ارزهای دیجیتال؛ بدون پشتوانه، ولی ارزشمند
وقتی جرمی اسکات ۱۶ ساله در سال ۲۰۱۲ سعی کرد به والدینش درباره فرصت خوب موجود برای سرمایهگذاری روی ارز دیجیتالی به نام بیت کوین توضیح دهد، پدرش که یک حسابدار باسابقه بود، با لحنی جدی به او گفت:
این هیچ پشتوانهای نداره و بنابراین هیچ ارزشی هم نداره.
اما جرمی اسکاتِ عاشق بازیهای کامپیوتری که بهشکل جدی بازی CS:Go (ورژن مالتی پلیر بازی محبوب «کانتر استریک: گلوبال آفنسیو») را دنبال میکرد و بهتنهایی توانسته بود مهارت زیادی در کار با کامپیوتر به دست آورد، در آن زمان توانست ارزشی را که در بیت کوین نهفته بود به خوبی تشخیص دهد.
او کسبوکار جالبی هم برای خودش راه انداخته بود و به طراحی و فروش «اسکین» (انواع لباس و اسلحه در بازی کانتر) میپرداخت. او پولی را که بابت فروش آنها به دست میآورد، خرج ارتقای سختافزار کامپیوترش میکرد.
با همین سرمایهگذاری روی سختافزار توانست از طریق کارت گرافیک کامپیوترش به استخراج بیت کوین بپردازد (در آن زمان استخراج بیت کوین با کارت گرافیک امکانپذیر بود). اسکات این کار را در ابتدا بهعنوان یک سرگرمی آغاز کرده بود، اما خیلی زود برایش جدی شد. کارت گرافیک کامپیوترش را اورکلاک میکرد، سیستم خنککننده آن را بهبود میبخشید و ساعتها برای خواندن مطالب درباره استخراج بیت کوین وقت میگذاشت تا بهرهوری کارش را افزایش دهد.
طولی نکشید که پدرش متوجه شد برق مصرفی منزلشان بهشدت افزایش یافته است و بههمیندلیل، با این اقدام پسرش مخالفت کرد. او به جرمی گفت:
این (بیت کوین) پول نیست و هیچ پشتوانهای نداره. اگه میخوای تو زندگیات به جایی برسی، باید دست از این کار برداری.
این احتمالا اولین و آخرین باری نبود که یک فرد، ارزش ارزهای دیجیتال را به «هیچ» تنزل میدهد.
اما جالب اینجاست که در بازارهای مالی نیز یک سری اوراق بهادار وجود دارند که «هیچ» پشتوانه و ریشهای ندارند.
برای نمونه، اوراق قرضه دائمی با نرخ بهره صفر (zero coupon perpetual bonds) را در نظر بگیرید. این اوراق قرضه با تخفیفی بهمراتب بیشتر از قیمت اسمیشان منتشر میشوند، هیچ بهرهای به آنها تعلق نمیگیرد و امکان فروش مجدد آن به دولت هم وجود ندارد. بااینحال، این اوراق یکی از ابزارهای قانونی مالی به شمار میروند. تنها راه برای تبدیل این اوراق به پول این است که فردی دیگر آن را بخرد.
قیمت «امید» چقدر است؟
شاید ارزهای دیجیتال بر «هیچ» استوار باشند، اما این بدان معنا نیست که بیارزش هستند. اصلا شاید ارزش ارزهای دیجیتال به دلیل همین پشتوانه نداشتن آنها باشد. اگر از این دیدگاه به ارزهای دیجیتال نگاه کنیم، خواهیم دید که در دستهای متفاوت از داراییها نظیر فلزات گرانبها، اشیای کلکسیونی و یا آثار هنری قرار میگیرند.
این در حالی است که اوراق بهادار مالی دارای یک سری محدودیت هستند که میزان ریسک و ارزششان را تعیین میکند. اوراق قرضه توسط قرضگیرندگان منتشر میشود و ارزش و نرخ بهره آنها به میزان اعتبار صادرکننده آنها بستگی دارد. اوراق قرضه میتوانند جریان نقدینگی قابل پیشبینی ایجاد کنند، تاریخ سررسید آنها نیز مشخص است و در این تاریخ سررسید، میتوان آن را به ارزش اسمی مندرج بر روی آنها به فروش رساند.
میزان پیشبینیپذیری جریان نقدینگی برای برگههای سهام بهمراتب کمتر است و یا اصلا قابل پیشبینی نیست. اما صاحبان این برگهها، بسته به تعداد سهامی که در اختیار دارند، میتوانند در تصمیمگیری برای نحوه مدیریت شرکت موردنظر مشارکت کنند.
پول نیز این قابلیت را دارد که بتوان از آن برای خریدوفروش کالا و خدمات استفاده کرد. البته ارزهای دیجیتال هنوز نتوانستهاند این نقش را به خوبی ایفا کنند.
اما با وجود نوسان بازارهایی که اوراق قرضه، سهام و ارز در آنها خریدوفروش میشود، «ارزش» آنها در نهایت با محدودیتهایی ذاتیشان تعیین میشود.
با وجود اینکه اوراق بهادار از ریسک بالایی برخوردارند، بازدهی آنها نیز بالاست. بههمیندلیل، شاید ارزش آنها به میزان رشد شرکت موردنظر، صنعت روبهرشدی که شرکت در آن حضور دارد و یا مدل خاص کسبوکارش وابسته باشد.
با اینکه اوراق قرضه ابزارهای مالی نسبتا قابل پیشبینی هستند، به ندرت میتوانند بازده قابلتوجهی داشته باشند، مگر اینکه خریدار بتواند آنها را با تخفیف بالایی بخرد.
ارزش پولهای رسمی را نیز (که در اصل ابزاری برای تبادل ارزش هستند) باید از طریق قدرت خریدی که فراهم میکنند (یعنی محصولات و خدماتی که با آنها قابلخرید هستند) ارزیابی کرد.
اما چنین محدودیتهایی برای تعیین ارزش ارزهای دیجیتال وجود ندارد.
برای تعیین اررزش آنها نمیتوان از مدلهای قیمتگذاری «تنزیل جریان نقدینگی» یا «ارزشگذاری تخمینی» استفاده کرد. هیچ تحلیل قیاسپذیر یا رویکرد معناداری برای بررسی و مقایسه تراکنشها با توجه به نمونههای قبلی و یا حتی رویکرد هزینهای برای تعیین «ارزش» ارزهای دیجیتال وجود ندارد.
اصلا اگر چنین مدلهایی برای ارزشگذاری ارزهای دیجیتال وجود داشتند، دیگر نمیتوانستیم آنها را بهعنوان سرمایهای بدانیم که امید به افزایش قیمت آن در آینده وجود دارد. ارزهای دیجیتال در شکل کنونیشان، نمونهای کمیاب از اوراق بهادار بدون محدودیت (unconstrained securities) به شمار میروند. به کلامی دیگر، ارزش آنها صرفا به دلیل نوساناتشان (نسبت عرضه به تقاضا و حجم آن) در بازار است.
چرا باید اوراق بهادار بدون محدودیت را خرید؟
چرا اصلا باید به فکر سرمایهگذاری روی اوراق بهادار بدون محدودیت باشیم؟ دقیقا به دلیل همان نداشتنِ محدودیت. زیرا در زمان افزایش شدید تقاضا میتوان به سود بسیار بالایی رسید.
برای درک بهتر آن، میتوانید زمانی را فرض کنید که در یک بازی شرطبندی شما مبلغ کمی را وارد بازی میکنید، اما این مبلغ در برابر جایزه نهایی بسیار ناچیز است. اوراق بهادار بدون محدودیت امکان بازگشت سرمایه بسیار زیاد را به ما میدهد، زیرا هیچ اساسی برای تعیین ارزش آنها در ابتدای کار وجود ندارد. در واقع، هیچ حد بالایی برای درآمد ناشی از این اوراق بهادار وجود نداشته و امکان شناسایی این سقف اصلا وجود ندارد.
آیا ارزهای دیجیتال واقعا بدون ریشه و پشتوانه هستند؟
برای اینکه درک کنیم آیا میتوان ارزش ارزهای دیجیتال را به چیزی گره زد یا خیر، بهتر است اول بدانیم این پدیده برای چه کسانی اهمیت دارد. آمارها نشان میدهد که تقاضا برای ارزهای دیجیتال در میان جوانان شهری که دسترسی محدودی به سایر شیوههای سرمایهگذاری دارند، هزینه زندگیشان بالاست و حقوق ماهیانه میگیرند بیشتر است.
اگر فردی ۵۰۰ دلار پول نقد برای سرمایهگذاری داشته باشد، سودی که در پایان سال بابت سرمایهگذاری آن بر روی اوراق قرضه به دست میآورد، به سرعت بابت هزینههای معمول زندگی خرج میشود.
چنین افرادی بهخاطر فشارهای مالی در زندگی، از یکی از اساسیترین مؤلفههای سرمایهگذاری که همان سرمایهگذاری مرکب (افزودهشدن سود به سرمایه) است محروم میمانند.
حتی اگر ۱۰۰۰ دلار هم بابت سرمایهگذاری خود سود کنند، احتمال اینکه این پول را خرج کنند باز هم بالاست. یکی از دلایل این امر، نداشتن انضباط مالی است؛ اما اصلیترین دلیل این مسئله را میتوان بالا بودن هزینههای زندگی دانست.
هزار دلار شاید پول زیادی به نظر برسد، اما وقتی قیمت املاک با حداقل حقوق مقایسه میشود، این مبلغ بسیار اندک جلوه میکند. بههمیندلیل، هیچ تعجبی ندارد که ارزهای دیجیتال، ابزارِ ارزشمند سرمایهگذاری برای جوانان در سراسر دنیا به شمار میرود.
درست است که شاید ارزهای دیجیتال امروز شما را ثروتمند نکنند، اما این احتمال در آینده وجود دارد و همین احتمال برای کسی که درگیر مشکلات و تنگناهای روزمره مالی است، جذاب است. از نظر میلیونها جوان، نظام سرمایهداری برای برخی طبقههای خاص اجتماعی سودمند است و بههمیندلیل، این جوانان فکر میکنند که اوراق بهادار سنتی شیوهای کمارزش برای کسب سود است.
این مسئله را نیز باید در نظر بگیریم که این نسل جوان که آسیب زیادی از تورم جهانی و افزایش ارزش سرمایههای سنتی خورده است، میترسد اندک سرمایه خود را از دست بدهد و بههمیندلیل، برای تنوعبخشی به سرمایه خود به ارزهای دیجیتال روی میآورد. این رویکرد سبب میشود اهمیت سرمایهگذاری بر روی ارزهای دیجیتال برای سایرین هم مشخصتر شود.
با وجود همه این دلایل، اینطور نیست که ارزهای دیجیتال همواره بهعنوان نوعی اوراق بهادار بدون محدودیت باقی بمانند. شاید روزی برسد که ارزهای دیجیتال واقعا به تسهیل انتقال بیدردسر ارزش کمک کرده و یا بهعنوان ابزاری جهانی برای ذخیره ارزش به کار روند.
بهاینترتیب، بهتدریج ارزهای دیجیتال از وضعیت کنونی (که هیچ ریشه و پشتوانهای ندارند) بهعنوان سرمایهای دارای ریشه و اساس تبدیل خواهند شد. این تبدیل سبب میشود امیدها به کسب سودهای نجومی از فروش آنها در آینده کاهش یابد و دیگر نتوان آنها را در قالب اوراق بهادار بدون محدودیت قرار داد.
متاسفم چرت وپرت بود