مقیاس پذیری و تمرکز زدایی، دو پادشاهی که در یک اقلیم نمیگنجند
مطمئناً ضرب المثل هم خدا را می خواهد هم خرما را شنیده اید ! همین داستان در مورد بازار ارزهای دیجیتالی نیز حاکم است، چرا که مقیاسپذیری و غیرمتمرکز سازی، دو خط موازی هستند که رسیدن به هردوی آن ها کمی دشوار و حتی غیرممکن به نظر میرسد. در ادامه با ارز دیجیتال همراه باشید تا وضعیت این دو مفهوم متناقض را بیشتر بررسی کنیم.
با ورود موج جدیدی از هیجانها و تب و تابها در بازار ارزهای دیجیتال این موضوع و تقابل میان غیرمتمرکز سازی و مقیاسپذیری نیز بالاگرفته است. بازاری که قرار بود با تکنولوژیای که ارائه میکند، باعث حل بسیاری از مشکلات دنیای این روزهای ما شود.
تحقیقات گسترده در رابطه با توازن میان غیرمتمرکز سازی، که کلید بسیاری از انگیزههای غیراقتصادی ارزهای دیجیتالی است، و توانایی شبکه در مقیاسپذیری کاربران روزافزون آن صورت گرفته که خود حاکی از اهمیت بالای رابطه میان آن دو است.
«آدام ایف گنسر»، از محقیقین دانشگاه «کورنل»، در اظهارنظری به وبسایت «کوین دسک» گفت:
انگیزه اصلی پشت علاقه به بلاک چین، قدرت غیرمتمرکز آن و رابطهای است که اعتماد و مجوزها در آن تأثیرات چندانی ندارند. اما درعینحال تنش گستردهای نیز، میان آنها وجود دارد. درعینحال که ما به دنبال راهحلهایی برای غلبه بر مشکل مقیاسپذیری هستیم، شاید این راهکارها باعث خدشهدار کردن ذات غیرمتمرکز بلاک چینها شود.
از طرفی این معمای غیرقابلحل، رفتهرفته و با افزایش میزان حجم معاملات و با بالا رفتن میزان کارمزد هر تراکنش، به موضوع پراهمیتتری تبدیل میشود. در عوض، بسیار بر این باوراند که آیا بلاک چین لایق اینهمه توجه است؟ یا این تکنولوژی نیز بخشی از تبلیغات رسانهای است که بیشازحد به آن بهاداده شده است؟
در حال حاضر راهکارهایی برای حل این مشکل اتخاذشده که از میان آنها میتوان به شبکه لایتنینگ اشاره نمود، اما همیشه باید چیزی فدا شود!
گسنر در آخرین مقاله خود که بهتازگی منتشرشده، از میزان غیرمتمرکز سازی بلاک چینهای محبوب و مقاومت آنها در قبول تکنولوژیهای آینده که قصد افزایش مقیاسپذیری آنها را دارند، صحبت میکند.
معکوس نمودن دیتا بیس در جامعه بیت کوین، به نظر بهترین راهحل برای غلبه بر این مشکل خواهد بود؛ محققین هرکدام راه کارهای مختلفی را در یافتههای ارائه میکنند. راهحلهایی که در سطوح، درون زنجیرهای (آن چین) و برون زنجیرهای (آف چین) و در سطح پروتکلهای مصرفکنندگان به دنبال حل نقصهای هستند.
چطور غیرمتمرکز شدهاند؟
در مقاله منتشرشده از گنسر و همکار او، بهطور خاص بر روی تعیین میزان غیرمتمرکز سازی در بلاک چین بیت کوین و اتریوم تمرکز شده است.
به این منظور، در مقاله مواردی از قبیل، تعداد ماینر، تعداد نودها و پهنای باند در دسترس هر بلاک در شبکه برسی شده است.
بررسی ها در مقیاسی به این وسعت به آنها در درک و حل بهتر مشکل مقیاسپذیری کمک میکند. گنسر در مصاحبهاش با کوین دسک میافزاید:
درعینحال که می دانیم چطور از پس مقیاسپذیری بگذریم، راه حلهای بهکاررفته شده باعث خدشهدار کردن ذات غیرمتمرکز بلاک چین میشود.
با در نظر گرفتن این موضوع، محققین کمی بر روی موضوع طرحهای مختلف بقای بلاک چین تحقیقاتی را صورت دادهاند.
برای مثال، سایز بلاکها میتوانند تا ۱.۷ برابر افزایش پیدا کنند و درعینحال آسیبی به غیرمتمرکز سازی آنها وارد نشود.
مثلث مقیاسپذیری
از دیگر مقالات قابل تامل که بر روی این مشکل متمرکز بوده، توسط «گرگ اسلیپاک»، از بنیانگذاران شرکت «اوکی ترتلز»، نوشته و منتشرشده است. او در این مقاله مقیاسپذیری به را بهصورت یک مثلث تعریف میکند و بحثهایی پیرامون تئوری اصلی پشت آن مطرح میکند.
هر ضلع این مثلث نمایانگر یکی از ویژگیهای بلاک چین است که به آنها نیاز دارد.
سه ضلع مثلث :
- مقیاس یا همان توانایی پشتیبانی از تعداد بالای کاربران
- غیرمتمرکز بودن حالتی که در آن هیچ کنترلی از جانب یک سیستم کلی وجود نداشته باشد.
- اجماع یا همان توافق میان هر نود برای تائید هر تراکنش
ازآنجاییکه در هر بخش مثلث، دو ضلع به یکدیگر برخورد میکنند، در بلاک چین نیز توسعهدهندگان بر روی دو ضلع از سه ضلع تمرکز میکنند. برای مثال توسعهدهندگان میتوانند با به اجرا درآوردن دو اصل مقیاسپذیری و اجماع به غیرمتمرکز بودن دست یابند.
تحقیقات اسلیپاک کمی نسبت به نمونههای انجامشده توسط گنسر واقعگرایانهتر است. چراکه او تکنولوژیهایی مانند لایتنینگ را راهکاری برای دور زدن مشکل میداند. به عقیده او این قبیل تکنولوژیها میتوانند باعث شوند تا اجماع به حدی کمر رنگتر شود. در این صورت بهجای اینکه نودها تمام تراکنشهای انجامشده را زیر نظر بگیرند، تنها کافی است با رهگیری تعداد از آنها این کار را انجام دهند. اسلیپاک دراینباره میافزاید:
به نظر میرسد هیاهوی پیرامون اندازه بلاک چین بیت کوین، برای من بسیار مهم باشد.
لایه اصلی
علاوه بر تمام مباحث گفتهشده، «شیهار بانو» از محققین دانشگاه کالج در لندن، پژوهشی را در مورد مقیاسپذیری و غیرمتمرکز سازی و ارتباط آن با اجماع در یک بلاک چین خاص صورت داده است.
او در این مقاله که با نام «سیستم سازی دانش» منتشرشده، پروتکلهای مانند اثبات کار، که در بیت کوین استفاده میشود، و اثبات سهام را مورد برسی قرار میدهد و به مقایسه آنها میپزدازد تا به این وسیله به توسعههای دلخواه خود برسد.
به گفته بانو:
محققین میتوانند با نگاه کردن به این کارها بگویند او، میتوان در این بخش کمک کنم یا اینجا یک مشکل به وجود آمده.
علی رغم طرز نگاههای هر مقاله، بانو از غیرمتمرکز سازی بهعنوان بخشی که باید از آن چشمپوشی کرد یاد میکند.
همانطور که پیشتر دیدهایم، وقتیکه یک سیستم غیرمتمرکز داریم، بهواسطه نظارت یا ذات آن پروتکل، دوباره شاهد به اجرا درآمدن غیرمتمرکز سازی در همان بلاک چین خواهیم بود. این موضوع در ماین کردن بیت کوین به خوبی قابلمشاهده است.
متاسفیم که این مطلب نتوانسته نظر شما را جلب کند. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود همیشگی سایت یاری دهید.