بیت کوین چگونه بازی را تغییر داد؟
امروزه، نگرانیهای زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) به عامل تصمیمگیری مهمی برای کسانی تبدیل شده است که درقبال تأثیرات اخلاقی سرمایهگذاریهایشان دغدغهمند هستند. این نگرانیها که اغلب با عنوان سرمایهگذاری مبتنیبر تأثیر (Impact Investing) دستهبندی میشوند، درحالحاضر ویژگی مشترک دستورکار بسیاری از کمیتههای سرمایهگذاری هستند.
متأسفانه همه مباحث مرتبط با بیت کوین و ESG درباره نگرانیهای زیستمحیطی شکل گرفتهاند. این امر باعث شده است که سرمایهگذاران برای ارزیابی جامع سرمایهگذاریهای خود درزمینه ESG فقط یک بخش از منابع تحلیلی لازم را دراختیار داشته باشند.
پیشتر درباره بخش زیستمحیطی ESG در بیت کوین بحث شده است. در این مطلب، استدلالهایی آوردهایم مبنیبر اینکه بیت کوین، بهویژه در مناطقی که سرمایهگذاریهای سنتی امکان اثرگذاری ندارند، قابلیت کمنظیری برای صیانت از آزادی و حقوق بشر دارد. برای پرداختن به این موضوع پیچیده، از الکس گلدستاین (Alex Gladstein)، مدیر ارشد راهبرد در بنیاد حقوق بشر (Human Rights Foundation)، کمک گرفتهایم.
در مقاله حاضر، به نکات زیر توجه کردهایم:
۱. چهارچوب ESG به سه مقوله گسترده نگرانیهای اخلاقی میپردازد: ۱. محیطزیست؛ ۲. جامعه؛ ۳. حاکمیت. در این مطلب، موضوع تأثیرات اجتماعی بررسی شده است.
۲. درباره اینکه در تصمیمات سرمایهگذاری با محوریت مسائل اجتماعی چه نگرانیهای مشخصی باید مدنظر قرار گیرد، هیچ اجماعی وجود ندارد. با اینکه برخی از چهارچوبهای تدوینشده دردسترس قرار دارند، هیچیک از آنها بدون مشکل نیستند. ازاینرو، چنین وضعیتی ایجاب میکند که سرمایهگذاران دارای دغدغههای اخلاقی به این چهارچوبها با دید انتقادی بنگرند.
۳. ازنظر نگرانیهای اجتماعی، شباهتهایی در نحوه ارزیابی شرکتها و بیت کوین وجود دارد؛ اما دراینمیان،تفاوتهای مهمی نیز بهچشم میخورند که سرمایهگذاران باید از آنها آگاه باشند.
۴. بیت کوین و شرکتها ازلحاظ توانایی ایجاد تأثیرات مثبت اجتماعی هم در مناطقی که بیشترین نیاز به آنها وجود دارد و هم در مناطقی که شرایط خصومتآمیز است (مانند کشورهای تحت حکمرانی رژیمهای اقتدارگرا)، از اساس متفاوت هستند.
۵. درحالحاضر، فهرستی طولانی از مسائل جدی اجتماعی در جهان وجود دارد و بسیاری از آنها برای اثرگذاری مثبت ازطریق سرمایهگذاریهای سنتی با مشکل مواجهاند.
۶. بیت کوین راهی منحصربهفرد برای پرداختن به نگرانیهای اجتماعی مثل حقوق بشر، حریم خصوصی، نابرابری، تبعیض و آزادی ارائه میکند که در توان هیچیک از سرمایهگذاریهای دیگر نیست.
نگرانیهای اجتماعی و غفلت از آزادی و حقوق بشر
همزمان با افزایش اعتبار ESG در میان محافل سرمایهگذاری، سازمانهای پیشرو معیارهای سنجشپذیر و اهداف بلندپروازانهای را گسترش دادهاند تا به سرمایهگذاران کمک کنند که درباره ESG تصمیمات آگاهانه بگیرند. این معیارها به سه مؤلفه ESG، یعنی محیطزیست و اجتماع و حاکمیت تقسیم شده است.
سازمانهایی مثل شرکت خدمات مالی آمریکایی اماسسیآی (MSCI) رتبهبندیهایی در نظر گرفتهاند که با استفاده از آن شاخصها، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شرکتها را براساس تأثیرات اجتماعی آنها دستهبندی میکنند.
در سطح دولتی نیز، سازمان ملل اهداف توسعه پایدار (SDGs) را منتشر میکند که کشورهای عضو آنها را بهعنوان فراخوانی برای اقدام و وسیلهای برای ترویج رفاه جهانی تدوین کردهاند. همچنین، برخی از سازمانهای آموزشی فعال در حوزه سرمایهگذاری، مانند مؤسسه غیرانتفاعی سیافای (CFA Institute) رهنمودهای خود را درباره نحوه ارزیابی سرمایهگذاریها براساس نگرانیهای اجتماعی منتشر میکنند.
نباید فراموش کرد که همه این چهارچوبها تفاوتهای اساسی در رویکردهایشان دارند. بهبیان بهتر، هیچ اجماعی درباره نحوه اعمال اصول ESG وجود ندارد. برخی از زمینههای مشترک در مفاهیم مربوط به نگرانیهای اجتماعی مانند جنسیت و برابری اقتصادی وجود دارد که همه چهارچوبها روی آنها اتفاقنظر دارند. باوجوداین، مفاهیمی مانند آزادی، دموکراسی، آزادیبیان و آزادیهای مدنی که بسیار مهم هستند، بهوضوح در برخی از چهارچوبها مانند اهداف توسعه پایدار سازمان ملل با غفلت مواجه شدهاند.
باتوجهبه اینکه بسیاری از کشورهای عضو که در تدوین این سند مؤثر بودهاند، رژیمهای اقتدارگرایی هستند که سابقهای پررنگ در نقض حقوق بشر دارند، این مسئله جای شگفتی نیست. گلدستاین دراینباره توضیح میدهد:
سند اهداف توسعه پایدار از حدود ۱۰,۰۰۰ کلمه تشکیل شده است و برخی از اصطلاحات مانند دموکراسی، آزادیهای مدنی، انتخابات آزاد و عادلانه، آزادی رسانه، آزادیبیان، روزنامهنگاری، قوه قضاییه مستقل یا تفکیک قوا حتی یک بار هم در آن نیامده است. در این سند، تنها یک بار از فساد و یک بار از آزادی و چهار بار از حقوق بشر یاد شده است.
با این تفاسیر، سرمایهگذاران بسته به اهداف خاص خود درباره تأثیرات اجتماعی مجبورند دراینباره کمی دید انتقادی داشته باشند. آنان باید این کار را ازطریق ارزیابی مستقیم سرمایهگذاریها انجام دهند یا به چهارچوبهای نهادهای ثالثی بسپارند که امتیازدهی ESG را بهنمایندگی از آنان انجام میدهند.
اگر آزادی و حقوق بشر بخشی از دریافت شما از نگرانیهای اجتماعی باشد، بدون تردید از بیت کوین بهعنوان ارز دیجیتالی تقدیر خواهید کرد که تأثیرات مثبتی در این زمینه گذاشته است.
فراوانی مشکلات اجتماعی عمده در جهان
ما در جهانی زندگی میکنیم که مملو از مشکلات اجتماعی گسترده است. سانسور، تبعیض، بهرهکشی و نقض حقوق اولیه مالکیت همگی مشکلات عمدهای هستند که بخش بزرگی از جمعیت جهان با آنها درگیرند. این مشکلات در رژیمهای اقتدارگرا چهرهای آشکار دارند؛ اما بههیچوجه به این رژیمها محدود نیستند. بهعنوان مثال، تبعیض نژادی و جنسیتی و نبود تنوع مشکلاتی هستند که در همه کشورها وجود دارند و در جوامع غربی در کانون مباحث مربوط به پیشرفت قرار گرفتهاند.
خدمات بانکی و سپردهگذاری و فرصتهای سرمایهگذاری برای میلیاردها نفر در سراسر جهان خارج از دسترس است و بسیاری از آنان حتی امیدی به ایجاد این دسترسی در آینده نیز ندارند. در سیستم مالی سنتی، چنین خدماتی نیازمند احراز هویت مشتری (KYC) است و این باعث میشود همه کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند اوراق هویت دولتی داشته باشند، از این خدمات محروم شوند.
افزونبراین، حفظ حریم خصوصی در رژیم احراز هویت مشتری غیرممکن است و این امر حفاظت از دادهها را به مشکلی بزرگ و حلنشدنی تبدیل میکند که در بخشهای بعدی به آن خواهیم پرداخت. ما معمولاً به مشکلات مربوط به دسترسی در جوامع غربی توجهی نمیکنیم. اغلب اینطور تصور میشود که این مشکلات در جوامع غربی یا دستکم برای بخشی از این جوامع که میتوانند در قدرت سیاسی نفوذ کنند، صدق نمیکند.
بیشتر شهروندان اروپا و آمریکایشمالی به خدمات عالی مالی دسترسی دارند؛ اما این دسترسی بههیچوجه شامل همه شهروندان این مناطق نمیشود. گلدستاین درباره این موضوع میگوید:
هر فرد عادی در کره زمین، بهویژه اگر جزو ۵۳درصد جمعیتی باشد که در کشورهای دارای رژیمهای اقتدارگرا زندگی میکنند، به هیچیک از این خدمات دسترسی ندارد. بازارهای سهام داخلی در این مناطق وضعیت مناسبی ندارند. بیشتر مردم حتی از این حد تجمل محروم هستند که چیزی را به دلار بخرند.
درمجموع، حدود ۹۰ کشور یا ۴.۳میلیارد نفر جمعیت هستند که در چنین شرایطی زندگی میکنند. اقتصاد و امور مالی با روشهای مختلفی بر آنان نظارت میکنند. این مردم با ارزهایی مثل نایرا نیجریه، پزو مکزیک، پوند سودان یا لیر ترکیه سروکار دارند؛ ارزهایی که اغلب سالانه ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۳۰ یا ۴۰درصد از ارزش خود را از دست میدهند. این چیزی است که این مردم بهدست میآورند.
همه این ارزش را نخبگان حاکمی که به سرچشمه تزریق پول نزدیک هستند، در نمونهای کامل از اثر کانتیلون (Cantillon Effect) میبلعند. آنان پول چاپشده را سخاوتمندانه در میان خود و دوستانشان تقسیم میکنند و همزمان قیمت داراییهای خودشان را ازطریق این کاهش ارزش [پول] افزایش میدهند. این در حالی است که هزینه همه اینها را شهروندانی پرداخت میکنند که بدون دارایی و وابسته به پول نقد هستند و هیچ نقشی در تصمیمگیری ایفا نمیکنند.
اثر کانتیلون درواقع دیدگاهی انتقادی به تغییر قیمتها براثر تغییر در عرضه پول است. در این وضعیت، کسانی که از رانت دریافت عرضه جدید پول برخوردار یا به هر نحوی به منشأ تزریق پول به بازار نزدیکتر هستند، پیش از آنکه ورود پول به بازار باعث افزایش قیمت شود، از پول جدید نهایت استفاده را میبرند. درمقابل، مردم عادی زمانی به پول جدید دسترسی مییابند که افزایش عرضه پول اثر خود را روی تورم گذاشته است.
گلدستاین ادامه میدهد:
اکثر مردم جهان به ارز ذخیره دسترسی ندارند و در کشورهایی با نظام لیبرال دموکراسی زندگی نمیکنند و تنها ۱۳درصد از انسانها در نظام لیبرال دموکراسی دارای ارز ذخیره زندگی میکنند. این یعنی ۸۷درصد از جمعیت جهان در کشورهای دارای ارز ضعیفتر یا رژیم اقتدارگرا زندگی میکنند.
شما چطور میتوانید ابتکارهای سرمایهگذاری مبتنیبر تأثیر خود را به این مردم برسانید؟ چنین کاری خیلی سخت است؛ چراکه این سرمایهگذاریها همگی وابسته به شرکتها هستند و این شرکتها بهشدت تحتکنترل حکومت محل استقرارشان قرار دارند. این حکومتها اجازه نمیدهند که شرکتهای یادشده ورود پیدا کنند و سطحی زندگی شهروندان را بهبود ببخشند. امکان ندارد آنها اجازه چنین کاری را بدهند. سرمایهگذاری در خارج از کشور نیز بهویژه در بازارهای در حال ظهور فقط برای ۱درصد بالای جامعه سودمند است.
نکتهای که گلدستاین به آن اشاره میکند، ناخوشایند است. در کشورهایی که سیستم پولی داخلی آشکارا برای این طراحی شده است که ثروت را از مظلومان بگیرد و دراختیار ظالمان قرار دهد، واقعاً هیچ راهی نیست که بدون سودرساندن به گردانندگان همان سیستمی که میخواهید آن را متلاشی کنید، سرمایهگذاری انجام دهید.
این یعنی هیچ راه واقعبینانهای برای اثرگذاری مثبت بر شرایط اجتماعی مردم ساکن کشورهای اقتدارگرا بهواسطه سرمایهگذاری سنتی وجود ندارد. همه پروژههای اینچنینی مجوز خود را از رژیم حاکمی گرفتهاند که میتواند هر تلاشی را برای برانداختن خود مسدود یا ریشهکن کند.
مشکل سرمایهگذاری سنتی در تأثیرگذاری بر تغییر اجتماعی
در میان مؤلفههای سهگانه ESG، پرداختن به نگرانیهای اجتماعی ازطریق سرمایهگذاری مبتنیبر تأثیر دشوارترین مؤلفه است. باتوجهبه نبود فرصتهای سرمایهگذاری برای رفع مشکلات حاد در مناطقی که بیشترین فوریت را دارد، ایجاد تأثیر اجتماعی مثبت ازطریق سرمایهگذاری همیشه دشوار بوده و اکنون نیز همینطور است.
درواقع، تقریباً همه پروژههای سرمایهگذاری که از روی آگاهی اجتماعی انجام میشوند، در کشورهایی است که شهروندان از حقوق و آزادیهای مدنی بسیاری برخوردارند. گلدستاین میگوید:
زمینههای سرمایهگذاری فراوان است. حوزههایی وجود دارد که میتوانید سرمایهگذاری کنید تا پول دربیاورید و همزمان دنیا را هم تغییر دهید. بااینحال، چیزی به نام فناوری آزادی یا فناوری دموکراسی وجود ندارد که بتوان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی در آن سرمایهگذاری کرد.
بخشی از این مشکل از آنجا ناشی میشود که شرکتها نمیتوانند وارد کشوری شوند و بخواهند ازطریق فعالیتهایی پول دربیاورند که مستقیماً در مخالفت با حکومتهای اقتدارگرا است. در این صورت، میزبان آنها که کنترلی یکجانبه بر روابط بانکیشان دارد، فوراً جلو کارشان را میگیرد.
مسئله تأسفآور این است که از قرار معلوم اوضاع بهسمتی میرود که از این هم بدتر خواهد شد.
ارزهای دیجیتال ملی بهدنبال تشدید سرکوب مالی
۸۱ کشور که ۹۰درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را دراختیار دارند، در حال تحقیق درباره ارزهای دیجیتال ملی (CBDC) هستند. در میان کشورهای صنعتی عمده، چین با ابتکاری به نام ارز دیجیتال و پرداخت الکترونیک (DCEP) از همه پیشروتر است. چین که قدرتمندترین حکومت پلیسی جهان را دارد، ارز دیجیتالی را توسعه داده است که کنترل مقتدرانهای را مستقیماً بر رفتار پولی شهروندانش اعمال میکند. این کشور از هماکنون نیز در حال ادغام این سیستم در اقتصاد خود است.
گلدستاین توضیح میدهد:
نمیدانیم آنها چقدر موفق خواهند بود؛ اما حکومت چین تلاش میکند در شهرها و ناحیهها و منطقههای مختلف و با همکاری شرکتهای گوناگون این ایده را ترویج دهد که مردم میتوانند امور زندگی خود را درضمن میهنپرستبودن و اعتقاد بیچونوچرا به حزب [کمونیست] پیش ببرند.
بهعبارتدیگر، آینده پول دولتی برای میلیاردها نفر حریم خصوصی بهارمغان نمیآورد و خرجکردن آن نیز در شرایط مشخصی امکانپذیر است. همچنین، ممکن است تاریخ انقضای برنامهریزیشده داشته باشد و سانسور یا از حسابها حذف شود و به مفاهیمی مثل امتیاز اعتبار اجتماعی گره بخورد.
سادهلوحانه است اگر فکر کنیم که حزب کمونیست چین برای استفاده از این ارز دیجیتال در شبکه گسترده شرکای تجاری خود در جهان و کشورهای متکی به آن بازاریابی نخواهد کرد یا حتی آنها را زیرفشار نخواهد گذاشت. اگرچه بنابه دلایلی میتوان امیدوار بود که ارزهای دیجیتال ملی در کشورهای غربی بهاندازه ارز دیجیتال چین دهشتناک نباشند، آنها نیز همه این ظرفیتها را خواهند داشت.
چنین سیستمهای پولی نیازمند مجوزی (Permissioned) ابزارهایی عالی برای نهادینهکردن سیستمهای نابرابری بالا به پایین هستند. در سیستمهایی که نخبگان غیردموکرات بر اتباع بیقدرت حکمرانی و قواعد را بهصورت پیشبینینشدنی و بهدلخواهشان تعیین میکنند، برابری ذاتاً دورازدسترس نیست. بنیان آزادی و آزادیهای مدنی و برابری بر قواعد برابر برای همهکس بدون امتیاز ویژه بنا نهاده شده است.
بهگفته گلدستاین، «اینجا است که بیت کوین وارد میدان میشود و بیشترین قابلیت را در پرداختن به نگرانیهای اجتماعی دارد.»
برتری بیت کوین در تأثیرگذاری درمقایسهبا سرمایهگذاری سنتی
گلدستاین میگوید:
بیت کوین یک شرکت نیست و تیم مدیریت ندارد؛ پس نه تصمیمگیر عمدهای در کار است، نه کارمندی و نه مشتریای.
بیت کوین چگونه میتواند در جاهایی که سرمایهگذاریها بهمشکل برمیخورد، تأثیرات مثبت اجتماعی را بهصورت منحصربهفرد ترویج دهد؟ پاسخ در ساختار منحصربهفرد بیت کوین نهفته است. بیت کوین یک شرکت نیست و تیم مدیریت ندارد. نه تصمیمگیر عمدهای در کار است و نه مشتری یا کارمندی. اگر بخواهید بیت کوین را تغییر دهید یا از فعالیت بازدارید یا سفارشهای خود را پیگیری کنید، هیچکسی وجود ندارد که بتوانید با او ارتباط برقرار کنید یا قدرت انجام این کارها را داشته باشد.
این یعنی هیچ راهی نیز برای ارزیابی بیت کوین براساس معیارهای سنتی نگرانیهای اجتماعی، مانند سیاستهای مدیریتی و رفتار با کارمندان و رضایت مشتری وجود ندارد. همچنین، بیت کوین میتواند در محیطهای خصومتآمیز فعالیت کند و منافع حقوق بشری و ترویج آزادی را حتی با وجود مخالفت دولتها برای کاربران تأمین کند.
گلدستاین معتقد است:
درنهایت، همه تلاشهایی که برای سرمایهگذاری مبتنیبر تأثیر میکنیم، درواقع مذاکره با ناقضان حقوق بشر است.
بیت کوین این الگو را تغییر میدهد. سرمایهگذاری در بیت کوین اثر شبکهای آن را عمیقتر میکند و فارغ از دیدگاه نخبگان حاکم، کارکرد آن را بهعنوان جایگزین پول برای کسانی که بیش از همه نیازمند آن هستند، ارتقا میدهد و مستقیماً در بهبود وضعیت آنان نقش ایفا میکند.
بیت کوین کاملاً خارج از کنترل هر رژیمی قرار دارد. حکومتهای اقتدارگرا نمیتوانند استفاده از بیت کوین را محدود کنند، همانطورکه از محدودکردن اشتراک فایلها و پخش غیرقانونی بازیهای فوتبال عاجز هستند. اگر واقعبینانه نگاه کنیم، نمیتوان جلو استفاده مردم مشتاق از نرمافزارهای روی اینترنت را گرفت.
بدینترتیب، سرمایهگذاران برای اولینبار به سرمایهگذاریای دست یافتهاند که میتوانند ازطریق آن برای میلیاردها انسانی که تحت ظلم حکومتهای اقتدارگرا زندگی میکنند، تأثیرگذاری مثبت داشته باشند.
بیت کوین این کار را بهصورت کاملاً خودکار و ذاتی ازطریق اعمال حقوق مالکیت و حریم خصوصی و ناتوانی از تبعیض براساس جنسیت، نژاد، مذهب و هر خصوصیت دیگری و نیز ارائه استقلال پولی کامل به کاربران صرفنظر از محل تولد آنها انجام میدهد. علاوهبراین، بیت کوین برای انجام این کار به اجازه هیچکسی نیازی ندارد.
پرداختن به نگرانیهای اجتماعی در ساختار بیت کوین
بیت کوین برای اینکه مشکلات مهم را رفع کند، به انجام کار خاصی نیازی ندارد. بیت کوین انبوهی از مشکلات را که در کانون بسیاری از نگرانیهای اجتماعی ما قرار دارند، ازطریق ساختار خود رفع میکند.
نابرابری در دسترسی به بیت کوین امکانپذیر نیست. این سیستم به مجوز نیازی ندارد و هرکسی آزادانه میتواند از آن استفاده کند. بیت کوین از هویت واقعی افراد آگاه نیست؛ بههمیندلیل، نمیتواند براساس جنسیت، نژاد، گرایش جنسی، مذهب یا هر خصوصیت دیگری میان آنان تبعیض قائل شود.
برای استفاده از بیت کوین به اوراق هویت احتیاجی نیست؛ بلکه تنها ابزار موردنیاز، یک گوشی هوشمند است. این باعث میشود که میلیاردها نفر از مردمی که نمیتوانند یا مایل نیستند از قواعد احراز هویت تبعیت کنند، به سپردههای بلندمدتی که در طول زمان کاهش نمییابد و انتقال پول الکترونیکی دسترسی فوری داشته باشند.
متکینبودن بیت کوین به دادههای مربوط به هویت واقعی، مشکل حریم خصوصی و محافظت از دادهها را نیز رفع میکند. در سیستم بیت کوین، هیچیک از دادههای مربوط به حریم خصوصی جمعآوری نمیشود؛ ازاینرو، اطلاعاتی برای ازدستدادن وجود ندارد.
قواعد بیت کوین برای هر مشارکتکنندهای برابر است. هیچ کاربری امتیاز ویژهای ندارد که بتواند با استفاده از آن پول دیگران را بگیرد و خود را ثروتمند کند. هیچکسی نمیتواند وجوه دیگران را سانسور یا توقیف و از دسترسی دیگران به سیستم جلوگیری کند. هر سکهای که منتشر میشود، در ازای کاری بهدست آمده است؛ یعنی این سیستم هرگز حتی یک سکه را بهرایگان به کسی نداده است.
گلدستاین توضیح میدهد:
هر بازیگری در شبکه بیت کوین با دیگران برابر است. مقدار بیت کوینی که کسی بهدست میآورد، هیچ قدرت ویژهای برای متوقفکردن دیگران یا تغییر قواعد بهنفع خودش به او نمیدهد. در بیت کوین، از اثر کانتیلون خبری نیست و هیچکسی به منشأ پول نزدیکتر از دیگری نیست تا بتواند با هزینه دیگران به سود برسد.
برابری در بیت کوین هدف بلندپروازانهای نیست؛ بلکه ویژگیای است که بهسختی در پروتکل آن کدنویسی شده است. ورود به سیستم پولی بیت کوین دنیایی از محصولات و خدمات مالی را بهروی کاربران میگشاید. همهچیز از پسانداز و وام گرفته تا انتقالات پولی بینالمللی ازطریق اینترنت برای همگان دردسترس است. گلدستاین چندین کاربرد واقعی بیت کوین را برای فعالان حقوق بشر و کارآفرینان در تبعید سیاسی نام میبرد:
دیروز با زنی اهل اتیوپی صحبت میکردم. او اکنون در اروپا حضور دارد و از کشورش گریخته است و حقوق مترجمان خود را که هنوز در شاخ آفریقا هستند، با بیت کوین پرداخت میکند. او هیچ راه دیگری برای پرداخت حقوق آنان ندارد. بدینترتیب، درحالیکه ارز ملی اتیوپی (بیر) ۲۰درصد تورم دارد و داشتن دلار در این کشور غیرقانونی است، این افراد میتوانند با بیت کوین ارزش خود را ذخیره کنند.
ثروتمندان در این کشور از دلار استفاده میکنند و دلار دارند و خود را گرفتار بیر (birr) نمیکنند. این واحد پولی برای مردم عادی است و مردمی که در خارج از شهرها زندگی میکنند، گرفتار بیر هستند و استاندارد زندگی و حقوقشان با بیر سقوط میکند.
مشخص است که این سیستم آشکارا بهنفع نخبگان برپا شده است. رفع بیشتر این نگرانیها با هیچ سرمایهگذاری دیگری ممکن نیست. در کشورهای دموکراتیک، تا حدی میتوان با نهادهای کارآمدِ تنظیم مقررات و ازطریق سرمایهگذاری گزینشی در شرکتهایی که به پیادهسازی سیاستهای اخلاقی مشتاق هستند، دسترسی نابرابر مبتنیبر ویژگیهای کاربران را کاهش داد. بااینحال، اگر دسترسی نابرابر سیاست دولتی باشد، ازطریق سرمایهگذاری سنتی هیچ کاری نمیتوان برای آن کرد.
این درباره حریم خصوصی و نابرابری سیستماتیک ناشی از تورم نیز صادق است. تا زمانی که این مشکلات سیاستهای آشکار دولتی باشند، هیچ امیدی به رفع آنها ازطریق سرمایهگذاری سنتی نیست؛ چراکه این سرمایهگذاریها نیازمند دریافت مجوز از خودِ مجرمان است.
تقویت بیت کوین برای اثرگذاری مثبت اجتماعی با سرمایهگذاری در آن
هرچه افراد بیشتری از بیت کوین استفاده کنند، سودمندی آن نیز بیشتر میشود. همچنین، هرچه نقدینگی بازارهای بیت کوین بیشتر شود، سودمندی بیت کوین بهعنوان پول بیشتر میشود. گسترش اثر شبکهای بیت کوین ازطریق کاربرد آن باعث تقویت تواناییاش در کمک به کاهش مشکلات حاد اجتماعی در محرومترین نقاط جهان میشود.
سرمایهگذاری سودمند میتواند انواع مختلفی داشته باشد. سرمایهگذاری در تأمین مالی توسعهدهندگان منبعباز بیت کوین و سرمایهگذاری در شرکتهایی که برای ارائه دسترسی به بیت کوین ازطریق گوشی هوشمند زیرساخت نرمافزاری تأمین میکنند یا حتی سرمایهگذاری در خود بیت کوین برای تعمیق نقدینگی و تقویت اثر شبکهای آن، همگی نوعی از سرمایهگذاری در بیت کوین هستند.
گلدستاین درپایان میگوید:
شما این فرصت را دارید که سرمایهگذاریای عادی داشته باشید یا در زیرساخت چیزی سرمایهگذاری کنید که از اساس تحولآفرین است و میتواند ابزار توانمندسازی واقعی دراختیار همه کسانی بگذارد که به اینترنت دسترسی دارند.
بیت کوین چنان برای ناقضان حقوق بشر مخرب است که به شما توصیه میکنم بخشی از سرمایهگذاری خود را به بیت کوین اختصاص دهید. در این صورت، وقتی میدانید دارید چیزی را ترویج میکنید که حقیقتاً مخلّ اقتدارگرایی و ظلم در جهان است، راحتتر میخوابید.
بسیار عالی.
با عرض خسته نباشید خدمت ادمین و دست اندرکاران سایت وزین ارز دیجیتال.
از مترجم متن برای برگردان ثلیث و روان این مقاله تخصصی و بسیار پر محتوا خیلی خیلی تشکر میکنم.