از هایپ نترسید ! چرا ۲۰,۰۰۰ دلار ارزش واقعی بیت کوین نیست ؟
به چندی از مثالهای چند روز اخیر در مورد تیترهای خبرگزاری های معتبر اقتصادی دقت کنید:
بیت کوین بالاخره به قیمت ده هزار دلار رسید. – اکونومیست در 28 نوامبر 2017
بیت کوین از قیمت شگفت آور ده هزار دلار عبور کرد. – سی ان بی سی، در ۲۸ نوامبر 2017
بیت کوین به قیمتی بیش از یازده هزار دلار رسید. – گاردین در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۷
هنوز جوهر اخبار رسیدن قیمت بیت کوین به 10,000 دلار خشک نشده بود که رسانه از قیمت ده هزار و پانصد دلاری آن صحبت میکردند و در حالی که خبر ۱۰,۵۰۰ دلاری آن را مینوشتند، قیمت بیت کوین به یازده هزار دلار رسید. زمانی که خبر «یازده هزاردلار» را منتشر کردند، قیمت به ۹,۰۰۰ دلار کاهش یافت و وقتی در حال نوشتن آخرین کلمات خبری با مضمون: «بیت کوین در حال سقوط!»، بودند ،قیمت آن دوباره به بالای ۱۱,۰۰۰ دلار بازگشت.
اتفاقی خارق العاده! اما قابل پیشبنی هم بود.
این قبیل اتفاقات را در سال 2013 هم دیده بودیم، جایی که مانورهای رسانهای به دلیل رسیدن بیت کوین به مرز 1000 دلار به اوج خود رسیده بود. در ژانویه همان سال بیت کوینی که با قیمت هر واحد 15 دلار معامله میشد، در آوریل به ۲۵۶ دلار رسید ولی پس از مدت کوتاهی دوباره به قیمت 50 دلار برگشت. با رسیدن نوامبر تا مرز 1000 دلار پیش رفت و با رکورد 1242 دلار در سایت Mt.Gox به بیشتری میزان خود رسید. در آن سال تقریباً قیمت بیت کوین صدبرابر شد که از رشد قیمت ۲۰۱۷ هم که حدود ۱۰ برابر رشد داشت، بزرگتر بود.
نکته جالب در این میان شباهت میان نمودارهای آن زمان با حالاست؛ با این تفاوت که حالا یک صفر دیگر به قیمت آن اضافه شده است.
رسانهها نیز به فراگیر شدن این اخبار دامن زدند چرا که مردم با دیدن این قبیل اخبار به وجد میآمدند. داستانهایی از افرادی که پنج هزار بیت کوین را در هارد خود پیدا میکنند که در سال 2009، تنها بیست و پنج دلار خرجشان کرده بودند یا داستانی از فردی که 7500 بیت کوین خود را گم کرده و برای آن مکانهای احتمالی پیشنها داده بودند. یا حتی فردی که برای یک پیتزا ده هزار بیت کوین پرداخت میکند. تمام این ها مثالهایی از این مانورهای تبلیغاتی حول افزایش قیمت بیت کوین بودند.
روی دیگر سکه
مردم عاشق بالا رفتن قیمت همه چیزها هستند، ولی چیزی که قیمتش بالا میرود، حتماً پایین خواهد آمد. بیت کوین نیز این قاعده مستثنی نیست. تاریخ نشان از سه حباب بزرگ در قیمت بیت کوین دارد و در این میان تعداد بسیار زیادی نابسامانی در قیمت قابل مشاهده است. بیست تا سی درصد کاهش یا افزایش قیمت در یک روز، برای بیت کوین چیز جدیدی نیست، اما این مسئله برای بسیاری از مردم ترسناک است.
برای مثال، بیت کوین در یک روز بیت کوین با قیمت یازده و نیم هزار دلار معامله میشد ولی طی شب، این قیمت با افت 20 درصدی به 9.6 هزار دلار رسید.این تنها باری نبود که بیت کوین، چنین کاهشهایی را تجربه میکرد؛ طی ۷۲ ساعت این ارز از 260 دلار به چیزی در حدود 50 دلار سقوط کرد. اتفاقی که بسیاری آن را پایان کار بیت کوین می دانستند.
در مثالی دیگر، قیمت بیت کوین از 330 دلار به ۱۸۰ دلار سقوط کرد. این کاهش قیمت در نمودار زیر به خوبی محسوس است.
یا در یک کاهش قیمت دیگر، قیمت آن از 600 دلار به ۲۵۰ دلار رسید. اینجاست که مردم میپرسند آیا پایانی بر این اتفاقات وجود دارد؟ حتی تعدادی از طرفداران دو آتشه و تعصبی بیت کوین هم شک کرده بودند و بسیاری از مردم بیت کوینهای خود را فروختند.
پس جای تعجب نیست که بیت کوین فقط رشد قیمت را تجربه نمیکند. اگر نمودارهای خطی قیمت را نگاه کنید، خواهید فهمید که سقوطهای قابل توجهی در این میان وجود دارد و هیچ گاه بیت کوین برای 12 ماه پشت سر هم دچار افزایش نشده است.
با این حال کمی به نمودار لگاریتمی پایین نگاهی بیاندازید :
نمودارهای لگاریتمی در اندازه گیری میزان کارایی در طولانی مدت نسبت به نمودارهای خطی بهتر عمل میکنند. در نمودار خطی جهشی از 1 به ۳۰ نسبت به جهشی از صد تا دویست، بسیار کوچکتر نمایش داده میشود، در اینجا صحبت در مورد 3000 درصد افزایش نسبت به صد درصد افزایش است. از همین رو نمودارهای لگاریتمی با حل این مشکل عملکرد بهتری دارند.
با مشاهده جدول قیمت بیت کوین از بدو اختراع تا به اینجا، میتوان دید که به طور کلی این ارز با افزایش قابل توجهی مواجه بوده و در عین حال کاهشهای زیادی را نیز تجربه کرده است. کاملاً قابل مشاهده است که فراز و نشیبهای بخشهای ابتدایی بیت کوین بسیار بیشتر از زمان حال است.
سه بار در طول تاریخ نمودارهای قیمتی بیت کوین سهمی شده است. سهمی شدن یعنی، بالا رفتن تقریباً عمودی در نمودار. این قبیل افزایشهای عمودی در یک نمودار تنها در صورتی قابل رویت است که افزایش قیمت بسیار بسیار بالا باشد. این حالت یکبار در سال ۲۰۱۱ و دوباره در سال ۲۰۱۳ اتفاق افتاد. در هر دو سال، قیمت بیت کوین صد برابر شده.
در سال 2017 هم به وضوح میتوان دید که افزایش قیمت از 1000 به ۱۱,۰۰۰ دلار سهمی شدن زیادی را به دنبال نداشته است. به منظور رویت سهمی شدن باید قیمت بیت کوین به سرعت به صد هزار دلار برسد. هنوز به آنجا نرسیدهایم و در حقیقت راه بسیار طولانیای در پیش روست.
چرخه هایپ بیت کوین
یکی از نکات منحصر به فرد در مورد بیت کوین چرخههای موجود در مورد آن است. اول،یک ذخیره نسبی و آرام توسط افرادی است که تکنولوژی آنرا میشناسند و هنگامی که به عنوان یک چیز کم ارزش در میان مردم شناخته میشود، آنرا میخرند. این مرحله بعد از سقوط قیمت شکل میگیرد. سپس به مرحلهای میرسد که رسانهها روی آن مانور میدهند. سپس مرحله فرا میرسد که همه مردم حتی مادربزرگ شما در خرید بیت کوین صحبت میکنند.
در نهایت، با رسیدن به بالاترین قیمت، حباب میترکد و قیمت کاهش مییابد. سپس دوباره چرخه شکل میگیرد ولی این بار با قیمت پایهای بیشتر و کاربرانی بالاتر. و دوباره همین چرخه ادامه مییابد.
توجه بیش از اندازه به قیمت در عین بی توجهی به ارزش
قیمت با ارزش مساوی نیست. به عنوان مثال، قیمت آب بسیار ارزان است، ولی این ماده ارزش بسیار بالایی دارد. بدون آب خواهیم مرد. اگر آب به ناگهان نایاب شود، قیمت آن سر به فلک خواهد زد.
در هنگام حمله وحشیهایی که بویی از انسانیت نبرده اند، یا جنگهای هستهای، به طور قطع قیمت آب از طلا بیشتر خواهد شد. امروزه نیز، در بسیاری از مکانها قیمت یک بطری آب از یک لیتر گازوئیل گرانتر است، همین واقعیت در دو دهه پیش، از جمله مسخرهترین موضوعات به شما میرفت. بازار همیشه حول محور قیمت میچرخد ولی ارزش یک چیز ورای قیمت آن است.
ارزش بیت کوین نیز درست به مانند مثال بالا، جدای از نرخ تبادل آن است.
وقتی که بیت کوین قیمت بالغ بر صفر دلار داشت، در واقع یک مسئله مشکل رایانهای را بانام «مسئله بیزانسی»، حل کرده بود. این مسئله بیش از سی سال بدون راه حل باقی مانده بود.
در این مسئله چگونگی رسیدن به توافقی میان طرفین در یک شبکه اطلاعاتی نا امن،مورد بحث قرار میگرفت. آن زمان با وجود قیمت صفر، ارزش صفر نبوده.
بسیاری از مردم ازرهای الکترونیکی را قبول ندارند چرا که آنرا یک آرمان واهی تلقی میکنندو دلیل آن نیز شکست خوردن بسیاری از شرکتهای مرتبط در دهه 90 میلادی بود. امیدوارم که دیدن اینکه تنها دلیل آن کنترل مرکزی ذات آن سیستمها بوده، برای همه وجود داشته باشد. فکر میکنم این اولین بار است که ما سیستمی غیر متمرکز و نا مبتنی بر اصل اعتماد را مورد آزمایش قرار میدهیم. ساتوشی ناکاموتو سال ۲۰۰۹
به لطف بیت کوین، دیگر نیازی به واسطه برای انجام تراکنشهای خود نداریم و از همین رو باعث حذف محدودیتهای اعتمادی شدیم. میتوانیم هر مقدار ارزشی را توسط اینترنت و بدون کسب هیچ گونه تائیدیه ای از هیچ مرجع ای انتقال دهیم. به جای اینکه مثل چند سال پیش برای ارسال نامه به دفتر پستی مراجعه میکردیم، یا برای تلفن زدن به کسی از اپراتور مربوطه درخواست تماس میکردیم یا حتی دست به دامن یک انتشارات برای دریافت اجازه خواندن داستان یا ایدههایش میشدیم، امروزه اینترنت بستر انتقال اطلاعات ماست و این کارها را برای ما انجام میدهد.
بیت کوین نیز امروز همین کار را انجام میدهد و دیگر لازم نیست تا برای انتقال مبالغ خود از کسی اجازه بگیریم، حالا به صورت جهانی و آنی میتوانیم این کارها را انجام دهیم. درست مانند پولهای کاغذی که استفاده میکنیم، ارزش از کاغذ مورد استفاده نمی آید ، بلکه این پشتوانه دولتی است که به آن بها میدهد، در مورد بیت کوین نیز این، بستری و شبکه آن است که اجازه میدهد تا این تبادلات صورت پذیرد.
قیمت بیت کوین کم اهمیتترین بخش آن است. ارزش بیت کوین در توانایی آن برای انجام کاری است که برایش تعریف شده و این کار را هم به بهترین شکل ممکن صورت میدهد. وقتی که واقعاً تکنولوژی پشت آن و نحوه کارکرد آنرا فهمیدید، آنگاه است که به ارزش واقعی آن پی خواهید برد.
رنسانسی در ارزهای دیجیتالی، انقلابی در اقتصاد
بیشتر از سیصد میلیارد دلار، ارزش کل بازار ارزهای دیجیتالی در دنیاست و 165 میلیون دلار آن سهم بیت کوین است. این رقم خود نشان دهنده اثراتی است که بیت کوین میتواند با خود به همراه داشته باشد. به دلیل تکنولوژی بیت کوین، هر کسی در جای دنیایی میتواند پول ایجاد کرده و آنها را تبادل کند و در این میان خبری هم از انحصار پادشاهان و اشرافزادگان نیست.
مطبوعات کاغذی نیز دقیقاً، نقش ایجاد کننده و تبادل کننده اطلاعات را بر عهده داشتند که در نهایت به رنسانسی در صنعت انجامید.
در واقع همین موضوع باعث برگشت به روح و هدف اصلی ایجاد پول شد. ثروتهای بی شماری درست در مقابل چشمان ما در حال ساخته شدن هستند ولی به قدری سریع پیش میروند که بیشتر مردم آنها را نادیده میگیرند.
وقتی که جوانتر بودم را یادم می آید، عاشق خواندن رکوردهای گینس بودم، یکی از جذبترین بخشها هم برای من، خواندن داستانهای پولدارترین انسانهای روی کره خاکی بود. اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود، سلطان برونئی با تاج و تخت طلایی، ۲۰۰ فراری و رولز رویسی با پلاک طلایی در صدر این فهرست قرار داشت.
کمی بعد و در اواخر دهه نود و اوایل هزاره جدید، ناگهان «بیل گیتس» و تعدادی دیگر ازخورههای اینترنتی بودند که به صدر فهرست راه یافتند. ولی چطور؟ چطور این آدمها با نوشتن یک سری از برنامههای رایانهای، با پوشیدن کتانی و کار کردن توی گاراژهای پشتخانهشان توانستند از سلطان و تاج و تخت طلایش ثروتمندتر شوند؟
چه اتفاقی در این میان افتاد؟
به این دلیل که ارزش بیشتری در شبکه جهانی اینترنت وجود داشت که به مردم اجازه ذخیره، تبادل و انتقال اطلاعات را میداد، تا سنگهایی زرد رنگ و سوختهایی فسیلی از زیر زمین.
دقیقاً همین اتفاقات هم برای ارزهای دیجیتالی در حال رخ دادن است.
ناگهان، تعدادی از همین خورههای رایانهای، شروع به کارهای بی وقفه بر چیزی کردند که امروزه ما از آن به عنوان شبکه بیت کوین یاد میکنیم، و این کار داوطلبانه، سالها بعد به چیزی تبدیل شد که به نوعی از آنها قدردانی شود. تاجرانی که آن زمان به پروژه ایمان داشتندو مبالغ کمی را روی آن سرمایه گذاری کردند و آنهایی که وقتهای بسیاری در سخت آن صرف کردند، حالا شاهد هزار تا سی هزار درصد در افزایش سرمایههای خود در ارزهای دیجیتالیاند.
طرفداران این دسته از تکنولوژیها، حالا در حال باز کردن راه برای نسل جدیدی از اپلیکیشن های اقتصادیاند که در حال راهنمایی میلیاردها کاربر جدید به سمت اینترنتاند. و بیلیونها انسان دیگر نیز پا در این راه خواهند گذاشت. ایجاد ثروت کار بسیار خوبی است، ولی لزوماً تمرکز بر روی این موضوع کار بدی نیست.
چگونگی کسب این ثروت مهم است. بیت کوین پولی است کاملاً پاک. بدون هیچ تهدید یا اجبار، بدون هیچ برتری غیر منصفانه، بدون هیچ سو استفاده از قدرت و بدون هیچ سو استفاده از نیروی کار انسانی و فیزیکی. دلالهایی که سالها کارشان بازرگانی و تبادل اجناس بوده، نمیتوانند درک کنند، چطور این افراد با سرمایه گذاری و ریسک در مراحل اولیه توانستند این حجم از ثروت را بهدست آورند. از همین رو، من هم میتوانم احساس آن سلطانی که روی تخت طلا تکیه زده را درک کنم که با خود ایده این طرفداران رایانهای را مسخره میکند.
بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی، باعث استقلال اقتصادی بسیاری از مردم خواهند شد و این بسیار خوب است. میلیونها نفر از مردم هیچگاه به سرمایه دسترسی نداشتهاند حالامیتوانند چیزی را بسازند و اهدافشان را دنبال کنند و در نهایت به جامعه انسانی به عنوان یک کل خدمت کنند.
از یکی از توسعهدهندگان اصلی بیت کوین پرسیدند: «اگر که داوطلبانه بر روی بیت کوین کار میکنید، چه کسی به شما حقوق میدهد؟» چرا این کار رو میکنید؟» پاسخ او این چنین بود: «بیت کوین به من حقوق می دهد، من هم با وقتی که روی بیت کوین می گذارم، این پول را به او بر می گردانم.»
جدایی سپرده و دولت
بیت کوین حالا، در رده ششم با ارزشترین ارزهای گردشی دنیا را در اختیار دارد و توانسته طی هشت سال و تنها با مورد استفاده قرار گرفتن توسط یک صدم جمعیت جهان به این جایگاه برسد. از همین رو میتوانیم، شاهد یکی از بزرگترین حبابهای اقتصادی در تمام طول تاریخ باشیم. با این حال در یک طرف دیگر سکه، میتوانیم شاهد چیزی به واقع خارقالعاده باشیم که درست جلوی چشمانمان در حال وقوع است و ما از آن بی خبریم؛ بازگشت جدایی سپرده و دولت.
مردم بی صبرانه منتظر سهیم شدن در کارهای اقتصادیاند؛ کاری که تا چندی پیش در انحصار، شرکتهای خصوصی، انسانهای قدرتمند و ثروتمند، کارگزاران بورس و دلالها ومؤسسات بود. در این میان افراد بسیاری از آزادی و طبیعت آزاد اقتصاد مبتنی بر بلاک چین محدود بودند. افرادی که در سیستم فعلی توانایی خرید را نداشتند، همان افرادی که نمیتوانست از سد دریافت جوازهای آن بگذرند. همین افراد بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی را به عنوان گزینهای آزاد برای سهیم شدن در سیستم اقتصادی جهانی میبینند.
آنها پولهایی که سخت بهدست آوردهاند را با وجود ریسکهای احتمالی سرمایه گذاری میکنند و امید دارند تا این پولهایی که از راه درست به دست آمده روزی به آنها کمک کنند. و اینگونه هم خواهد بود. زنان و مردان از تمام اقشار، از فیلیپین گرفته تا قزاقستان، در حالیاد گرفتن نحوه کارکرد بلاک چین و ارزهای دیجیتالی هستند، روی آنها وقت میگذارند، به دنبال کار کردن در آنها و پول در آوردن هستند و در پایان نیز این چرخه را با تربیت افراد دیگر کامل میکنند.
فرزندانی که از سال 2009 به بعد به دنیا خواهند آمد، در دنیایی ارزهای دیجیتالی زندگی خواهند کرد که در آن این ارزها به یک چیز طبیعی تبدیل شدهاند. آن ها هیچ گاه نیاز به سه تاپنج روز کاری را برای انجام تراکنشها یا صبر کردن در صف بانک یا پرداخت ده درصد به عنوان کارمزد انتقال را درک نخواهند کرد. شاید این حقایق را خوب بدانید ولی به یاد داشته باشید که بسیاری از افراد اینترنت را هم یک مد زودگذر مینامیدند. حالا اما، ما دیگر آنلاین نمیشویم، بلکه آنلاین زندگی میکنیم.
تکنولوژیهای فردا مانند، علم رباتیک، هوش مصنوعی، ماشینهای مستقل و اینترنت اشیا،هیچ گاه از کارتهای اعتباری استفاده نمیکنند. بلکه از تکنولوژی بلاک چین، ارزهایدیجیتالی و به ویژه بیت کوین استفاده خواهند کرد.
آیا بازار ارزهای دیجیتالی در این میان سقوط خواهد کرد؟ اینطور به نظر میرسد. درستهمانطور که حباب دات کام، باعث از بین رفتن سرمایههایی بالغ بر شش تریلیون دلار در سال 2000 شد. بیت کوین و ارزهای دیجیتالی دیگر نیز به سرنوشتی مشابه دچار خواهند شد و از همین چرخه پیروی میکنند. این حبابها تفاوت میان پشتیبانهای واقعی و افرادی که تنها به دنبال به جیب زدن پول هستند را مشخص میکنند. نکته مهم در کالبد اینتکنولوژی است و همیشه هم آنجا خواهد ماند.
آینده پول
«اعتماد واقعی، اطمینان از درست گفتن نیست، بلکه نترسیدن از اشتباه گفتن است.»
پس چه اتفاقی خواهد افتاد؟ محبوبیت بالا و رو به رشد بیت کوین، وقتی منطقی خواهد شد که تکنولوژی پشت آن را درک کنید. به علاوه، هزاران هزار انسان، در حال کار شبانه روزی و باجاناند تا این چرخه را سر پا نگه دارند، از شبکه محافظت کنند، آنرا بسازند و جزوی از آن باشند.
در میان شما نیز نیرویی غیر قابل انکار از خلاقیت دارید که میتوانید به وسیله آن انقلاب جدیدی در سیستمهای پولی ایجاد کنید. ولی در جواب آن سؤال باید گفت که هیچ کس نمیتواند آینده را پیش بینی کند.
اینها فقط احتمالاتی هستند که من و دیگران بیان کردهاند. گفتن اینکه سرانجام تمام این موضوعات چه خواهد شد، احمقانه است. به خاطر همین است که کارها هیچ وقت تمامنمیشوند، به خاطر همین است که به جای هدایت شدن توسط آن، این ما هستیم که آنرا هدایت میکنیم. در همین حین که در حال نوشتن این مطلب برای شما هستم، نیروهای تقویتیای که بیت کوین، بنیان گذار ایجاد آن بوده در حال ایجاد پارادایم هایی هستند که بهوسیله آن بتوانیم ارزشها را به دیگران انتقال دهیم. پولهای آینده، قطعاً در دستان کاربران آنها خواهد بود، مردم، اشخاص و نه در دستان قدرتی که آنرا ایجاد کرده.
در واقع پول، نوعی ابزار بیان است. پیامی است حامل ارزش. به دلیلپروتکل بیت کوین، بالاخره توانستیم تا از قدرت کانالهای ارتباطی استفاده کنیم. از اینترنت، به برای تبادل ارزشهای در هر جایی، به هر کسی و در هر زمانی بدون اجازه ازهیچ کسی؛ آزادانه. ما در آیندهای زندگی خواهیم کرد که در آن بیت کوین، پول را از بین برده
یه نکته جالبش این بود که گفته فعلا فقط 1 درصد دنیا از دانش و توانایی های بلاک چین و ارزهای دیجیتالی با خبر هستند. و حالا خودتون تصور کنید که اگه 50 درصد بشه چی میشه!!