شلیک به سایهها؛ قطع اینترنت چگونه اقتصاد کشور را نابود میکند؟
رضا قربانی، فعال مطرح حوزه فینتک، در یادداشتی به توضیح تاثیرات منفی قطع اینترنت بر روی اقتصاد ایران پرداخته است. متن کامل این یادداشت را در ادامه میخوانید.
قطع اینترنت چه تاثیر منفی بر اقتصاد کشور میگذارد؟ چرا اینترنت در دنیای امروز به یک حق و نیاز طبیعی تبدیل شده است و قطع اینترنت یک اقدام با تاثیرات منفی شدید اقتصادی است؟
اینترنت در دهه ۶۰ میلادی در پروژههای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی دولت آمریکا ساخته شد. در ابتدا کسی تصور نمیکرد اینترنت یک تکنولوژی بنیادین باشد و به مرور از سایه کسانی که آن را ساختهاند بیرون بیاید و کشورهای جهان بتوانند منافع خود را در آن جستوجو کنند. تکنولوژی بنیادین آن تکنولوژیهایی هستند که از اساس منطق اقتصاد، جامعه، کسبوکارها، سیاست و هر چیزی که محیط ما را میسازند تغییر میدهد. مثلا برق یک تکنولوژی بنیادین است؛ ولی دوربین عکاسی دیجیتال یک تکنولوژی بنیادین نیست.
چرخ یک اختراع بنیادین است اما دوچرخه یک اختراع بنیادین نیست. برخی تکنولوژیها حالت برهمزنندگی دارند و تغییرات زیادی ایجاد میکنند اما تغییرات آنها به اندازه تکنولوژی بنیادین نیست. بنابراین اگر بخواهیم خیلی ساده به ماجرا نگاه کنیم سه دسته تکنولوژی داریم: تکنولوژیهای بنیادین که از نظر تعداد کم هستند ولی از نظر دامنه تاثیرگذاری بسیاری بزرگ؛ تکنولوژیهای برهمزننده که از منظر تعداد زیاد هستند و از نظر دامنه تاثیرگذاری هم بزرگ. تکنولوژیهای معمولی که از منظر تعداد بسیار زیاد هستند ولی از نظر دامنه تاثیرگذاری کوچک هستند.
اینترنت آخرین تکنولوژی بنیادینی است که ما به آن دست یافتیم. اهمیت صحبتهایی که مطرح شد چیست؟ اینترنت چیزی فراتر از همه تکنولوژیهای زیرمجموعه آن است. در حال حاضر بسیاری اینترنت را خلاصه شده در وب و تعداد بسیار دیگری آن را خلاصه شده در رسانههای دیجیتال و رسانههای اجتماعی میدانند؛ در حالی که رسانهها و شبکههای اجتماعی در برابر بزرگی اینترنت بسیار بسیار کوچک هستند. پس وقتی به دلیل تاثیرات کنترل نشده بخش بسیار کوچکی از یک پدیده، کل آن پدیده را تعطیل میکنیم در واقع خودمان را از منافع یک پدیده بسیار بزرگ محروم میکنیم. در ادامه از منظر فنی تکنولوژیهای برهمزنندهای که نسلهای گوناگون اینترنت را ساختهاند بررسی میکنیم و بعد از آن به این میپردازیم که وقتی از اینترنت صحبت میکنیم درباره کدام جنبههای آن حرف میزنیم؛ وقتی از تعطیلی اینترنت صحبت میکنیم دقیقا باید روشن کنیم که درباره کدام بخش اینترنت حرف میزنیم. در پایان هم اندکی به موضوع شبکه ملی اطلاعات میپردازیم.
۵ نسل اینترنت
اینترنت از دهه ۶۰ میلادی تا امروز ۵ نسل را پشت سر گذاشته است؛ اگر هر مرحله را با توجه به مهمترین مسائلی که تغییر داده است نامگذاری کنیم این ۵ نسل به این ترتیب است: ارتباطات، انتشار، تجارت، تعاملات اجتماعی و دادوستد دارایی. این ۵ مرحله را به صورت مختصر بررسی میکنیم:
نسل اول اینترنت: ارتباطات
زمانی که اینترنت شکل گرفت یا به زبان دقیقتر تکنولوژی TCP/IP خلق شد اینترنت چیزی بیشتر از یک شبکه ارتباطی نبود. ابتدا محیطهای نظامی و بعد محیطهای آکادمیک به دنبال راهی برای ارتباطات میگشتند. پیش از خلق تکنولوژی اینترنت منطق ارتباط این گونه بود که فرستنده و گیرنده پیش از ارتباط باید به هم وصل میشدند و در مسیرهای مشخص شده بستههای ارتباطی را به صورت کامل ارسال میکردند. تلگراف مهمترین مثال از این شیوه ارتباطی بود. با خلق اینترنت دیگر نیازی نبود که فرستنده و گیرنده پیش از شروع ارتباط مسیر ارتباطی با همدیگر برقرار کرده باشند؛ اینترنت این ارتباط را برقرار میکرد و موضوع امنیت هم از طریق تقسیم کردن هر بسته و پیام ارتباطی به بستههای کوچکتر و ارسال جدا جدای آنها و سرهم شدنشان در مبدا حل میشد. در این مرحله کاربران اینترنت به دنبال ارتباط با هر کسی در هر نقطهای از دنیا بودند. نتیجه این مرحله گسترش ارتباطات شخصی بر بستر اینترنت بود و چیزی که تحت تاثیر قرار گرفت دفاتر پست بود. دیگر سالهاست کسی نامه پست نمیکند!
نسل دوم اینترنت: انتشار
در دومین نسل اینترنت کاربران متوجه شدند که میتوانند پیامهایشان را برای طیف وسیعتری از افراد بفرستند. این مرحله از نظر زمانی در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ رخ داد؛ زمانی که تیم برنرزلی وب را خلق کرد. با خلق وب اینترنت وارد دوران رشد سریع شد و ناگهان خیلیهای پتانسیلهای موجود در اینترنت را کشف کردند. کاربران وب و اینترنت به دنبال پخش ایدهها بودند و نتیجه آن انتشار محتوا در کانالی جدید بود. تا پیش از این راه انتشار ایدهها فقط کتاب، رسانههای چاپی، رادیو و تلویزیون بود و وب به مرور پابهپای رسانههای دیگر رشد کرد؛ چیزی که در ادبیات رسانه معمولا با عنوان «رسانههای جدید» از آن یاد میشود. اگر نسل اول اینترنت دفاتر پست را تحت تاثیر قرار داد نسل دوم اینترنت بیش از همه رسانههای چاپی را تحت تاثیر قرار داد.
نسل سوم اینترنت: تجارت
در این مرحله که از نظر زمانی مربوط به ۵ سال پایانی قرن ۲۰ میشود بسیاری متوجه شدند که وب و اینترنت پتانسیل خوبی برای فروش و به طور کلی تجارت دارد. کاربران اینترنت به دنبال این بودند که معاملات خود را بر بستر اینترنت انجام دهند. تجارت الکترونیکی اینجا خلق شد و در نتیجه آن فروشگاههای بزرگ خردهفروشی نابود شدند و جای آنها را پدیدههایی مانند آمازون گرفتند. زنجیره تامین نیز متحول شد؛ عطش نسبت به دستاوردهای اینترنت به حدی بالا گرفت که تا پیش از سال ۲۰۰۰ هر فعالیتی که ربطی به اینترنت داشت به شدت مورد اقبال سرمایهگذاران قرار میگرفت و با ترکیدن حباب دات کام و نابودی ۹۹ درصد از ایدهها بهترین ایدهها باقی ماندند و نسل بعدی اینترنت خلق شد. در حال حاضر اقتصاد مبتنی بر اینترنت ایران در این مرحله است و به همین دلیل مهمترین دستاوردهای کسبوکارهای نوین خردهفروشیهای آنلاین هستند. امروز ولی بخشهای سنتنی اقتصاد ایران هم از دستاوردهای اینترنت استفاده میکنند و اینترنت را نباید خلاصه شده در استارتآپها دانست.
نسل چهارم اینترنت: تعاملات اجتماعی
بعد از سال ۲۰۰۰ و حباب دات کام کسبوکارهایی بر بستر وب خلق شدند که هدفشان تسهیل ارتباط افراد با دوستانشان بود. در ادبیات وب به این پدیده وب ۲.۰ میگوییم که در واقع نسل چهارم اینترنت است. شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی محصول این دوران است و چیزی که به شدت تحت تاثیر قرار میدهند دنیای واقعی است. به زبان دیگر وب در این مرحله از رشد خود یک پدیده سایبر فیزیکی شده است. برخی به اشتباه به این نسل از وب میگویند فضای مجازی. مجاز یعنی روح و هر چیزی که واقعی نیست؛ در حالی که وب یک پدیده سایبر فیزیکی است؛ یعنی نمیتوانیم بگوییم که کدام یکی واقعی است و هر کدام امتدادی از دنیای یکدیگر هستند. دنیای سایبری همان قدر واقعی است که دنیای فیزیکی و بالعکس. برخی به اشتباه تصور میکنند واقعیت محدود به دنیای فیزیکی است و این افراد با نگاه حداقلی به دنیای سایبری نگاه میکنند و به اشتباه به آن میگویند دنیای مجازی؛ یعنی دنیایی که واقعی نیست. در حالی که امروز ما به خوبی دیدهایم که ما در دو دنیا زندگی میکنیم و این دنیاهای موازی قوانین متفاوت خود را دارند تاثیرات پیچیدهای هم بر هم میگذارند. عدهای که تصور میکنند شیوه مدیریت دنیای فیزیکی را میدانند معتقد هستند که دنیای سایبری (به قول آنها دنیای مجازی) نباید وجود داشته باشد. ولی نسلهای جدید و افرادی که طعم دنیای سایبری را چشیدهاند این گونه تصور نمیکنند.
نسل پنجم اینترنت: دادوستد دارایی
نسل پنجم اینترنت در سالهای پایانی دهه اول قرن ۲۱ خلق شد. پیشران این نسل فناوری است که از آن با عنوان بلاکچین یاد میکنیم. بلاکچین نوعی دفترکل توزیع شده است و به دنبال این است که مدیریت چیزهایی که برای افراد است را به خود افراد برگرداند و مردم را بینیاز به واسطهها کند. فعلا بانکها تحت تاثیر این فناوری قرار گرفتهاند ولی در آینده نزدیک هر خدمتی که کارش ایجاد واسطه و خلق اعتماد است تحت تاثیر قرار میگیرد. جذابیتهای بلاکچین و هر چیز بلاکچینی برای مردم امروز دنیا مشابه کسبوکارهای اینترنتی در سالهای پایانی قرن ۲۰ است.
اینترنت و سطوح آن
پیچیدگیهایی که اینترنت خلق کرده برخی را به این فکر انداخته است که اگر به کلی اینترنت نداشتیم دنیا به جای بهتری برای زندگی تبدیل میشد. این افراد اگر میتوانستند به ابتدای تاریخ میرفتند و از اختراع چرخ و آتش شروع میکردند؛ از نظر این گروه دنیای بدون چرخ و آتش قطعا دنیای بهتری است.
۵ نسل اینترنت را بررسی کردیم و دیدیم که از نظر سطح بلوغ ما در مرحله سوم هستیم و کسبوکارهایی که در سالهای پایانی قرن ۲۰ در دنیا خلق شدند این روزها در ایران در حال رشد هستند. نسل چهارم اینترنت که پیچیدهتر از نسلهای قبلی است هنوز در ایران به کسبوکار تبدیل نشده و کاربران ایرانی مصرفکننده محصولات غیر ایرانی هستند. برخی تصور میکنند که تولید داخل به این معنا است که دسترسی کاربران به محصولات خارجی را قطع کنیم و بلافاصه محصولات ایرانی مشابه خلق کنیم. مشکل این گروه این است که هر پدیده را صرفا در لایه کاربرد و از جنبههای عملکردی دیدهاند. در حالی که هر پدیده در اینترنت ۴ سطح دارد و برای این که بتوانیم دستاوردهای قابل قبول داشته باشیم باید بتوانیم هر چهار سطح را همزمان داشته باشیم. برای این که ۴ سطح را بشناسیم به عنوان نمونه تلفن همراه را بررسی میکنیم. تلفن همراه دو لایه کاربرد و پیادهسازی دارد. در لایه کاربرد تلفن همراه عکاسی میکند و تماسهای تلفنی را برقرار میکندو کارهای دیگر. در لایه پیادهسازی هم مواردی مانند ذخیره اطلاعات یا دسترسی به پیکسهای دوربین قرار دارد. کاربران یک پدیده را از لایه کاربرد میبینند و معمولا توجهی به لایه پیادهسازی ندارند. منتها تصمیمگیران، طراحان، دولتمردان، رگولاتورها و کارآفرینها باید لایه پیادهسازی را همزمان با لایه کاربرد ببینند. علاوه بر این در این دو لایه علاوه بر جنبههای عملکردی جنبههای غیرعملکردی هم وجود دارد.
به عنوان مثال رابط کاربری زییا تاثیری در عملکرد ندارد ولی یک جنبه غیر عملکردی مهم برای موبایل است. نادیدهترین لایه اما لایه پیادهسازی جنبههای غیر عملکردی است و تفاوتها در این لایهها خودش را نشان میدهد. ذخیره امن اطلاعات، مصرف بهینه انرژی، صحت کارکرد و حفظ حریم خصوصی کاربر در لایه پیادهسازی باید مورد توجه قرار گیرد و با این که یک جنبه غیرعملکردی است اما از مهمترین بخشهای یک محصول است.
به عنوان مثال گزارشهایی منتشر شد که یکی از اپلیکیشنهای مسیریاب ایرانی که در هفتههای گذشته جایگزین «ویز» شده بود مصرف انرژی بسیار بالایی دارد و به سرعت باتری موبایلها را خالی میکند. یا مثلا صحت کارکرد برخی موتورهای جستوجوی ایرانی که میخواستند جایگزین گوگل شوند زیر سوال رفت. یا حفظ حریم خصوصی در اپلیکیشنهای پیامرسان ایرانی مورد سوال مردم است.
بگذارید مرور کنیم؛ گفتیم که اینترنت ۵ نسل داشته و امروز جهان در حال کار بر روی حذف واسطههایی است که اعتماد ایجاد میکنند ولی در ایران اینترنت فعلا در نسل سوم مانده است که از نظر زمانی یک اختلاف زمانی ۲۰ ساله با دنیا داریم. گفتیم که هر پدیده در اینترنت ۴ سطح دارد و صرفا از روی لایه کاربرد و جنبههای عملکردی نمیتوان یک پدیده را کپی و جایگزین کرد. جنبههای غیرعملکردی با این که تاثیری در کارکردهای محصول ندارند ولی از مهمترین مواردی هستند که در لایه پیادهسازی باید به آنها توجه کرد.
کسانی که اینترنت را خلاصه شده در یکی دو شبکه اجتماعی خارجی مانند توییتر و اینستاگرام میبینند متاسفانه هیچ تصوری از ابعاد اینترنت ندارند. کسانی هم که تصور میکنند اینترنت پدیدهای است که در ایران و بدون تعامل با همه فعالان این حوزهها در جهان قابل توسعه است درکی از توسعه ندارند.
حالا نکته مهم این است که اینترنت در سالهای گذشته به چاه نفت جدید دنیا تبدیل گشته است. یکی از مهمترین جنبههای غیرعملکردی در اینترنت دسترسیپذیری است. در جهان دسترسی پذیری انقدر مهم است که بین ۹۹.۹۹ درصد و ۹۹.۹۹۹ درصد تفاوتهای سنگین وجود دارد. وقتی کشوری به صورت خودخواسته دسترسیپذیری خودش را کاهش میدهد به زبان ساده به این معنا است که دسترسی خود به چاههای نفت جدید جهان را بسته است.
بنابراین همه عددهایی که این روزها درباره ضرر و زیانهای ناشی از قطع اینترنت منتشر میشود خواسته یا ناخواسته یک اشکال بزرگ دارند؛ هر عددی که بدهیم و بگوییم کسبوکارها چقدر ضرر کردهاند در برابر زیانی که اقتصاد کشور به خاطر عدم دسترسی به این چاه نفت جدید متحمل میشوند قطرهای در برابر دریاست. زیان اصلی این است که وقتی ما با دست خودمان از یک بازی که در نهایت میتوانیم از آن سود ببریم بیرون میافتیم بسیار بزرگ است و با عدد نمیتوان ابعاد آن را نشان داد. اینترنت این توان را دارد که اقتصاد کشور را بزرگتر کند و در نهایت GDP ایران افزایش یابد و در نتیجه رفاه بالا برود. قطع اینترنت یعنی لگد زدن به مسیر توسعه اقتصادی در دنیای جدید.
در سرمایهگذاری بیشتر از ضرر سودی که از دست رفته آزاردهنده است. وقتی اینترنت را به دلیل برخی جنبههای عملکردی و کاربردی قطع میکنیم در واقع همه آن کسانی که میتوانستند در لایه پیادهسازی فعالیت کنند را هم ناامید میکنیم. در زمان قطعی حتی کسانی که کارشان توسعه محصولات وب بود دچار مشکل شدند؛ برخلاف تصور تولید یک محصول کاربردی در دنیای وب نیاز به استفاده پیوسته و آنلاین از دهها و صدها سرویس دارد و قطع اینترنت یعنی از کار انداختن توان تولید ایران.
در قطع اینترنت مهمتر از ضرر تحمیلشده سودی است که از دست رفت.
یعنی این قسمت رو باید با طلا نوشت:
"برخی به اشتباه تصور میکنند واقعیت محدود به دنیای فیزیکی است و این افراد با نگاه حداقلی به دنیای سایبری نگاه میکنند و به اشتباه به آن میگویند دنیای مجازی؛ یعنی دنیایی که واقعی نیست. در حالی که امروز ما به خوبی دیدهایم که ما در دو دنیا زندگی میکنیم و این دنیاهای موازی قوانین متفاوت خود را دارند تاثیرات پیچیدهای هم بر هم میگذارند."