ارزهای دیجیتال چگونه به پول تبدیل میشوند؟ تصور دنیایی که در آن اقتصاد دیجیتال حاکم است
چهارشنبه هفته گذشته پس از انتشار گزارشی که نشان میداد تورم در آمریکا به بیشترین حد خود در ۳۱ سال گذشته رسیده است، قیمت بیت کوین با جهشی ۴.۴ درصدی رکورد جدیدی را به ثبت رساند؛ هر چند که در ادامه قیمت با اصلاح عمیقی مواجه شد و به سطوح پایینتر سقوط کرد. بیت کوین با این اتفاق در زمین اقتصاددانانی بازی کرد که پتانسیل آن را بهعنوان یک ارز رسمی نادیده میگرفتند.
استدلال اقتصاددانی که قابلیت ارزهای دیجیتال را بهعنوان یک ارز رسمی زیر سؤال میبرند، این است که نوسانات شدید قیمت باعث میشود ارزهای دیجیتال نتوانند سه کارکرد اصلی پول را که در اقتصاد سنتی مطرح شده است داشته باشند. این سه کارکرد عبارتاند از ابزار مبادله، ذخیره ارزش و واحد محاسبه. اگر ارزش یک ارز را نتوان پیشبینی کرد و قیمت پیوسته در حال نوسان باشد، آن ارز دیگر نمیتواند این سه نقش را ایفا کند.
این موضوع تقریباً غیرقابلانکار به نظر میرسد، اما اگر چهارچوبهای مرتبط با این سه کارکرد بر اساس یک تعریف ناقص یا بسیار محدود از پول ارائه شده باشد چطور؟ در این مطلب که بر اساس یادداشتی از وبسایت کوین دسک نوشته شده است، قصد داریم کمی از چهارچوبها و تعاریف سیستم مالی سنتی فاصله بگیریم و نظریهای را بررسی کنیم که در آن ارزهای دیجیتال بدون وابستگی به ارزهای رایج، مانند دلار و بهعنوان پول در مبادلات بزرگ و کوچک مورد استفاده قرار میگیرند.
فلیکس مارتین (Felix Martin) در کتابی به نام «پول: بیوگرافی غیرمجاز» میگوید مردم در طول تاریخ همواره تمایل داشتهاند که به اشتباه پول را بهعنوان چیزی مانند اسکناس یا تکهای از یک فلز گرانبها مانند طلا تصور کنند؛ نه آن چیزی که در واقع بهصورت یک سیستم حاکمیتی اجتماعی قابلاعتماد برای ردیابی نقلوانتقالات دارایی و تسویه بدهیها وجود دارد. زمانی که به جای استفاده از پول بهعنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود، این گونه نگاه میکنیم که باید مالک آن شویم و هرچه بیشتر پول جمعآوری کنیم، در واقع بنده آنها شدهایم.
در ساختار مارتین ارز یک کشور یا یک سیستم اقتصاد که از نظر بینالمللی مورد پذیرش قرار گرفته یک مفهوم مستقل است و با پول تفاوت دارد. ارز صرفاً ابزاری است که ثبت، شمارش و ارزشگذاری تراکنشها را که میتواند کار بسیار سختی هم باشد، در جامعهای متشکل از افراد غیرقابل اعتماد آسانتر میکند.
بنابراین میتوان پول نقد را بهعنوان ابزار ثبت سوابق تراکنشهای غیرمتمرکز و همتابههمتا در نظر گرفت؛ مثال سادهاش این گونه است که شخصی ۱۰ دلار به حساب دیگری واریز میکند، حساب ناشناس خودش در اقتصاد مبتنی بر دلار به همین اندازه بدهکار و حساب دیگری بستانکار میشود. اگر این وجوه را در بانک سپردهگذاری کنید، حساب خود را به سیستم حسابداری متفاوتی منتقل کردهاید، اما این سیستم هم در نهایت همان عملکرد را دارد.
طی قرنها مدل پولی مبتنی بر ارزهای ملی به جریان غالب تبدیل شده است، چراکه دولتهای قدرتمند آن را به شکل سیستمی برای سازماندهی اجتماعی و کنترل مردم طراحی کردهاند. دولتها برای ارزهای فیات و همین طور ارزهای با پشتوانه طلا، قوانینی را تعیین و با درجهبندی سطوح موفقیت، پایه و اساس اعتماد را فراهم کردهاند تا مردم از این طریق بتوانند از این ابزار ثبت سوابق استفاده کنند. اما این تنها راه برای فکر کردن به شیوه سازماندهی پول نیست.
همچنین بخوانید: نابودی اقتصاد جهان با پولهای دولتی: ابرتورم روم باستان و شباهت آن به امروز
چگونه میتوان ارزهای سنتی را از چرخه مبادلات حذف کرد؟
اکنون گونه جدیدی از سیستمهای انتقال ارزش باز، مقاوم در برابر سانسور و فراجغرافیایی به وجود آمده است. ارزهای دیجیتال و پروتکلهای مبتنی بر بلاک چین که زیربنای آنها را تشکیل میدهند، میتوانند قوانین و چهارچوبهایی از اعتماد را بدون نیاز به گرفتن اختیارات قانونی از دولتها برای کاربران فراهم کنند؛ حتی اگر کاربران آنها مجبور باشند قوانین کشور خود را رعایت کنند.
بسیاری از طرفداران ارزهای دیجیتال با همان غریزه «تمرکز بر ماهیت فیزیکی»، تمایل دارند این گونه فکر کنند که بیت کوین جایگزین دلار میشود یا حداقل یک گزینه برابر ارائه میکند. اما میتوان مسیری را دید که در آن شبکههای بلاک چینی و داراییهای دیجیتال، نیاز به ارزهای رایج بینالمللی را از بین میبرند.
راهی طولانی در پیش داریم، اما اگر بتوان پروتکلهای با قابلیت همکاری متقابل و پردازش تراکنشها را بهشکل غیرمتمرکز مقیاسپذیرتر کرد، بهطوری که خریداران و فروشندگان داراییهای دیجیتال بتوانند بدون نیاز به اعتماد به واسطهها، بهطور گسترده از مبادلات اتمی (Atomic Swaps) میانزنجیرهای استفاده کنند، چیزی شبیه به یک سیستم جهانی مبادله ارزش دیجیتال طبقهبندیشده، قابلتصور خواهد بود.
اگر بهدنبال یک خودرو جدید هستید، میتوانید آن را نه با دلار، بلکه با بخشی از دارایی دیگرتان، مانند سهم کوچکی از توکن غیرمثلی (NFT) مشهور بیپل (Beeple)، خریداری کنید. جالب اینجاست که به نظر میرسد این دیدگاه یک نسخه جدید و دیجیتالی از سیستم مبادله ارزش قدیمی، یعنی مبادله کالا با کالا است. به این ترتیب، استفاده از قابلیت تقسیمپذیری مالکیت دیجیتال، به هر اندازه کوچکی که میتوان آن را تصور کرد، حداقل بخشی از مشکل «همزمانی خواستهها» در بازار را که موجب ناکارآمدی سیستم مبادله کالا با کالا برای تمدنها شده بود، برطرف میکند.
منظور از همزمانی خواستهها وضعیتی است که دو طرف مبادله، هر دو کالایی را در اختیار دارند که طرف دیگر تقاضای آن را دارد. در چنین شرایطی طرفین میتوانند بدون استفاده از پول مبادله کنند.
اکنون که این بحث مطرح شد، میتوان صدای خندههای اقتصاددانان سنتی را شنید. آنها احتمالاً میپرسند که میخواهید در این مبادلات از چه واحدی برای تعیین قیمت استفاده کنید؟ ما به یک ارز مشترک نیاز داریم تا بتوانیم در لحظه قیمتی منصفانه برای داراییهای موجود در گروههای مختلف ارائه کنیم.
مطمئناً اگر نخواهیم از یک ارز مرجع برای تعیین قیمتها استفاده کنیم، باید چیزی بسازیم که بهشکل غیرقابلتصوری پیچیده است. ما به یک پلتفرم قیمتگذاری باز و در دسترس جهانی نیاز داریم که دادهها را از شبکه بینالمللی متشکل از اوراکلهای قیمت دریافت کند. اوراکلها واسطههایی نرمافزاری هستند که به هزاران تریلیون دستگاه قابل اطمینان و مورد تأیید در هر گوشه از جهان متصل شدهاند. این پلتفرم بر اساس یک سیستم طبقهبندی برای انواع داراییها، بهطور مداوم تعداد تقریباً نامحدودی از مقادیر مرجعِ در حال تغییر را در هر دارایی نسبت به داراییهای دیگر محاسبه میکند و در اختیار متقاضیان قرار میدهد. این کار بهنوعی غیرممکن است یا حداقل میتوان گفت تا زمانی که متوجه شویم در آستانه یک شرایط منحصربهفرد قرار گرفتهایم، امکانپذیر نخواهد بود.
اما لزوماً نیاز به چنین وضعیت فراگیری برای شکستن سلطه ارزهای ملی نداریم. دلار میتواند بهعنوان مرجع قیمتی جهانی باقی بماند، اما نیازی نیست که مردم در تراکنشهای خود با آن درگیر شوند. در واقع میتوان استفاده از ارزهای رایج را بهعنوان ابزار مبادله و ذخیره ارزش کنار گذاشت و در عین حال نقش آنها را بهعنوان واحد محاسباتی حفظ کرد.
همچنین بخوانید: آینده بیت کوین؛ ۱۲ سناریو از جایگزینی با طلا تا نابودی
در حال حاضر بانکهای مرکزی سنگاپور و امارات متحده عربی بهدنبال راهی برای ایجاد تعامل میان ارزهای دیجیتال ملی خود هستند. این اقدام تأثیر عمیقی بر سرمایهگذاری در دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی خواهد داشت.
اگر تصور خود را به سناریویی بهمراتب کوچکتر از سیستم مبادله کالا با کالای جهانی که درباره آن صحبت شد تقلیل دهیم، چشمانداز داراییهای تقسیمشده مشابهی که ارزهای رایج موجود را به نحوی دور میزنند یا از آنها تنها بهعنوان مرجع قیمتی استفاده میکنند، بسیار گستردهتر خواهد بود.
به این فکر کنید که چگونه بسیاری از مردم از اتریوم نه بهعنوان یک ارز، بلکه بهعنوان یک کالای دیجیتال که به شبکه اتریوم قدرت میبخشد، استفاده میکنند. ضمن اینکه از این ارز دیجیتال بهعنوان یک ابزار مبادله برای خریدوفروش توکنهای غیرمثلی هم استفاده میشود. عدهای تصور میکنند که بیت کوین نمیتواند یک ارز رسمی باشد و با وجود تمام این بیاعتناییها، این ارز دیجیتال مدتهاست که در کنار اتریوم بهعنوان یک راه جذب سرمایه جهت پیشفروش توکنها مورد استفاده قرار گرفته است. در چنین شرایطی دلار همواره بهعنوان مرجع قیمتی شفاف یا در برخی از مواقع نسبتاً شفاف، در پسزمنیه حضور داشته است.
از سوی دیگر، هرچه این وضعیت بیشتر ادامه پیدا میکند، افراد بیشتری به بیت کوین، اتریوم یا سایر ارزهای دیجیتال فکر میکنند. تعداد زیادی از طرفداران بیت کوین هستند که دوست دارند به همه یادآوری کنند قیمت بیت کوین در برابر دلار هرچه باشد اهمیتی ندارد و یک بیت کوین همچنان «یک بیت کوین» ارزش دارد. بسیاری بر این باورند که بیت کوین با سازوکار مقاوم در برابر سانسور و عرضه محدودی که دارد میتواند به وثیقه پایه برای سیستم مالی جهانی تبدیل شود و نقشی را شبیه به اوراق خزانهداری ایفا کند.
در دنیای پیش رو، چه دلار بهطور کامل ناپدید شود و چه بهعنوان مرجع قیمتی باقی بماند، توسعه ارزهای دیجیتال نشان میدهد که این سیستم در نهایت میتواند یک واحد محاسبه جهانی باشد. با در نظر گرفتن دو کارکرد دیگر پول، یعنی ابزار مبادله و ذخیره ارزش، آیا دلار باز هم پول خواهد بود؟
پاسخ این است که دلار هرگز پول نبوده، بلکه عنصری از پول و بخشی غالب از سیستم جامعه برای ردیابی نقلوانتقالات دارایی و تسویه بدهیها بوده است. در آینده ممکن است نقش دلار در این سیستم کمرنگتر شود، در حالی که نقش بیت کوین، اتریوم، توکنهای غیرمثلی و سایر داراییهای دیجیتال میتواند پررنگتر از این باشد. با این حال هیچکدام از آنها آنطور که پیش از این تصور میکردیم، پول نخواهند بود.
مقاله سنگینی بود! مثلا من این قسمت رو هرچی خوندم نفهمیدم منظور نویسنده چیه!! «اگر بتوان پروتکلهای با قابلیت همکاری متقابل و پردازش تراکنشها را بهشکل غیرمتمرکز مقیاسپذیرتر کرد، بهطوری که خریداران و فروشندگان داراییهای دیجیتال بتوانند بدون نیاز به اعتماد به واسطهها، بهطور گسترده از مبادلات اتمی (Atomic Swaps) میانزنجیرهای استفاده کنند، چیزی شبیه به یک سیستم جهانی مبادله ارزش دیجیتال طبقهبندیشده، قابلتصور خواهد بود.»
این تنها نشون دهنده اینه که بنده هیچی نمی دونم و راه بسیار درازی در پیش دارم!