اگر به متاورس علاقه دارید، تماشای این ۵ فیلم و سریال را از دست ندهید
امروزه، متاورس اصطلاح رایجی است که هرروز آن را میشنویم. این کلمه که ترکیبی از دو واژه «متا» (Meta) و «ورس» (Verse) است، اولینبار در سال ۱۹۹۲ در رمانی به نام «خرابی برفکی» (Snow Crash) نوشته نیل استفنسون (Neal Stephenson) بهکار رفت. البته نباید فراموش کنیم که تغییر نام شرکت فیسبوک به متا هم بیشازپیش این اصطلاح را بر سر زبانها انداخت.
اگرچه متاورس هنوز در آغاز کار خود است و راهی بسیار طولانی در پیش دارد، فیلمها و سریالها از مدتها پیش هنر جادویی سینما را برای تخیل درباره این مفهوم بهکار گرفتهاند. صنعت سینما بهلطف ذهنهای خلاق کارگردانان و هنرمندان بزرگ، دنیاهای گوناگون و حیرتآوری خلق کرده است.
فیلمها و سریالهای فراوانی در جهان ساخته شدهاند که موضوع محوری یا بخشی از داستان آنها به متاورس مربوط است. در این مقاله، قصد داریم پنج نمونه از موفقترین آثار سینمایی در این عرصه را معرفی کنیم. اگر شما هم مشتاقاید تا نگاهی به آینده جهان و تعامل آن با متاورس بیندازید، پیشنهاد میکنیم تا انتهای مطلب ما را همراهی کنید.
ماتریکس (The Matrix)
ماتریکس بهجرئت یکی از فیلمهای مهم و مشهور در ژانر علمیتخیلی تاریخ سینماست. این فیلم درباره واقعیت مجازی و بخشی از متاورس است؛ البته در این اثر شاهد تمام جنبههای این دنیای متاورسی نیستیم. بااینحال، وقتی از بهترین فیلمهای مربوط به متاورس صحبت میشود، نمیتوان نامی از این مجموعه کلاسیک نبرد. ماتریکس جهانی را ترسیم میکند که در آن انسانها در واقعیتی که بهواسطه هوش مجازی شبیهسازی شده است، گرفتار شدهاند. نام این جهان ماتریکس است.
قهرمان فیلم شخصی به نام نئو (Neo) است که روزها کارش برنامهنویسی است و شبها در نقش هکر ظاهر میشود. نئو در جستوجوهایش متوجه چیزهایی میشود و با شخصی به نام مورفئوسِ (Morpheus) ملاقات میکند؛ البته این شخصیت به یکی از افراد مهم در فیلم تبدیل میشود و درادامه، در جایگاه مربی نئو قرار میگیرد. او در دیدارش با نئو انتخاب میان فهمیدن حقیقت جهان یا ادامه زندگی معمولی را پیشنهاد میدهد. نئو با انتخاب درک جهان حقیقی و با خوردن قرصی قرمزرنگ، درحالیکه در مایعی خاص غوطهور است، داخل دستگاهی به هوش میآید.
او خیلی زود متوجه میشود که تنها نیست و هزاران نفر دیگر داخل دستگاههای مشابهی در اطراف او هستند. نئو درمییابد جهانی که او تاکنون در آن زندگی میکرده، واقعی نیست؛ بلکه سیستم تعاملی شبیهسازیشده است. در جهان واقعی، رباتهای ساخته دست انسان که انرژی خود را از خورشید میگیرند، درصدد تسلط بر آفرینندگان خود برآمدهاند. انسانها هم برای مقابله با آنها آسمان را تیره کردهاند تا رباتها را از منبع انرژی بیپایان خورشید محروم کنند. درمقابل، رباتهای یاغی نیز تلاش میکنند از انسانها بهعنوان منبع انرژی استفاده کنند.
جهان ماتریکس را میتوان کابوسی واقعی دانست؛ چراکه از یک سو ما را در این توهم میبرد که متاورس تنها واقعیت موجود است و از سوی دیگر ما را درمقابل شورش ماشینها قرار میدهد. اگر همان فناوریای که متاورس را برای ما ایجاد کرده است، باعث آگاهی و قدرتگرفتن رباتها شود، چه بر سر انسانها خواهد آمد؟ این ترسی است که دیر یا زود باید با آن روبهرو شویم. اولین قسمت ماتریکس در سال ۱۹۹۹ روی پرده رفت. موفقیت این فیلم باعث شد که سه قسمت دیگر نیز از آن ساخته شود. بارگذاری مجدد ماتریکس (۲۰۰۳) و انقلابهای ماتریکس (۲۰۰۳) و رستاخیزهای ماتریکس (۲۰۲۱) سه بخش دیگر از این مجموعه بودند که در سالهای بعد ساخته و اکران شدند.
بازیکن شماره یک آماده (Ready Player One)
استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) در سال ۲۰۱۸ فیلم بازیکن شماره یک آماده را ساخت. این فیلم نمونهای تمامعیار از متاورس را بهنمایش میگذارد. در ماتریکس، انسانها به زندگی در واقعیت مجازی وادار شده بودند؛ اما در بازیکن شماره یک آماده اینطور نیست. در این فیلم، انسانها به انتخاب خود وارد متاورس میشوند.
داستان بازیکن شماره یک آماده در سال ۲۰۴۵ روی میدهد؛ زمانیکه آلودگی و انفجارِ جمعیت کره زمین را به نابودی کشانده است و شهرها به زاغهنشینهایی تبدیل شدهاند که تنها فکر ساکنان آن بقاست. در چنین وضعیتی، مردم به جهانی مجازی به نام اویسیس (OASIS) پناه میبرند. این جهان مجازی بیکران را شخصی به نام جیمز هالیدی ساخته که اکنون مُرده است؛ اما آواتار دیجیتال او همچنان در این متاورس حضور دارد و با هدف یافتن وارثی برای کنترل این متاورس با دیگران ارتباط برقرار میکند.
هالیدی کلید رهبری اویسیس را در جایی مخفی کرده است و هرکسی که آن را بیابد، وارث این جهان خواهد بود. در این متاورس گروههای سازمانیافته تا افراد عادی مانند جوانی با نام وید واتس (Wade Watts) که ازقضا قهرمان فیلم است، برای یافتن این کلید رقابت میکنند. مردم ازطریق دستگاهی خاص و هدست وارد این متاورس میشوند و در آن به هر شکلی که دلشان بخواهد، ظاهر میشوند و آزاد هستند که هر کاری دوست دارند، انجام دهند. همین ویژگیها باعث شد تا بیننده با این فیلم آیندهنگر همذاتپنداری کند و بتواند درک خوبی از متاورس در آن بهدست بیاورد.
رالف خرابکار (Wreck-It Ralph)
تا حالا فکر کردهاید که غیر از دویدن و پریدن و تیراندازیکردن، چه کارهایی از شخصیتهای بازیهای کامپیوتری برمیآید؟ انیمیشن رالف خرابکار که شرکت دیزنی آن را در سال ۲۰۱۲ ساخته است، در دنیای بازی ویدئویی اتفاق میافتد. در این فیلم، با انسانهایی که وارد متاورس میشوند، طرف نیستیم؛ بلکه با شخصیتهایی خیالی در متاورس روبهرو هستیم که تلاش میکنند به دنیای واقعی نفوذ کنند.
رالف (Ralph) شخصیت شرور بازی است که دیگر از خرابکاری خسته شده است و میخواهد موجود خوبی باشد. تلاش او برای قهرمانشدن به خرابی بازی او میانجامد. رالف این قدرت را دارد که در سراسر اینترنت سفر کند و از یک بازی به بازی دیگر برود. شبها که دستگاههای بازی خاموش میشوند، شخصیتها با رقبای خود و شخصیتهای بازیهای دیگر ارتباط برقرار میکنند. این کار امکان بههمپیوستگی در جهانهای متاورس را نشان میدهد.
بااینحال، مشکل رالف این است که هیچکسی از بدها خوشش نمیآید. مردم عاشق قهرمانها هستند؛ پس وقتی اولین بازی تیراندازی شخص اول از راه میرسد، رالف فکر میکند که بلیت خوشبختی و قهرمانی خود را یافته است. وقتی رالف با هدف قهرمانی وارد این بازی میشود، دشمنی خوفناک را از بند آزاد میکند که موجودیت همه بازیها را تهدید میکند.
هنر شمشیرزنی آنلاین (Sword Art Online)
سریال انیمه هنر شمشیرزنی آنلاین جهانی را بهتصویر میکشد که بیشتر مردم آن در بازی آنلاین چندنفره گسترده (MMO) غرق شدهاند. بازیکنان با استفاده از کلاهی که به اعصاب گردن آنها متصل میشود، وارد بازی میشوند. این کلاه همه حواس پنجگانه درون این متاورس را به بازیکنان منتقل میکند و آنها میتوانند شخصیت خود را در داخل بازی با ذهن خود کنترل کنند.
پس از آزمایش نسخه بتای بازی، وقتی همه بازیکنان وارد بازی اصلی میشوند، ناگهان درمییابند که هیچ گزینهای برای خروج وجود ندارد. سازنده بازی به آنان اطلاع میدهد که برای خروج از بازی باید همه ۱۰۰ مرحله این جهان آنلاین موسوم به آینکارد (Aincard) را رد کنند. کابوس اصلی برای بازیکنان این است که اگر در بازی کشته شوند، در واقعیت نیز کلاه مخصوص سیگنالی به مغزشان میفرستد که باعث مرگ آنان میشود. حتی اگر کسی در میان بازی کلاه را از سر خود بردارد، بازهم کشته میشود. پس بازیکنان میفهمند که هیچ راهی بهجز تمامکردن بازی ندارند.
سریال انیمه هنر شمشیرزنی آنلاین ارجاعی سرگرمکننده و درعینحال غیرعادی به نحوه برخورد جامعه با متاورس و ابعاد گوناگون آن است. این سریال نشان میدهد که بازی آنلاین فقط بیماری اجتماعی یا راهی برای فرار از زندگی واقعی نیست؛ بلکه راهی برای کشف جنبههای دیگر زندگی ورای محدودیتهای جهان واقعی است.
آپلود (Upload)
بسیاری از فیلمها و سریالهای علمیتخیلی درباره آینده دور هستند؛ اما درباره آپلود اینطور نیست. سریال آپلود در سال ۲۰۲۰ ساخته شده است و داستان آن در سال ۲۰۳۳ اتفاق میافتد. در این فیلم، افراد در حال مرگ میتوانند ضمیر خودآگاهشان را در دنیایی مجازی آپلود کنند و در آنجا به زندگی ابدی ادامه دهند. درواقع، این دنیای مجازی متاورسی است که زندگی پس از مرگ را برای انسان ممکن کرده است.
متاورسِ سریال آپلود شباهتی ساختاری با دنیای واقعی ما دارد و آنهم شکاف طبقاتی است. کسانی که پول بیشتری دارند، میتوانند خودآگاهشان را به متاورسی منتقل کنند که بهشت برین است و در آن هر کاری که بخواهند، انجام دهند و با هرکسی، مُرده یا زنده، ارتباط برقرار کنند؛ اما افراد کمبضاعت و فقیر راهی متاورسی میشوند که امکانات چندانی ندارد و آزادیهای ساکنان آن نیز محدود است.
قهرمان آپلود برنامهنویسی به نام ناتان است که نامزد ثروتمندش خودآگاه او را پیش از مرگش آپلود میکند. ناتان پس از مرگ خود را در بهشت مجازی باشکوهی مییابد که لیک ویو (Lake View) نام دارد. در این بهشت مجازی، زنی به نام نورا دستیار ناتان است و تا زمان سازگاری ناتان با دنیای جدید، او را همراهی میکند. آپلود در دو فصل ۱۰ و ۷قسمتی ساخته و منتشر شد.
جمعبندی
پنج فیلم و سریالی که در این مطلب معرفی شد، نوآوریها و قابلیتها و شکلهای مختلف احتمالی متاورس را بهتصویر کشیدهاند. در این آثار، میبینیم که متاورس چه تغییراتی را میتواند در زندگی انسان ایجاد کند و چه خطرها و فرصتهایی را برای نوع بشر بهدنبال دارد.
صنعت فیلم و سینما همیشه در پیشبینی نوع زندگی بشر و فناوریهای آینده پیشرو بوده است. بسیاری از فناوریهایی که امروز داریم، دهها سال پیش در فیلمهای سینمایی و سریالهای آیندهنگر و علمیتخیلی پیشبینی شدهاند. درباره متاورس هم همینگونه است و حتی سالها پیش از آنکه این فناوری ایجاد شود، نمونههایی تخیلی از آن با ذهن خلاق هنرمندان و سینماگران ساخته شده بود.
بسیاری از غولهای فناوری مانند متا و مایکروسافت از هماکنون برای ساخت متاورس ویژه خود خیز برداشتهاند. هیچکس نمیداند آینده انسان و فناوریهای ساختهشده بهدست او چگونه خواهد بود؛ اما این فیلمها میتوانند طرحی کلی از آینده را ترسیم کنند تا جامعه بتواند پیش از ظهور نمونههای جدی متاورس درک منطقی و بهتری از ابعاد آن داشته باشد.
سلام وقت بخیر
فیلمی هست با عنوان Free Guy که به وضوع به دو مسئله هوش مصنوعی و دنیای متاورس اشاره کرده و نحوه کار کرد متاورس + هوش مصنوعی رو نمایش داده. با توجه به مقاله خوبی که در این زمینه نوشتین احساس کردم که جای این فیلم خیلی خالیه! پیشنهاد میکنم که حتما نویسنده و کاربران ببیننش، با این دید که دنیای متاورس از دید کاربر با اون چیزی که در واقعیت وجود داره و کد منبع داره اونو اجرا میکنه میتونه متفاوت باشه تا جایی که اون هوش مصنوعی آگاه نشه!
در دنیای متاورس با توجه به پیشرفتی که داره رخ میده، افراد بیشتر پشت سیستمهای خودشون قرار میگیرن و بیشتر کارهای خودشون رو از راه دور انجام میدن! این مسئله نشون میده که نحوه انجام کارها تغییر خواهد کرد و شرکتهای بزرگ دیگه به حالتی که الان وجود دارن و فعالیت میکنند وجود نخواهند داشت. مردم میتونن به راحتی از خونه با تکنولوژیهای که درآینده میاد به هرجایی که میخوان مراجعه کنن و کارهاشون رو انجام بدن! بخش کوچکی از متاورس بحث NFTها و خریدهای مجازیه اما مسئله در آینده بسیار نزدیک ماهیت واقعی خودشو نوشن میده!
کاش میتونستم یک مقاله در این مورد و حواشی اون تو سایت شما منتشر کنم!(البته چالش برانگیز)