نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال
تاریخ همیشه تمایل دارد خودش را تکرار کند. نمودارهای بازار در عین حال که بسیار بینظم به نظر میرسند، از یک سری الگوهای خاص پیروی میکنند که از مدتها پیش توسط کارشناسان کشف شدهاند. برای مطالعه و آشنایی با الگوهای تحلیل تکنیکال میتوانید به مقاله «آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها – بخش هفتم» مراجعه کنید. یکی از مشکلاتی که تحلیلگران با آن مواجه هستند، شناسایی الگو روی نمودار است. یک تحلیلگر ممکن است با الگوها آشنا باشد، اما نتواند آنها را تشخیص بدهد. در این مقاله توضیح میدهیم که چگونه میتوان الگوهای تحلیل تکنیکال را شناسایی کرد.
تحلیلگرهای تکنیکال از الگوهای قیمتی برای بررسی حرکات جاری و پیشبینی حرکت آیندهی بازار استفاده میکنند. الگوهای نموداری یکی از قدرتمندترین ابزارهایی هستند که میتوانید در معاملات خود از آن استفاده کنید، تنها به شرطی که استفادهی صحیح از آن را بلد باشید. با استفاده از الگوها میتوانید شرایط بازار را تشخیص دهید و در مورد ورود به معاملات خرید یا فروش، خروج از معاملات ضررده و مدیریت ریسک تصمیم مناسبی بگیرید و فرصتهای معاملاتی با احتمال بالا را پیدا کنید.
الگوهای قیمتی اغلب وقتی شکل میگیرند که قیمت به اصطلاح شروع به استراحت میکند. در واقع الگوها نشانگر مناطقی از تثبیت قیمت هستند که میتوانند به ادامه داشتن یا معکوس شدن روند غالب منجر شوند. در تحلیل تکنیکال، تبدیل روند صعودی به نزولی و برعکس، معمولاً توسط الگوهای نموداری شناسایی میشود. بنابر تعریف، الگوی قیمتی یک ترکیبِ قابل تشخیص از حرکات قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند یا منحنیها مشخص میشود.
سه حقیقت دربارهی الگوها
در ادامه به سه ویژگی مهم هر الگوی نموداری اشاره خواهد شد که هر تحلیلگری قبل از استفاده از الگوها، باید به این ویژگیها توجه کند.
الگوها نمیتوانند آینده را به طور دقیق پیشبینی کنند
بسیاری از معاملهگران فکر میکنند الگوهای نموداری مانند گوی کریستالی جادویی میتوانند آینده را به صورت دقیق پیشبینی کنند. فرض کنید با مشاهدهی الگوی سر و شانه زیر در بازار، احتمال نزول بیشتر قیمت را پیشبینی میکنید.
بنابراین وارد معاملهی فروش (Short) میشوید و قبل از آنکه متوجه شوید، قیمت به سمت بالا چرخش میکند و ممکن است ضرر زیادی را به شما تحمیل کند. الگوهای نموداری نمیتوانند آینده را به طور دقیق پیشبینی کنند. هیچ چیز یا هیچ کس نمیتواند. با این حال، این الگوها میتوانند به شما در ارزیابی شرایط بازار و مدیریت ریسک کمک کنند.
الگوهای نموداری واقعاً عمل میکنند
ممکن است پس از تجربهی چند تلاش ناموفق در معامله با الگوهای نموداری (مانند الگوی سر و شانهی بالا)، ادعا کنید که الگوها کار نمیکنند. نکتهی مهم اینجاست که هر زمان با الگوهای نموداری معامله میکنید، باید در چارچوب بازارها باشند. در این صورت خواهید دید که در اکثر مواقع، نمودار به الگوها پایبند است.
نیازی نیست که همهی الگوهای بازار را بشناسید
احتمالاً صدها الگوی نموداری وجود دارد. مطمئناً میتوانید برای به خاطر سپردن شکل و معنی هر الگو تلاش کنید و خطر از دست دادن کل یا قسمتی از سرمایهتان را به جان بخرید یا میتوانید حرکات قیمت (پرایس اکشن) در بازارها را بیاموزید تا بتوانید هر الگوی نموداری را درک کنید، بدون اینکه حتی یک الگو را حفظ کنید.
شناسایی الگوهای نموداری در معاملات
همانطور که میدانیم، الگوهای نموداری شاخصهایی هستند که از اشکال هندسی ترسیمی در نمودار مانند مثلث تشکیل شدهاند. با شناسایی این الگوهای نموداری، میتوان دیدگاهی از آیندهی قیمت را متصور شد و پیشبینی کرد.
شناسایی سریع الگوها را میتوان با سه عامل آغاز کرد:
- اکثر الگوها، مانند مثلثها از خطوط مستقیم استفاده میکنند. اگرچه تعداد معدودی از آنها نیز از نیمدایرهها تشکیل میشوند، مانند الگوی فنجان و دسته.
- خطوط الگو عموماً سقفها و کفها را به هم متصل میکنند.
- معمولاً انواع الگوها مطابق با پیشبینی ادامه یا تغییر روند فعلی قیمت، مرتب میشوند. اگرچه الگوهایی مانند مثلثها در هر دو دسته جای میگیرند.
شناسایی الگو میتواند کاری خستهکننده و وقتگیر باشد، بنابراین برای ارتکاب اشتباهات زیاد آماده باشید. حتی الگوهای معتبر نیز گاهی اوقات در تشخیص مسیر بازار شکست میخورند.
دلیل پرداختن به فرایند تشخیص الگوها، این است که وقتی آنها را به درستی شناسایی میکنید، یک ابزار پیشبینی قدرتمند با بازدهی بالا دارید. همهی معاملهگران نمیتوانند بلافاصله با نگاه به نمودار این الگوها را تشخیص دهند. شناسایی الگوها نیاز به تمرین و ترسیم خطوط و شکلها دارد، تا جایی که به آن مسلط شوید. به عنوان مثال در شکل زیر الگویی مشاهده میکنید؟
الگوی بالا یک مثلث متقارن است، همانطور که در شکل زیر مشخص شده است.
برای مثال، الگوی مثلث با یک سری از سقفهای پایینتر از سقف قبلی مشخص میشود که در طی آن میتوانید یک ضلع مثلث را بر روی آن ترسیم کنید. همچنین ضلع پایین از یک سری از کفهای بالاتر از کف قبلی تشکیل میشود. این دو ضلع سرانجام در یک نقطه به هم متصل میشوند. قبل از رسیدن به این نقطه، قیمت باید با حرکات خود یکی از اضلاع را بشکند.
معمولاً وقتی یک الگو به اتمام خود نزدیک میشود، افزایش حجم هم در معاملات مشاهده خواهد شد. این نتایج معقول به نظر میرسد، چرا که سایر معاملهگران نیز اینگونه مشاهدات را دارند.
توجه داشته باشید که در شناسایی الگو، الزامی نیست که حرکات قیمت کاملاً درون خطوط الگو جای بگیرند. هر سقف یا کف قیمت ممکن است دقیقاً با اضلاع الگو برخورد نداشته باشد. نظرات متفاوتی در مورد چگونگی ترسیم خطوط الگوها بر روی نمودار قیمت وجود دارد. بنابراین در هنگام شکل گرفتن الگو، قیمت ممکن است کمی به بالا یا پایین این اضلاع نفوذ کند.
مؤلفههای الگوهای نموداری
تمام الگوهای نموداری، اعم از سر و شانه، مثلث، گوه، پرچم یا فنجان و دسته، از سه جزء مشابه تشکیل شدهاند. اگر چگونگی خواندن آن سه مؤلفه را بدانید، میتوانید تصمیمات معاملاتی بسیار بهتری بگیرید و حرکات قیمت را درک کنید.
کف و سقفها
اگرچه این عنصر بسیار ابتدایی به نظر میرسد، اما تجزیه و تحلیل چگونگی تشکیل سقفها و کفها در نمودار، پایه و اساس هرگونه تحلیل الگوهای نموداری را تشکیل میدهد. در ادامهی این مقاله، به جزئیات و نازککاریها خواهیم پرداخت، اما تجزیه و تحلیل تمام نمودارهای آینده مبتنی بر درک این کف و سقفها است.
روند صعودی تنها در صورتی شکل میگیرد که قیمت، کف و سقفهای بالاتر از کف و سقفهای پیشین خود بسازد. سقفهای بالاتر نشان میدهد که خریداران قادر به بالا بردن قیمت هستند. کفهای بالاتر نیز نشاندهندهی این هستند که طی فاز اصلاح قیمت، فروشندگان قادر به مقابلهی چشمگیری با خریداران نیستند. در نهایت خریداران با اقدام به موقع، برای مقابله با مرحلهی اصلاح و ادامهی روند صعودی مداخله میکنند.
حال وقتی که قیمت نتواند سقف بالاتری از سقف قبلی خود بسازد یا به سختی در بالای سقف ماقبل نوسان کند، این مسئله به عنوان یک هشدار برای تغییر روند صعودی محسوب میشود. به مثال زیر توجه کنید.
در این الگوی سر و شانه، اگر از شانهی سمت چپ به سمت سر حرکت کنیم، واضح است که قیمت به سختی سقف جدیدی را تشکیل داده که نشان میدهد خریداران دیگر خیلی قوی نبودهاند. شانه راست بیشتر این موضوع را تأیید میکند و با ساختن کفی پایینتر، اعلام میکند که فروشندگان در حال قدرت گرفتن هستند.
كف و سقفهای قيمت، در واقع همان نقاط چرخشی (Swing Points) هستند و به مناطقی اشاره دارند كه قیمت از آن معکوس میشود.
قدرت روند؛ طول و استحکام امواج روند
قدرت یک روند توسط امواج آن بین هر سقف و کف تعریف می شود. در اینجا شما باید به طور خاص به اندازه و استحکام هر کدام از این امواج توجه کنید تا درکی اولیه از قدرت روند داشته باشید. بیشتر تجزیه و تحلیل بر روی نمودارها فقط روی خود سقف و کفها متمرکز است، درحالیکه درک آنچه که بین این سقف و کفها اتفاق میافتد نیز به همان اندازه مهم است. اين امواج تحت عنوان پای حركت (Leg) نيز شناخته میشوند.
برای مثال، در شکل زیر میبینید که اولین موج روند (اولین پیکان سیاه) دارای شیب و طول بالایی است. در حالی که موج دوم از طول و شیب کمتری برخوردار است. موج سومِ روند نیز بسیار کوتاهتر است و تقریباً به سختی سقف قبلی را شکسته است.
همچنین فتیلهها یا شادوهای بزرگتری را روی نمودار کندلی قیمت میبینیم که سیگنال دیگری برای فرسودگی و خستگی روند صعودی است. با کنار هم قرار دادن تمامی سرنخها، چرخش روند قابل پیشبینی است.
عمق پولبکها
هنگامی که حرکت قیمت در یک روند مشخص شد، پولبکهای (بازگشتهای قیمتی) موجود در آن روند، میتوانند اطلاعات ارزشمندی دربارهی آیندهی قیمت ارائه دهند. به عکس زیر توجه کنید. ورود قیمت به اصلاحات و فاز تحکیم در روند صعودی موجود آشکار است. درست قبل از چرخش قیمت به روند نزولی میبینیم که اصلاح نهایی، در اندازه و نیز مدت بزرگتر از موارد مشابه قبلی خود رخ داده است. این موضوع بیانگر تغییر در احساسات و تعادل خریداران و فروشندگان است.
اصلاحات کوتاه و کمعمق به معنای این است که روند فعلی هنوز دست نخورده و ادامهدار است. هنگامی که این اصلاحات به تناوب و در اندازهی بزرگتر ظاهر میشوند، می توانند پتانسیل تغییر روند را نشان دهند؛ چرا كه تعادل بين خریدار و فروشنده به آرامی در حال تغییر است.
خواندن و درک دقیق الگوهای نموداری بازگشتی
با دو مثال زير سعی میكنيم نحوهی خواندن الگوهای برگشتی را بهتر متوجه شويم.
مثال اول
- با توجه به ساخته شدن سقف و كفهای بالاتر، میتوان گفت قیمت در یک روند صعودی قرار دارد.
- موج دوم روند نیز دارای شیب و طول مناسبی است بطوری که شیب صعود آن از موج اول بیشتر است.
- قیمت موفق به ساختن سقفی بالاتر از سقفهای قبلی نشده است و اگر توجه داشته باشید، با کوتاهتر شدن طول شمعها (کندلها) در این پا یا لگ حرکتی نسبت به دو مورد قبل، روند صعودی قیمت در حال تضعیف است. این مسئله برای خریداران خوشایند نیست. اما نکتهی مهم این است که تا زمانی که قیمت به زیر کفهای اخیر و در واقع خط گردن نرفته است، روند همچنان دستنخورده است.
- قیمت به زیر کف اخیر خود میرود و اصلاح قیمت عمیقتر میشود. بدنهی شمعهای نزولی هم در حال بزرگتر شدن هستند. در نهایت، فروشندگان کنترل قیمت را به دست میگیرند و بازار به سمت سطوح پایینتر شروع به حرکت میکند.
مثال دوم
- قیمت در روندی قوی قرار دارد و سقف جدید تشکیل میدهد.
- اصلاح باعث تشکیل کف قیمتی میشود.
- بازار با فشار دیگری قیمت را دوباره تا سقف گذشته هدایت میکند اما به بالای آن نمیرود. این نشانهی تضعیف قیمت است. در کل روند صعودی همچنان دستنخورده است.
- بازار دوباره کف قیمتی را آزمایش می کند و برای مدت کوتاهی قبل از شکست این کف شروع به تحکیم میکند. در نهایت با قدرت خط گردن را میشکند و الگوی بازگشتی سقف دوقلو را فعال میکند.
خواندن و درک دقیق الگوهای نموداری ادامهدهنده
با دو مثال زير سعی میكنيم نحوهی خواندن الگوهای ادامهدهنده را بهتر متوجه شويم.
مثال اول
قیمت هر بار پس از برخورد به مقاومت اصلی و ریزش در ادامهی آن، کفهای بالاتری ساخته است. این مسئله نشان از این دارد که خریداران در قیمتهای بالاتر هم تمایل به خرید دارند (نقاط ۱، ۲ و ۳).
این مقاومت افقی در قیمت در منطقهی ۴ آخرین خط دفاع برای فروشندگان است. همچنین احتمال وجود اکثر حد ضررهای سفارشات فروش (Short) در این سطح وجود دارد. به طور کلی خریداران در این مثال کنترل را به دست دارند و در صورت شکسته شدن مقاومت و فعال شدن الگوی مثلث صعودی، قیمت به سطوح بالاتر هل داده خواهد شد.
مثال دوم
- روند قیمت با توجه به بالا رفتن کف و سقفها صعودی است.
- قیمت شروع به اصلاح با نوسانات ضعیف و شمعهایی با بدنهی کوچک میکند. فروشندگان نیز برای پایین آوردن قیمت مشکل دارند. به طور کلی، خریداران کنترل را در دست دارند و در صورت شکسته شدن الگوی پرچم، بازار به سمت اهداف بالاتر حرکت میکند.
بازههای زمانی الگوها
روندها به انواع اصلی يا بلندمدت، متوسط يا ميانمدت و کوتاهمدت طبقهبندی میشوند. بازارها در هر كدام از اين بازههای زمانی به طور همزمان در حال نوسان هستند. یک بازهی زمانی به مقدار زمانی اشاره دارد که یک روند در بازار به طول میانجامد که توسط معاملهگران قابل شناسایی و استفاده است. این تايمفريمها، میتوانند چند دقیقه، چند ساعت، روزانه یا هفتگی یا حتی طولانیتر باشند.
یک قاعدهی کلی این است که هر چه تايمفريم بزرگتر باشد، سیگنالهای دريافتی قابل اطمینانتر خواهند بود. هرچه اين بازههای زمانی كوچكتر شوند، نمودار با حرکات و نوسانات کاذب درگير خواهد بود. در مقابل، عدهای تصور دارند كه در بازههای زمانی کوچک، الگوها قابل اطمینانتر هستند؛ زیرا سریعتر اتفاق میافتند و نسبت به مقیاسهای زمانی بزرگتر تحت تأثیر وقایع اقتصادی و سیاسی قرار نمیگیرند. بنابراين معاملهگر برای جلوگيری از اين تفاسير متناقض، بايد رويهای براي پيدا كردن تايمفريم مناسب پيش بگيرد و طبق نوع معاملات خود، حتیالامكان از چندين تايمفريم استفاده كند.
برخی از نمونههای استفاده از چندین تايمفریم در معاملات عبارتاند از:
- یك معاملهگر نوسانگير که برای تصمیمگیری روی نمودارهای روزانه تمرکز دارد، میتواند از تايم فريم هفتگی برای تعریف روند اصلی استفاده كند و با تايم فريم يك ساعته روند كوتاهمدت و نقاط ورود را شناسايی كند.
- یک معاملهگر روزانه میتواند با نمودارهای ۱۵ دقیقهای معامله کند، از نمودارهای ۶۰ دقیقهای برای تعریف روند اصلی و نمودار ۵ دقیقهای (یا حتی نمودار مشخص) برای تعریف روند کوتاهمدت استفاده کند.
- یک سرمایهگذار بلندمدت میتواند ضمن استفاده از نمودارهای ماهانه، روی نمودارهای هفتگی برای شناسایی روند اصلی تمرکز کند و از نمودارهای روزانه برای تصحیح ورودی و خروجیها استفاده کند.
انتخاب گروهی از تایمفریمهای مناسب برای هر یک از معاملهگران منحصر به فرد است. در حالت ایدهآل، معامله گران اصلیترین بازه زمانی مورد نظر خود را انتخاب میکنند و سپس برای تکمیل آن، یک بازه زمانی کوچکتر یا بزرگتر از آن را در نظر میگیرند. به این ترتیب، آنها میتوانند از تایمفریم بلندمدت برای تعریف روند، تایمفریم میانمدت برای سیگنال معاملاتی و تایمفریم کوتاهمدت برای نقاط ورود و خروج استفاده کنند.
معامله با الگوهای نموداری مانند یک معاملهگر حرفهای
اکنون که آموختهاید چگونه الگوهای نموداری را تشخیص دهید، احتمالاً به فکر معامله با آنها هستید و مثلاً با دیدن یک الگوی سر و شانه در نمودار وارد معاملهی فروش (Short) میشوید. عجله نکنید و به یاد داشته باشید که همه الگوهای نموداری برابر نیستند.
ممکن است با دو الگوی نموداری یکسان مواجه شویم اما یکی از آنها احتمال موفقیت بالاتری داشته باشد. بنابراین میتوانیم با سه فاکتور زیر ارزش نسبی این الگوها را بسنجیم.
- روند
- ناحیهی ارزنده
- شکست سطح (بریک اوت)
روند دوست شماست
شاید بارها این عبارت را شنیده باشید، اما در حقیقت توجه به آن در هنگام معامله بسیار مهم است. بنابراین اگر قصد معامله با الگوهای نموداری را دارید، نیاز به ورود به معاملات در مسیر روند حیاتی است. برای مثال در یک روند صعودی با الگوی پرچم صعودی که الگویی ادامهدهنده است، وارد معاملهی خرید میشوید.
ناحیهی ارزنده؛ چگونه در قیمت پایین بخریم و در قیمت بالا بفروشیم
یک معاملهگر باید توانایی وارد شدن به بازار در نواحی ارزنده را داشته باشد. به زبان ساده، وقتی ارز یا سهام ارزان است خرید کند. اما از کجا این نواحی را شناسایی کنیم؟
در جواب به این سوال باید گفت که میتوان از ابزارهای سادهای مانند سطوح حمایت و مقاومت، میانگینهای متحرک و خطوط روند استفاده کرد. برای مثال اگر در محل وقوع ناحیهی حمایتی شاهد تشکیل الگوی سر و شانه معکوس باشیم، اعتبار و ارزش الگو بیشتر خواهد بود؛ زیرا این دو عامل در کنار هم به معنای افزایش قیمت خواهند بود.
شکست سطح (بریک اوت)
در هنگام معامله با بریک اوتِ الگوهای نموداری، نباید کورکورانه وارد بازار شوید. به ویژه هنگامی که قیمت قبل از شکست حرکت بزرگی کرده باشد. به این دلیل که خریداران به دنبال ذخیرهی سود معاملات خرید (Long) در سطوح مقاومتی هستند و از طرفی فروشندگان نیز برای آغاز معاملات فروش (Short) خود را آماده میکنند که در نهایت این عوامل منجر به کاهش احتمال بریک اوت میشود.
طبق این فیلتر، باید منتظر شکل گرفتن ساختاری در قیمت در نزدیکی سطوح افقی مقاومت یا حمایت باشیم. این همان ساختاری است که آن را با نام فاز تحکیم قیمت میشناسیم، یعنی بریک اوتی معتبرتر خواهد بود که قیمت قبل از شکستنِ آن سطحِ مقاومت/حمایت در زیر آن شروع به نوسان کند.
این ساختارها برای معاملهگر سه مزیت فراهم میکنند:
- نسبت سود به زیان مناسب
- نشانهای از قدرت گرفتن
- سود بردن از معاملهگران ضررده
با توجه به ساختار قیمت قبل از بریک اوت، یک سطح منطقی برای تنظیم حد ضرر خود خواهید داشت. این سطح معمولاً روی آخرین کف قبل از بریک اوت قرار میگیرد (توجه داشته باشید که قیمت قبل از بریک اوت به فاز تحکیم، هرچند کوتاه، وارد شده باشد).
از طرفی میدانیم، هنگامی که قیمت در نزدیکی مقاومت بالاسر خود شروع به نوسان و تحکیم میکند، نشانهای از قدرت گرفتن آن خواهد بود. زیرا این حرکت بیان میکند که خریداران حتی در نزدیکی مقاومت هم تمایل به خرید دارند.
با رسیدن قیمت به سطوح مقاومتی، اکثر معاملهگران سود معاملات خود را ذخیره میکنند و یا وارد موقعیت فروش (Short) با تنظیم حد ضرر در بالای مقاومت میشوند. گروهی نیز سفارشات خرید خود را در بالای مقاومت تنظیم میکنند. در نهایت با بالا رفتن قیمت از مقاومت، با فعال شدن دستهای معاملات خرید و در کنار آن بسته شدن معاملات فروش، فشار خرید افزایش مییابد و احتمال موفقیت در بریک اوت بیشتر خواهد شد.
مدیریت ریسک با استفاده از الگوهای نموداری
ترفند مدیریت ریسک، استفاده از ساختار خود الگوها برای تنظیم حد ضرر معاملات است. این بدان معنی است که حدود ضرر در سطوحی تنظیم میشوند که اگر قیمت به آنها برسد، الگوی نموداری دیگر وجود نخواهد داشت و بیمعنی خواهد بود. با بررسی مثال زیر این مسئله روشنتر خواهد شد.
برای مثال الگوی سر و شانه، الگویی بازگشتی است و معاملهگران با شکست خط گردن وارد موقعیت فروش میشوند. بنابراین حد ضرر معاملات فروش در بالای شانهی سمت راست الگو تنظیم میشود؛ چرا که با رسیدن قیمت به این سطح، الگو نقض خواهد شد و لازم است که معاملهگر از معاملهی ضررده خود خارج شود.
به دنبال پیدا کردن سودآورترین الگوها نباشید، زیرا شرایط بازار بر هر الگوی نموداری غالب خواهد بود. در عوض، شرایط فعلی بازار را شناسایی کنید (با تشخیص روند بازار) و سپس با استفاده از الگوی نموداری مناسب، معاملات خود را آغاز کنید.
نتیجهگیری
در این آموزش، دیدیم که چگونه باید با مشاهدهی نوع شکلگیری سقف و کفهای قیمتی، شیب و بلندی امواج روند، عمق اصلاحات و عقبگردهای قیمت الگوهای نموداری را درک و رمزگشایی کنیم. این دانش همچنین به شما امکان تخمین کیفیت الگوهای نموداری را میدهد و به پیشرفت توانایی خواندن نمودار نیز کمک میکند.
آنچه را که در مورد تجزیه و تحلیل الگوهای نموداری آموختهایم، یادآوری و مرور میکنیم.
- الگوهای نموداری مانند همهی روشهای تحلیلی، به طور دقیق نمیتوانند حرکات آیندهی بازار را پیشبینی کنند.
- برای داشتن معاملهای سودآور نیاز نیست که همهی الگوهای موجود در بازار را بشناسید.
- اگر میخواهید الگوهای نمودار را بفهمید، تنها نیاز دارید موقعیت کف و سقفها، طول و استحکام امواج روند و عمق پولبکها یا اصلاحات قیمتی را تفسیر کنید.
- هنگامی که با توجه به روند، ناحیهی ارزنده و شکست سطح (بریک اوت) معامله کنید، الگوهای نموداری بهتر عمل خواهند کرد.
سلام یعنی من این دوره را سپری کنم دیگه کار تمومه ؟میدونم سوال مسخرست،اما دلخوش کنک می خواد ،پولدار میشم ؟در این صورت ارزش داره ؟اگرچه گذشته از شوخی دانش ارزشمندیه؟آخه اموزش آنلاین سخت نیست ؟به هرحال از مطالعه این سایت خیلی خوشحال شدم،یه سوال دارم فکر می کنید اگر خودم مطالعه کنم می تونم تحلیل کنم پوزیشن هارو؟مرسی