آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها – بخش هفتم
الگوها یکی از مهمترین مباحث پایه در یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که از حرکات نامنظم قیمت بر روی نمودار به وجود میآیند.
در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال به سراغ تعدادی از الگوهای متداول رفتهایم و ضمن معرفی و تشریح ویژگیها هر یک، به نحوه معامله و استفاده از آنها میپردازیم. برای آشنایی بیشتر با مفهوم تکنیکال آنالیسس، ابتدا به مطلب تحلیل تکنیکال چیست ما مراجعه کنید.
معاملهگران بسیاری در بازارهای مالی مانند بازار ارزهای دیجیتال حضور دارند که مجموع ارزش معاملات روزانه آنها به میلیاردها دلار میرسد. خواندن فکر همه این معاملهگران و درک انگیزه تک تک آنها غیر ممکن است. با این حال برای پیشبینی رفتار آنها، الگوها تصویری بزرگتر از بازار و معاملهگران به ما ارائه میدهند و به ما در شناسایی سیگنالهای ورود و خروج به معاملات یا پیشبینی حرکات آتی قیمت کمک میکنند.
همانطور که در بخش اول آموزش تحلیل تکنیکال اشاره شد، یکی از سه پیشفرض اصلی، علاقه تاریخ به تکرار خودش است. با این حساب الگوهای مشخصی در طول زمان به وجود آمدهاند که با بررسی آنها میتوان متوجه ایجاد نتایج مشابه شد.
الگوهای نموداری تعریف دقیق و مشخصی دارند، اما هیچ الگویی در دنیای تحلیل تکنیکال وجود ندارد که با قاطعیت حرکت قیمت را در آینده مشخص کند. چرا که اگر یک فرمولی قطعی جهت پیشبینی بازار وجود داشت تریدرها ثروتمندترین افراد دنیا بودند و نه سرمایهگذاران! برای همین هم تحلیل تکنیکال تنها یک ابزار کمکی برای پیداکردن الگوها و آمادگی در برابر حرکات آینده بازار است.
الگوهای مختلفی که در نمودارها با آنها برخورد میکنیم به دو دسته در جهت روند (continuations) و برگشتی (reversals) تقسیم میشوند. الگوهای برگشتی به این معنی هستند که پس از کامل شدن الگو، روند جدید در خلاف جهت روند قبلی خواهد بود. به طور مثال اگر روند جاری یک روند صعودی است، پس از تکمیل موفقیتآمیز روندهای برگشتی شاهد روند نزولی خواهیم بود.
در ادامه با برخی از الگوهای مهمی که اغلب در نمودارهای قیمتی تشکیل میشوند، آشنا خواهیم شد و آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۱- الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که پس از شکلگیری، روند بازار را تغییر میدهد. این الگو از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده و قله میانی نسبت به دو قله دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. حالت ایدهآل این الگو که اعتبار بیشتری هم دارد، به این شکل است که دو قله کناری از نظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند اما الزامی برای این مورد وجود ندارد.
حالت ایدهآل این الگو در شکل بالا نشان داده شده است. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال میکند به اندازه اختلاف بازه قیمتی خط گردن و قله میانی خواهد بود. تشکیل این الگو در روند صعودی انتظارات را برای آغاز روند نزولی افزایش میدهد.
نکته دیگر درباره الگوی سر و شانه این است که قبل و بعد از تشکیل قله میانی (Head) شانههای متعددی میتوانند شکل بگیرند. همچنین خط گردن نیز میتواند زاویه داشته باشد (کج باشد) و لزومی ندارد که بهصورت افقی کشیده شود؛ هر چند این موضوع از اعتبار الگو میکاهد.
الگوی سر و شانه معکوس
این الگو مشابه حالت سر و شانه است و تنها تفاوت آن پدیدار شدن در یک روند نزولی است که میتواند نشانهای برای تغییر روند باشد.
الگوی سر و شانه بسیاری از تریدرها را اغلب اوقات به اشتباه میاندازد. مشخص کردن الگوی سر و شانه و تایید آن نسبت به الگوهای دیگر شاید کمی دشوارتر به نظر برسد. جهت سهولت این امر، میتوان از حجم معاملات که یکی از ابزارهای تایید این الگو است، استفاده کرد.
در الگوی سر و شانه با نزدیک شدن به شانه سمت راست فشار فروش بیشتر میشود و میلههای حجمی که با رنگ قرمز بسته میشوند بزرگتر و بیشتر از میلههای سبز میشوند. در سر و شانه معکوس این قضیه کاملا برعکس است و در شانه سمت راست میلههای حجمی که با رنگ سبز بسته میشوند بیشتر و بزرگتر از میلههای قرمز هستند.
برای اینکه با تغییرات حجم در این الگو بیشتر آشنا شوید، میتوانید از تصویر زیر کمک بگیرید.
۲- الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
یکی از الگوهایی که در جهت روند است و توسط ویلیام اونیل در سال ۱۹۸۸ در کتاب «چگونه در سهام پول درآوریم» معرفی شد، الگوی فنجان و دسته است. همانطور که از نام این الگو نیز پیداست از دو قسمت فنجان و دسته تشکیل شده است.
قسمت فنجان (Cup) پس از شکلگیری با انحنای خاصی در نمودار که شبیه به حرف U انگلیسی است، خود را نشان میدهد. پس از تشکیل فنجان، قسمت دسته (Handle) نیز با فشار فروش و سپس تقاضای خرید در بازه قیمتی کوچکتری تشکیل میگردد. پس از شکست مقاومتی و تایید الگو، قیمت شروع به افزایش یافتن میکند.
میتوان فنجان و دسته را اینگونه تفسیر کرد که معاملهگران در کف قیمتی شروع به خرید میکنند و زمانی که قیمت به سقف تاریخی و جایی که از آن شروع به ریزش کرده میرسد، میزان عرضه بیشتر از تقاضا میشود. با ایجاد فشار فروش قیمت دوباره ریزش میکند اما این ریزش به اندازهای نخواهد بود که از کف قبلی (کف تشکیل شده در فنجان) نیز عبور کند. پس از ریزش، قیمت دوباره برای تریدرها جذاب به نظر میرسد ولی هدفی که این بار آنها دنبال خواهند کرد، شکستن خط مقاومتی و افزایش قیمت از این سطح خواهد بود.
چند نکته درباره این الگو وجود دارد:
۱- هرچه طول فنجان بیشتر باشد و U شکلتر باشد، اعتبار الگو نیز بیشتر خواهد بود. همچنین این الگو نباید با حرکت تند قیمتی (حرکت شارپی) که الگوی V مانند را میسازد، اشتباه گرفته شود.
۲- برای کسب اطمینان از صحت الگو، عمق دسته باید در یک سوم بالای عمق فنجان قرار داشته باشد. البته در مواردی هم دیده شده که اصلاح تا دو سوم عمق فنجان هم صورت گرفته است.
۳- حجم معاملات هنگام ساخته شدن نیمه چپ فنجان باید کمتر شود بهطوریکه با رسیدن به کف قیمتی حجم معاملات ثابت شده و با افزایش حجم، نیمه راست فنجان ساخته شود.
۳- الگوی کف دوگانه و قله دوگانه
شناسایی الگوهای بازگشتی کف دوگانه (W Pattern) و قله دوگانه (M Pattern) به نسبت دیگر الگوها کار آسانتری است. این الگوها از برخورد دوبارهی قیمت با خطوط حمایت/مقاومت و عدم موفقیت در عبور از آنها شکل میگیرند. در الگوی قله دوگانه تا زمانیکه خط حمایت شکسته نشده است، الگو تایید نمیشود. همچنین در الگوی کف دوگانه پس از شکسته شدن خط گردن که همان خط مقاومت است، افزایش قیمت تایید میشود.
باید دقت شود که خط حمایت و مقاومت لزومی ندارد به صورت افقی باشند (این خطوط میتوانند به شرط موازی بودن اندکی زاویه هم داشته باشند). برای درک بهتر و آشنایی بیشتر با این الگو به مثالهای زیر توجه کنید. نکته دیگر این است که پس از شکست حمایتی/مقاومتی این احتمال وجود دارد که پولبک به خط حمایتی/مقاومتی اتفاق بیافتد. پولبکها یکی از بهترین نقاط برای ورود به موقعیتهای خرید یا فروش هستند.
برای نمونه در مثالهای بالا دو الگوی سقف دوگانه و کف دوگانه را در نمودار قیمت بیت کوین میتوانید مشاهده کنید.
۴- الگوی پرچم و پرچم سه گوش
پرچمها (Flags) و پرچمهای سهگوش یا آویز (Pennants) الگوهایی هستند که در جهت روند و در بازههای کوتاهمدت خود را نشان میدهند و از تداوم روند حکایت دارند. این الگوها معمولاً در میانه روند شکل میگیرند و شکسته شدن آنها با حجم بالا اتفاق میافتد. پرچمها از دو قسمت میله و پرچم تشکیل شدهاند. بخش میله حرکت تند و تیز قیمت را در الگو نشان میدهد که به صورت صعود یا نزولی قوی در دوره زمانی اندکی در نمودار مشخص میشود. قسمت پرچم پس از حرکت تند و تیز قیمت به دو صورت مثلثی و کانال قیمتی میتواند شکل بگیرد.
انواع حالتهایی که در الگوی پرچم میتواند شکل بگیرد در تصویر زیر آمده است و برای هر کدام نقاط ورود به معامله مشخص شده است.
مشخصههای کلی پرچمها به شرح زیر است:
- قسمت میله از حجم بالایی از معاملات تشکیل شده است و در داخل بخش پرچم، حجم معاملات رفته رفته کاهش یافته تا اینکه در نقطهای که شکست رخ میدهد، حجم معاملات نیز به یکباره افزایش مییابد.
- جهتگیری کلی بخش پرچم معمولاً بر خلاف جهت روند است. برای مثال اگر در روند صعودی الگوی پرچم تشکیل شود، احتمال اینکه پرچم در کانال نزولی شکل گیرد، بیشتر است.
- پرچمها در کوتاهمدت شکل میگیرند و شکسته میشوند.
با اینکه یافتن پرچمها کار چندان سختی نیست اما باید ملزومات ذکر شده را داشته باشد. مثلا قبل از شکلگیری پرچم، حجم شدید معامله در قالب حرکت شارپی قیمتی باید مشاهده شود و هرچه مدت زمان شکل گیری میله بیشتر باشد از اعتبار این الگو کاسته میشود.
آخرین نکتهای که در رابطه با الگوی پرچم وجود دارد این است که هدف قیمتی پس از شکسته شدن، به اندازهی میله پرچم است.
۵- الگوی مثلث (Triangle)
الگوی مثلثی یا سه گوش از دیگر انواع الگوهاست که در آن بازه قیمتی با گذشت زمان متمرکز میشود تا جایی که نهایتا الگو شکسته میشود. این الگو به سه دسته تقسیم میشود که در هر کدام ذهنیت بازار با دیگری متفاوت است. همچنین الگوهای مثلث صعودی و نزولی و متقارن معمولا در جهت روند شکل میگیرند؛ اما باید توجه داشت که درصد شکست خوردن این الگوها بالاست و احتمال تغییر روند پس از تشکیل آنها وجود دارد.
مثلث صعودی (Ascending Triangle)
ین الگو معمولا در روند صعودی تشکیل میشود و بر ادامه روند صعودی دلالت دارد. ساختار این مثلث به این صورت است که در هر صعودی که درون مثلث شکل میگیرد، با محدوده مقاومتی ثابتی برخورد میکند و این در حالی ست که قیمت پس از عدم موفقیت در شکستن مقاومت به کف بالاتری از کف قبلی باز میگردد. همچنین پس از شکستن مقاومت ثابت احتمال پولبک به مقاومت قبلی که نقش حمایت را ایفا میکند، وجود دارد.
مشخصههای این الگو به شرح زیر است:
- این الگو تنها زمانی تایید میشود که شکست از سمت مقاومت در آن اتفاق بیافتد. پس از این اتفاق میتوان وارد معامله شد و از روند صعودی کسب سود کرد. فرض ادامهدار بودن مثلث و وارد شدن به معامله قبل از شکست مقامتی کار خطرناکی است که ریسک بسیار بالایی دارد.
- برای ایجاد خط مقاومت در این الگو حداقل وجود دو قله الزامی است. البته لازم نیست این قلهها قیمت کاملاً یکسانی را نشان دهند اما باید به طور معقولی این خط بهصورت افقی در نظر گرفته شود.
- حجم معاملاتی درون مثلث با گذشت زمان و تا قبل از شکست مقاومتی کاهش مییابد.
- این الگو معمولا در بازههای زمانی طولانیتری نسبت به الگوی پرچم شکل میگیرد. تفاوتی که الگوی پرچم با الگوی مثلثی دارد در حرکت تند و تیز قیمتی است که قبل از شکلگیری الگو در پرچم رخ میدهد.
- هدفی که پس از شکست در مثلث صعودی وجود دارد، به اندازه طول ضلع مثلث است. این هدف در شکل زیر مشخص شده است.
مثلث نزولی (Descending Triangle)
این الگو معمولا در روند نزولی شکل میگیرد و پس از تایید شدن این الگو روند نزولی ادامه مییابد. ضلع پایینی مثلث مجموعهای از کفهای بهم پیوسته در قیمتی ثابت بوده و ضلع بالایی آن از بهم پیوستن سقفها یا قلههایی که مرتبا در حال کاهش هستند، تشکیل شده است.
توجه کنید احتمال شکست از ضلع بالا نیز در این مثلث وجود دارد که در اینصورت الگوی مثلث نزولی تایید نمیشود.
مشخصههای عمومی این الگو نیز همانند الگوی مثلث صعودی است.
مثلت متقارن (Symmetrical Triangle)
الگوی مثلث متقارن حاصل فشرده شدن بازه قیمتی بین خطوط مقاومت و حمایتی است که حداقل دو قله و دو کف در آنها ایجاد شده است. این الگو در طول روند به وجود میآید و در صورت تایید منجر به تداوم روند میشود.
احتمال شکسته شدن از هر دو طرف در این الگو وجود دارد و تنها در صورتی باید وارد معامله شد که شکست حمایتی یا مقاومتی معتبری اتفاق افتاده باشد. ضلعی که مثلث از آن شکسته میشود جهت بازار را تعیین میکند. یعنی در صورتی که مثلث از ضلع بالایی شکسته شود روند صعودی و در صورت شکسته شدن از ضلع پایین، روند نزولی خواهد بود.
مشخصه این الگو نیز مانند سایر الگوهای مثلثی است. تفاوتی که بین این الگو و الگوی پرچم وجود دارد، به بازه زمانی ارتباط دارد بهطوریکه الگوی مثلث متقارن در زمان طولانیتری شکل میگیرد. شکستن ضلع بالا یا پایین که تایید بر ادامه روند در آن جهت است، باید با بسته شدن کندلها سنجیده شود تا از اعتبار کافی برخوردار باشد.
برای نمونه در مثال نمودار قیمت اتریوم، پس از شکسته شدن مثلث متقارن روند نزولی تداوم یافته است.
۶- الگوی کُنج یا گوه (Wedge)
این الگو که دو نوع صعودی (Rising Wedge) و نزولی (Falling Wedge) دارد، از سری الگوهای بازگشتی است. الگوی کنج از خطوط حمایتی و مقاومتی تشکیل شده که شیب هر دو آنها هم علامت است. در الگوی کنج همانطور که قیمت در حال متمرکز شدن بوده و بازه قیمتی کاهش مییابد، قیمت به سمت نقطه انتهایی کنج حرکت میکند تا اینکه شکست در خلاف جهت روند اتفاق بیافتد. در مقایسه با الگوی مثلث متقارن، پیشفرضهای ما درباره حرکت بعدی قیمت در این الگو قویتر است.
کنج نزولی (Falling Wedge)
الگوی کنج نزولی متشکل از خطوط حمایت و مقاومت با شیب منفی است؛ بطوریکه خط مقاومت شیب بیشتری نسبت به خط حمایت دارد. شکست در اغلب مواقع از سوی خط مقاومت انجام میشود و روند صعودی پس از آن آغاز میشود، اما بار دیگر نکتهای که در بخشهای قبلی گفته شد را متذکر میشویم؛ تنها پس از شکست حمایتی یا مقاومتی از الگو، باید وارد معامله شد. البته باز هم دقت داشته باشید که این شکست اگر با حجم قابل توجهی انجام شود (رصد کردن حجم معاملات در تایمفریمی که الگو به وضوح مشخص است) از اعتبار کافی برخوردار است.
مشخصههای عمومی این الگو به شرح زیر است:
- برای اینکه بازگشت روند پس از تایید این الگو اتفاق بیافتد باید قبل از تشکیل الگوی کنج، روند صعودی یا نزولی وجود داشته باشد. این الگو معمولا پس از رسیدن به کف قیمتی و با شکست مقاومتی تایید میشود.
- برای تشکیل خطوط مقاومت و حمایت حداقل دو قله و دو کف مورد نیاز است تا شکل کنج به دست آید.
- زیر نظر گرفتن حجم در این الگو مهمتر از الگوی کنج صعودی است و تایید شکست مقاومتی باید با حجم قابل توجهی صورت گیرد. همچنین با متمرکز شدن بازه قیمتی و نزدیک شدن به انتهای کنج، حجم معاملات نیز کمتر میشود.
باید در نظر داشته باشید که الگوی کنج نزولی از کاهش علاقه برای فروش خبر میدهد و تکنیکالیستها را از بازگشت روند آگاه میسازد. با شکل گرفتن کفهای پایینتر در الگوی کنج نزولی، در اسیلاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) که در بخشهای بعد درباره آن صحبت خواهد شد، بین قیمت و شاخص واگرایی مثبتی به وجود میآید که از کاهش فشار فروش در هر کف قیمتی خبر میدهد. اما باید توجه داشت که قدرت خرید نیز تا زمان شکست مقاومتی به اندازهای نیست که بر فشار فروش غلبه کند.
کنج صعودی (Rising Wedge)
این الگو که بیشتر اوقات یک الگوی خرسی است و در انتهای روند صعودی شکل میگیرد، از دو خط حمایت و مقاومت با شیبهای مثبت تشکیل شده است. معمولا شکست حمایتی پس از تشکیل این الگو اتفاق میافتد و روند بازار تغییر پیدا میکند.
این الگو نیز به مانند کنج نزولی مشخصههای یکسانی دارد. برای تشکیل این الگو نیز به حداقل دو کف و دو قله نیاز داریم.
البته در الگوی کنج نیز همانند الگوهای دیگر تنها راهی که به معتبر بودن آن میتوان پی برد، شکست در جهتی است که برای آن تعیین شده است. همچنین اگر شکست در خلاف جهتی که از الگو انتظار میرود، اتفاق بیافتد در اینصورت هم با گرفتن تایید از بسته شدن کندل میتوان معامله را در خلاف جهت شروع کرد اما باید در نظر داشت که ریسک این کار بیشتر است و تعیین نقطه خروج با استفاده از ابزارهای دیگر باید انجام شود.
تصویر زیر نیز میتواند به شما در یادآوری این الگوها و نحوه موقعیتگیری در هر کدام کمک کند. توصیه میشود اگر به عنوان یک تازهکار وارد این بازار شدهاید و ابتدای مسیر یادگیری تحلیل تکنیکال هستید، این تصویر را پرینت بگیرید و از آن استفاده کنید.
تصاویر چرا برا من لود نمیشه ؟