در سال ۲۰۱۹ منتظر چه اتفاقاتی در دنیای ارزهای دیجیتال باشیم؟
این مقاله نگاه نویسنده اصلی، آرجون بالاجی، به رویدادها و اتفاقات احتمالی در حوزههای فنی، سرمایهگذاری، پذیرش و قانونگذاری ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۱۹ است.
با گذشت سالی دیگر در دنیای ارزهای دیجیتال، تصمیم گرفتم پیرامون «وضعیت ارزهای دیجیتال» و پیشبینیهایی که داشتم، به سرمایهگذاران و دوستان نزدیکم ایمیلی بنویسم. هر چه بیشتر میگذشت، این مقاله نیز به یک مطلب طولانی و مفصلتر تبدیل میشد.
در اینجا لازم میبینم چند نکته را یادآور شوم:
این نوشته دربرگیرنده مسائل متنوعی بوده و کاملاً مشخص است که دیدگاه متعصبانه من نیز در آن دخیل است؛ از این رو به هیچ وجه نباید آن را مقالهای با اعتبار علمی دانست. پس بهتر است ایراد بیجا از آن نگیرید.
زمانی که نوبت به پیشبینیهایم میرسد، سعی میکنم تا جایی که امکان دارد دقیق باشم (این را مدیون شیوهای هستم که slatestarcodex از آن بهره گرفته). از طرفی صحت تمام پیشبینیهای من قابل سنجش نیست. برخی از آنها به وقوع نخواهند پیوست و بسیاری نیز احتمالاً در جهت عکس اتفاق خواهند افتاد. از نظر من این اشکالی ندارد.
در صورتی که مشخص نکرده باشم، در نظر داشته باشید که معیار من برای «در حال مرگ» تلقیکردن یک پروژه که به صورت فعال معامله میشود و نقدینگی دارد، دو مورد خواهد بود. اولاً اینکه حجم معاملات آن از ۱۰۰ هزار دلار کمتر شود یا حجم بازارش زیر ۲۰ میلیون دلار باشد. ثانیاً اینکه در مراحل اولیه توسعه رها شده باشد. هرکدام از اینها برای «در حال مرگ» دانستن یک پروژه کافی است.
پیشبینیها بر اساس قاعده یا اصول کلی انجام نشده است. در بسیاری از موارد تنها مطرح شدن دورهای محصولات یا رویکردهایشان را اساساً مشکل دار دیدهام. به هر حال، این هم به نوبه خود تلاشی برای توصیف چشماندازی از سال ۲۰۱۹ خواهد بود.
هیچ یک ازبیت کوین
لایتنینگ پس از شروع به کار قدرتمندانه در سال ۲۰۱۸، رشد خود را در سال ۲۰۱۹ نیز ادامه خواهد داد. طبق پیشبینی من تعداد نودهای کانالدار لایتنینگ که تعداد آنها در حال حاضر نزدیک به ۲,۱۰۰ عدد است، به دلیل افزایش سختافزارهای موردنیاز یک نود و راهحلهای هاستینگ مانند Nodl.it و Casa Node و همچنین گسترش آسان واسطهای گرافیکی (GUIs) مانند نود لانچر پیر ریچارد، به بیش از ۱۰ هزار عدد میرسد. (۶۰ درصد اطمینان) پیشبینی دیگر من افزایش ظرفیت شبکه از ۲ میلیون دلار به بیش از ۲۵ میلیون دلار است. دلیل آن نیز بالا بردن بیشینه محدودیت کانالها، کانالهای تامین شده از دوسو و مسائل دیگر است. (۷۵درصد اطمینان)
به نظرم شبکهبیت کوین را درک کردهاند. دوم اینکه جک دورسی بیت کوین را مسیری برای فراگیری مالی میداند و سوم اینکه او در سال ۲۰۱۸ در آزمایشگاههای لایتنینگ سرمایهگذاری کرده است.
از آنجایی که معتقدم پایداری و امنیت شبکه طی سال ۲۰۱۹ افزایش مییابد، دستکم یک صرافی بزرگ به قطب شبکه لایتنینگ برای کاربرانش تبدیل خواهد شد. (۵۰ درصد اطمینان) در صورتی که این اتفاق بیافتد، من بایننس (به دلیل سرعت ترقی و محصولات متنوع آنها) یا کوینبیس (که بر روی مقبولیت و کاربردپذیری ارزهای دیجیتال تمرکز کرده) را پیشگام این حرکت میدانم. همچنین درباره برنامه کشاپ نیز هیجانزدهام. چرا که آنها کسبوکارهایی هستند کهیک پیادهسازی برای امضاهای شنور (Schnorr signature) که پیتر ویل پیشنویس BIP (طرح بهبود بیت کوین) آن را در ماه جولای ارائه داد، راهش را در انتهای سال ۲۰۱۹ توسط سافتفورکی به سوی پروتکل بیت کوین باز خواهد کرد که کمتر از ۵ درصد نودها آن را به کار خواهند گرفت. (۷۵ درصد اطمینان)
پرداخت بیت کوین (UTXO) دستنخورده باقی مانده است. در سال ۲۰۱۹ انتظار چیز دیگری را دارم: فورکهایی که فناوری در آنها دست نخورده باقی مانده (تا با تغییرات بالادستی در آینده ادغام شوند) و سیاست پولی یا همان مدل UTXO اصلاح شده است. برای نمونه میتوان به فورک زیکلاسیک از زیکش اشاره کرد که در آن پاداش موسسان حذف شده بود. پیشبینی میکنم که در سال ۲۰۱۹، شاهد یک طرح پیشنهادی فورک بزرگ از سوی توسعهدهندگان بیت کوین در راستای تثبیت کارمزدهای شبکه با بازطراحی بیت کوین ارائه شده توسط ساتوشی (که نام آن به نظرم چیزی شبیه به «Bitcoin Freedom» است) باشیم یا اینکه مقدار قابل پیشبینی با تورم پایین، به نفع بازار آزاد کارمزدها اضافه شود. (۵۰ درصد اطمینان)
نوسان اندک و قیمتهای پایین همیشه ترولهای نگران و مردمی را جذب میکند که عقیده دارند میتوانند بیت کوین را به شکل بهتری تغییر دهند. در دوسال گذشته، بیت کوین شاهد فورکهای زیادی بوده که کد اصلی آن تغییر یافته اما مدلتعویضپذیری بیت کوین سال بزرگی بود. در سه ماهه اول سال، شاهد طرحهای پیشنهادی تپروت (Taproot) و گرفتروت (Graftroot) از سوی گریگوری مکسول بودیم. پیشنویس طرح بهبود بیت کوین برای پروتکل دندلیون (Dandelion) در ماه می ارائه و مسیر تازهای برای بروزرسانی سافت فورک امضایهای مبتنی بر شنور یافت شد. تا اواخر سال ۲۰۱۹، نقشهراه واضح و تقریباً خوبی برای مسئله تعویضپذیری و محرمانگی بیت کوین درمیان برخی بدهبستانهای معنادار (از جمله سرعت، سطح اطمینان و غیره) در لایه اصلی وجود خواهد داشت. (۵۰ درصد اطمینان)
سال ۲۰۱۸ برای پژوهشهای در زمینه حریم شخصی وسال ۲۰۱۸ پروژههای امیدوارکننده زیادی در کنار و یا بر روی لایتنینگ شکل گرفت. انتظار دارم در سال ۲۰۱۹، تجربه کاربری (UX) نیز برای توسعهدهندگانی که بر روی بیت کوین کار میکنند، به طور چشمگیری بهبود پیدا کند. این شامل استفاده از Wrapperهای جاوا اسکریپت در محیط ترافلمانند وب ۳، خدمات میزبانی نود، مستندسازیهای (داکیومنتیشن) غنیتر، آموزشها و غیره خواهد بود که درباره آن هیجانزدهام.
اتریوم
سال ۲۰۱۸ اتفاق بزرگی در زمینه پژوهشی اثبات سهام با ارائه EIP شماره ۱۰۱۱ در ماه ژوئن افتاد؛ ایده استفاده ترکیبی از اثبات سهام و اثبات کار (hybrid PoW/PoS) برای رسیدن به یک سازوکار خالص مبتنی بر اثبات سهام، تقریباً دور انداخته شد. گام بزرگ بعدی اتریوم که شسپر (ترکیب کسپر و شاردینگ) نام داشت و به سرنیتی (اتریوم ۲) تغییرنام داد، از ۶ فاز مختلف تشکیل شده که برای انجام آن چندین سال در نظر گرفته شده است. هماکنون ۸ تیم توسعه در حال کار بر روی پیادهسازیهای مستقلی هستند که شامل این موارد است:
- چینسیف سیستمز (ChainSafe Systems)؛ که بر روی یک پیادهسازی جاوا اسکریپت به نام لودستار (Lodestar) کار میکنند.
- تیم ۵۰ نفره از کانسنسیس به نام پگاسیس (PegaSys)، که یک پیادهسازی در سطح سازمانی بر روی جاوا را مدنظر قرار دادهاند.
- گروه مستقلی به نام هارمونی که بر روی یک پیادهسازی جاوا که مبتنی بر کلاینت اصلی اتریومجی است، کار میکنند.
- پریتی تکنالجیز (Parity Technologies)؛ که در حال ساخت نسخه دوم اتریوم بر روی Rust است.
- پریزماتیک لبز (Prysmatic Labs)؛ که در حال طراحی نسخه کلاینت را با زبان گو (Go) است. (اخیرا نیز رائول جردن اعلام کرده که آزمایش کامل این نسخه انجام شده است)
- سیگما پرایم که در حال ساخت نسخه دوم کلاینت در Rust است.
- استاتوس (Status)؛ که سازنده نرمافزار پیامرسان مبتنی بر اتریوم است که اولین کلاینت بومی گوشی را با زبان نیم (Nim) پیاده کرد.
- ترینیتی، که تیم همیشه مورد حمایت بنیاد اتریوم است و کلاینتی را به زبان پایتون میسازد.
علیرغم برخی عدم موفقیتها و تغییرات در نقشه راه اتریوم ۲، به نظرم فاز اول تغییرات در سه ماهه آخر سال ۲۰۱۹ رخ خواهد داد. (۷۰ درصد اطمینان)
آئوگر (Augur) که بسیاری منتظر راهاندازی آن بودند، به نظر میرسد تا حدودی (خارج از بازارهای نوظهور پیشبینی انتخاباتی) توجهات را به سوی خود جلب کرده است. احتمالا مقدار مبالغ پیشبینی شده در این برنامه غیرمتمرکز پرسروصدای سال ۲۰۱۹ ، از ۱.۵ تا ۲ میلیون دلار تا بیش از ۱۰ میلیون دلار افزایش یابد. (۷۰ درصد اطمینان) نظر مثبت من در این باره به خاطر ۶ دلیل زیر است:
- یک سال کار کردن بیوقفه بر روی این پروژه
- بهبود تجربه کاربری برای کلاینتها
- افزایش آگاهی درباره برند
- تقاضای موجود برای بازارهای پیشبینی
- یکپارچهسازی با ارزهای دیجیتال باثبات
- بازار گردانی و فراهم بهتر نقدینگی
کریپتوکیتیز صرف شد، علیرغم باقی ماندن علاقه به مبادله آیتمهای داخل بازی، توجهات را نسبت به خود از دست خواهد داد. در حالی که این توکنهای کلکسیونی به نظر جالب میرسند، اما حس راهحلی را دارند که به دنبال مشکل است. مورد پذیرش گیمرها واقع شدن نیز از آنجا که شرکتها علاقه ندارند انحصار خود را به هم بزنند، بیشتر به یک نقشه خیالی میماند. به نظرم بازیهای شبیه به کریپتوکیتیز که در ۲۰۱۸ پدیدار شدند و سرمایه زیادی ندارند، سال آینده تعطیل خواهند شد. (۸۵ درصد اطمینان)
روایت ارزهای دیجیتال کلکسیونی که در نیمه اول سال ۲۰۱۸ سروصدا کرد و بطوریکه در ماه مارس ۱۲ میلیون دلار برای بازیصرافیهای غیرمتمرکز (DEX) بیش از این به تأخیر خواهد افتاد. افرادی که به زیرواکس (0x) باور دارند و از نظر آنها بهترین پروتکل برای ایجاد صرافیهای غیرمتمرکز است، باید توجه کنند که حجم معاملات در بیشتر روزهای ۲۰۱۸ کمتر از ۲ میلیون دلار بوده است. پیشبینی میکنم که مجموع حجم معاملات انجام شده بر روی زیرو اکس در دسامبر ۲۰۱۹، با حجم معاملات یک روز کوینبیس برابری کند. (۹۰ درصد اطمینان) بزرگترین مشکل پیشروی پذیرش صرافیهای غیرمتمرکز در ۲۰۱۸ این بود که کاربر هدف بر روی آن مشخص نبود.
علیرغم هایپی که در سال جدید نیز ادامه خواهد یافت، پذیرش از سوی مشتریان برایدر حالی که معامله بدون سرویسهای نگهداری کیف پول مانند یک موهبت به نظر میرسد اما در طرف مقابل میتواند به برخی مشکلات اعم از سرعت پایین پیداکردن سفارش و تطبیق آن، پیشدستی در معامله، حریم خصوصی ضعیف، دشواریهای حسابداری و غیره موجب شود. محصولی که حتی بدون در نظر گرفتن منحنی تجربه کاربری برای سرمایهگذاران نهادی جالب نیست. هرچند ماندگاری محصول به دلیل مشارکت سرمایهگذاران خرد در بلندمدت موردی است که باید بررسی شود. علاوه بر آن، بسیاری از پروتکلهای صرافی غیرمتمرکز مبتنی بر مدل توکنهای کارمزد (به عنوان نمونه 0x)، دچار فورک خواهند شد. از این جهت عقیده دارم که موج خروشانی برای حرکت به سوی مبادلات بین زنجیرهای و گزینههای معامله، بدون نیاز به سرویسهای نگهداری عاری از توکن شکل خواهد گرفت.
بسیاری از پروژههای برجسته نوید انواع جدیدی از بازارها را دادند؛ برای مثال بازار محاسبه یا ذخیرهسازی از جمله این موارد بود. همراه با ظهور توکنهای کاربردی، تقاضا برای راهحلهای پیشرو نابودشده به نظر میرسد؛ چرا که اولاً آیا تقاضا برای سانسورناپذیری به اندازه کافی متقاعدکننده است که افزایش هزینهها نسبت به گزینههای متمرکز را توجیه کند و ثانیاً هر کدام از بازارهای جدید به اندازه کافی رشد خواهد کرد که به مقیاس لازم برای مقبولیت دست یابد. قابل توجه است که هیچ یک از بازارهای غیرمتمرکز شکل گرفته تهدیدی برای AWS، مایکروسافت، دراپباکس و غیره محسوب نمیشود.
احتمال میدهم که جواب سنگینی از سوی ماینرهای در بند اتریوم با ارائه هاردفورک ادامهداری، مشاهده کنیم. (۶۰ درصد اطمینان) نقشه راه اتریوم در حال حاضر نیز با ماینرها سر جنگ و دعوا دارد. هارد فورک قسطنطنیه که برای ماه فوریه برنامه ریزی شده، پاداش بلاک را از ۳ اتر به ۲ اتر کاهش میدهد و این ماینرهایی که در مرز سودآوری هستند را کنار میگذارد. در حالی که کاهش عرضه یک اتفاق مثبت تلقی میشود، این بروزرسانی در کوتاه مدت موجب تقویتبخشی به دیدگاه نزولی میشود؛ هر چند اگر هزینه آینده در محاسبات فعلی وارد نشده باشد.
توکنهای دولتی بیش از پیش جذابیت خود را از دست خواهند داد. برای من آنها انگیزههای به اشتباه هدایتشدهای هستند که حس نگهدارندگان توکنی را القا میکنند که یا حول ساختارهای قدرت موجود شکل گرفتهاند و در تصمیمات آتی پروتکل از جمله طراحی حق مشرفیت نقش اساسی را ایفا میکنند، یا اینکه برای افزایش ارزش توکن بیشتر تلاش میکنند تا چیزی که به عنوان هدف مشخص شده است. هیجان شکل گرفته پیرامون توکنهای کاربردی (با این سری تفکرات که مثلاً نیازی نیست نگران حق مشرفیت باشیم و تنها باید چیزی را بسازیم که ارزش حاکمیت داشته باشد) محصول جانبی بازار صعودی ارزهای دیجیتال بود و گواهی بر یک شک و تردید معنادار در سال ۲۰۱۹ خواهد بود. (۶۰ درصد اطمینان)
آنچه از شواهد برمیآید، گروه مالی غیرمتمرکز که به دیفای (DeFi) یا Open Finance نیز معروف است و بخش بزرگی از سرگذشت اتریوم را در ۲۰۱۸ تشکیل داد، ناخواسته در برابر تعصبم نسبت به بیت کوین قرار گرفته است. هدف از این جنبش ارز دیجیتال تلاش برای افزایش مداخلات اقتصادی بوده است. پیشفرض اساسی جنبش دیفای که فراهمکردن محصولات مالی بومی شده با ارزهای دیجیتال برای طرد شدگان از سیستم بانکی بوده، جاذبه مشخصی دارد. هرچند درک نمیکنم که چه بازار محصولی مناسب بخش عمده محصولات دیفای خواهد بود.
اگر این محصولات برای نهادها طراحی شوند، برای فهمیدن اینکه چگونه در بازار محصول خود را میگنجانند، باید تلاش زیادی کنم. شکل دادن خود به خود نقدینگی کار بسیار دشواری خواهد بود. همانطور که هیچ علاقهای ندارم بر روی یک سرویس مشتقه بدون خدمات نگهداری که نقدینگی ندارد، معامله کنم و همینطور مطمئنم تریدری که معامله مارجین میکند نیز نظر مشابهی دارد. حتی اگر این محصولات برای سرمایهگذاران خرد نیز ساخته شود، فکر نمیکنم به نتیجهای برسد. نظریه قابل دستیابی در بلندمدت فراهم کردن راهی برای ورود طردشدگان سیستم بانکی از سوی دیفای است. این میتواند با باز کردن درهایی به سوی بازارهای سرمایه و کالای آمریکا با سیافدیهای ساختگی درون زنجیرهای اتفاق بیافتد، اما به این شک دارم. بیشتر مصرفکنندگان در جهان، سپرده قابلتوجهی در اختیار ندارند که بازتاب این است که شاخصهای پیشتاز یا مشتقههای پیچیده روش خوبی برای پذیرش جهانی نیستند.
به عقیده من برخی از تیمهای واقع در آمریکا که در دیفای کار میکنند، در حال متحمل شدن خطری هستند که از بابت محصولات ساختار یافته آنها ایجاد شده و با بازرسیهای قانونی در این کشور روبرو خواهند شد (۷۰درصد اطمینان) این آغازگر اپلیکیشن کشنده بعدی اتریوم است: داوری قانونی؛ برای تیمهایی که قدم در راه پیشرفت و شکستن مرزها گذاشتهاند و در ابتدا با ارائه اوراق بهادار ثبت نشده و حالا با ایجاد ابزارهای مشتقه شبه قانونی حرکتشان در جریان است.
در حالیکه مهندسان درباره ترکیب ابزارهای بدوی مالی بحث میکنند، من نگران خطر ترکیب مباحث فنی (یا قانونی) هستم.
پروژههای دیگر
میمبلویمبل توسط کاربر ناشناسی با نام مستعار تام الویس جدوسور در کانال توسعهدهندگان بیت کوین ویزاردز (bitcoin wizards)، دو پیادهسازی مختلف گرین و بیم آماده راهاندازی در ۳ ماهه اول ۲۰۱۹ هستند. دو پیادهسازی که به فلسفه طراحیهای مختلفی پایبند هستند؛ از تصور معصوم و بیاشتباه بیت کوینمانند گرین تا مدل بنیادی زیکش مانند بیم، تفاوت در سیاست پولی، موضع در برابر اسیکها و غیره. به نظرم هر دو اینها در جنگهای حریم شخصی ۲۰۱۹ نقش پررنگ خود را نشان خواهند داد. به نظرم گرین بیش از ۷۰ درصد سهم بازار را در میزان علاقه به میمبلویمبل به خود اختصاص میدهد. هرچند سیاست پولی آن برای پذیرندگان اولیهاش به خاطر تورم بیشازحدی که دارد ایدهآل نیست، اما شگفتزده نمیشوم اگر سال بعد را با حجم بازار بیش از ۲۵۰ میلیون دلار به پایان برساند. (۶۰ درصد اطمینان)
دو سال پس از گذشت انتشار مقاله ساختارزیکش درباره اثبات سهام و پاداش سازندگان زیکش و شایعاتی که در جامعه زیکش پیچیده، به نظرم محتمل است که در گام اول زیکش برنامهای چند ساله برای حرکت به سوی سیستم ترکیبی (هیبرید) اثبات سهام و اثبات کار داشته باشد (۵۰ درصد اطمینان) و در گام بعدی پاداش سازندگان را تغییر دهد (۳۰ درصد اطمینان). از آنجا که پاداش سازندگان در سال ۲۰۲۰ تمام خواهد شد و با وجود تحقیقات و کارهای مهندسی فراوان باقیمانده، میتوان منتظر طرح پیشنهادی را برای طول دادن پاداش سازندگان برای سالهای بعد از ۲۰۲۰ نیز بود.
با توجه به نظرات سازندهآیوتا، دش، بایتکوین، ورج و امثالهم از بین بروند. البته باید لایت کوین را از این قائده مستثنی کرد چرا که به یک برند قدیمی با یکپارچهسازی گسترده تبدیل شده است و به نوعی شبکه آزمایشی بیت کوین محسوب میشود. این قضیه در مورد دوج کوین نیز صدق میکند. به نظرم بیش از نصف این توکنهای پرداختی مشابه در سال آینده از بین خواهند رفت (۷۰ درصد اطمینان). چرا که حرکات قیمتی سال ۲۰۱۸ نشان میدهد که آنها به نوسان بیت کوین وابستهاند و از طرفی گسترش استفاده از لایتنینگ بیت کوین همان نیاز نداشتن به یک «بیت کوین سریعتر» خواهد بود. همچنین آنها نوآوریهای جذابی مانند بلاک چینهای عمومی حریم خصوصی محور مونرو و گرین یا محصولات اکوسیستم مانند اتریوم، ایاس و تزوس را ندارند تا جامعه آنها به این نوآوریها دلشان خوش باشد.
بر کسی پوشیده نیست که همیشه آرزو داشتهام روزی برسد که توکنهای واسطه تبادلی مانندجاده ابریشم (سیلکرود)، بازارهای دارک وب و همچنین سایتهای مستهجن بستر مناسبی برای رد و بدل ارزهای دیجیتال محسوب میشدهاند. ساختار بازارهای دارک وب بیش از پیش پیچیده شده است؛ بطوریکه از ساختار متمرکزی که تنها هدف قرار دادن DNS کافی بود، به زیرساختهای غیرمتمرکز با امکان شهرتسازی بهتر با وجود شبکهای از رباتهای تلگرام و ابزارهای دیگر دست یافتهاند. اما همچنان مشکلاتی نیز وجود دارد. علیرغم مشکلات حریم خصوصی و محرمانه بودن تراکنشها، بیت کوین همچنان گزینه اول این بازارها محسوب میشود. نهادهای قانونی نیز چارهای جز پهن کردن دامهایشان حین تبدیل بیت کوین به فیات ندارند. به نظر من استفادههای واقعی از بلاک چین خارج از محدوده قانونی بسیار اندک است. با این نگاه که آینده بازارهای دارک وب با وجود قراردادهای هوشمند در جهت غیرمتمرکز شدن پیش میرود، کافی نبودن حریم خصوصی بر روی بلاک چینهای عمومی امکان تحقق این هدف را در سال ۲۰۱۹ ناممکن میسازد. در کنار این، بازارهای دارک وب به عنوان یک ویروس فکری و عامل بازدارنده اولیه برای افرادی که به تازگی میخواهند با ارزهای دیجیتال آشنا شوند، عمل میکند.
از ابتدای پیدایش سایتتمرکز بر روی جنبه «عدالتخواهی» بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال، به طور اجتنابناپذیری به مدلهای توزیع جدیدی در حوزه بلاک چین منجر خواهد شد. در حالی که علاقهای به گفتن این حرف ندارم اما ۲۰۱۹ سال پروژههای سیلیکون ولی خواهد بود که با شعار و هدف بلند مدت «رساندن ارزهای دیجیتال به دست همه در سرتاسر جهان» مطرح خواهند شد. این نگرش به اذهان عمومی خواهد نشست و به مانند ریشههای آنارکو لیبرترینی در ارزهای دیجیتال که ایدئولوژیهای یک طیف سیاسی را شامل میشد، شایع و فراگیر خواهد شد.
ریپل از مقامات قانونی ضربه خوبی دریافت خواهد کرد و به نظرم با این واقعیت باید روبرو شوند که توکن XRP به احتمال زیاد یک اوراقبهادار ثبت نشده است (اطمینان ۸۰ درصد). به لطف اوضاع متغیر قانونگذاری، بن لاوسکی که پیشنهاددهنده و معمار بیتلایسنس، از بدترین نوع قانونگذاری ارزهای دیجیتال در جهان است، هماکنون در تیم آنها قرار دارد. در حالی که بعید است کسی در این ماجرا به زندان بیافتد اما مشاهده قسر در رفتن ریپل با جسارتی که دارد، محتمل نیست.
تقسیم شد. در حالی که زنجیره ABC نماد BCH را حفظ کرد، ساتوشی ویژن از نماد BCHSV استفاده کرد. با وجود اختلافات داخلی بیت مین که شامل تعدیل نیرو، مشکلات در ترازنامههای مالی و تاخیر در عرضه اولیه سهام شده و علاقه شدید کریگ رایت به مشاهده قیمت ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۱۴ به قیمت برنده شدن در جنگ ABC و SV، این نبرد میتواند با این واقعیت ادامه پیدا کند که کسی به این عده توجهی نمیکند. من بیشتر از هر کس دیگر درباره رونق کسبوکار بیتمین خوشبین هستم، اما به این نکته فکر کنید که سلطه بیت کوین نسبت به دو ارز دیجیتال فورک شده بیشتر از یکی خواهد بود (۸۰ درصد اطمینان). همچنین اعتقاد دارم که مالکیت بازار بیت کوین ABC در برابر بیت کوین SV که هماکنون ۶۴ درصد است، به بیش از ۸۰ درصد افزایش خواهد یافت (۷۰ درصد اطمینان). علیرغم تردیدهایم درباره تصمیمات استراتژیک بیتمین، شعار «هیچ جنگ هشی را علیه بیت مین شروع نکنید» میتواند نماینده «هیچگاه نبرد زمینی را در آسیا استارت نزنید» نیز باشد.
بیت کوین کش در سال ۲۰۱۸ به دو زنجیره ساتوشی ویژن و ABCبا در نظر گرفتن خودنمایی فورکهای بیت کوین گلد، بیت کوین دیاموند، بیت کوین پرایوت، ۲۰۱۸ برای فورکهای بیت کوین سال خوبی بود. این ارزهای دیجیتال که در رتبههای بالایی سال را به پایان بردند، بعید به نظر میرسد در انتهای سال ۲۰۱۹ بتوانند خود را بین ۲۵ ارز دیجیتال برتر بازار حفظ کنند. (۷۰ درصد اطمینان، مگر اینکه بازار ارزهای دیجیتال من را ناامید کند!)
ایاس و استلار زمان قابل توجهی را برای ایجاد زیرساختهای اصلی و تجربه توسعهدهندگی در سال ۲۰۱۸ صرف کردند. بر خلاف شک و تردیدهایم مبنی بر پتانسیل تبدیل به پول اینترنت شدن این دو، توجهات زیادی از سوی برخی تیمهای توسعه در سرتاسر جهان برای تعامل با این شبکهها جهت ساخت برنامههای غیرمتمرکز معطوف شده است. گروههایی که بر روی هر دو شبکه کار میکنند، از سرمایه و بودجه قابل توجهی برخوردارند. در حالی که شاید از نظر عدهای این پروژهها قانونی نباشند اما انرژی برآمده از دیدگاه ساتوشی میتواند آنها را به پذیرش معناداری (بیش از ۵۰ برنامه غیرمتمرکز) در سطح توسعهدهندگان در سال ۲۰۱۹ برساند.
دش (DASH) پیدا کنم که نقدینگی بالا یا پشتیبانی جامعهاش را تا سال ۲۰۲۰ ادامه دهد، شگفتزده خواهم شد (۴۰ درصد اطمینان).
مدتی است که از ناشخنودی دیگران بر روی مسئله «مسترنودها» خوشحال هستم. آنها بهترین گزینههای ممکن در بازار صعودی محسوب میشدند. سکههایت را تا جایی که میشود در حسابی قفل کن و بگذار قیمت بالا و بالاتر برود. اما پس از شروع بازار نزولی هنوز چیزی از حجمهای معاملات تکاندهنده و نقدینگی بالا ندیدهایم. اگر پروژه مسترنودی را به جزایده Token Curated Registry که سر و صدای زیادی به راه انداخته بود، حالا فروغ خود را از دست داده است. آنها با ایدههای توکنیزه کردن همه چیز، بیشتر به یکی از حرکتهای افراطی ۲۰۱۷ شباهت دارند. این مدل که به شدت در هم پیچیده به نظر میرسد، عجیب نیست اگر توسط صنعت پذیرفته نشود.
نحوه حاکمیت درونزنجیرهای رسمی که در سال ۲۰۱۷ وضعیت هایپگونهای را در پروژههای تزوس، دکرد و آراگون تجربه کرد، بدتر از آن بود که تصور میشد. در حالیکه هدف سیستمهای حاکمیتی رسمی فراهم ساختن امکان بروزرسانی با دریافت نظرات سهامداران است، بیشتر آنها سیستمهای توانگرسالاری (پلوتوکراسی) را پیریزی کردهاند که امکان مشارکت آزاد را از بین برده است. بسیاری از اکتشافات با مدلهای حاکمیتی رسمی به دلیل نبود ابزارهای اولیه مانند رایگیری ناشناس، توخالی به نظر میرسند. اطلاعیههای جدیدی مبنی بر همکاری کامنولث لبز با ادجور (زنجیرهای بر روی زیرلایه پریتی) وجود دارد، اما با این حال دوام سیستمهای حاکمیتی درونزنجیرهای در بلندمدت نامعلوم است. به نظرم در سال ۲۰۱۹ و برای اولین بار شاهد تصمیمات مهمی درباره پروتکلهای اساسی تصمیمگیرنده بر روی امور درونزنجیرهای خواهیم بود.
سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) میتوانند بار دیگر به پدیدههای سال ۲۰۱۹ بدل شوند. نوشتههای بسیاری درباره نمونه شکست خورده یعنی The DAO برای این مفهوم وجود دارد، هرچند دوسال بعد از آن تحقیقات در این باره دوباره شروع شده است. یکی از DAOهایی که در سال گذشته راهاندازی شد و به ظاهر خوب بود، Moloch DAO نام داشت. این سازمان خودگردان غیرمتمرکز به دنبال استفاده از زیرساخت اتریوم و حل مشکلات رایج در توسعه اکوسیستم منبعباز بود. همانطور که پیش از این نیز گفتهام، پروژههای ارز دیجیتال باید برنامهای برای حرکت به سوی مدلهای حاکمیتی غیرمتمرکز در آینده داشته باشند. چیزی که در حال حاضر مشاهده میکنم آن است که پروژههای ارز دیجیتال در حال بازسازی معماری پایههای سوئیسی در دائوهایی هستند که به طور بالقوه اولین اپلیکیشنهای کشنده محسوب میشوند و مانند آن را در سال ۲۰۱۹ دوباره خواهیم دید.
اتفاقی که باید دربارهاش هیجانزده شوید! با تحقیقات بیشتر درباره سیستمهای حاکمیتی رسمی،علیرغم سقوط مداوم بازارهای عمومی ارز دیجیتال، ارزشگذاریهای خصوصی (به خصوص برای پروژههای سیلیکون ولی) هنوز به حالت پایداری نرسیده است. فرد ویلسون اخیراً به رابطه بین ارزشگذاریهای عمومی بازار در بازار سهام پرداخته است.
او در این باره گفته است:
تفاوت بزرگی بین بازارهای خصوصی و بازارهای عمومی وجود دارد. آنها به آهستگی حرکت نمیکنند. چند سالی میشود که بازارهای خصوصی در قیمتهایی بیش از آنچه در بازارهای عمومی تعیین شده، معامله شدهاند. سه دلیل برای این موضوع وجود دارد. اول اینکه سرمایهگذاران بازارهای خصوصی افق زمانی طولانیتری دارند و به دنبال بازگشت سرمایه در ۳ تا ۵ سال هستند. دوم آنکه سرمایهگذاران بازارهای خصوصی از برتری نقدینگی بهرهمندند که به طور نظری آنها را از ضرر و زیان حفظ میکند. و در انتها برندگان معاملات در بازارهای خصوصی آنهایی هستند که بالاترین رقم پیشنهادی را ارائه میدهند. تمام این بدان معناست که یک شرکت میتواند علاوه بر افزایش سرمایه و همچنین معامله در بازارهای عمومی، سرمایهاش را در بازارهای خصوصی نیز افزایش دهد.
بخش آخر برای ارزهای دیجیتال موضوع درگیرکنندهای محسوب میشود. عطش و تلاش سرمایهگذاران برای پیدا کردن اتریوم بعدی موضوع مهمی است. هنوز هم باور اینکه ارزشگذاریهای بیش از ۵۰۰ میلیون دلار و حتی ۱ میلیارد دلار، قادر به سودآوری در زمان رکود بازار برای سرمایهگذاران باشند، دشوار است. در سال ۲۰۱۹ انتظار دارم تیمهای استارتآپی ارزشگذاریهای خود را در ارقام پایینتری انجام دهند و یا اینکه در زمان اضافه شدن به صرافیها با کاهش قابلتوجهی روبرو گردند (۹۰ درصد اطمینان).
هشگراف (Hashgraph)، آلگورند (Algorand)، فایلکوین (Filecoin)، انسنت (Ncent)، تاندر توکن (Thunder Token) و غیره در سال ۲۰۱۹ راهاندازی شوند.
انتظار دارم که کمتر از نصف برخی شبکهها مانند دفنیتی (Dfinity)،آخرین سه ماهه سال ۲۰۱۷ و نیمه اول ۲۰۱۸ به لطف ترکیب سرمایههای جدید و نهنگها، ترس از جا ماندن (FOMO) و باز شدن مسیری به سوی نقدینگی که از فاندامنتال و مسائل بنیادین بازار جدا شده بود، ارزشگذاریها نیز به شدت افزایش یافت. از آنجا که مسیرهای دستیابی یکباره به نقدینگی بالا دیگر ناپدید شدهاند، به نظرم پروژهها به روش قدیمی جمعآوری سرمایه برخواهند گشت و تمرکز خود را از ساخت پروتکلهای اساسی به مدلهای کسبوکار Protocol Adjacent منتقل خواهند کرد.
هندشیک (Handshake) میتواند جنبه جدیدی از توسعه در سال ۲۰۱۹ باشد. با اینکه هنوز درباره نیاز آنها به یک توکن تردید دارم، اما تغییر سرور اصلی آیکان (ICANN) مشکل جالبتوجهی است و به وضوح مشخص است که سیستم مجوزدهی فعلی برای DNS دیگر کارامد نیست. یکی از پروژههایی که پتانسیل زیادی در سال ۲۰۱۹ در این زمینه دارد، هندشیک است. هندشیک به عنوان راهحلی خام اما موثر برای سایتهایی است که خطرات قانونگذاری یا محتوایی بروز میدهند. این راهحل میتوان به عنوان یک سازوکار خودراهانداز موثر به کار گرفته شود.
راهاندازیتلگرام (TON)، سیگنال (Mobilecoin) است که حتی میتواند شاهد ورود واتساپ به این نبرد نیز باشد. در حالی که هیچ یک از گزینهها به نظرم پتانسیل تبدیل شدن به یک پول سلطهناپذیر را ندارند، باید واکنش فیسبوک را در این باره دید. ارز دیجیتال باثباتی که برای نقل و انتقال طراحی شده باشد، میتواند تاثیر به سزایی در جذب بسیاری از افراد با استفاده از ارائه تجربه کاربری بهبودیافته داشته باشد. این موضوع حتی میتواند بیت کوین را در هند که در سال ۲۰۱۸ مشکلات قانونی با آن داشت را جا بیاندازد. البته من هیجان کمتری درباره شبکه باز تلگرام (Telegram Open Network) دارم که بیش از ۱ میلیارد دلار سرمایه به دلایل مختلفی جذب کرد.
یکی دیگر از مسائلی که باید در سال ۲۰۱۹ انتظارش را بکشیم، جنگ بین توکنهای پیامرسانهایی مانندارزهای دیجیتال باثبات
ارزهای دیجیتال باثبات یا همان استیبل کوینها بود. در این سال استیبل کوینهای پکسوز استاندارد (PAX)، دلار جمینی (GUSD)، دلار سیرکل (USDC)، کربن (CUSD) و تراستتوکن (TUSD) معرفی شدند. البته از آنجا که هیچ یک از این پروژه به معنای حقیقی غیرمتمرکز نیستند، من اصطلاح «توکنهای باثبات با پشتوانه دارایی» یا «فیات کوین» را برای آنها به کار میبرم.
سال ۲۰۱۸ بالواقع مختصبه خاطر اینکه چنین توکنهایی به تریدرها اجازه میدهند تا با صرافیها مانند بانکها رفتار کنند، تعجبی ندارد که رسیدگیهای KYC (شناخت مشتری) و AML (ضد پولشویی) صورت پذیرد. فیات کوینها با وجود آنکه محصول خوبی برای قرار گرفتن در خرید و فروشهای صرافیها هستند، اما ضدانحصاری نیستند. وجود کوچکترین علامتی مبنی بر مشکلدار بودن تراکنشتان میتواند دوقلوهای وینکلواس را به بستن حسابتان هدایت کند.
نگهداری فیات کوینها اعتقاد مالی شما را توسط صادرکنندگان آن تغییر میدهد. در حالی که سلطه تتر با زیرسوال رفتن اعتبار آن به کمترین میزان خود در سالهای گذشته رسیده، این موضوع به ظهور پروژههای جدید کمک کرده است. اما اینکه چه بازار محصولی مناسب فیات کوینهاست، نامشخص باقی مانده است. آیا استیبل کوینها به عنوان یک پناهگاه امن واسطه مورد استفاده قرار میگیرند یا برای انتقالات ارزی بین تریدرها؟ آیا اینها دلارهای دیجیتالی جدیدی با اکوسیستم محصولات مخصوص خودشان هستند؟
به نظرم در سال ۲۰۱۹ مالکیت تتر در بین ارزهای دیجیتال باثبات زیر ۵۰ درصد خواهد رسید (۷۵ درصد اطمینان) و ارزش کل بازار استیبلکوینها نیز که هماکنون حدود ۲.۵ میلیارد دلار است، از ۴ میلیارد دلار عبور خواهد کرد (۸۰ درصد اطمینان).
قیمت اتر نیز تاثیر گذاشته است. از این بابت میتوان انتظار داشت که کل اترهای CDP شده از ۳ درصد کل اترهای تولید شده در سال ۲۰۱۹ عبور کند. هرچند پیدایش وثیقههای کمنوسان و ظهور گزینههای متمرکزی مانند کامپاند فایننس شاید جذابتر به نظر برسند.
برخلاف دیدگاه مملو از شک و تردیدم درباره پایداری مدل میکر دائو در بلندمدت، این پروژه تا به اینجای کار پیشرفت خیرهکنندهای در سال ۲۰۱۸ از خود نشان داده است و حدود ۲.۱ میلیون اتر تا به الان در اختیار دارد. تیم پروژه محصولات جانبی دیگری برای CDPها (موقعیت بدهی وثیقهگذاری شده) در نظر گرفته است. طبق مطالعهای ذخیره اترها در این CDPها بر رویپس از آنکه پروژه استیبلکوین پر سروصدای بیسیس (Basis) پول سرمایهگذاران را برگرداند، یکی از جالبترین آزمایشات حوزه ارزهای دیجیتال را از دست دادیم. آیا امکان دارد با ترکیب گروهی از سرمایهگذاران مخاطرهپذیر و جوانان بیستوچند ساله، ارز دیجیتال باثباتی راهاندازی کرد که به طور کامل بر روی باور و اعتقاد استوار است؟ (خطر اسپویل: به این زودیها ممکن نیست!) برخلاف این عقبنشینی گروه دیگری به نام رزرو (Reserve) بر روی مدلهای مشابه سهام حقالضرب با هدف تمرکززدایی در طول زمان کار میکنند. به نظرم بعید است استیبل کوین مبتنی بر این مدل را با ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ شاهد باشیم (۸۰ درصد اطمینان)
دستکاری قیمت و روند پایدار نگرانیها درباره رسیدگی مالی مناسب به بالاترین حد خود رسید. سال گذشته با خبر بلومبرگ که احتمال دارد تمامی دلارها سرجایشان باشند، به پایان رسید. به نظرم احتمال داشتن تمامی دلارهایی که تتر مدعی داشتنش است، بالاست (۸۵ درصد اطمینان) اما این نمیتواند به سوالات دیگر مانند فعالیتهای مجرمانه نظیر پولشویی، دستکاری بازار و غیره پاسخی ارائه دهد. احتمال اندکی وجود دارد که سرمایه کاربران توسط نهادهای قانونی در فرایندهای برداشت طولانی مدتی به تله بیافتد (۳۰ درصد اطمینان)
ترس و نگرانیها در مورد پشتوانه تتر در سال ۲۰۱۸ با وجود اخبار پیرامون روابط بانکی، امکانصندوقهای ارز دیجیتال
شاخص فاندامنتال محبوب من همچنان پرایس اکشن است. در ابتدای سال گذشته درباره صندوقهای ارز دیجیتال نوشتم که بسیاری از صندوقهای رو به رشد مدیران را موظف میسازند تا در این فضا باهوشتر شوند. برای مثال هم میتوانید به پاسپورت کپیتال، یونیون اسکوئر ونچرز، اِی۱۶زی، و غیره نگاهی بیاندازید. این از جایی ناشی میشود که آنها تفاوت کلاس دارایی جدید را با کلاس داراییهای قبلی درک کردهاند، اما با این حال به طور بالقوه میتوانند استراتژیهای قبلی خود را در مورد آنها به کار گیرند. همانطور که موج اول هایپ فرو مینشیند، موج بعدی سرمایهگذاران که تجربه بیشتری حاصل کردهاند، سکان را از دست مدیران صندوقهای سرمایهگذاری که موج اول را هدایت میکردند، میربایند.
بسیار بعید است که بهترین مدیران صندوقهای سرمایهگذاری همانهایی باشند که برای اولین بار این پدیده را یافتند. این را در حال حاضر میتوانیم با صندوق جدیدی شکل گرفته از سوی مت هوانگ و فرد ارسام، صندوق ارز دیجیتال a۱۶z و بسیاری دیگر در این بازار نزولی بهتر از قبل دریابیم.
اما در حال حاضر روند شکلگیری این صندوقها کند شده است و صندوقهای به مراتب کمتری از سوی شرکتهای غیرسهامی (LP) معتبر مانند موقوفه ییل و شرکتهای تضامنی (GP) ایجاد میشود و همچنین مدت توقیف سرمایه نیز افزایش یافته است.
با این اوصاف به نظرم صندوقهای کمتری در سال ۲۰۱۹ ایجاد خواهد شد؛ چرا که بازارهای عمومی ارز دیجیتال قدرت کافی را ندارد، فرصتهای سرمایهگذاری با توجه به حجم بازار محدود شده است و تعداد سبدهای دارایی ثانویه در حال افزایش است. مورد سوم از اهمیت بیشتری دارد. در بسیاری از صندوقهای بزرگ به بیت کوین یا اتریوم بهای بیشتری داده شده و اختصاصدهندگان سرمایه، هزینه زیادی بابت سبدهای دارایی ثانویه (به خصوص برای مدلهایی که فقط برای بلندمدت طراحی شدهاند) پرداخت میکنند. در حالی که شرکتهای تضامنی مشکلی از جهت افزایش میزان بیت کوین و اتریوم نخواهند داشت، به نظرم شرکتهای غیرسهامی به دنبال سرمایهگذاری کم هزینه از طریق محصولات سرمایهگذاری دو یا چند دارایی خواهند بود.
معیاریابی ویژن هیلز نیز وجود داشته است. صندوقهای بیشتری به دنبال آن هستند که جایگاه خود را در این حوزه پیدا کنند. عدهای از آنها تنها بر مبنای مسائل فاندامنتال در بلندمدت برنامهریزی کردهاند و برخی از آنها کوتاهمدت را نیز در نظر داشتهاند. در حالی که برخی دیگر عملیات استخراج را به برنامههای خود افزودهاند. به نظرم نهادی کردن (institutionalization) در سال ۲۰۱۹ از بالا به پایین و در تمام خطوط جریانی صندوقهای ارز دیجیتال از پشت صحنه سازمانی تا سرویسهای نگهداری اتفاق خواهد افتاد. به علاوه بسیاری از صندوقها از وضعیت بازار در سال گذشته درس گرفتهاند و رستگاری آنها از این قضیه بیشتر و بیشتر خواهد شد.
با وضعیت خونین فعلی بازار، فرصتهای ناهمسانسازی برای صندوقهای ارز دیجیتال پدیدار شده است؛ هرچند خروجی قابل توجهی از این بابت شاهد نبودیم، اما نمونههای خوبی از جهت توسعه در این امر مانندمراقبت از سرمایه به وسیله تثبیت آن به دلیل تعطیل شدن و بازتخصیص سرمایه شرکتهای غیرسهامی مورد توجه قرار خواهد گرفت. صندوقهای بلوچیپ همپوشانی زیادی با ۲۰ تا ۲۵ نام پیدا کردهاند. پیشبینی میکنم که این مورد در سال ۲۰۱۹ به کاهش همبستگی میاندارایی کمک شایانی کند.
پروژه لِیِر وان (Layer1) شاهد بودیم، به شدت تحت آزمایش هستند. در حالی که مدلهای اولیه مانند یک همکاری بین بلاکاستریم و یک شرکت معاملهگری است و سوالات زیادی بیپاسخ مانده، اما درباره توسعه این مدلها هیجانزده هستم. یکی از مدلها فعالانه که برای دیدنش لحظهشماری میکنم، صندوقی است که با آربیتراژ قانونی به دنبال محفوظ داشتن خزانه از پروژههایی است که ارزش توده (Aggregate Value) صندوقهای خزانهداری از حجم بازار تجاوز کرده باشد. با وضعیت فعلی بازار، خلاقیت امری ضروری به نظر میرسد.
استراتژیهای سرمایهگذاری از بازارهای سرمایه سنتی مانند مدلهای فعالانه که درمحصولات منتخب
من به دیده تردید به بلاک چینهای سازمانی نگاه کردهام و پس از تجربه گردهمایی سال گذشته تصمیم گرفتم که بیش از این روی این موضوع وقتم را سپری نکنم. بر خلاف باور من، به نظر میرسد که علاقه شرکتها به مقوله بلاک چین با کاهش قیمت ارزهای دیجیتال، افت کرده است. چه کسی فکرش را میکرد؟ مثل اینکه سرمایهگذاری در بلاک چینهای انحصاری یا سازمانی تنها زمانی که قیمت ارزهای دیجیتال سر به فلک گذاشته بود، هیجانانگیز به نظر میرسید.
در بسیاری از نمونهها در سال سوم یا چهارم آزمایشات ناشی از تفکر «بلاک چین، نه بیت کوین» قرار داریم و این در حالی است که بیت کوین ۱۳ یا ۱۴ وضعیت حبابگونه را پیشتر پشت سر گذاشته است. آرام آرام مجروحان و رهاکنندگان پروژههای بر بستر R۳، هایپرلجر و دیگر ساختههای مایکروسافت و آیبیام را مشاهده میکنیم. به نظرم بسیاری از این تیمها به دلیل کاربرد و پذیرش اندک در سال ۲۰۱۹ یا تعدیل نیرو خواهند کرد و یا فعالیتهای خود را متوقف خواهند ساخت (۷۵ درصد اطمینان)
یکی از نقاط مثبت امر توسعه در سال ۲۰۱۸، عرضه محصولات سختافزاری نودهای جعبهای ارزان از کوینماین (Coinmine) گرفته یا نادلایت (Nodl.it) بود. در حالی که قیمت این محصولات بسته به قابلیتهایی که دارند متغیر است، نگرانیهایی درباره تجاریسازی این امر از دید سرمایهگذاران وجود دارد. اما با این حال چنین سختافزارهایی برای کاربرانی که میخواهند به صورت خودمختارانه با بلاک چینهای عمومی تعامل داشته باشند، بدون شک مفید است. هزینه این نودهای جعبهای چیزی حدود ۱۵۰ دلار است. با این حال محصولات ارزانتری نیز میتوان یافت.
توکنهای اوراق بهادار با جذب سرمایههای هنگفت، ایجاد استانداردها و غیره در سال ۲۰۱۸ سروصدای زیادی به پا کردند. نظریه من در این باره تغییری نکرده است و تمامی ارزش حاصل از توکنهای اوراق بهادار متوجه چهار گروه متعهدان، نگهدارندگان دارایی که از غیرقابل نقد شدن سود میبرند، سرمایهگذاران اولیه در عرضه اولین توکن اوراق بهادار که از پیچیدگی شرایط میتوانند به صورت آربیتراژ سود کنند و در نهایت ارائهدهندگان زیرساخت خواهد شد.
در صورت حفظ شرایط فعلی، فضا کشش کافی را نخواهد داشت و به نفع متعهدان پیش خواهد رفت. اینها کسانی هستند که به طور مستقیم از طریق قیمتگذاریها برای سرمایهگذاران به سود میرسند و انتظارات سرمایهگذار را درباره ارزش آینده بالا میبرند. انگیزههای مالی معمولاً به همین خاطر به درستی هدایت نمیشوند.
درباره اینکه توکنهای اوراق بهادار بازار سرمایهگذار مناسب خود را یافته باشد، تردید دارم. هنوز مشخص نیست مخاطب واقعی عرضه توکن اوراق بهادار چه کسی است. سازمانهایی که فاقد هرگونه روش موثر برای پوشش یا مدیریت ریسک محصولات درازمدت هستند، مخاطبان آن محسوب نمیشوند. نظر هاوارد مارکس در این باره خواندنی است:
این یکی از قوانین همیشگی من است که «هیچ یک از اقسام سرمایهگذاری نباید وعده نقدینگی بالاتری نسبت به داراییهایی که از آن تشکیل شده را بدهند» اگر کسی این ادعا را داشته باشد، واقعا چه منبعی برای افزایش نقدینگی در اختیار دارد؟ از آنجایی که منبعی برای آن وجود ندارد، روند افزایش نقدینگی معمولاً خیالی، زودگذر و غیرقابل اتکاست (مانند طرحهای پانزی) و تنها تا زمانی کارآمد است که بازار متوقف شود. در این صورت نقدینگی در شرایط سخت نیز مورد آزمایش قرار میگیرد.
با وجود عدم قطعیت در بازار مناسب سرمایهگذاری، تغییر کلان دورهای بالقوه، کافی نبودن زیرساختهای سطح موسساتی و قطعی نبودن نقشه راه اجراسازی، شک دارم که جهان در سال ۲۰۱۹ توکنیزه شود. انتظار ندارم بازار فعال خرید و فروش توکنهای اوراق بهادار در سال آتی از ۲ میلیارد دلار عبور کند.
فیدلیتی (Fidelity Digital Assets) را فاکتور بگیریم، احتمال کمی وجود دارد که از سوی یک شرکت سنتی شاهد ارائه سرویسهای نگهداری ارز دیجیتال باشیم. همچنین به نظرم اولین راهکارهای بومی نگهداری ارز دیجیتال به کارگزار-فروشندههای تایید شده متولی اختصاص خواهد یافت که قدمهای بزرگی در راه تکامل این کلاس دارایی برمیدارند (۷۵ درصد اطمینان).
طیف گستردهای از سرویسهای نگهداری در سطوح سازمانی متفاوت در سه ماهه ابتدایی و انتهایی سال گذشته برای راهاندازی در سال ۲۰۱۹ برنامهریزی کردهاند. این سرویسها یا به طور مستقیم محصولات متولی تولید کردهاند و یا با فراهمکردن فناوری زیرساختی بستر راهاندازی این سرویسها را ارائه دادهاند. اگرنگاه بسیار خوشبینانهای بر روی تلاشهای انجام شده برای لولی (Lolli) و کشاپ (Cash App) دارم. محصولاتی زیبا از سوی شرکتهایی که که به تجربه کاربری مصرفکنندگان اهمیت میدهند و گامهای معناداری در مسیر کمک به درک مشتری از خرید، دریافت، انتقال و ذخیره مستقیم ارزهای دیجیتال برمیدارند. به نظرم این محصولات به میلیونها شخص جدید به دنیای ارز دیجیتال کمک شایانی خواهد کرد.
شرکتهای ارز دیجیتال
همانطور که قبلا هم درباره آن بحث کردم، کوینبیس در حال جنگ در چند جبهه مختلف است. فیدلیتی، جمینی و شمار زیادی از شرکتهای والاستریت که برای یافتن جایگاهی در کسبوکارهای سازمانی با هم رقابت میکنند. در این رویداد، میدان نبرد عرضه توکنهای اوراق بهادار نیز با حضور tZero، Templus، Harbor، Securitize، ASX/Malta/Gibraltar و بقیه در جریان است. کسبوکار سودآور مبتنی بر مصرفکننده نیز از سوی رابینهود، سیرکل و بایننس تحت فشار قرار گرفته است.
در حالیکه بدنه قانونی آنها قدرتمند است، به نظر میرسد کوینبیس در سال ۲۰۱۹ بر روی افزایش پذیرش و استفاده مصرفکنندگان و افزودن توکنهای بیشتر به صرافی تمرکز کند. اینها میتواند ناشی از کاهش حجم معاملات در بازار نزولی ارزهای دیجیتال باشد. در سال ۲۰۱۸، کوینبیس بازوی سرمایهگذاری مخاطره پذیر را راهاندازی کرد و فعالیتهای ادغام و اکتساب خود را با تصاحب Paradex، Earn.com و جذب چند تیم کوچک گسترش داد تا لقب «گوگل ارزهای دیجیتال» را به نام خود ثبت کند.
در حالی که به استراتژی افزودن توکنها و ارزهای دیجیتال با دیده تردید نگاه میکنم اما برخی واقعیتها از جمله اینکه کوینبیس همچنان به عنوان محلی برای خرید ارزهای دیجیتال برای میلیونها مشتری مطرح است در سال ۲۰۱۹ نیز پابرجا خواهند ماند. همچنین آنها برای نبرد در برابر بزرگترین رقبایشان از پشتیبانی قانونی خوبی برخودار بوده و از طرفی در صدر تیمهای ارائهدهنده محصولات نسبت به سایر رقبا قرار دارند.
در سال ۲۰۱۹ کوینبیس محصولات بومی با محوریت مصرف کننده خود را که به مشتریان اجازه میدهد به طور مستقیم با پروتکلها تعامل داشته باشند را گسترش خواهد داد و زیرساختهای صرافی خود را بهبود خواهد بخشید؛ چرا که بازار نزولی زمان کافی برای موج بعدی پذیرش فراهم میکند.
کوینبیس همچنین سرویس آموزشی Earn.com را راهاندازی کرده است. دیگر محصولاتی که میتوان از آنها انتظار داشت، کیف پولی با محیط کاربرپسند است که مشتریان در آن قادر به سهامگذاری (Stake) و تعامل مستقیم با لایتنینگ و برنامههای غیرمتمرکز باشند. آنها همچنین میتوانند بر روی وامدهی تمرکز کرده و با افزایش حضور نهادی خود، روند کاری فرابورس را با مبادله و فروش محصولسازی کنند.
به طور راسخ عقیده دارم که در سال ۲۰۱۹ آنها به باورهای پیرامون بیت کوین اهمیت بیشتری خواهند داد.
پیرامون صحبت صرافیها و پس از گذشت یک سال از دریافت عنوان سریعترین دونده ارزهای دیجیتال، بایننس احتمالاً سال قدرتمندانهتری را نسبت به ۲۰۱۸ سپری خواهد کرد. از نظری دیگر رشد سریع فناوری بایننس منجر به فداکردن جنبه قانونی آنها شده است.
به نظرم آنها در سال ۲۰۱۹ پس از اقدامات قانونی بیش از پیش به کاربرای آمریکایی نزدیک خواهند شد (۷۵ درصد اطمینان)، صرافی غیرمتمرکز کاملی را راهاندازی خواهند کرد (۸۰ درصد اطمینان) ارزهای فیات جهانی را اضافه کرده (۸۰ درصد اطمینان) و به صرافی برتر قاره آفریقا تبدیل خواهند شد (۹۰ درصد اطمینان). از آنجا که که اقدام قانونی رشد ناشی از کاربران آمریکایی را کند میکند، شک دارم که فعالیتهایشان را در مالت متوقف کنند (۳۰ درصد اطمینان). از این جهت ترجیح میدهم بر روی تعطیلی بیتمکس به خاطر شایعات مربوط به دستکاری قیمت و اهرمهای عجیبوغریبشان شرط ببندم (۷۰ درصد اطمینان).
توکن بایننس روانه بازار شد. مدل مشکوک برخی از توکنها نظیر اِفکوین (Fcoin)، کاتکس (catex)، زیبیجی (ZBG)، کوینال (coinall)، کوینکس (Coinex)، کشیرست (Cashierest) و اِیبیسیسی (abcc) «ماینینگ تراکنش» بود.
سال ۲۰۱۸ توکنهای بیمصرف صرافیهای مختلف در پی موفقیتاین نوع جدیدی از کلاهبرداری است. صرافیها به جای دریافت کارمزد از مشتریان، توکنهای موهومی خود را در قالب توکنهای صرافی به مشتریان غالب میکنند. به وضوح مشخص است که این مدل ناپایدار است و چند مورد از این صرافیها نیز فعالیت خود را متوقف ساختهاند.
بسیاری از این توکنها با افزایش حجم اولیه از سوی تریدرهای کنجکاو مواجه شدند، اما هماکنون به محلی برای سیاهنمایی معاملات و تجارت شستشوی آسان بدل شدهاند. این توکنها نه تنها بیانگر مشکلات جدی هستند، بلکه ریسکهای اعتباری بزرگی را در قبال فروپاشی مدل توکن صرافی در هر آن توصیف میکنند. به نظرم بیش از ۷۵ درصد صرافیهایی که از این مدل استفاده میکنند، در سال ۲۰۱۹ تعطیل خواهند شد (۸۵ درصد اطمینان).
کانسنسیس (Consensys) با مشکلات عدیدهای به خاطر کاهش ارزش اتر و دیگر توکنهای ERC20 که نگهداری میکند مواجه شده است و سال گذشته را با اخراج برخی از نیروهای خود و رها کردن تعدادی از استارتآپهای تحت نظر به پایان برد. این یک نشانه منفی محسوب میشود و پروژههای رها شده کار سختی برای جمعآوری سرمایه به خاطر نگرانیهای ساختار سهامی و تغییر نظریههای ارائه شده در اکوسیستم خواهند داشت.
با در نظر داشتن مشارکت کانسنسیس در توسعه زیرساختهای اتریوم مانند اینفورا، متامسک، تراقل و غیره، سوالات مهمی درباره پایداری توسعه منبعباز و اهمیت کارهای جانبی بر روی پروتکل از سوی تیمهای غیراصلی پروژه مطرح میشود. مدلهای مختلفی در طول تاریخ مطرح شدهاند:
شرکتی مانند بلاکاستریم یا لایتنینگ لبز (که از داکر، سوزه، ردیس لبز و غیره الهام گرفتهاند)، بر روی ارائه سرویسهایی با ارزش افزوده بر روی یک پروتکل منبعباز تمرکز کردهاند. در حالی که گرایش اساسی آنها سودجویی است، بخش اعظم منابع شرکت در اختیار نگهداری پروژه قرار میگیرد. با استناد به موارد تاریخی این مدل به چند دلیل ناموفق عمل کرده است: اینکه ارائهدهندگان به مراکز سودآور تبدیل شوند، جای سوال دارد. برخلاف دیگر فناوریهای جدید مانند فریمورک وب یا پایگاه داده، شرط بستن بر روی یک فناوری بدون در نظر داشتن ریسکهای اجرایی چندلایه، امکانپذیر است. برخی از پروژههای انجام شده درباره بیت کوین توسط تیمهای مشابهی انجام شده که جداییناپذیر بودن کار آنها را نشان میدهد.
گروههای پژوهشی مانند چینکدلبز که به نظرم خودشان وظیفه تامین سرمایه را بر عهده دارند، محدوده خاصی برای کار بر روی یک پروژه ندارند. این مدل امکان داشتن آزادی فکری و ملحق شدن سرمایهگذاران یا اعضای انجمن را فراهم میسازد. در حالیکه آزادی موردپسند است اما تامین مالی نوآوریهای فکری با مشکل روبروست و اغلب با کمکهای خیریه انجام میشود.
یک بنیاد رسمی که طیف وظایف گستردهای مانند تعامل با قانونگذاران، سازماندهی راهاندازی شبکه و مواردی از این دست را بر عهده دارد. این قطعا در اولویت پایینتری قرار میگیرد و در جوامعی مانند جامعه بیت کوین که قبلا حقهبازان زیادی سعی در استفاده از این مدل برای سودجویی خود داشتند و با شکست مواجه شدند، از محبوبیت بسیار کمتری برخوردار خواهد بود.
سهیم شدن در بخشی از پاداش و کارمزدهای تراکنش شبکه که برای حمایت از پروتکل اصلی و کارهای جانبی آن در تیمهای دیکرد و زیکش دیده میشود.
درحالی که اقتصاددانهایی مانند الینور اوستروم سعی در پاسخ دادن به این سوال در زمینههای دیگر داشتهاند، فضای پر جنبوجوشی را برای مدلهای مختلف در سال ۲۰۱۹ پیشبینی میکنم.
بکت (Bakkt) که دوبار به تاخیر افتاده و خبر راهاندازی فیدلیتی دیجیتال اسِت (Fidelity Digital Asset) توسط جامعه ارزهای دیجیتال بزرگنمایی شده، به نظرم در سه ماهه اول راهاندازی آنها تقاضای کمتری از آنچه انتظار میرفت متوجه آنها خواهد شد و پذیرش آنها در طول سال شکل خواهد گرفت. با این حال هنوز جای سوال اینکه مشتری هدف پلتفرم بکت چه کسی خواهد بود، برایم باقی مانده است. به نظر میرسد ریشه تفکرات فیدلیتی از ریشه فکری سایفرپانکها درباره بیت کوین سرچشمه میگیرد. آنها راه طولانی در مسیر مالیسازی بیت کوین برای مبارزه با نگرانیهای پیرامون بازرهنگذاری خواهند داشت.
در حالی که خبر راهاندازیسال قبل شاهد قدم گذاشتن رسانههای جدیدی مانند دِ بلاک، مساری، برکر، توکن دیلی و ترو استوری به این عرصه بودیم. در حالی که هر یک از آنها ساختار فکری و اهداف متفاوتی دارند، راه طولانی را برای پوشش معتبر این حوزه مملو از اخبار جعلی و کلاهبرداریها باید طی کنند. در حالی که تنظیمکنندگان مقررات وقتشان را برای این مسائل صرف نمیکنند، این رسانهها هستند که باید قدم اول را برداشته و نقش اساسی خود را در افشای داستان پروژههای عجیبوغریب ارزهای دیجیتال ایفا کنند.
محصول اخیر خود یعنی S۱۵ که ۲۳ تراهش بر ثانیه پردازش میکند، در برابر دستگاههایی مانند تاردیس از بیتفیوری با ۸۰ تراهش و ابیت از ابانگ با ۳۷ تراهش بر ثانیه از دست داده است.
حتی بیتمین به عنوان نماد توقفناپذیر «تمرکز در استخراج» از بازار نزولی در امان نمانده است. سناریوی نزولی برای بیتمین مشخص است: آنها از هزینه کردن بر روی بیت کوین کش، ضرر هنگفتی را متحمل شدند و برخی از استعدادهای مهندسی خود را از دست دادند که در ادامه به رقبایشان تبدیل شدند. آنها همچنین مانند سایر ماینرها، قربانی قیمتهای کاهش یافته ارزهای دیجیتال شدند. این شرکت همچنین برتری فناوری خود را با رونمایی ازقبلا درباره موفقیت اوراستاک و تیزیرو دیدگاه منفی داشتم. به نظرم امکان موفقیت اورستاک در سال ۲۰۱۹ برای خردهفروشان بالاست (۸۵ درصد اطمینان) اما تلاش بیهوده آنها در زمینه بلاک چین و سودآور نبودن آن به همراه پذیرش آهسته توکنهای اوراق بهادار ادامه خواهد داشت.
پس از مشاهده درآمد ۱ میلیارد دلاری در میزهای فرابورس در سال ۲۰۱۷، بانکها به این فرصت نگریستند و برای ربودن آن حرکتشان را آغاز کردند. بیشتر این پروژهها که بعدا تعطیل شد، توسط گلدمن ساکس در حال پیگیری بود. به نظرم تقاضایی از سوی والاستریت برای ارائه گزینههای معامله بیت کوین صورت نخواهد گرفت، چراکه در حال حاضر سازمانهای مختلفی وجود دارند که بیشتر حجم معاملات بیت کوین در آنها انجام میشود. جای تعجب دارد اگر بانک تراز اولی میزهای فرابورس یا میزهای خریدوفروش مشتقه در سال ۲۰۱۹ راه بیاندازد (۵۰ درصد اطمینان).
یک صرافی بزرگ (از ۱۰ صرافی برتر از نظر حجم معاملات) در سال ۲۰۱۹ هک خواهد شد. بازار نزولی فرصت مناسبی را برای هکرها با فراهم میکند؛ به خصوص که صرافیها نیز برخی از کارمندان خود را به دلیل دشواری در تامین هزینه اخراج کردهاند (۵۰ درصد اطمینان).
به عنوان بخشی از فرایند تثبیت بازار در وضعیت رکود، اکتساب و مالکیتهای استراتژیکی را از سوی شرکتهای بزرگ یا پیشگامان ارزهای دیجیتال در سرویسهای تحلیل بلاک چین ( مانند Chainalysis، Elliptic و Coinmetrics) و محصولات نگهداری ارزهای دیجیتال مانند انچور (Anchor) را شاهد خواهیم بود (۶۰ درصد اطمینان).
خشم و عصبانیت درباره سیستمهای سانسور مسترکارت، سوئیفت و حتی پیپال در سال ۲۰۱۸ به نقطه عطف خود رسید. این امر باعث شد تا مانند سرویسهای پیامرسان مبتنی بر وب، حقیقت درباره تصمیمات از بالا به پایین شبکههای پرداخت که میتوانند جریان پول را در هر نقطه که بخواهند قطع کنند، آشکار شود. بیت کوین میتواند همانند نمونههای گب و جردن پیترسون در سال ۲۰۱۸ توجهات را از این نظر به سوی خود جلب کند. به نظرم این روند در سال ۲۰۱۹ نیز ادامه خواهد داشت.
قانونگذاری
در سال ۲۰۱۸ شاهد طرحهای پیشنهادی مختلفی از سوی بانک تسویه حسابهای بینالمللی، صندوق بینالمللی پول و غیره پیرامون ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCها) بودیم. استدلال اساسی برخی اقتصاددانها برای CBDCها آن است که با انتقال ذخایر خصوصی سیستم بانکداری هدفمندتری جایگزین زیرساخت بانکداری خصوصی و تجاری فعلی میشود (که در آن بانکهای مرکزی کنترل زیادی بر روی اقتصاد دارند). اقتصاددانان دیگری مانند کن روگوف نیز مخالفتهای تاریخی خود را با انتقاد از بهرهوری مالی و امکان پولشویی بیشتر و افزایش جرم اظهار داشتهاند.
شخصاً عقیده دارم که CBDCها اصلا ایده جالب نبوده و تلاشی برای گسترش کلکسیون سیستم مالی فعلی است. شعار «CBDC و نه ارزهای دیجیتال» مشابه تلاش برای ایجاد روند «بلاک چین و نه بیت کوین» است. هرچند با حرکت جهان به سوی پرداختهای دیجیتال و اجتنابناپذیر بودن CBDCها، به نظرم شانس آنها برای گسترش در بین مصرفکنندگان در مقیاس کلان، کم خواهد بود (۷۵ درصد اطمینان).
ETF بیت کوین از سوی وناک سالیدایکس و پروشیرز به همراه ETFهای چند دارایی از سوی بیتوایز اینوسمنت را شاهد بودیم. علیرغم نگرانی SEC درباره دستکاری قیمت بیت کوین، احتمال موفقیت و پذیرفته شدن یک ETF بیت کوین تا پایان سال جاری وجود دارد (۷۰ درصد اطمینان). من این شانس را برای ETF وناک قائل هستم.
در سال ۲۰۱۸ ارائه طرح برخی ازچهرههای تاثیرگذار ارز دیجیتال است. البته تنظیمکنندگان قوانین برخی از این سلبریتیهای ارز دیجیتال را تحت پیگیرد قانونی قرار دادهاند. نام بردن اسامی کار زشتی است اما این هش SHA-256 لیست نام افرادی است که در سال ۲۰۱۹ بیچاره خواهند شد و نام آنها را در سال ۲۰۲۰ فاش خواهم کرد !
یکی از بخشهایی که قانون به طور سفت و سخت در آن وارد نشده اقدام دربارهa۶c۰۶۱۶۲۴f۹۷۳۹۹d۰۸fb۵۸dbd۲۳۸۰۱ab۹d۰۳a۹۳۲۹۱۲۸f۵۱۴۷a۹۸۷۳c۹daf۹۰۶a۱
به همراه هیجانی که برای CBDCها وجود دارد، احتمال اینکه یکی از کشورها (کشورهای کوچک) پروژه آزمایشی را برای سیستم هویت مبتنی بر بلاک چین معرفی کند، وجود دارد (۵۰ درصد اطمینان).
برخی دیدگاهها درباره قیمت و پذیرشهای پیشرو
سال جاری که به نوعی با رکود بازار ارزهای دیجیتال آغاز شد، موجب تمرکز مردان فناوری بر روی پذیرش و استفاده از آنها خواهد شد.
طبق باور من تنها این موارد موجب پذیرش ارزهای دیجیتال خواهند شد:
بیت کوین و ارزهای دیجیتال به عنوان راه فراری برای مردمی باشند که در نظامهای پولی ناپایدار زندگی میکنند و حاضرند نوسان بیت کوین را قبول کنند.
مردم بیت کوین را به این دلیل که یک ابزار ذخیره ارزش در آینده خواهد شد، بخرند.
یا اینکه مردم اتریوم، دفنیتی، تزوس و سایر ارزهای دیجیتال که بیانگر تغییری شگرف در نحوه انجام محاسبات هستند را با دانستن اینکه فرایند چندسالهای برای کسب اعتبار در پیش دارند را خریداری کنند.
شاید موارد دیگری نیز وجود داشته باشند، اما این سه مورد بیشترین تاثیر را در پذیرش ارزهای دیجیتال در کوتاه مدت خواهند داشت.
با از بین رفتن علاقه مردم و کمرنگ شدن فشارهای فروش در آینده نزدیک، وارد فاز طولانی دلزدگی مجازی خواهیم شد که اگر سالها به طول نیانجامد، قطعا ماهها طول خواهد کشید. در این دوره بسیاری بر روی موج پذیرش بعدی (همانطور که در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ پروتکلهای اتریوم، ابزارهای پردازش پرداخت و غیره شکل گرفت) زمان خود را سپری خواهند کرد. این در حالی اتفاق خواهد افتاد که بسیاری از افراد وارد شده در حباب قبلی از صحنه خارج میشوند.
من درباره محرکهای کوتاهمدت برای پذیرش نگرانی چندانی ندارم. مردم ارزهای دیجیتال را به یکی از سه دلیل فوق یا خریداری خواهند کرد و یا نه. با ادامه کفسازی بازار، قیمتها جذابتر به نظر خواهند رسید و شاید علاقه تجدید شده به چرخه دیگری منجر شود و نقش یک پیشگویی خود محققکننده را بازی کند؛ یا شاید هم قیمتها به نقطهای برسند که دیگر اعتمادها از بین برود (مثلا برای مدت طولانی زیر هزار دلار باقی بماند). در این صورت تنها نگهدارندگان راسخ از چرخههای قبلی باقی میمانند. به هر حال با این شرایط ایده پول دیجیتال بینقص (Sound Money) دیگر از بین رفته تلقی خواهد شد.
همانطور که قبلا هم به آن اشاره کردهام، ارزهای دیجیتال همچنان از نظر سرمایهگذاران نهادی پرحطر محسوب میشوند. با در نظر گرفتن سناریوی ریسک در طول ۱۲ تا ۱۸ بعدی، بعید به نظر میرسد که بیت کوین بالاترین قیمت جدیدی را در سال ۲۰۱۹ ثبت کند (۹۵ درصد اطمینان). همچنین احتمال زیادی وجود دارد که بیت کوین موفق به شکستن مقاومت ۸ هزار دلار نشود (۶۰ درصد اطمینان).
همچنین به نظرم شانس اینکه بیت کوین طبق انتظار بسیاری یک بحران آلفا (Crisis Alpha اصطلاحی که برای یک دارایی استفاده میشود که در دوران ناپایدار اقتصادی سودآوری دارد) باشد، بسیار بعید است. طبق باقی صحبتهایم، حرکت به سوی ارزهای دیجیتال باکیفیت و مطرح مانند بیت کوین در سال ۲۰۱۹ نیز ادامه خواهد داشت.
به هر حال من مطالعه و سرمایهگذاری را ادامه خواهم داد و دانستههای خود را به اشتراک خواهم گذاشت. هر نقش هرچند کوچکی که بتوانم درباره پولهای سلطهناپذیر ایفا کنم، جزو مهمترین پروژههایی خواهد بود که در طول حیاتم بر رویشان کار میکنم.
شاید بتوانیم ذرهای از جاهطلبی هال فینی را در ۲۰۱۹ تجربه کنیم:
هر روز که سپری شود و بیت کوین به خاطر مسائل فنی یا قانونی متلاشی نشده باشد، اطلاعات جدیدی وارد بازار خواهد شد. این شانس بیت کوین را برای پیروی نهایی و ثبت قیمتهای بالاتر افزایش خواهد داد.
ممنون, خیلی خوب بود.