نمودار قیمت لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار معمولی دارد؟
اگر تازهکار باشید، احتمالاً فقط از نمودارهای حسابی برای بررسی قیمت استفاده کردهاید؛ اما نوع دیگری از نمودارهای قیمتی هم هستند که نمودار لگاریتمی نام دارند و بسته به شرایط، میتوانند دیدی بهتر از روند و نوسانات قیمت به شما ارائه کنند. بسیاری از کاربران و حتی تحلیلگران تصور میکنند استفاده از نمودار لگاریتمی یا نمودار حسابی (خطی) چندان مهم نیست؛ اما این پارامتر بهظاهر معمولی، میتواند بهطور چشمگیری در درک ما از بازار تأثیر بگذارد.
تفسیر نمودار قیمت بسته به نوع مقیاسی که در زمان بررسی دادهها استفاده میشود، میتواند متفاوت باشد. اغلب نرمافزارهای ترسیم نمودار یا برنامههایی که کارگزاریها مینویسند، انواع مختلفی از این نمودارها را در اختیار کاربر قرار میدهد. در حالت کلی دو نوع متداول از مقیاسهایی که برای تجزیهوتحلیل نوسانات قیمتی از آنها استفاده میشود عبارتاند از: مقیاس لگاریتمی (Logarithmic Scale) و مقیاس حسابی (Linear Scale).
پیش از آنکه به تعریف این دو پارامتر برسیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که در مطالبی که به بررسی مفاهیم مقیاس لگاریتمی یا حسابی اشاره داشتهاند اغلب از عنوان نمودار لگاریتمی استفاده شده که اشتباهی رایج در ترجمه و نوشتار ما است. ازآنجاکه این عبارت هم از نظر ریاضی و هم از نظر ترجمهای صحیح نیست، بنابراین بهتر است از عبارت مقیاس لگاریتمی بهجای نمودار لگاریتمی استفاده کنیم.
- مقیاس خطی قیمت که به آن مقیاس حسابی نیز گفته میشود فاصله مساوی میان قیمتها را نشان میدهد. از مقیاس حسابی معمولاً بهصورت پیشفرض در بسیاری از نرمافزارها استفاده میشود.
- مقیاس لگاریتمی قیمت، که در نمودارها به آن log نیز گفته میشود، به تغییرِ درصدِ قیمتِ دارایی پایه وابسته است و اغلب تحلیلگران حرفهای از آن استفاده میکنند.
با استفاده از مطالب وبسایتهای واریرتریدینگ و اینوستوپدیا، تفاوت و ویژگیهای مقیاس لگاریتمی و حسابی را بررسی خواهیم کرد.
نمودار حسابی یا خطی چیست؟
در حالت کلی و پیشفرض بسیاری از نمودارهای قیمتی که ما شاهد آن هستیم با مقیاس خطی یا حسابی ترسیم شده است. استفاده از مقیاس حسابی در نمودار را میتوان یکی از متداولترین روشهای در تحلیل تکنیکال دانست. پیش از ادامه این مبحث، بد نیست با اینکه تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد بیشتر آشنا شوید.
در این مقیاس حرکت قیمت با درصد تغییرات نمایش داده نمیشود بلکه، سطوح قیمتی بر اساس یک مقدار ثابت، رسم میشود. هر تغییر در مقادیر، بهصورتی ثابت در نمودار نمایش داده میشود و به همین دلیل، ترسیم نمودار با مقیاس حسابی آن هم بهشکل دستی، آسانتر است.
مقیاس حسابی در سمت محور Y و یا همان محور عمودی رسم میشود و بین قیمتها، فواصل یکسانی وجود دارد. به بیان ساده، در مقیاس حسابی محور عمودی که بیانگر قیمتهاست به بازههای مساوی تقسیم میشود؛ این یعنی فاصله هر بازه با بازه دیگر یکسان است.
همان طور که در تصویر زیر میبینید، در مقیاس حسابی تغییر قیمت بیت کوین از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار به همان شکلی نشان داده میشود که تغییر قیمت از ۵۰,۰۰۰ دلار به ۶۰,۰۰۰ دلار است. در مورد اول، ارزش یک دارایی ۵۰ درصد بیشتر شده است، در حالی که در مورد دوم، تنها ۲۰ درصد افزایش قیمت داریم. این تفاوت مهم می تواند مشکلاتی را برای تحلیل داراییهایی که قیمت آنها چند برابر میشود، ایجاد کند.
بنابراین میتوان گفت نمودار حسابی، تغییرات را در زمان کاهش قیمت، کمتر از آنچه واقعاً هست نشان داده و زمانی که قیمت بالا میرود، تغییرات را بیش از اندازه بالا و غیرمعمول به کاربر نمایش میدهد.
نمودار (مقیاس) لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد؟
در نمودار لگاریتمی بهجای آنکه خودِ قیمتها در فواصل مساوی از یکدیگر قرار گیرند (مانند آنچه در نمودار حسابی داریم)، تغییرات یکسانِ درصدِ قیمتها، در فواصل مساوی از یکدیگر قرار میگیرند.
اغلب تحلیلگران و معاملهگران حرفهای تکنیکال، از نمودارهای لگاریتمی استفاده میکنند. تغییرات درصدی که معمولاً هم تکرار میشوند، بهشکل فواصل مساوی میان اعداد، نشان داده میشوند. برای مثال در مقیاس لگاریتمی فاصله بین اعداد ۱۰ و ۲۰ دلار با فاصله بین ۲۰ و ۴۰ دلار برابر است، زیرا در هر دو، افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت اتفاق افتاده است.
در مقیاس لگاریتمی تغییر قیمت از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار دلار با تغییر از ۵۰,۰۰۰ دلار تا ۶۰,۰۰۰ دلار با مقیاس حسابی کاملاً متفاوت است. با وجود اینکه هر دوی این افزایش قیمتها از نظر دلاری، تغییرات یکسانی دارند اما افزایش ۱۰,۰۰۰ دلاری اول، بازدهی ۵۰ درصدی را نشان میدهد و افزایش دوم، حاکی از بازدهی ۲۵ درصدی قیمت دارایی است.
ازآنجاکه جهش ۵۰ درصدی تفاوت قابلتوجهی با یک جهش ۲۵ درصدی دارد، چارتیستها (Chartists) یا تحلیلگران تکنیکال برای آنکه بتوانند این تفاوت را نشان دهند، از نمودار لگاریتمی استفاده میکنند؛ چراکه در این مقیاس، درصد جهش بیشتر بهخوبی قابل مشاهده خواهد بود. در واقع آنها با این کار، از فواصل بزرگتر و نمادگذاری علمی، برای نمایش مرتبه بزرگی اعداد (Orders of Magnitude) استفاده میکنند.
باید به این موضوع توجه داشت که اگر قیمتها نزدیک به هم باشند، استفاده از مقیاس لگاریتمی ممکن است کمی شلوغ و ناخوانا بهنظر برسد.
تفاوت بین مقیاسهای حسابی و لگاریتمی هنگام بررسی نمودارها اهمیت پیدا میکند، البته انواع دیگری از تجزیهوتحلیلهای تکنیکال هم وجود دارد که میتوانید از آنها برای شناسایی روندهای قیمتی استفاده کنید.
زمانی که نوسانات شدید است و معاملهگر بخواهد با دید بلندمدت بازار را زیر نظر داشته باشد، مقیاس لگاریتمی برای این کار مناسبتر است. از سوی دیگر تریدرهایی که به شکل روزانه و کوتاهمدت معامله میکنند و بهدنبال تحلیل قیمتها در فواصل زمانی کوتاه هستند، مقیاس حسابی برای آنها گزینه بهتری خواهد بود.
در نمودارهای کوتاهمدت تا میانمدت با نوسانات کم، نوع مقیاسی که استفاده میشود چندانی مهم نیست و اگر مقیاس نمودار را از حسابی به لگاریتمی تغییر دهیم، تفاوت قابل ملاحظهای را مشاهده نمیکنیم.
البته میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که با توجه به نمایش قیمت در مقیاسهای حسابی و لگاریتمی، مقیاسهای حسابی مقادیر مطلق را در اختیار معاملهگر قرار میدهد، در حالی که مقیاس لگاریتمی مقادیر نسبی از تغییرات را بیان میکند.
چگونه نمودار را روی لگاریتمی تنظیم کنیم؟
در بیشتر نمودارهای قیمت، بهسادگی و با یک کلیک میتوان مقیاس نمودار را به لگاریتمی تغییر داد. بهعنوان نمونه، در تریدینگ ویو، فقط کافی است روی گزینه «log» در قسمت پایین سمت راست نمودار بزنید تا حالت لگاریتمی فعال شود.
چه زمانی از نمودار لگاریتمی استفاده کنیم؟
با اینکه هر کدام از مقیاسهای لگاریتمی و حسابی کاربردها و ویژگیهای مخصوص به خود را دارند، مقیاس لگاریتمی افزایش یا کاهش شدید قیمت را در مقایسه با مقیاس حسابی، بهتر نشان میدهند. این مقیاسها در نمودار میتوانند به تصویرسازی در خصوص حرکت قیمت و رسیدن به اهداف موردنظر برای خرید یا فروش، کمک فراوانی کنند.
با توجه به تفاوتهایی که در خصوص مقیاسهای حسابی و لگاریتمی بیان کردیم، این سوال مطرح میشود که در نهایت از مقیاس حسابی استفاده کنیم یا لگاریتمی؟
در پاسخ باید گفت که مقیاس حسابی بر خلاف مقیاس لگاریتمی، نمیتواند میزان سودآوری را در قیمتهای مختلف مشخص کند، بنابراین در چهارچوب مقیاس لگاریتمی، میتوان شاهد روند واقعی قیمتها بود و بههمین دلیل بیشتر تحلیلگران حرفهای از این نوع مقیاس استفاده میکنند. پس برای تطبیق و مقایسه یک نمودار قیمتی با واقعیت بازار بهتر است از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم.
ازآنجاکه مقیاس لگاریتمی بر حسب تغییرات درصد قیمت، کاربر را قادر میسازد تا پیشبینی بهتری از بازار داشته باشد، بنابراین در زمانهایی که بخواهیم با نگاهی بلندمدت معاملات خود را تنظیم کنیم، باید به سراغ مقیاس لگاریتمی برویم.
استفاده از مقیاس لگاریتمی در بازارهایی که دارای روند هستند و اغلب با تغییرات بزرگی همراهاند، به تحلیلگر دید بهتری ارائه میدهد. در عوض اگر از مقیاس لگاریتمی در نمودارهایی با روند تقریباً ثابت و کمدامنه استفاده کنیم، شاهد تفاوت چشمگیری با نمودارهایی با مقیاس حسابی نخواهیم بود.
در انتها باید به این موضوع توجه داشت که تریدرهای موفقی هم هستند که فقط با استفاده از مقیاس حسابی توانستهاند به تحلیلهای درستی دست پیدا کنند پس، بد نیست در حین تحلیل قیمت یک دارایی، نگاهی هم به مقیاس حسابی داشته باشید؛ چراکه این احتمال وجود دارد نکات تکنیکالی را مشاهده کنیم که در حالت لگاریتمی به آنها توجهی نداشتهایم.
در نهایت بررسی رویکردها و روشهای مختلف و تطابق آن با سبک معاملاتی خود و انتخاب بهترین پارامتر، ایده منطقیتر است.
جمعبندی
برای مشاهده قیمت در نمودارهای قیمت، دو گزینه پیش روی ماست. یا میتوانیم از مقیاس حسابی (خطی) استفاده کنیم یا هم میتوانیم از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم. در مقیاس حسابی، فاصله میان سطوح مختلف قیمت یکسان است. این در حالی است که اگر نمودار روی حالت لگاریتمی باشد، فواصل بر مبنای درصد تغییر میکنند.
نباید فراموش کرد که استفاده از این نمودارها بسته به شرایط ممکن است تغییر کند و شما میتوانید بسته به نیاز خود، یکی از انواع آنها را انتخاب کنید؛ مثلاً همان طور که پیشتر گفتیم، نمودارهای خطی برای بازه تثبیت قیمت و نمودارهای لگاریتمی برای بازههایی که قیمت دارایی نوسانات بیشتری دارد، کاربرد دارند.
عالی بود
ممنون