چین و بلاک چین، قسمت دوم؛ بازاری که ارزش آن دیده نمیشود !
تصور کنید که فیسبوک، آمازون، اپل و گوگل بهتازگی عمومی میشدند و شما یک برنامهنویس بودید که این پلتفرم ها را میساختید اما نمیتوانستید صاحب هیچ سهمی باشید. این دقیقاً چیزی است که در چین دارد اتفاق میافتد.
آقای دیوید لی (David Li)، بنیانگذار ترینیتی (Trinity) اخیراً تفاوت جالب میزان توجه به پروژههای بلاک چین در کشور چین نسبت به کشورهای غربی را مطرح کرده است:
«برای چینیهایی که در حال کار بر روی پروژههای بلاک چین هستند، قیمت این پروژه معنایی ندارد، چون نمیتوانند صاحب آن شوند. آنها صرفاً روی فناوری آن متمرکز شدهاند.»
بیشتر بخوانید: چین و بلاک چین: چگونه اژدها قدرت را از آمریکا پس میگیرد؟
همین که در مورد مفهوم این اظهارات فکر میکردم، به حجم معاملات روزانه تبدیل یوان چین به بیت کوین نگاهی انداختم.
یوان چین تنها ۰٫۷۹ درصد حجم معاملات روزانه را برای تبدیل به بیت کوین به خود اختصاص داده بود.
خیلی جالب است.
آخرین باری که مردم چین بهراحتی از یوان به بیت کوین معامله میکردند چه زمانی بود؟
دسامبر سال ۲۰۱۳، تقریباً ۵ سال پیش.
چین در ماه دسامبر سال ۲۰۱۳ مؤسسات مالی اصلی در این کشور را از معامله کردن با بیت کوین منع کرد و در آن زمان ارزش کل بازار همه ارزهای دیجیتال تنها ۱۵٫۷ میلیارد دلار بود.
آخرین باری که چینیها بهطور مستقیم در این بازار مشارکت داشتند، ارزش کل آن در طی ۶ ماه تا ۸۸۱ درصد بالا رفت.
تقریباً ۵ سال پس از آن زمان، ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال ۱۳۱۰ درصد افزایش داشته است، بدون اینکه چینیها مستقیماً در این بازار حضور داشته باشند.
در اینجا تقاضای محبوس شده به شدت بالایی وجود دارد.
تصور کنید که در شهر شنژن کار میکنید و درحالیکه مشغول برنامهنویسی یکی از پروژههای بلاک چین هستید، رشد بیش از ۱۳۰۰ درصد بازار ارزهای دیجیتال را مشاهده میکنید اما نمیتوانید بهصورت قانونی حتی یک ارز دیجیتال هم داشته باشید.
اما این هنوز نیمی از ماجراست.
بخش دیگری که باید به خاطر داشته باشیم، تفاوت پروژههای دسامبر سال ۲۰۱۳ در این بازار، باارزشی نزدیک به ۱۵٫۷ میلیارد دلار، نسبت به پروژههای کنونی، باارزش حدوداً ۲۲۱ میلیارد دلار است.
این یک تفاوت بسیار فاحش است.
در پایین، ۲۵ مورد از ارزهای دیجیتال اول بازار در ماه دسامبر سال ۲۰۱۳ ارائه شده است:
امروزه وضعیت خیلی متفاوت است چون پروژههای امروزی ازنظر مقیاس و عملکرد، از اکثر پروژههای برتر سال ۲۰۱۳ جلوتر هستند.
در حقیقت چهار پروژه چینی که در لیست ۲۵ ارز دیجیتال برتر سال ۲۰۱۸ قرار دارند و در ادامه از آنها نامبرده شده است، بهتنهایی با ۴۴ درصد کل ارزش بازار تمامی پروژههای بلاک چین در سال ۲۰۱۳ برابری میکنند.
این پروژهها عبارتاند از:
#۱۳- ترون – ۱٫۴ میلیارد دلار
#۱۴- نئو – ۱٫۲ میلیارد دلار
#۱۶- بایننس – ۱٫۱ میلیارد دلار
#۱۹- وی چین – ۷۱۹ میلیون دلار
بیشتر بخوانید: افشای همکاری ترون با غول اینترنت چین
به خاطر عدم دسترسی مستقیم چینیها به بازار ارزهای دیجیتال و همچنین عدم حضور سرمایهگذاران نهادی غرب در فضای بلاک چین کشور چین، این ارزشگذاریها بیشتر بر اساس خریداران شخصی در غرب، صورت میگیرند.
اما در ادامه این سؤال ها پیش میآیند:
اگر چینیها نمیتوانند مستقیماً ارزهای دیجیتالی که بر روی آنها کار میکنند را بخرند، آیا ارزش فعلی این ارزهای دیجیتال بهدرستی تخمین زده میشود؟
چگونه ممکن است که میزان حضور نهادهای غربی در فضای بلاک چین کشور چین را اندازه گرفت؟
معرفی ارز دیجیتال دولتی توسط بانک خلق چین، چه تأثیری بر روی ارزش دیگر ارزهای دیجیتال چینی خواهد داشت؟
در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸ گزارش شد که «بانک ارتباطات چین (BoCom) یک بانک تجاری متعلق به دولت چین، ۹٫۳ میلیارد یوان (۱٫۳ میلیارد دلار) اوراق قرضه با پشتوانه رهنی (RMBS) را از طریق شبکه اختصاصی بلاک چین خود (Jucai Chain) منتشر کرده است.»
و این به معنای آن است که چین بهروزهای انتشار ارز دیجیتال دولتی خود نزدیکتر میشود. این روز بالاخره فرا میرسد.
رئیسجمهور شی جین پینگ بلاک چین را یک پیشرفت سریع میخواند، از طرفی بانک خلق چین امسال ۴۱ حق امتیاز بلاک چین را ثبت کرده است و تلویزیون دولتی چین میگوید که بلاک چین ۱۰ برابر بیشتر از اینترنت ارزش خواهد داشت، یعنی چیزی حدود ۳۴ تریلیون دلار.
آزمایشگاه تحقیقاتی ارز دیجیتال (DCRL) که بال تحقیقاتی بانک خلق چین است، باقدرت تمام حق امتیازهای بلاک چین را ثبت میکند.
بر طبق گزارشی در نوامبر ۲۰۱۷، آزمایشگاه تحقیقاتی ارز دیجیتال مدعی شد:
«بانک مرکزی چین بهناچار باید ارز دیجیتال خودش را بهکار بگیرد تا میزان گردش فعلی ارز بیپشتوانه را افزایش دهد.»
وقتیکه این اتفاق رخ دهد ما شاهد بازگشت مبادلات ارزهای دیجیتال به این کشور خواهیم بود.
اما این ارز دیجیتال دولتی مانند جفتهای معاملاتی بیت کوین و یوان چین نخواهد بود.
این ارز دیجیتال در اصلاح یک کریپتویوان خواهد بود که نه تنها با بیت کوین، بلکه با بسیاری از ارزهای دیجیتال چینی نیز جفت میشود و ازنظر عملکرد خیلی مشابه جفتهای معاملاتی کنونی تتر است اما تماماً توسط بانک خلق چین پشتیبانی میشود و ارزش ثابتی نسبت به یوان دارد.
با وقوع این اتفاق، چینیها خواهند توانست کریپتویوان را مستقیماً از حسابهای بانکیشان به یک صرافی انتقال دهند و دیگر ارزهای دیجیتال را از طریق جفت سازی مستقیم بخرند.
درواقع دولت چین، درحالیکه کنترل عرضه پول خودش را حفظ میکند، قصد خود را برای رقابت مستقیم با ارزهای پایداری مثل تتر و همچنین ریشهکن کردن بیت کوین نشان میدهد.
با اجرای پروژه کریپتویوان توسط بانک خلق چین، منافع دولت،بانکها و همچنین مردم بهطور همزمان تأمین خواهد شد.
این پروژه مکانیسم مالیاتی مورد نیاز دولت چین را از طریق شفافیت تراکنشهای مالی بهراحتی در اختیارشان قرار میدهد. آنها به خود اظهاری مالیاتی مردم، مانند آنچه که اکنون در غرب انجام میشود، اعتماد نمیکنند.
این موضوع تنها به دولت چین اختصاص ندارد. دولتهای غربی نیز نهایتاً این طرح را دنبال خواهند کرد زیرا مالیات از طریق شفافیت معاملات، یک عامل محرک برای کشورهایی است که به خاطر دسترسی به حداکثر درآمد مالیاتی میل و رغبتی برای اینکار ندارند.
به همین دلیل استاندارد گزارشهای مشترک (CRS) توسط اکثر اقتصادهای برتر جهان از طریق سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) به تصویب رسیده است تا مشخص شود کدام کشورها بدون تکیهبر فرمهای خود اظهاری، بر روی دارایی افراد اختیار مالیاتی داشته باشند.
یک ارز دیجیتال دولتی چینی برای بانکهای چین، فضای امنی را در آینده جدید بلاک چین در چین اختصاص میدهد. بانکها نودهایی را برای بلاک چین به اجرا در میآورند و تراکنشها را از کریپتویوان به ارزهای دیجیتال و بلعکس، در همه حسابها رهگیری میکنند.
این موضوع قابلتوجه است که حتی یک بانکدار چینی هم هیچگاه از بلاک چین بد نمیگوید.
و این مسئله را با غرب مقایسه کنید که در آن، هر هفته بانکدارهای مختلف در شبکه سیانبیسی (CNBC) حضور مییابند و دیدگاههای شخصیشان را در مورد اینکه چرا بلاک چین هیچگاه موفق نخواهد شد و یا اینکه ارزهای دیجیتال ایده بسیار بدی هستند، ابراز میکند.
اما در چین تنها شخصی که گهگاهی در رابطه با این موضوع صحبت میکند رئیس بانک خلق چین است و تنها چیزی که درباره بلاک چین میگوید این است:
«بلاک چین متعلق به عموم مردم است و برای تحقق منافع عمومی خدمترسانی میکند.»
او بین کوین را «الهامبخش» میخواند و همچنین میگوید که بیت کوین به مردم معمولی «اجازه مشارکت آزادانه» را میدهد.
بانک خلق چین برای تمامی بخشهای مالی در چین از این لحن استفاده میکند.
سکوت مابقی بانکداران چینی کر کننده است. آنها میدانند که دولت برای مشارکت تمامی بخشهای کشور در این پروژه برنامهریزی میکند و خودش نیز قرار است نقش مهمی را در آن ایفا کنند، پس نیازی نیست که چیزی بگویند.
ارز دیجیتال دولتی چین دسترسی مستقیمی را برای حسابهای بانکی مردم فراهم میسازد تا بهواسطه آن ارزهای دیجیتال دیگر را خریداری کنند.
وقتیکه این پروژه اجرا شود محصول نهایی را خواهیم دید، اما اگر این همان چیزی باشد که دولت به آن اشاره دارد، چین راه آسانتری را نسبت به غرب، برای خرید پروژههای بلاک چین و ارزهای دیجیتال خواهد داشت.
فرار غربیها از سرمایهگذاری بر روی پروژههای چینی
سایت Global Coin Research اخیراً مقاله جالبی را درباره تفاوت بین ذهنیت مشارکتکنندگان بازار ارزهای دیجیتال در چین با ذهنیت مشارکتکنندگان بازار ارزهای دیجیتال در غرب، منتشر کرده است.
مشارکتکنندگان بازار ارزهای دیجیتال در چین به خوبی میدانند که در تمامی بازارها ازجمله بازار ارزهای دیجیتال و همچنین بلاک چین، باید مراقب بازیگران بد و کلاهبرداران باشند.
ارزهای دیجیتال و بلاک چین، اولین تجربه از بازار غیرقابل کنترل برای اکثر سرمایهگذاران غربی هستند.
باید پذیرفت که فضای بلاک چین برای سرمایهگذاران شخصی مرز دیجیتالی جدیدی است و خطرات خودش را دارد. در واقع بردوباخت در این بازی کاملاً به خودشان بستگی دارد.
هیچ ساختار قانونی از آنها حمایت نمیکند و وقتیکه پولشان را در بستر بلاک چین به آدرس اشتباهی ارسال کنند و یا کلید خصوصیشان را گم کنند، برای پی گیری به هیچ بانکی نمیتوانند مراجعه کنند.
اما برای سرمایهگذاران نهادی، همه اینها وحشتناکتر و بهنوعی احمقانه به نظر میرسد.
در طی دو تا سه سال اخیر شاهد این بودهایم که سرمایههای نهادی تلاش کردند تا در فضای بلاک چین غرب حضور داشته باشند.
اما این حضور شاید به خاطر دلایل زیر کاملاً امن بوده است:
– سرمایهگذاری بلندمدت بر روی بیت کوین.
– خریدن توکن هایی باقیمت بسیار اندک قبل از عمومی شدن پروژه.
– خریدن درصدی از پلتفرمها و یا صرافیها نام آشنا از معاملات قبلی در بازارهای سنتی.
کمی در مورد سرمایهگذارانی که اعضای صندوقهای نهادی را تشکیل میدهند فکر کنید.
کوچکترین شرکاء غیر سهامی عضو این صندوق ، سرمایهگذاران بزرگی هستند که یک میلیون دلار ثروت خالص قابل نقد شدن دارند. فرصتها و قواعدی وجود دارد که باعث میشود که ثروت این سرمایهگذاران به ۵ تا ۱۰ میلیون دلار برسد.
سن متوسط یک میلیونر در آمریکا ۵۹ سال است که تقریباً متعلق به نسل بیبی بومرها (نسل انفجار جمعیت) است، یعنی جمعیت عظیم افراد سالخورده که متولد سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ هستند.
اگر از افراد این نسل (بیبی بومر ها) نظرشان را در مورد بیت کوین و همچنین سرمایهگذاری در چین بپرسید، اکثر آنها در این زمینه نظری منفی خواهند داشت.
این نگرشی است که مدیران سرمایه با آوردن معاملات در بستر بلاک چین به شرکتهای غیر سهامی، کاملاً با آن مخالفت میکنند.
اگر میلیونرهای آمریکایی با معامله راحت نباشند، سرمایهگذاری نمیکنند و اگر سرمایهگذاری نکنند، صندوق سود نمیبرد.
بنابراین مدیران سرمایه برای شکلگیری معاملات و حفظ سرمایهها، تاکنون به بسیاری از ارزهای دیجیتال غربی و سرمایه گذاریهای ریسکپذیر سنتی موجود، پایبند بودهاند.
این برترین مزیت استراتژیک موجود برای سرمایهگذاران شخصی است، اما تا ابد ادامه نخواهد یافت.
مدیران سرمایه نهایتاً راهی مناسب برای متقاعد کردن سرمایهگذاران آمریکایی به سرمایهگذاری در معاملات بلاک چین در چین پیدا خواهند کرد.
کافی است به دنبال کنندگان حساب Global Coin Research در تویتر نگاهی بیندازید. سرمایهداران ریسکپذیر و سرمایهگذاران نهادی هم مانند سرمایهگذاران شخصی همان مقالات را مطالعه میکنند و به دنبال خبرهای خوب در اخباری هستند که معمولاً به انگلیسی ترجمه نشدهاند.
این مسئله تصادفی نیست.
چین در حال حاضر مناسبترین مکان برای سرمایهگذاران شخصی غرب است که با قیمتهای یکسانی با سرمایهگذاران نهادی بر سر این پروژهها رقابت دارند.
اژدها بر میخیزد
درحالی که نهادها و مؤسسات در حال تدارک اقدامات محافظتی در این زمینه هستند، تلاشهای پشت پرده بسیاری در غرب در حال شکلگیری است تا سرمایههای نهادی حاصله از کمکهای مالی، صندوقهای پوششی، صندوقهای بازنشستگی دولتی و غیره، قبل از دیگران وارد دنیای جدید ارزهای دیجیتال و بلاک چین شوند.
پلتفرم بکت (Bakkt) چندی پیش اعلام کرد که اولین قراردادش برای بیت کوین در ماه نوامبر به نسبت یک به یک خواهد بود.
اینها همه خبرهای خوبیاند.
اما اخبار واقعی فعلاً اعلام نشدهاند.
چین پروژه اولین ارز دیجیتال حکومتیاش را به اجرا در میآورد تا معاملات ارزهای دیجیتال دوباره جریان پیدا کنند و مردم این کشور بتوانند در این بازار حضور داشته باشند.
وقتی که این اتفاق بیافتد ما شاهد پیشرفتهای بزرگتری در چین خواهیم بود، کشوری که برای ورود دوباره به بازار ارزهای دیجیتال ۵ سال منتظر بوده است و همچنین بزرگترین جمعیت طبقه متوسط را در خود جای داده است.
و این بار، دولت چین بهکلی از این طرح حمایت خواهد کرد و اگر این حمایت با سرمایههای نهادی که نهایتاً در فضای بلاک چین این کشور جریان بیابد ترکیب شود، از روز اول اجرای این طرح خواهیم دید که پروژههای چینی بهدرستی ارزشگذاری شدهاند.
از طرفی آشکار میشود که آیا غرب به حقیقت شکست خوردن خود در رقابت بلاک چین پی میبرد یا نه.
به هر حال اگر چین پروژه کریپتویوان را به اجرا درآورد و معاملات ارزهای دیجیتال در این کشور دوباره جریان پیدا کند، باید منتظر اقدامات متقابل غرب باشیم.
این نوشته یک مشاوره مالی نیست. من فقط میدانم تا زمانی که رئیس بانک خلق چین دوباره اجازه حضور چین در بازار ارزهای دیجیتال را صادر نکند نمیتوان ارزش پروژههای چینی را تخمین زد.
درود و تشکر از این مطلب، یک چشم اندازی که برای من در این زمینه وجود دارد را با شما بزرگواران در جریان می گذارم. نیازی به تاکید نیست که مطالب آتی نقطه نظر شخصی بنده می باشد:
آنچه قدرت را برای نظام های سیاسی دنیا رقم می زند، پول و جمعیت است. در واقع ابرقدرتها به واسطه این دو مقوله تبدیل به ابرقدرت شده اند. این فرمول میراث روزگاران قدیم می باشد که چنانچه یک خانواده فرزند بیشتری داشت (به عنوان واحد مولد) محصول کشاورزی یا دامداری بیشتری تولید می کرد و به طبع آن، قدرت آن برای مبادله پایاپای بیشتر می شد.
پس پول و جمعیت در مقوله قدرت های سیاسی می تواند بسیار تاثیرگذار باشد.
حال اتفاقی که با پیدایش ارزهای دیجیتال می افتد کاهش قدرت تمرکز آن نظام سیاسی در زمینه پول و تفویض اختیار وی به جمعیت آن است. این جمعیت حتی می تواند در خارج از مرزهای جغرافیایی آن کشور، حضور داشته باشد.
آنچه در کشورهای غربی در مواجه با ارزهای دیجیتالی رخ می دهد، وقوف به این امر است. پس به درستی تمایلی به از دست دادن قدرت مرکزی خویش بر پول را ندارند. کمی جمعیت نیز، به این مقوله بیشتر دامن می زند.
در ژاپن که در حال حاضر زادگاه بیت کوین وبهشت ماینرها است، به جهت جمعیت اندک و سن جمعیتی بالا، نگرانی بابت گسترش ارزهای دیجیتال،دغدغه دولت مرکزی نمی باشد.
در کشورهای آسیایی دیگر چون چین، هند و روسیه که در حال حاضر از مدعیان توجه به ایجاد ارزهای دیجیتال و رمزنگاری می باشند، در زمینه جمعیت مشکلی ندارند و قدرت حاصل از جمعیت را دارا می باشند. لکن آنچه در این کشورها پررنگ می باشد، عدم وجود قوانین و مقررات مدون و آزادی و دموکراسی به مانند کشورهای غربی است، لذا به نظر می رسد در صورت تمرکز زدایی پول در این کشورها، به جهت عدم وجود موارد برشمرده، قدرت چندانی در اختیار افراد قرار نخواهد گرفت.
به عبارت دیگر این کشورها، نگرانی بابت تفویض اختیار خویش در مقوله پول را به جمعیت خود ندارند، چرا که ایشان جمعیت خود را به مانند فرزندان طفیلی خانواده هستند که در صورت کسب اندکی قدرت در خلق پول دیجیتال، به جهت نبود قوانین و مقررات مدون و آزادی و دموکراسی ، ضرورت دارد تا این قدرت را هر زمان که دولت مرکزی اراده کرد، در اختیار آن قرار دهد.