تاریخچه پول و آینده بیت کوین
قبل از گفتن هر چیزی لازم است تا ذکر کنیم که این مقاله تنها بررسی استفادههای پول و بیت کوین در زمان فعلی و در طول تاریخ است. از طرفی در این نوشته قصد داریم تا جایگاه بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی را در نظامهای مالی آینده بررسی کنیم؛ در این مطلب هیچگونه پیشبینی قیمتی صورت نگرفته و هیچ اتفاقی در این حوزهها تضمین نمیشود.
«یووال هاراری» در کتاب Sapiens که در سال ۲۰۱۱ به چاپ رسید مینویسد:
پول در مکانها و زمانهای بسیاری ایجادشده است. توسعهای، اینچنینی نیاز به هیچ ابزار خاصی ندارد، چراکه این تغییر تنها انقلابی ذهنی خواهد بود. ایجاد یک پول تنها نیازمند واقعیتی ذهنی است که در اذهان افراد و تصورات آنها ریشه دارد.
پول سکه یا اسکناس بانکی نیست. پول چیزی است که مردم به صورت آگاهانه اقدام به استفاده از آنها برای تبادل چیزهایی میکنند که ارزشدارند و میتوان در قبالش خدمات یا کالاهایی را دریافت کرد.
گزاره ارزش بیت کوین، یک ارز دیجیتالی نیست. ۹۰ درصد پولهای موجود به صورت دیجیتالی هستند. گزاره ارزش بیت کوین اصولی است که ارزشش را بهعنوان یک ارز دیجیتالی تضمین میکند.
پرده اول: تاریخچه پول
بر طبق شواهد، داستان از زمان جمعکردن و شکار آغاز شد، مسائلی که بیشتر از نود درصد تاریخ بشریت را تشکیل میدهند. در طول آن دوره، انسانها به موجوداتی همهفنحریف شباهت داشتند که تمامی مهارتهای لازم برای بقا را فرا میگرفتند. ناخودآگاه، تصویری اینچنینی به ذهنمان خطور میکند: یک غار که در آن فردی سعی میکند تا با فروختن پوست خرگوش به فردی دیگر، مایحتاج لازم خود که مثلا گوشت گراز است را فراهم کند. امروزه از چنین تبادلی با عنوان تبادل کالا با کالا یا معامله پایاپای یاد میشود، سیستمی که در اولین روزهای تولد مفهوم تراکنش، مورد قبول همگان قرار داشت.
ذکر عبارت مورد قبول ازآن جهت است که «دیوید گریبر»، انسانشناس، در این مورد باور دارد که مفاهیمی نظیر معامله پایاپای در دوران ابتدایی خود درواقع قبل از مفهوم پول وجود نداشتهاند. اما در صورت وجود آن نیز، به شکل امروزه آن و تبادلات هرروزه نبوده است. تصور کنید که چقدر سخت میشود اگر شما کالایی را داشتید که هیچکس تمایل به معامله با شمارا نداشت. در این صورت بقای شما چندان طولانی نمیشد. یا اینکه اگر کالای شما یک ماموت مرده بود چه میشد؟ آیا امکان این بود که ماموت را برای تجارت همهجا دنبال خودتان میکشیدید؟
نانآور خانواده
تقریباً در دوره چهارم زمینشناسی، یعنی آخرین عصر یخبندان که ده هزار سال پیش رخداده، بومیسازی تولید گندم، غلات و پرورش حیوانات، با افزایش جمیعت و یکجانشینی در میان انسانها، قوت گرفت. این در حالی بود که چنین بومیسازیهایی باعث رونق و ظهور کشاورزی شد. اینجا بود که با متمرکز شدن جمعیتها، جوامع شکل گرفتند. در همین زمان بود که نیاز به فراگیری تمام فنون کمرنگ شد. بهجای این کار، هر فرد شروع به برگزیدن یک حرفه خاص کرد.
عدهای پیشه کشاورزی را پیش گرفتند و عدهای خیاطی و خیلی زود شغلی با عنوان حسابداری به وجود آمد. چرا که چنین سیستمی نمیتوانست تنها با یک پیشه برای هر فرد پیش برود. یک تاجر لباس میتوانست به یک کشاورز لباس پیشنهاد دهد و در قبالش گندم بگیرد، اما یک کشاورز به لباس جدید نیاز نداشت چراکه نیاز کشاورز به لباس مانند نیاز تاجر به گندم روزانه نبود. بهمنظور گرفتن غذا در سیستم پایاپای، یک خیاط باید قبل از اینکه رنگ نان را سر سفره خود میدید، فرایند طولانی را طی میکرد تا محصول خود را با نان معاوضه نماید. اینطور شد که تلاش برای دستیابی به نان و آوردن آن بر سر سفره، نانآوری نام گرفت!
قوانین باستانی تعیین پول
نیاز یک سیستم کنترلشده تراکنشها باعث شد تا راه برای ظهور پول باز شود. پول باعث میشد تا هم معیار برای سنجش ارزش یک کالا به وجود بی آید و هم امکان انجام معاملات فراهم میشد. اما ظهور پول فاصلهی زیادی با ظهور کاغذ و سکه داشت. کاغذ و سکهای که امروزه به یکی از دوستداشتنی ترین بخشهای زندگی ما تبدیلشده است. پوسته صدف یکی از اولین و محبوبترین اشکال پول بود که در آفریقا و آسیا از آن استفاده میشد. درواقع این صدفها تا قرن نوزدهم میلادی بهنوعی یک ارز مبادلهای در آفریقا بودند (بهویژه اوگاندا) بودند.
بانکهای ماقبل تاریخ اولین بار در منطقه بینالنهرین مشاهده شدند، جایی که در آن مردم اشیای قیمتی خود را برای تجارت یا نگهداری به آنجا میسپردند. با این سیستم جدید، نیاز به ایجاد گزارشها دریافتها و پرداختها الزامی به نظر میرسید. با ایجاد چنین سازوکاری اولین دفتر کل نیز ابداع شد.
اما ایجاد و ساخت پول، اتفاقی نبود که از بینالنهرین آغاز و طبق یک اجماع همگانی به همه جای دنیا منتقل شود. درست بهمانند امروز، در آن دوران نیز ارزهای بسیاری وجود داشتند و پوسته صدفها بهعنوان یک ارز جهانی موردقبول نبودند. غلات، البسه و دیگر اشیای اینچنینی، همه و همه بهعنوان یک ارز دارای ارزش بودند. این در حالی است که شاید تمام این موارد از یکدیگر متمایز باشند، اما در ویژگیهای اساسی، همه یکساناند:
یک: همه آنها فیزیکی هستند. هیچوقت ایدهها و مفاهیم نمیتوانند بهعنوان یک ارز استفاده شوند. صد البته شاید ایدهها باعث ایجاد و کسب پول شوند، اما هیچوقت نمیتوانند خود پول باشند.
دو: ازلحاظ فیزیکی پایدار باشند. تنها ملموس بودن یکشی برای تبدیلشدن به پول کافی نیست. شاید اگر هر جامعهای با برگ درختان معاملات خود را انجام دهد، با یک باد ورشکست شود! مشکل اصلی اینجاست که آیا میتوانید پنجاه برگ را در جیب خود بگذارید؟
سه: کسب رضایت جامعه برای قبول آنها لازم است. اگر دو اصل بالا نیز برای یک ارز رعایت شوند، بدون اجماع از کجا میتوان فهمید که ارزی که در اختیاردارید، توسط بقیه موردقبول واقع میشود؟ درصورتی که هرکسی ارز مخصوص به خود را داشته باشند، اطمینان از جواب چنین سؤالی غیرممکن خواهد شد.
یافتن دو ویژگی اول در مواردی مانند صدفها، غلات و البسه، آسان است اما برآورده کردن مسئله سوم، کمی مشکل خواهد شد. بدون در نظر گرفتن چنین اصلی، پذیرش و ثبات یک ارز را نمیتوان تضمین کرد. تقریباً در سال ۶۰۰ قبل از میلاد، با اختراع سکه، مشکل آخر نیز حل شد.
امکان بهرهمندی از نظارتهای مرکزی بهوسیله سکهها
مشکلی که در ارتباط با غلات بهعنوان پول وجود داشت، این بود که میتوانستید غلات بکارید و غلات بیشتری برداشت کنید. این مسئله در مورد صدفها نیز صدق میکرد و شما میتوانستید با سر زدن به ساحل پول دربیاورید. در این صورت چطور میتوان سیستمی مالی تنظیم نمود که درعینحال که هرکسی میتواند هر زمان که بخواهد پول بیشتری دربیاورد، مورداطمینان هم باشد؟ این موضوع همان مشکلی بود که سکه موفق به عبور از آن شدند.
مردمان «لیدی» در یونان باستان اولین انسانهایی بودند که شروع به ضرب سکه کردند. پانصد سال بعد، شهرهای بزرگتری مانند آتن نیز اقدامی مشابه را انجام دادند. بر خلاف غلات و صدف، این امکان برای مردم وجود نداشت که در طبیعت طلا و نقره پیدا کنند و با ذوب کردنشان سکه ضرب کرنند. حتی امروزه نیز باوجود فناوریهای پیشرفته، چنین کاری فراتر از توانایی ما انسانهاست.
به این منظور که هر سکهای دارای نشانی مشخص بر روی خود باشد، حاکمان اقدام به حک کردن چهرههای خود یا نشانهای ملی روی آنها کردند تا به این وسیله به مردم تضمین دهند که وجود چهره آنها بر روی سکه، ارزش آن را تعیین میکند. بهعنوانمثال تا زمانی که تمدن آنها باقی بماند، سکهها نیز دارای ارزشاند. این تغییر رویه به سمت سکهها باعث شد تا بهوسیله سکه و ارزهایی که در نظر مردم مقبول بودند، این چرخه تحت نظارت و کنترل حاکمان باشد.
ظهور کاغذ
درعینحال که اختراع سکه باعث حل شدن بسیاری از مشکلات شد، اما نقاط ضعفی نیز برای آنها وجود داشت. بهعنوانمثال، سکهها از فلزات گرانبهایی مانند طلا ساخته میشدند. با گردش سکهها و افزایش منابع، در دسترس بودن چنین فلزاتی نیز کمتر و کمتر میشد. بهعلاوه، سکهها وزن سنگینی داشتند و فضای بسیاری را اشغال میکردند که حمل آنها را بسیار سخت میکرد. چنین مشکلات سبب شد تا کاغذ ساخته شود.
صد سال پیش از میلاد مسیح، چینیها اولین نمونه از کاغذ را اختراع کردند. کمی بعد نیز اولین استفاده از کاغذ صورت گرفت. مردم بهجای اینکه سکهها را به دنبال خود بکشند، میتوانستند اشیای قیمتی خود را نزد بانکها به امانت بگذارند؛ بانک نیز بهمنظور تضمین ارزش این اشیا، کاغذی امضاشده را به افراد تحویل میداد. چنین سازوکاری بر پایه اعتماد بناشده بود و اشیا در قبال یادداشت امضاشده، در اختیار افراد قرار میگرفت. در اینجا بهجای تبادل اشیا، مردم این امکان را داشتند که یادداشتها را معامله کنند.
با یورش مغولها به چین و غارت آن کشور، فناوری تولید کاغذ و استفاده از آن بهعنوان یک ارز را نیز از چینیها فراگرفتند. در قرن سیزدهم میلادی، «مارکوپولو»، پول کاغذی را به اروپا میآورد و در قرن ۱۷ میلادی طلاسازان بسیاری با استفاده از برگههای کاغذ بهعنوان اوراق قرضه به دادوستد میپرداختند. این اوراق قرضه خود توسط طلایی که در اختیارشان بود پشتیبانی میشدند.
ازآنجاییکه مردم از کاغذ و یادداشتهای کاغذی برای تمام معاملات خود استفاده میکردند، بانکهای اروپایی شروع به عرضه اسکناسهایی کردند که میشد تمام آنها را یکجا پشتیبانی کرد و دیگر نیازی به پشتوانه سازی برای تکتک آنها نبود. چراکه به عقیده آنها امکان ندارد که تمام افراد در یک زمان، معادل اوراق خود طلا درخواست کنند. این اولین سیاست و استفادهای بود که به شکل امروزی از پول صورت میگرفت.
دور شدن پول از طلا
امروزه طلا و نقره پشت ارزها را نمیتوان بازخرید کرد. اما اوضاع تا دهه سی میلادی اینگونه نبود. در آن زمان هر دلاری که چاپ میشد، پشتوانهای برابر باارزش ۰.۴ دلار طلا را داشت. آمریکاییها برخلاف اروپاییها بر این عقیده بودند که ممکن است روزی تمام جمعیت خواهان ارزش پول خود باشند. به خاطر همین آنها در ارزش طلای پشت هر دلار ارفاق به خرج دادند.
این در حالی بود که اوایل این دهه، ازلحاظ اقتصادی زمان مناسبی برای ایالاتمتحده نبود. رکورد بزرگ در سال ۱۹۲۹ به وقوع پیوست و بازار سهام سقوط کرد.
برای احیای دوباره اقتصادی آمریکا، «فرانکلین دی روزولت»، رئیسجمهور وقت، تصمیم گرفت که بهمنظور اجرای برنامههای بودجهای خود، اسکناس چاپ کند. شوربختانه، باوجود مقادیر محدود طلا، دست او بسته بود، از طرفی به دلیل رکود نمیتوانست مالیاتها را افزایش دهد و به خاطر عدم وجود طلای کافی، امکان چاپ اسکناس هم وجود نداشت. رکود بزرگ باعث شد تا هر فرد به یک جوینده طلا تبدیل شود. مردم از ترس اینکه تمام اقتصاد از هم بپاشد جلوی در بانکها صف میبستند. این در حالی بود که بانکها برای هر دلار تنها ۰.۴ دلار پشتوانه در اختیار داشتند.
از همین رو در سال ۱۹۹۳، روزولت بهصورت غیرقانونی مالکیت طلاها را به نام خود تغییر داد. وی بهمنظور جلوگیری از برداشت ذخایر طلا از بانکها، آنها را سه روز تعطیل کرد. پسازآن بود که مالکیت شخصی طلا برای شهروندان ممنوع شد. با تبدیلشدن این کار به جرم، فردی که طلا در اختیار داشت، به ده سال زندان محکوم میشد. تمامی مردم مکلف بودند که طلاهای خود را به بانک مرکزی فدرال تحویل دهند و درازای آنها پول کاغذی دریافت نمایند.
علیرغم اقداماتی که هنوز هم جای بحث فراوان دارد، چنین نقشهای نتوانست جلوی رکورد بزرگ را بگیرد و این رخداد تا شش سال بعد نیز ادامه داشت. ابعاد صدمات این حادثه بسیار گسترده بود بهطوریکه در سال ۱۹۷۱، رئیسجمهوری «ریچارد نیکسون»، رسماً اعلام کرد که دیگر طلا پشتوانه دلار نخواهد بود. در اختیار داشتن طلا نیز تا سال ۱۹۹۷ غیرقانونی باقی ماند. رئیسجمهور «فورد» در حالی خرید و فروش طلا را قانونی کرد که اصلاً نمیدانست این کار غیرقانونی بوده!
سیستمهای مالی امروزی
حالا نوبت به سیستمهای مالی امروزی رسیده است. کمی قبلتر از سیستمهای معاملات پایاپای گفتیم و فهمیدیم که چنین معاملات بر پایه ارزش اشیا مختلف تعیین میشود. سپس استفاده از غلات و صدف را بهعنوان ارز مورد بررسی قراردادیم. با گسترش حکومتها کمکم پای سکه به معاملات مردم باز شد و با سختتر شدن حمل سکهها، نوبت به کاغذ بود که جایگزین آنها شود.
با پر رنگتر شدن نقش کاغذ در تراکنشهایی که امروزه انجام میشود، دولتها توجه بیشتری را نسبت به ارزهای کاغذی نشان دادند. چیزی نگذشت که ارزها کاملاً از وابستگی خود به فلزات گرانبهایی درآمدند که ارزش خود را ناشی از همانها میدانستند. در همین زمان بود که ارزش پولهای کاغذی توسط دولتها تنظیم میشد و دولتها تضمین میکردند که این اوراق ارزشدارند.
امروزه حتی ارزهای کاغذی نیز تنها ارز درستی نیستند که بحث بر سر آنها وجود دارد. یووال هاراری در کتاب خود مینویسد:
حتی امروز نیز اسکناسها و سکهها، از انواع کم یاب پول بهحساب میآیند. مجموع پولهای دنیا شصت تریلیون دلار است، بااینحال جمع تمام سکهها و اسکناسهای دنیا چیزی کمتر ۶ تریلیون دلار است. بیش از نود درصد تمام پولهای دنیا، تنها در سرورهای رایانههای وجود دارند.
بهعبارتدیگر نود درصد تمام ارزهای جهان، بهصورت ارز دیجیتالی است! البته این آمار سال ۲۰۱۱ گرفتهشده و ممکن است امروز، این ارقام بالاتر نیز باشند.
پرده دوم: ورود بیت کوین
در سال ۲۰۰۹، فرد یا گروهی ناشناس تحت عنوان «ساتوشی ناکاموتو» مقالهای را منتشر کردند. در میان این مقاله ایده ارزی همتا به همتا، غیرمتمرکز و بدون نیاز به اطمینان میان طرفین، ارائه شد که بیت کوین نام داشت. از اصلیترین اصول این ارز میتوان به ارکان زیر اشاره کرد:
غیرمتمرکز بودن: در مورد بیت کوین هیچگونه نظارت مرکزیای وجود ندارد. تنها مشترکین این اقتصاد هستند که باعث بقای آن میشوند.
بینیازی به اطمینان طرفین: این رویکرد تضمین میکند که بدون نیاز به اطمینان میتوان شفافیت و دقت را به ارمغان آورد. بهعلاوه، سیستمهای متمرکز، جامعه را ملزم به اطمینان کردن میکنند. بهعنوانمثال من اعتماد میکنم که بانک من پولهای مرا از دست نمیدهد.
همتا به همتا: در این رویکرد انجام تراکنشها، واسطه از میان میرود. درنتیجه انجام یک تراکنش و معامله مستقیماً توسط طرفین صورت میگیرد.
در این مقاله از سیستم اثبات کار که از روی Hashcash ارائه شده توسط «آدام بک» در سال ۱۹۹۷، استفادهشده بود. ناکاموتو با بازنویسی سیستم بک توانست سازوکاری که بیت کوین بر پایه آن عمل میکند را معرفی نماید.
بخش عمده ارزش بیت کوین بهواسطه اولین بودن آن در عرصه ارزهای دیجیتالی نیست. همانطور که قبلاً اشاره شد، در حال حاضر نود درصد تمام ارزهای جهانی در اشکال دیجیتالی وجود دارند. درست بهمانند ایالت متحده که پیشتر برای هر دلار ارزشی معادل ۰.۴ دلار طلا را بهعنوان پشتوانه در نظر گرفته بود؛ در سیستم مالی فعلی برای هر نه دلاری که بهصورت دیجیتالی وجود دارد، یک دلار فیزیکی چاپ میشود. مفهوم یک ارز دیجیتالی دقیقاً همان سازوکاری است که شما با هر بار استفاده از کارت اعتباریتان، از آن استفاده میکنید.
گزاره ارزش بیت کوین با بلاک چین و ذات غیرمتمرکز آن و تجربه یک ارز دیجیتالی تعریف میشود. بهعبارتدیگر یک تراکنش همتا به همتای مستقیم، بدون نیاز به اطمینان و غیرمتمرکز است که تعیینکننده ارزش گزاره بیت کوین است. اهمیت بالای چنین مسائلی همیشه در میان حبابهای قیمتی و هایپ های پیرامون آن گم میشود. حالا وقتی پرده این حبابها را کنار بزنیم چیزی که خواهیم دید، پشت کردن به کنترلها و چرخههایی است که توسط دولتها مدیریت میشود.
سیستم مالی جدید از رشد جهانی بهره میبرد
درعینحال که ما تصور میکنیم بهوسیله خدماتی مانند اینترنت به یکدیگر متصل هستیم، واقعیت این است که ما در دنیای امروز از یکدیگر جداییم. جهانی کردن تمام جنبههای زندگی در زمان حال چیزی شبیه به یک رؤیای عاشقانه است. در حال حاضر ۳۹ درصد از جمعیت فعلی دنیا که چیزی در حدود سه میلیارد نفر را در بر میگیرد، هیچگونه دسترسیای به بانک ندارند. شاید باوجوداین کمی فکر کنیم که ما جزو نیمهی مرفه جامعه باشیم!
متصل شدن جهان و جهانیشدن انسانها و روابط آنها فشاری را بر جامعه تحمیل میکند که بهواسطه آن نیاز به یک ارز در مقیاس جهانی پر رنگتر خواهد شد. سعی کنید که مقادیر زیادی پول را به آنسوی مرزها منتقل کنید؛ در این حالت میتوانید احساس کنید که بسته به کشوری که در آن زندگی میکنید، این کار چقدر مشکل و دردسرساز و گران و آهسته خواهد بود. علیرغم وجود نود درصدی ارزها بهصورت دیجیتالی، روند انتقال این پولها بهقدری کند و پر مانع است که جلوی پیشرفت جهان را میگیرد.
تحولات پول و تراکنشها در طول تاریخ بشریت، همیشه رو بهسوی بهبود داشته است. معاملات پایاپای جای خود را به معاملات بهوسیله صدفها و غلات داد که بهموجب آن تراکنشها و تبادلات آسانتر شد. صدفها نیز جای خود را به سکههایی دادند که بهصورت محدود از فلزات گرانبها ساختهشده بودند. به این وسیله تضمین بهتری از ارزش این سکهها مهیا شد. تبادلات بهوسیله سکهها نیز جای خود را به اسکناسهایی داد که توسط فلزات گرانبها پشتیبانی میشدند. اخیر نیز پشتوانهها بهمنظور کنترل بهتر و مسائلی نظیر تورم، از اشیای قیمتی تغییر کردهاند. امروز استفاده از اسکناسها کمتر و کمتر میشود و اشکال دیجیتالی پول در حال جایگزین شدن هستند.
باوجود موانع و محدودیتها در سطوح سیاسی، جایگزین اسکناسها با انواع دیجیتالی پول در سطوح اجتماعی در حال انجام است. تلاشهای بشری بهمنظور اتصال ورای مرزها و روابط سیاسی در حال اجراست. چنین تلاشهایی بهمنظور تغییر از یک چرخه کنترلشده توسط دولتها به یک نقطه عطف صورت میپذیرد. جایی که کاربران باید میان اعتماد یا رهاسازی یکی را انتخاب نمایند. آینده نیازمند راهکاری دیگر است تا در سیستم جدید مالی بتوان تراکنشها را صورت داد.
شاید بیت کوین راه چاره نباشد
اصولی که بلاک چین بهوسیله بیت کوین ارائه میکند شاید یک راهکار دیگر باشد. بیت کوین برای غیرمتمرکز بودن ساختهشده؛ این یعنی از هر تراکنش یک رونوشت برای تمام افراد حاضر در شبکه، وجود خواهد داشت. این افراد در تائید تراکنشها قبلی و بعدی در شبکه نیز نقش دارند. با این کار تمامی افراد حاضر در کارها دخیل هستند و این وظیفه یک فرد یا نهاد نیست. در اینجا جامعه یک کلیت است. به علاوه هر چه تعداد کاربران بیت کوین بیشتر باشد، بهبودها شبکه نیز بیشتر است و امنیت آن بالاتر خواهد بود. چراکه هر چه جامعه بیت کوین بزرگتر باشد، بلاک چین آن بزرگتر خواهد بود و هر چه این بلاک چین بزرگتر باشد، در مقابل حملات هکرها مقاومتر است.
ازآنجاییکه بیت کوین اولین ارز دیجیتالی دنیاست، بهواسطه شهرتش ارزشمنداست. از طرفی نمونهای از یک ارز دیجیتالی مناسب را ارائه میکند و اثباتی بر این ادعاست که یک مفهوم میتواند کارساز و سودمند هم باشد. طی یک دهه بیت کوین به یک موضوع جهانی بدل شده.
پیشتر گفته شد که شاید بیت کوین راه چاره نباشد. درحالیکه ایده اصلی بیت کوین که توسط ساتوشی ارائه شد، برای مردم عادیای بود که در تائید تراکنشهای شبکه دخیل باشند و از این راه به پاداش برسند، عدهای فهمیدند که باقدرت پردازشی بیشتر میتوان سریعتر تراکنشها را تائید نمود و از این طریق دست بالاتری را برای خود داشته باشند. ازلحاظ فنی بیت کوین از الگوریتم SHA-256 در عملیاتهای هش خود استفاده میکند؛ در این الگوریتم با بالاتر رفتن میزان قدرت پردازشی، خروجی نیز بالاتر خواهد بود. امروز بسیاری از دستگاههای ASIC این شانس را دارند که بتوانند از پاداشهای شبکه بیت کوین استفاده کنند.
استخراج بیت کوین درواقع روند بهروزرسانی دفتر کل این شبکه است. با بالاتر رفتن سرعت رایانه یا رایانهها، میتوان پاداشهای بیشتری نیز دریافت نمود.
در آن روی سکه از نقاط ضعف چنین سازوکاری میتوان به گران بودن هزینههای آن بهویژه هزینههای مرتبط با برق اشاره نمود. بر اساس آمارهای وبسایت «دیجی کونومیست»، میزان برق مصرفی نگهداری شبکه بیت کوین چیزی در حدود برق مصرفی کشور الجزیره است. این میزان کمی کمتر از سه میلیارد دلار است. دیاکسید کربنی هم که از یک تراکنش بیت کوین حاصل میشود با دیاکسید کربن ۵۱۰ هزار تراکنش کارتهای ویزا برابری میکند.
واقعیت این است که بلاک چین بیت کوین برای صرف چنین انرژیای طراحی نشده. برای بهرهمندی از پاداش یک تراکنش بیت کوین، ده دقیقه زمان لازم است؛ این زمان در مورد یک رایانه یا یکمیلیون رایانه یکسان است. میزان انرژی مصرفی از آنجایی بالا میرود که حجم گستردهای از رایانهها برای دریافت این پاداش در حال رقابتاند. بهعنوانمثال اگر بیت کوین بتواند بر این مشکل فائق آید، میتواند به اصلیترین نامزد برای یک ارز جهانی بدل شود.
یکی از اصلیترین انتقادها که بیت کوین و استفاده از آن بهعنوان یک ارز جهانی وارد میشود، استفاده از بیت کوین بهعنوان ارز اصلی برای عملیاتهای قاچاق است. اما باید گفت که چنین فعالیتهایی پیش از تولد بیت کوین نیز وجود داشته و بعد از بیت کوین هم از بین نخواهد رفت. همین مسئله را میتوان بهتمامی جنبههای زندگی فعلی تعمیم داد. تراکنشهای بیت کوین به همان اندازه میتواند پتانسیل فعالیتهای غیرقانونی باشد که معاملات بهوسیله پول نقد این احتمال را به همراه دارد. به عبارتی اگر قصد انجام کاری وجود داشته باشد، قطعاً راهحلش نیز پیدا خواهد شد.
نیاز به جایگزینی پولهای فعلی و یک سیستم مالی جدید غیرقابلاجتناب است. این بدان معنی نیست که بیت کوین سودمند یا غیر سودمند است بلکه تنها نگاهی به آینده انقلابی پول است.
ظهور ارزش
علیرغم اینکه آمریکا در حال حاضر دیگر دلار پشتوانهی طلا ندارد، اما یک دلار همچنان یک دلار است. چراکه دولت ایالاتمتحده پشتیبان اصلی دلار است. این داستان پشت پرده تمام ارزهای فعلی است و دولتهای هر کشور، پول رایج آن کشور را حمایت میکنند.
درنهایت بحث دیگری که در میان است، وجود مقبولیت خواهد بود. میتوان گفت که مقبولیت به اندازه پشتیبانی دولت برای بدل شدن به یک ارز با ارزش در انجام تراکنشها لازم است.
مقبولیت دنیای ارزهای دیجیتالی وجود دارد، اما هیچگونه بدنهای از جنس دولت یا یک قدرت مرکزی در آن دیده نمیشود که بتواند ارزش آن را تضمین نماید. از طرف دیگر برای بهدست آوردن همین مقبولیت، ارزهای دیجیتالی از مشکلات ریزودرشت بسیاری عبور کردهاند. در سال ۲۰۱۵ بود که توجهات بسیاری معطوف به ظهور قراردادهای هوشمند و ICOهایی شد که توسط اتریوم ایجاد شدند.
ICO نوعی رویداد است که در آن حامیان اولیه یک سکه، بر پایه اهداف و باورهایی که پشت یک ارز جدید است، بر روی آن سرمایهگذاری میکنند. این سرمایه گذاریها معمولاً بهوسیله یک ارز دیجیتالی قدرتمندتر صورت میگیرند. بهعنوانمثال فرض کنید که من قصد انتشار ارزی با نام «فودی کوین» را دارم. باعرضه یک ICO به مردم اعلام میکنم که چه رویکردهایی در مورد فودی کوین وجود دارد و اهداف آن چیست. قیمت پایه را ۵۰۰ فودی کوین در ازای هر اتریوم تعیین میکنم. هر فردی که نسبت به فودی کوین علاقه داشته باشد، میتواند بر روی آن سرمایه گذاری کند. در حال حاضر ICOها محدودیتهایی از لحاظ قانون گذاری دارند و در قبال آنها باید جوانب مختلف امنیتی را در نظر گرفت. مثال بالا تنها برای فهم بهتر نحوه عملکرد ICOها آورده شد.
اگر امروز نگاهی به وبسایت «کوین لیب» بی اندازیم، چیزی بیش از سه هزار و سیصد ارز دیجیتالی مختلف را میبینم. طیف وسیعی از این ارزها بهعنوان یک توکن اتریوم در دسترس هستند و از دل ICOها بیرون آمدهاند. این در حالی است که بسیاری دیگر نیز با عنوان «سکههای گندیده» یاد میشوند که هدف خاصی پشت ایجادشان نیست. اما پروژههای نوین و جالبی نیز در میان آنها دیده میشوند. از بازارهایی شبیه به «ای بی» گرفته تا خدماتی نظیر «اوبر»، همه و همه از جمله پروژههایی هستند که از ارزهای دیجیتالی به منظور انجام تراکنشهای خود سود میبرند. تعداد زیادی از این ایدهها در مراحل اولیه عرضه خود با شکست مواجه میشوند چراکه آنها بازنویسی و اختراع دوباره نمونههای پیشین خود هستند.
با وجود همه اینها چنین لایههایی برای حرکت رو به جلو فناوری لازم است. چنین تغییر شکلهایی را در مورد ملتهای مختلف بارها و بارها مشاهده کردهایم. در تازهترین نمونه آن میتوان از چین نام برد. پس از استفاده از سیاست «دروازههای باز» در سال ۱۹۷۸ که اجازه تجارت به کشورهای دیگر را به چین میداد، این کشور به یکی از بزرگترین قطبهای صنعتی دنیا تبدیل شد. با رشد اقتصادی خود، از لحاظ فناوری نیز به درجات بالایی رسید. اما تمام این پیشرفتها بهنوعی رونوشتی از شرکتهای فناوری در نقاط مختلف دنیا بود. این پیشرفتها تا حدی بوده که در زمان فعلی بسیاری از ملل به دنبال بهرهمندی از تکنولوژیهای چینی هستند. شاید بتوان نمونهای درست مشابه فیسبوک را در چین پیدا کرد که بسیار قبل از این غول شبکههای اجتماعی، پا به عرصه گذاشته. ارزهای دیجیتالی نیز به زودی به همین سو کشیده خواهند شد.
قدم بعدی چیست؟
استیو جابز میگوید:
شما نمیتوانید با نگاهی روبهجلو، نقاط را به هم وصل نمایید. تنها در صورتی این کار امکانپذیر است که نگاهتان به سمت عقب باشد. باید اعتماد داشته باشید که نقاط بهنوعی به یکدیگر متصلاند.
ارزهای دیجیتالی را بهزحمت میتوان فضایی قانونمند تصور کرد که بر پایه اجماع کاربران ایجادشده است. چه آینده از آن بیت کوین باشد، چه از آن ارز دیجیتالی دیگر یا حتی نمونهای که هنوز ساخته نشده، واقعیت این است که ارزهای دیجیتالی و فضای کریپتو آماده یک تغییر رویه در سطح جهانی هستند.
ازلحاظ اقتصادی، قرنهاست که پولها از صدفها گرفته تا پلاستیک، به دنبال ارضای نیازهای جامعه هستند. در جهان امروز دیگر بحث ملل مطرح نیست، بلکه یک کل واحد در میان است. درنتیجه سیستمی برای جایگزینی سیستم فعلی لازم است. این بدان معنا نیست که حتماً این جایگزینی باید توسط بیت کوین انجام بگیر یا اینکه بیت کوین تهدیدی برای جهان مالی امروز است. تنها دیدی کلی است از انقلابی در مباحث مالی.
خیلی زیبا و قشنگ نوشتی آقا بهزاد من که لذت بردم سایت رو ذخیره کردم هر شب بخونم تا همه رو نترکونم ول کن نیستم میخام اطلاعتمو راجع به ارزهای دیجیتال بالا ببرم تا بتونم با اونها کار کنم چون واقعا لذت میبرم متشکرم