking Ahead، کل ارزش صندوقهای بازنشستگی در دنیا و در حقیقت ۳۰۰ صندوق اول، تقریبا ۱۸.۱ تریلیون دلار است. ۲۰ صندوق اول نزدیک به ۴۱.۱ درصد از کل ارزش را دارا هستند. در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
۳۰۰ عدد از بزرگترین صندوقهای بازنشستگی در دنیا، در ۹ کشور زیر واقع هستند:
ایالات متحدهی آمریکا: ۱۳۳ بریتانیا: ۲۵ کانادا: ۱۸ ژاپن: ۱۷ استرالیا: ۱۷ سوئیس: ۹ آلمان: ۹ دانمارک: ۸ سوئد:۷
۱۰ عدد از بزرگترین صندوقهای بازنشستگی دنیا عبارتند از:
صندوق سرمایهگذاری بازنشستگان دولت در ژاپن: ۱.۴۴ تریلیون دلار
صندوق بازنشستگان دولت در نروژ: ۱.۰۶ تریلیون دلار
صندوق بازنشستگان ملی در کرهی جنوبی: ۰.۵۸ تریلیون دلار
صندوق پسانداز بازنشستگی فدرال در ایالات متحده: ۰.۵۳ تریلیون دلار
صندوق بازنشستگی ملی در هلند: ۰.۴۹ تریلیون دلار
صندق تامین اجتماعی ملی در چین: ۰.۴۶ تریلیون دلار
صندوق کارکنان دولت در ایالت کالیفرنیا: ۰.۳۴ تریلیون دلار
صندوق بازنشستگی کانادا: ۰.۲۸ تریلیون دلار
صندوق آتینگر مرکزی در سنگاپور: ۰.۲۷ تریلیون دلار
صندوق PFZW در هلند: ۰.۲۴ تریلیون دلار
ارزش کلی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در دنیا در حدود ۴۰ تریلیون دلار برآورد شده است.
ایالات متحده: ۱۸ تریلیون دلار ( ۴۵ درصد از ارزش کل)
اروپا: ۱۴.۴ تریلیون دلار (۳۶ درصد از ارزش کل)
آسیا-اقیانوسیه: ۵.۲ تریلیون دلار (۱۳ درصد از ارزش کل)
باقیمانده: ۲.۴ تریلیون دلار (۶ در صد از ارزش کل)
ارزش کل صندوقها قابل معامله در بورس (ETF) دنیا معادل ۵ تریلیون دلار است.
ارزش کل صندوقهای پوشش ریسک در دنیا ۳.۱ تریلیون دلار است.
به گفتهی انجمن جهانی طلا، کل ذخایر طلا در دنیا چیزی نزدیک به ۷.۵ تریلیون دلار ارزش دارند. این بدین معنا است که ۱۸۷,۲۰۰ تن متریک طلا در دنیا وجود داشته و تنها درصد کمی از آن در دست کشورها است. ۲۰ دارندهی بزرگ طلا عبارتند از: (ذخایر طلا بر مبنای تن متریک محاسبه شده است)
ایالات متحدهی آمریکا: ۸.۱ آلمان: ۳.۳ صندوق بینالمللی پول: ۲.۸ ایتالیا: ۲.۵ فرانسه: ۲.۴ روسیه: ۲.۱ چین: ۱.۸ سوئیس: ۱ ژاپن: ۰.۷ هلند: ۰.۶
مشاهدات
ممکن است این اعداد خیلی دقیق نباشند اما برای بحث ما کفایت میکنند. اگر منبع معتبرتری پیدا کردید، از به اشتراکگذاری آن، استقبال خواهیم کرد. بسیاری از گروههای دارایی که در بالا نام برده شد شامل گروههای دیگر میشوند. به طور مثال صندوقهای بازنشستگی شامل سهام، اوراق قرضهی املاک و غیره میشوند. صندوقهای سرمایهگذاری مشترک شامل سهام، اوراق قرضه، پول، ارز و حتی املاک و مستغلات هستند.
صندوقهای ثروت ملی اغلب مبتنی بر کالا هستند اما شامل سهام، اوراق قرضه، ارز و املاک نیز میشوند. همانطور که پیشتر ذکر شد، ۲۰ درصد خطا در برآوردها باید در نظر گرفته شود. با این وجود، این اعداد و طبقهبندیها، به ما چشمانداز خوبی داده و تصویری از عدم توازن باورنکردنی بدهی رو به رشد که میزان ثروت جهانی را کاهش میدهد را به تصویر میکشد. این اعداد همچنین نابرابری رو به رشد توزیع ثروت در کشورها و طایفههای مختلف را نیز نشان میدهند.
ما به این نتیجه رسیدهایم که رویکردهای فعلی دیگر کارساز نبوده و باید برای حل مشکل بدهی جهانی چارهای بیندیشیم.
بیت کوین راه حلی برای مقابله با بدهی جهانی
اگر قیمت هر بیت کوین به ۱۰ میلیون دلار برسد، آنگاه قادر خواهد بود در جامعهی جهانی به عنوان یک ارز باثبات پذیرفته شده و با ارزهای ملی جایگزین گردد. بیت کوین در این صورت، به عنوان یک ارز ذخیره کنندهی ارزش عمل کرده که از تورم و رکود مصون است. در حقیقت به غایت مفهوم ذخیرهی ارزش خواهد رسید.
آیا این ممکن است؟ احتمالا خیر.. ما باور داریم این قضیه ممکن بوده و مزایای بسیاری برای افراد، سازمانها، موسسات و حکومتها با کمترین آسیبهای جانبی دارد. مهمتر از همه آنکه یک راهکار دائمی برای مشکل بدهی خواهد بود و این ویژگیای است که چهار راهحل دیگر ندارند.
این مقاله «راه طولانی و پر پیچ و خم تا بیت کوین ۱۰ میلیون دلاری» نامگذاری شده و قصد داریم چنین مسیری را با یکدیگر تجسم کنیم.
بیت کوین و حوزهی ارزهای دیجیتال به صورت کلی نابهسامان و بینظم هستند. با این وجود این سفر هزارمایلی با گامهای ما آغاز میشود.
اولید قدم را ساتوشی ناکاموتو در وایت پیپر مربوط به بیت کوین برداشت. گام دوم توسط افرادی برداشته شد که به اصول این مفهوم ایمان داشتند.
گامهای بعدی با معرفی پروژههایی که ذاتا متمرکز بودند و ادعای بهبود بیت کوین را داشتند، برداشته شد اما در نهایت از بین رفتند. تا به امروز بیت کوین تنها پروژهای است که به لحاظ ماهیتی واقعا غیرمتمرکز و به لحاظ محدود بودن عرضه و تعداد سکههای اولیه برجسته است. بیت کوین هیچگونه ساختار قانونیای اعم از حق چاپ و تکثیر، نشان تجاری، مدیرعامل، هیئت مدیره، هیئت امناء، کمیتههای اجرایی، بودجه و یا هویت واحدی که قادر باشد قوانین را تغییر و یا تعداد سکههای اولیه را افزایش دهد، ندارد.
بیت کوین منبع باز و برای همگان در دسترس است و تا زمانی که ما میتوانیم آن را از یکدیگر خریداری کنیم از بین نمیرود و این قدرت فوقالعادهی آن را نشان میدهد. بیت کوین به همه آزادانه اجازه میدهد تا این نوآوری فوقالعاده را بدزدند همانگونه که ۴۰۰۰ پروژه در سراسر جهان همین کار را کردند. تمامی این پروژهها تنها کل اکوسیستم را فلج کرده و نتوانستند کار بیت کوین را انجام دهند و در آینده نیز نخواهند توانست.
بیت کوین منحصر به فرد است اما افسوس که افراد، سرمایهگذاران، نهادها، قانونگذاران و مقامات عالی رتبه این مساله را درک نمیکنند. کمیسیون بورس و اوراق بهادار نیز پیشرفت کمی در درک این مساله داشته که باید میان این ارز و سایر ارزهای دیجیتال تمایز قائل شود.
خیلی دیر شده است…
به اکوسیستم ارزهای دیجیتال آسیب وارد شده و وعدهها و چشماندازهای بزرگی که زمانی وجود داشت کمرنگ شدهاند. از آنجایی که بازار به این اغتشاش، با کاهش حجم و قیمت تمامی ارزهای دیجیتال پاسخ داد، ما معتقدیم در آینده یگانگی بیت کوین را شناخته و خواهد پذیرفت اما اکنون زمان آن هنوز نرسیده است. گام بزرگ بعدی در این راه، نابودی مطلق تمامی آلتکوینها و ICOها و درک ویژگیهای بیت کوین است. این فرآیند هماکنون آغاز شده اما در نهایت این قانونگذاران هستند که با وضع قوانین، تصمیم خواهند گرفت. ما باور داریم که این اتفاق، دیر یا زود خواهد افتاد. شاید امسال، سال بعد و یا دو سال بعد و برای ما این قضیه واضح و مبرهن است. در این مسیر، بیت کوین به روند کاهش قیمت اما با نرخ آهستهتری نسبت به رقبایش ادامه میدهد.
چیزی که هنوز مشخص نیست این است که چه گامهایی باید برداشته شود. در ادامهی این مقاله، مسیری را که بیت کوین میبایست برای ایفای نقش مهم خود در اقتصاد کلان آینده بازی کند را بررسی خواهیم کرد.
راه پیش رو
بیت کوین یک دارایی بازار محور و در حقیقت بازارمحورترین دارایی در طول تاریخ است. نوسانات قیمت آن تابعی از اقتصاد عرضه و تقاضای خالصی است. عرضهی آن مقدار محدودی دارد، بنابراین تنها متغیر موجود در این معادلهی قیمت، میزان تقاضا است. زمانی که میزان تقاضا افزایش مییابد، قیمت افزایش پیدا میکند و بالعکس.
چرا قیمت بیت کوین از چند پنی به ۲۰۰۰۰ دلار در طی ۷ سال رسید؟ افزایش تقاضا
چرا قیمت بیت کوین از ۲۰۰۰۰ دلار به ۳۲۰۰ دلار سقوط کرد؟ کاهش تقاضا
این اصل، جزء جداییناپذیری از بازار است. سردرگمی ویرانگر افراد در این حوزه در اثر داستانهای رقبا، پروژهها، ارزهای دیجیتال، ICOها و عدم شفافیت در بحث قانونگذاری است.
این مساله به قدری حاد است که تعداد خریداران روزبهروز کم میشود. قیمتهای بازار تا زمانی که این وضعیت تغییر کرده و همهچیز مجددا شفاف شود، به روند کاهشی خود ادامه خواهند داد. بیایید شرط ببندیم بیت کوین باقی خواهد ماند و اکثر پروژههای رقیب از بین خواهند رفت. اینطور کمی از ابهامات و عدم شفافیتها برطرف میگردند.
پذیرش بیت کوین سریعا افزایش پیدا کرده و با کنار رفتن پردهها و افشای حقیقت، روزبهروز افراد بیشتری به سمت ارزهای دیجیتال خواهند آمد. قیمت بیت کوین به عنوان یک دارایی بازار محور دموکراتیک، با تصمیم هر فردی که آن را با یک ارز فیات خریداری میکند، افزایش مییابد. تمامی کشورهای ثروتمندی که آمار آنها را پیش از این ارائه کردیم، شروع به خرید بیت کوین خواهند کرد. این اتفاق بلافاصله پس از پایان یافتن بازار نزولی رخ میدهد.
در این قسمت سعی میکنیم دستاندازها و موانعی که در این جاده با آنها برخورد خواهیم کرد را شناسایی کرده و منابعی را که میتوانند در رفع این موانع موثر باشند را نیز با یکدیگر بررسی کنیم.
این جاده به چه شکل خواهد بود؟
زمانی که قیمت بیت کوین به کمترین مقدار خود که ما تصور میکنیم کمتر از ۱۰۰۰ دلار باشد، برسد، تا ۶,۰۰۰ دلار در بازهی زمانی بعدی بالا میرود. درست در این زمان جهشهای ناگهانی و کوچکی تا مرز ۷۵۰۰ دلار و ۸۵۰۰ دلار صورت میگیرد. دست انداز بزرگ بعدی در ۱۰,۱۰۰ دلار و ۱۱,۱۰۰ دلار به وقوع میپیوندد. پس از آن مقاومت به سرعت شکسته شده ولی با این وجود مقاومت بعدی در ۱۳,۷۵۰ دلار و ۱۷,۵۰۰ دلار رخ خواهد داد که در نهایت بازار به آن نیز غلبه خواهد کرد. مانع نهایی در قیمت بالای ۱۹,۶۶۶ دلار وجود دارد.
در این زمان، در رسانهها جنجال به پا شده و همه جا صحبت از قیمت است. حالا دیگر جاده هموار شده و گامها با سرعت بیشتری برداشته خواهند شد. سرمایهداران وارد بازی میشوند، صندوقهای پوشش ریسک، دفاتر خانوادگی و سرمایهگذاران شخصی و تمامی افرادی که سه بازار صعودی قبل را از دست دادهاند، با سرعت زیادی وارد بازار میشوند.
بازار بیت کوین بر دنیای کریپتو حاکم شده و با رشد بیش از ۹۰ درصدی خود، نابودی و زوال آلتکوینهای دیگر را تسریع میکند. به تدریج شک سرمایهگذاران به یقین تبدیل میشود. مانع موقت و اما مهم بعدی در بیت کوین ۵۰۰۰۰ و یا ۱۰۰۰۰۰ دلاری خواهد بود.
بازیکنان شتابزدهی بازار سرمایههای خود را افزایش داده و افرادی که از این بازار عقب افتادهاند به ناچار وارد بازی خواهند شد. در این زمان یعنی بیت کوین ۱۰۰۰۰۰ دلاری توقف کنید؛ در این قیمت، ارزش بازار بیت کوین به ۱.۷ تریلیون دلار خواهد رسید. اما این پول از کجا میآید؟ این پول در حقیقت از بازار سهام به ارزش ۷۳ تریلیون دلار و صندوقهای پوشش ریسک به ارزش ۳.۱ تریلیون دلار میآید.
داراییهای طلا که ۷.۵ تریلیون دلار ارزش دارند، نشاندهندهی پتانسیل بالقوهی بیت کوین هستند. ما باور داریم که تنها مانع اصلی بر سر راه افزایش قیمت بیت کوین این است که منجر به کاهش ارزش ذخایر طلا میشود. اگرقیمت بیت کوین به ۱۰۰۰۰۰ دلار برسد، رقیب سرسختی برای طلا به عنوان ابزاری برای ذخیرهی ارزش خواهد بود.
ما باور داریم سرمایهگذاران طلا با این تغییر مخالفت نخواهند کرد. مردم داراییهای خود را از طلا به سمت بیت کوین میبرند. این تغییر درابتدا سرعت آهستهای داشته و سپس تند میشود. اگر سرمایهگذاران طلا، با فروش طلا و خریدن بیت کوین مخالفت کنند، قیمت آن به ۴۰۰۰۰۰ دلار برای برابری با سهام طلا خواهد شد. اگر پیشبینی ما درست از آب درآمده و مردم طلا را برای خرید بیت کوین بفروشند، این موازنه در قیمت پایینتری اتفاق خواهد افتاد.
اگر همهی ما بخواهیم دست نگاه داریم تا بیت کوین به ۴۰۰۰۰۰ دلار برسد پس این تقاضا از جانب چه کسی بالا خواهد رفت؟
جاده پس از این مرحله، باریکتر شده و دستاندازهای بیشتر با پیچ و خم بیشتری در ادامهی راه وجود دارد. سرعت رشد بازار در این مرحله، از سختی راه حکایت میکند.
سه اتفاق مهم از این پس برای رسیدن به قیمت ۱ میلیون دلاری باید رخ دهد، نخست آنکه توسعهدهنگان هستهی بیت کوین باید به وعدههای خود در خصوص سرعت، شفافیت و هزینهی کارمزدها عمل کنند. تاکنون بخشی از این وعدهها محقق شدهاند. ما باور داریم که توسعهدهندگان در سراسر جهان پروژههای مربوط به آلتکوینها را رها کرده و مجددا به سمت بیت کوین خواهند آمد. آحاد مردم باید به قدرت بیت کوین ایمان بیاورند.
موسسات باید بیت کوین را در عمل و نه تنها زبانی بپذیرند. صداقت نقش مهمی را در پذیرش سازمانها ایفا میکند. بیت کوین در آن زمان به یک غول فناوری در سازمانها تبدیل خواهد شد و در پیشبینیهای عظیم، نوآوری و قابلیت اطمینان سیستمهای مالی که امروزه به آنها اتکا کردهایم پیشقدم خواهد شد. در آن زمان ۲۶ میلیون حسابکاربری، ۲۷ میلیون سرمایهگذار و حدودا ۷ تریلیون دلار داراییهای تحت مدیریت (AUM) وجود خواهد داشت. تحقق وعدههایی که بیت کوین زمانی داده بود، علاقهی مردم را به سمت آن روز به روز بیشتر جذب میکند.
اتفاق سوم این است که قانونگذاران نه تنها در ایالات متحده بلکه از سراسر جهان، میبایست تمایز بین بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را مشخص سازند.
پس از این سه اتفاق مهم، جاده به سمت بیت کوین ۱ میلیون دلاری هموارتر شده و مانع بعدی درست در ۱ میلیون دلار قرار گرفته که هم به لحاظ روانشناختی و هم به لحاظ مالی، مانع مهمی محسوب میگردد. زمانی که قیمت بیت کوین به ۱ میلیون دلار میرسد، ارزش بازار آن، ۱۸ تریلیون دلار خواهد بود و در کلاس داراییهای مهم قرار میگیرد.
بیت کوین به عنوان سریعترین کلاس دارایی رو به رشد در تاریخ، دیگر توسط صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای ذخیرهی ارزی، مدیران مالی شرکتها، موسسات خیریه و یا حتی دولت نادیده گرفته نخواهد شد. این جریان سوخت سفر ما را با سرعت بالا به سمت بیت کوین ۱۰ میلیون دلاری فراهم خواهد کرد.
این سفر دشوار اما ممکن است. اما چرا انتهای این جاده به ۱۰ میلیون دلار میرسد؟
زیرا در این سطح، بیت کوین ذخایر کافی برای کاهش بدهی جهانی را پیدا خواهد کرد و ارزش بازار آن به ۱۸۰ الی ۲۱۰ تریلیون دلار خواهد رسید. با فرض اینکه بدهی جهانی به ۵۰۰ تریلیون دلار تا آن زمان برسد، با توجه به اینکه در ۲۰ سال گذشته ۳۹۴ درصد رشد داشته، بیت کوین میتواند ۴۰ درصد آن را بپردازد.
یک استاندارد بیت کوین به چه شکل خواهد بود؟
کتاب «استاندارد بیت کوین» نوشتهی سایفیدین آموآس (Saifedean Ammous)، چهارچوب دقیقی را از ذخایر پیشین بیت کوین در بربر ارزهای فیات دولتها نشان میدهد. عنوان فرعی این کتاب «جایگزینی غیرمتمرکز برای بانکداری متمرکز است» که در واقع هدف اصلی نویسنده از نوشتن این کتاب را توضیح میدهد.
ممکن است از خودتان بپرسید در انتها چه کسی مالک بیت کوین خواهد بود؟ اگر بیت کوین ۱۰ میلیون دلاری را در نظر بگیریم پاسخ، بانکهای متمرکز، سیستم بانکداری، موسسات بزرگ و صندوق ذخایر ارزی ملی خواهد بود!
یک لحظه صبر کنید. آنها چطوری مالک بیت کوین شده و آنها را از شما گرفتند؟ چرا شما بیتکوینهای خود را فروختید؟ چه قیمتی برای برآورده شدن آرزوهایتان کافی به نظر میرسید؟
هر یک از ما انگیزههای متفاوتی از فروش داراییهایمان داریم و هر یک از منابع ثروت نیز اهداف خود را دارند. هدف بانکهای مرکزی این است که این سیستم را نجات داده و قدرت خود را حفظ نمایند. در حقیقت آنها پنج راهکار برای نجات سیستم فعلی نداشته و بیت کوین بهترین راه است.
آیا شما تصور میکنید که از میان پنج راهحل موجود، بیت کوین انتخاب میشود؟ این سوال اشتباهی است و در حقیقت باید بپرسید:
آیا انتخاب دیگری وجود دارد؟
آیا عدم تعادل اقتصادی منجر به یک راه حل اساسی خواهد شد؟ راه حل محتمل چه خواهد بود؟
ممنون خوب بود