شوخی شوخی جدی میشود؛ دوج کوین و معنای جدید پول
ارز دیجیتال دوج کوین (Dogecoin) و الگوی رفتاری طرفداران آن در شبکههای اجتماعی به پدیدهای عجیب شده و توجه بسیاری از کارشناسان را به خود جلب کرده است. رفتار این ارز و طرفدارانش را گذشته از تأثیری که بر تحولات درونی بازار ارزهای دیجیتال دارند، میتوان از نگاهی بیرونی نیز مورد بررسی قرار داد.
مایکل جی کیسی (Michael J. Casey)، مدیر ارشد محتوای وبسایت کوین دسک (CoinDesk)، در مقالهای که اخیراً منتشر کرده است، نگاهی به نقش دوج کوین (DOGE) در تحول مفهوم پول داشته است. او معتقد است برای بازاندیشی درباره پول، هیچ روایتی مهمتر از داستانی نیست که دوج کوین خلق کرده است. مقاله کیسی را در زیر میخوانیم.
جالب است در هفتهای که برای بازارها بد بود، خبری که بیشتر موردتوجه رسانههای جریان اصلی قرار گرفت، نه افت چشمگیر ۲۴ درصدی بیت کوین (BTC)، بلکه صعود تماشایی دوج کوین در اواسط هفته گذشته بود. مقاله من در این هفته این موضوع را بررسی میکند که چرا این پدیده در حالی که به معنای واقعی کلمه بر یک مفهوم شوخی بنا شده، چیزی نیست که بخواهیم به آن بخندیم. نفوذ شگفتآور ارتش دوج کوین درباره بازآرایی قدرت در عصر دیجیتال حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
عصر دوج
بخشی از درون من نگران بود که با نوشتن این مقاله تسلیم وسوسهام شده باشم.
نگرانی قابلدرکی در اتاق خبر کوین دسک وجود دارد مبنی بر اینکه پوشش اخبار دوج کوین ممکن است طوری جلوه کند که گویی ما جذب آسان کلیکهای طرفداران آن را به خطر تشویق سرمایهگذاری در سکهای که هیچ مزیت فنی ذاتی ندارد، ترجیح میدهیم.
در این میان، یک نوشته عالی از مکس رید (Max Read) در مورد آینده پول خواندم که هفته گذشته منتشر شده بود. این نوشته، الهامبخش تصویر جلد جالب مجله نیویورک بود که پرسشی را درباره توکنهای غیرمثلی (NFT) مطرح میکرد. آن موقع بود که دریافتم در حال حاضر هیچ روایتی درباره بازاندیشی ایجاد پول مهمتر از رشد دیوانهوار قیمت دوج کوین نیست.
جنون دوج کوین فقط ظاهری احمقانه ندارد، بلکه واقعاً احمقانه است؛ شاهد آن نیز تلاش ناکام جامعه دوج کوین در هفته گذشته برای افزایش قیمت آن تا ۰.۶۹ دلار در روز سه شنبه بود. جامعه دوج کوین تصمیم گرفتند بهافتخار یک جوک قدیمی به تاریخ ۲۰ آوریل ۱۹۶۹ که طبق آن این روز بهعنوان «روز ملی حشیش» نامگذاری میشد، قصد داشتند قیمت دوج کوین را فقط با خرید مصنوعی به ۶۹ سنت برسانند. با تمام این حرکات احمقانه، پای پول واقعی و جدی در میان است.
از این نظر، صعود طوفانی دوج کوین لحظه مهمی از تاریخ بشر را در خود دارد. «روایت» سنتی جامعه از پول در حال فروریختن است و مفاهیم جدید و پیچیدهای مانند اسپک (شرکتِ هدفمندِ خریدار – SPAC) و توکن غیرمثلی (NFT) در حال شکوفایی هستند و بازی و سرگرمی و خرید تودهای میتواند بازارها را تحت سیطره خود درآورد.
شرکت هدفمند خریدار (special-purpose acquisition company) بهنوعی یک شرکت کاغذی است که در بازار بورس فهرست میشود، فقط برای اینکه یک شرکت خصوصی را خریداری کند.
دوج بخشی از رقابتی شدید برای معنا در دنیای پول است. این ارز دیجیتال شاهدی بر جابهجایی قدرت در قرن بیستویکم است که با دو بحران مالی مجزا و ظهور شبکههای اجتماعی شدت یافته است.
پایان روایت
ما با این ایده شروع میکنیم که پول یک روایت است.
خوانندگان آشنا میدانند که من طرفدار یووال نوح هراری (Yuval Noah Harari) هستم. او در کتاب پرفروش خود «انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر» استدلال میکند که تمدن بشری بر توانایی ما در گردآمدن پیرامون مفاهیمی بنا شده که تخیلی است، اما بهصورت مشترک موردپذیرش قرار گرفته است.
هراری «شرکت» و «دولت- ملت» را بهعنوان نمونههایی از این ایدههای برساخته دانسته است که به همراه چندین مورد دیگر ما را قادر به تشکیل جوامع پیچیده کرده است. با این حال، او میگوید این پول است که «موفق ترین روایتی بوده که تاکنون گفته شده» است.
ارزها ارزش ذاتی ندارند. ضمن پوزش از طرفداران طلا، فلز براق موردعلاقه شما هم به همان اندازهٔ پول کاغذی و ارزهای دیجیتال مشمول این حقیقت است. ارزش یک ارز به باور مشترکی است که حول آن ارزش شکل گرفته است. چون مردم باور دارند که یک چیز ارزش دارد، پس ارزش دارد.
البته این بهمعنای انکار این واقعیت نیست که انواع خاصی از پول دارای ویژگیهایی هستند که به طنینانداز شدن روایت آنها کمک میکند؛ به همین دلیل است که میتوان بیت کوین (BTC) را بهعنوان «پول سالم» (sound money) توصیف کرد، اما دوج کوین را نه. اما در نبود آن باور، همه پولها بیارزش هستند.
پول سالم به پولی گفته میشود که قدرت خرید آن (بهای آن در مقابل چیز دیگر) بهطور ناگهانی تغییر نکند.
در بیشتر دو هزاره گذشته روایت غالب این بوده است که ارزش پول از حاکم سرچشمه میگیرد، زیرا دولت که دارای صلاحیت اخذ مالیات است، در بهینهسازی عملکرد حسابداری اجتماعی که هدف حقیقی پول است، منفعت فراگیری دارد.
سپس در دورههای اخیر و در عصر پول فیات، «حسن نیت و اعتبارِ» حکومت (بهجای عرضه ثابت طلا) بود که این ارزش را تضمین میکرد. بعدتر، این روایت با این ایده اصلاح شد که بانکهای مرکزی مستقل از نهادهای سیاسی از طریق مدیریت عرضه پول به نفع جامعه میتوانند ارزش آن را حفظ كنند.
اکنون که وارد مرحلهای میشویم که پول موردحمایت دولت هم با پول رمزنگاریشده غیرمتمرکز مانند بیت کوین یا دوج کوین و هم با پول شرکتی مانند دییم (diem – ارز دیجیتال فیسبوک) یا امتیازات استارباکس رقابت میکند، آن روایتِ محدود در حال فروپاشی است. اولین کاتالیزور این فروپاشی کمی بیش از یک دهه قبل ظاهر شد.
لحظه بحران
مکس رید در مقاله خود دنبالهٔ فروپاشی کنونی [روایت] را تا مصاحبهای پی میگیرد که بن برننکی (Ben Bernanke)، رئیس وقت بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو)، در اوج بحران مالی در سال ۲۰۰۹ با برنامه «۶۰ دقیقه» در شبکه خبری سیبیاس (CBS) انجام داده بود.
برننکی در پاسخ به این پرسش که آیا تزریق پولی بانک مرکزی به بانکهای دارای مشکل از پول مالیاتدهندگان تأمین میشود، سر تکان داد و گفت: «ما برای وام دادن به یک بانک فقط رقم حسابی را که آنها نزد بانک مرکزی دارند در رایانه بالا میبریم.»
او چیزی را میگفت که مدتها بود انجام میشد: بانک مرکزی با افزایش یا کاهش ذخایر بانکها پول ایجاد میکند، اما برای تودههای سردرگمی که با بحران مالی دست به گریبان بودند، این یک چالش افشاگرانه علیه روایت بنیادی بود.
این اظهارات آشکار کرد که ایجاد پول به قاعدهٔ مقدس کمیابی پایبند نیست و تقریباً با سکهها و اسکناسهایی که در تصور جمعی ما بهعنوان واحدهای نماینده ارزش تلقی میشوند، هیچ ارتباطی ندارد. سخنان برننکی پول را بهعنوان یک سیستم حسابداری دیجیتال نشان داد که یک نهاد واحد میتواند از طریق چند کلیک روی رایانه تنظیم کند.
در مارس ۲۰۲۰ هم یک بحران جدید روی داد: کووید-۱۹. بانک مرکزی آمریکا در میانۀ افول اقتصاد جهانی و تقلای ناامیدانه برای دلار، بر آتش سیاست «تسهیل کمی» خود دمید و اعلام کرد که برای جلوگیری از سقوط مالی، هر مقدار دلار مبتنی بر رایانه را که لازم باشد به ترازنامه بانکها اضافه میکند و این برنامه هیچ سقفی ندارد.
بانک مرکزی همچنین نوع داراییهایی را که در ازای پرداخت دلارهای جدید میپذیرفت، به بدهی شرکتها، صندوقهای قابل معامله در بورس و سایر ابزارهای مالی غیردولتی گسترش داد. اکنون به نظر میرسد که بانک مرکزی آمریکا برای رونق بازارها تقریباً هر چیزی را خریداری میکند.
در همین حال، پیشوند عددی «تریلیون» که به بستههای محرک مالی در این دوره جدید از «تسهیل کمی بینهایت» متصل شده، بهقدری بزرگ است که به گفته جرد دیلیان (Jared Dillian)، ستوننویس بلومبرگ، «پول در حال از دست دادن معنای خود است».
این فرسایش معنا باعث میشود مردم ارزش پول را زیر سؤال ببرند و این کار طبیعتاً آنها را به سمت خرید چیزهای دیگر سوق میدهد. این مسئله در افزایش قیمت داراییهایی دیده میشود که از نگاه بیرون به ارزش دنیای واقعی متصل نیست؛ داراییهای مثل بیت کوین، سهام گیماستاپ (Gamestop)، توکنها غیرمثلی (NFT) و البته دوج کوین (DOGE).
اما پیش از آنکه به دوج کوین بپردازیم، یک عامل دیگر را در نظر بگیرید: شبکههای اجتماعی.
جوامع آنلاینِ بدون رهبر
رسانههای اجتماعی ساختار متمرکزی را که جامعه پیش از اینترنت را سازماندهی میکرد، به چالش کشیدهاند. اگرچه اینترنت در مجموع نتوانسته است نابرابری در توزیع ثروت را حل کند، اما دادن قدرت انتشار نظرات با نام مستعاد به همه افراد تأثیر دموکراتیکی داشته است و به جوامع این امکان را داده است که روایتهای جدیدی تولید کنند تا گرد آن سازمان یابند.
این فرهنگ میم (meme) است. رسانههای اجتماعی امکان جمعسپاری روایتهای پیرامون میمها را فراهم میکنند و این امکان هم بهنوبۀ خود اشکال جدیدی از باور، احساس هدف و رفاقت را ایجاد میکند. و بهاینترتیب، این جوامع میتوانند دستکم یک بار در برابر نظم مستقر ایستادگی کنند.
این همان چیزی است که در پدیده گیماستاپ شاهد بودیم. یک جامعه هفت میلیونی در ردیت (Reddit) قیمت سهام شرکت خردهفروش بازی موردعلاقه خود را افزایش داد. صندوقهای پوشش ریسک با این دیدگاه که قیمت سهام این شرکت از ارزش واقعی آن کمتر است، تلاش داشتند روی آن سرمایهگذاری شورت انجام دهند، اما با این اقدام کاربران ردیت خسارت هنگفتی دیدند.
پدیده دوج کوین هم مشابه این است فقط یک تفاوت اساسی دارد: هیچ نقطه مرکزی وجود ندارد که یک نهاد تنظیم مقررات یا یک مدیر دارایی قدرتمند در وال استریت علیه آن اعمال فشار کند. این یک تفاوت بزرگ با مورد گیماستاپ دارد. در آن مورد، نهادهای تنظیم مقررات و صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی در تلاشی مشترک، پردازش معاملات سهام گیماستاپ در پلتفرم رابینهود (Robinhood) را متوقف کردند و این کار باعث سقوط قیمت این سهام شد. پلتفرم رابینهود نرمافزار موردعلاقه گروه والاستریتبتز (WallStreetBets) در ردیت بود که از طریق آن سهام گیماستاپ را خریده و قیمت آن را بالا بردند.
در مورد دوج کوین، نه تنها هیچ کسی مسئول این ارز دیجیتال نیست، بلکه فعالیتهای معاملاتی آن در دهها صرافی گسترش یافته که برخی از آنها خود غیرمتمرکز هستند.
نهاد تنظیم مقررات دنبال چه کسی یا چه چیزی خواهد رفت؟ دوج کوین که به معنای واقعی کلمه یک شوخی بود، توسط کسی ایجاد شد که نهتنها این پروژه را ترک کرد بلکه بهطورکلی از فضای ارزهای دیجیتال خارج شد. دوج کوین مانند بیت کوین هیچ سکه از پیش استخراج شده یا عرضه اولیه سکه نداشت تا توکنهایی را پیش از راهاندازی برای بنیانگذاران ایجاد کند. هنوز هم این ارز دیجیتال هیچ تیم قابلشناسایی ندارد که بتوانند عملکردش را به نفع آن و به هزینه دیگران دستکاری کنند.
ترکیب بازاریابی و طنز
این ساختار حداقل در حال حاضر این امکان را به جامعه پراکنده و متعصب دوج میدهد که مشغول کار جمعی خود در ایجاد میم و راه انداختن جنجال باشند بپردازند و این سکه را با سوداگری بیامیزند.
همچنین، این ساختار فرصتهای منحصربهفردی را برای دیگران ایجاد میکند تا خود را به این برند دمدمی و جامعهمحور و لوگوی متداول آن، سگ شیبا اینو، برسانند. این لوگو تصویری از تفریح، کنایه پوچگرایانه و علائق مشترک است؛ برندی مناسب عصر اینترنت به سرکردگی نسل زد و نسل هزاره. این هم بهنوبۀ خود با تلاش برندهای تجاری برای استفاده از مشارکت ارزشمند جامعه دوج باعث ظهور مدل جدید همزیستی برای بازاریابی میشود.
یکی از مصادیق تعیینکننده این مسئله، کمپین تبلیغاتی شرکت غذایی اسلیم جیم (Slim Jim) با استفاده از دوج کوین در رسانههای اجتماعی بود. اما بنای این موضوع در روزهای اولیه جامعه دوج کوین گذاشته شد که علاقهمندان بهصورت خودجوش در کمپینهای مختلف بازاریابی مشارکت میکردند تا شهرت این سکه را افزایش دهند.
اولی لیچ (Ollie Leach) از کوین دسک بهتازگی این موضوع را واکاوی کرده است. در سال ۲۰۱۴ یک راننده مسابقات ناسکار (Nascar) با دوج کوین حمایت شد و در یک حرکت نبوغآمیز، یک تیم بابسلد جامائیکایی با دوج کوین تأمین مالی شد.
دوج کوین هرگز به جایگاه یک ذخیره ارزش، ارز ذخیره جهانی و واسطه مبادلات آینده در یک اقتصاد غیرمتمرکز که بیت کوین دارد یا میخواهد که داشته باشد، نمیرسد. اما در این همگرایی منحصربهفرد میمها، برند تجاری جالب، ساختار قدرتمند جامعه و نفوذ بازاریابی نسبتاً پرقدرت، میبینیم که چگونه اقتصاد رسانههای دیجیتال در قرن ۲۱ پول را از نو مفهومسازی میکند.
این بدین معنا نیست که شما باید در دوج کوین سرمایهگذاری کنید. بلکه معنایش این است که پدیده دوج کوین اهمیت دارد.
خارج از نمودار: دوج در برابر غولها
این نمودار، روند طوفانی قیمت دوج کوین را در مقایسه با عملکرد برخی از نامهای مطرح وال استریت پیگیری میکند.
همین دو هفته پیش ارزش کل بازار دوج کوین ۸.۳ میلیارد دلار بود، کمی پایینتر از هتلهای هیات (Hyatt Hotels). پس از آن دوج کوین شروع به افزایش کرد و نهتنها به این هتل زنجیرهای رسید بلکه پشت سر هم از ارزش کل غول مهندسی هالیبرتون (Halliburton)، مجتمع بانکی کردیت سوئیس (Credit Suisse) و شرکت بیمه افلک (Aflac) جلو زد. سپس اوایل هفته گذشته ارزش کل بازار آن به بیش از ۴۵ میلیارد دلار افزایش یافت که فراتر از بانک ۳۳۰ ساله انگلیسی بارکلیز (Barclays) است. روز دوشنبه نیز ارزش کل بازار دوج کوین به ۵۳.۹۸ میلیارد دلار رسید و بالاتر از غول بانکداری سوئیس یواسبی (UBS) قرار گرفت.
ارزش کل بازار دوج کوین البته پس از آن کاهش یافت و اکنون کمی بالاتر از ۴۰ میلیارد دلار قرار دارد که با غول مدیریت دارایی تی رو پرایس (T. Rowe Price) برابر است.
برای یک سکهی شوخی عملکرد بدی نیست.
دوج دلها