قدرت دستکاری در ارزهای دیجیتال؛ چگونه آنقدر تظاهر کنیم تا اتفاق بیافتد؟
ساختن یک توکن سختی زیادی ندارد. هر کسی میتواند این کار را به راحتی آب خوردن انجام دهد. اما مسئله مهم تلقین ارزش توکن به بقیه افراد است. دستکاری در بازار شیوههای مختلفی دارد تا ما را متقاعد کند که یک توکن ارزشمند است. ولی در پشت صحنه ماجرا، چند نفر در حال هدایت این دستکاری هستند؟
ارزش بازار یا همان مارکت کپ، یک سیگنال ترسناک در حوزهی ارزهای دیجیتال است. بگذارید آن را با یک مثال ساده توضیح دهم. من میتوانم یک توکن بسازم، ۱ تریلیون واحد از آن را برای خودم کنار بگذارم، یکی از توکنها را به قیمت ۱ دلار بفروشم، و بله! ارزش بازار این توکن هم اکنون ۱ تریلیون است و من اکنون میتوانستم ۹۹۹,۹۹۹,۹۹۹,۹۹۹ دلار توکن داشته باشم.
این موضوع به وضوح، غیرمنطقی است.
چیزی که در این خصوص جالب است، دیدگاه مخالفی است که وجود دارد.
یک ساختار فکری جالب
به چند نفر نیاز است تا جملهی بالا تحقق پیدا کند؟
مسلماً یک نفر نمیتواند این کار را انجام دهد، اما درباره هزار نفری که مشغول به نگهداری (HODL) و توزیع عرضه به بازار هستند، چطور؟ اگر قانون خاصی در مورد درصد توکنهایی که میتوان فروخت وجود داشته باشد، این موضوع برای ۱۰ هزار نفر چگونه خواهد بود؟
اگر هر کس، با اعتقاد از این قانون پیروی کند، تعداد افراد مورد نیز برای انجام این کار به طور فزایندهای کاهش یافته و به طور خطی در راستای درصد کل توکنهایی که یک گرداننده دارد، افت پیدا میکند.
تغییر پارادیم
ممکن است لازم باشد این توکنها را برای سالهای زیادی نگه دارید اما شرکتکنندگان اولیه، عرضه را کنترل کرده و میتوانند تا هر زمان که نیاز باشد آنها را نگه دارند. طمع یک نفر میتواند خانهی پوشالی را تخریب کند اما آیا این کار با رعایت کردن قانون در برخی مواقع و کنترل لحظهای انجام میشود؟ به همین علت است که لزوم وقوع چنین چیزی، ظهور نقدینگی در بازار خواهد بود اما حقیقت نشان خواهد داد که نقدینگی کاملاً غلط است.
فراوانی تراکنشها میتواند ناشی از یک حقه باشد که سبب میشود بازار به نظر روانتر و غنیتر از حالت حقیقی و یا هنگامی که هیچ معاملهی واقعی انجام نمیشود، به نظر برسد. این موضوع سبب گرانتر شدن معامله میشود و به موجب آن، بازار گردانها به دلیل هجوم تراکنشها، کارمزد بیشتری دریافت خواهند کرد.
آن قدر تظاهر کن تا واقعی شود
استارتاپهای بیشماری بر پایهی این اصل که تا زمان واقعی شدن باید به تظاهر ادامه داد، ایجاد شدهاند. ردیت (Reddit) شاید واضحترین مثال این موضوع باشد. به همان آسانی که ردیت به تراکنشهای ناشناس در بلاک چین دست یافت، این عمل را نیز به صورت نمایی سادهتر خواهد کرد.
حسابهای جعلی در پلتفرم اجتماعی یک مسئله است اما تبادلاتی که میان کیف پولهای ناشناس انجام میشود، نیز، مسئلهی دیگری است که وجود دارد. تراکنشهایی که در بلاک چین ثبت میشوند، از اعتبار کافی برخوردارند اما بازار قیمت را کنترل نمیکند. فروشندگان با رد و بدل کردن ارزهای دیجیتال بین خودشان در واقع فروشهای جعلی انجام میدهند.
آسانترین راه برای رشد هر ارز دیجیتال تا زمانی که تقاضای ذاتی برایش وجود نداشته باشد، تظاهر به بالا رفتن قیمت آن و سپس انجام کاری است که به معاملهی نهانی منجر شده و این اطمینان را بدهد که قیمتها افزایش خواهند یافت. در این شرایط، این اجازه را خواهید داشت که در حالی که روند قیمتها صعودی است، ۱ درصد از توکنهای نگهداری شده را کم کم به بازار تزریق کنید.
تمامی چیزی که پس از آن نیاز خواهید داشت
جهت انجام کارهای گفتهشده، باید تعداد افراد شرکت کننده را به طور ساختگی افزایش دهید. ارزهای دیجیتال عرضهشده، توسط تعداد رو به افزایشی از کیف پولها نگهداری میشوند اما به هیچ فرد خارجی فروخته نشدهاند. افراد خارجی، اجازهی استخراج کوین را دارند اما نمیتوانند هیچکدام از عرضههای ابتدایی را خریداری کنند. استخراج، تنها راه به دست آوردن این داراییها است، در حالی که تظاهر میشود استخری از این داراییها وجود دارد که میتوانند از آن دارایی کسب کنند.
واقعیت این است که این کوینهای استخراجشده، کوینهایی هستند که دوباره به گردش در آمدهاند و سبب افزایش قیمت میشوند. این تنها یک سناریوی احتمالی است، انتظار این موضوع که برای شمار بسیاری از کوینهای جایگزین در حال مبادله نیز چنین اتفاقی در حال رخ دادن باشد هم منطقی خواهد بود. ماهیت مبهم مالکیت این داراییها، همهی این اتفاقها را ممکن میسازد.
غیرمتمرکزسازی ممکن است نوید آیندهای را بدهد که توسط طمع سازمانی و یا واسطه کنترل نمیشود اما مشکلات خودش را به همراه خواهد داشت. برای مثال، بدون شفافسازی این موضوع که چه کسی در پس این معاملات است و یا حتی ندانستن آن که معامله میان دو نهاد جداگانه است، قضیه را به شدت مبهم خواهد کرد.
ممکن است که سیستم، به عاملان صادق، هویت ناشناس پاداش بدهد که میتواند از آنها در مقابل ظلم و ستم دولت محافظت کند، اما این امر سبب افزایش خطر روی کار آمدن عاملان بد برای دستکاری در قیمت خواهد شد. مشکل اینجاست که نمیتوانید فقط یکی از این دو شرایط را تجربه کنید، بلکه هر دو باهم اتفاق خواهند افتاد.
بازگشت به سؤال اصلی
برای انجام تمامی کارهایی که در بالا توضیح داده شد، به چند نفر نیاز است؟
پاسخ به این سؤال پیچیده و سخت است. واقعیت این است که به بیش از یک نفر نیاز نخواهد بود. تنها باید این تصور به وجود بیاید که هزاران نفر در حال ارزشگذاری روی ارز دیجیتال مورد نظر هستند.
یک نفر میتواند کاری کند که کل جهان داستان را باور کنند
افراد میتوانند برای تظاهر به این که هزاران کاربر وجود دارد، از نام مستعار و تخلص استفاده کنند. آنها میتوانند به توصیه و گسترش ایدهی HODL کردن (نگهداری و نفروختن) در چت رومها بپردازند، اما واقعیت این است که ناشناس بودن بدین معناست که هیچوقت پاسخ این سؤال که به چند نفر نیاز احتیاج است را نخواهید دانست.
این در واقع شرط بندی کردن روی ارزهای دیجیتال است.
این موضوع، دلیل نوسانات زیاد است و به همین دلیل مهم نیست که چقدر سود میکنید، زیرا این خانهی پوشالی میتواند روزی خراب شود.
خیلی زحمت می کشید این متن های طولانی را برای بازدید کنندگان ترجمه و گردآوری می کنید.
خدا قوت