مروری جامع بر وضعیت سیستمهای موجود مبتنی بر بلاک چین
بر اساس مقالهای که توسط همین نویسنده درباره حباب عرضه اولیه سکه منتشرشده است، به خوبی توضیح دادهشده است که چرا درحال حاضر فناوری بلاک چین، ارزهای دیجیتال و فروش توکنها موضوعات داغ روز هستند.
وی معتقد است روند تشکیل شرکتها یا پروژهها در این حوزه، سریعتر از هر حوزه دیگری صورت میگیرد. همین چند وقت پیش بود که بنیانگذاران و سرمایهگذاران خطرپذیر تاحد زیادی روی صرافیهای متمرکز، پروژهها یا راهحلهای بلاک چین خصوصی، کیف پول و چندین استارتاپ دیگر درزمینه بلاک چین تمرکز کرده بودند و از سال ۲۰۱۲ تا سال ۲۰۱۶ بر بازار تسلط داشتند.
بااینحال، ظهور اتریوم با زبان اسکریپتی تورینگ کامل و اجازه دادن به توسعهدهندگان برای سهیم بودن در بلاکها، راه را برای توسعه قرارداد هوشمند هموار کرده است. این امر سبب شده است تیمهای مختلف باهدف دستیابی به مزایای ارزشمندترین ویژگی بلاک چینها (یعنی حذف واسطهها و قدرت مرکزی) پروژههای غیرمتمرکزی را ایجاد کنند.
درحالحاضر پیشرفتهای فوقالعادهای هم برای بهبود عملکرد بلاک چین فعلی و هم برای بهبود تجربه کاربر در بازار صورت گرفته است. بااینحال با توجه به سرعت بالای ورود پروژهها به بازار، پیگیری تکتک این پروژهها و اینکه برای کدام قسمت از این اکوسیستم مناسب هستند مشکل بهنظر میرسد. علاوهبراین، غرقشدن در جزئیات سبب میشود اصل ماجرا را بهراحتی فراموش کنیم. بههمیندلیل، در این مطلب فهرستی از تمام پروژههای غیرمتمرکز مبتنی بر بلاک چین را به شکل طبقهبندیشده بررسی خواهیم کرد تا تحقیق و کاوش در آنها راحتتر شود.
سلب مسئولیت: ازآنجاییکه گردهمآوردن تعدادی از پروژهها در یک دستهبندی کار دشواری است، این طبقهبندیها بر اساس هدف اصلی یا گزاره ارزش هر پروژه انجام شدهاند. مسلما پروژههای زیادی هستند که در منطقه خاکستری قرار میگیرند و میتوانند به بیش از یک دسته تعلق داشته باشند. مشکلترین بخش کار پروژههایی هستند که کاربردهای متعددی را در حوزههای مختلف ارائه میدهند. بههمیندلیل سعی شده است بهترین دستهبندی برای آن صورت گیرد.
در ادامه مروری بر هر یک از دستهبندیها و زیرشاخههای آنها خواهیم داشت.
ارزها
در بیشتر موارد، هدف پروژههای این مجموعه این است که ارز بهتری برای کاربردهای مختلف ایجاد کنند. ارزها ابزاری برای معامله، ذخیره ارزش یا واحد شمارش هستند. درحالیکه بیت کوین اولین و مهمترین پروژه در این دستهبندی بود، بسیاری از پروژههای دیگر برای اصلاح برخی از جنبههای پروتکل بیت کوین به وجود آمدند و تلاش کردند آن را برای کاربردهای ویژهای آماده کنند. یکی از زیرمجموعههای این دسته حفظ حریم خصوصی است که میتواند در دستهبندی پرداختها یا پروتکلهای لایه اول هم قرار گیرد. اما با توجه به اهمیت آن بهتر است در این زیرمجموعه هم باشد؛ زیرا برای کاربرانی که میخواهند تراکنشها را بهصورت ناشناس انجام دهند یا شرکتهایی که نمیخواهند اسرار تجاریشان فاش شود، استفاده از ارزهای دیجیتال ناشناس و غیرقابلپیگیری (بهویژه مونرو و زی کش) بسیار مهم است.
ابزارهای توسعهدهنده
پروژههایی که در این دسته قرار میگیرند، بیشتر برای توسعهدهندگانی کاربرد دارد که برنامههای کاربردی غیرمتمرکز را طراحی و تولید میکنند. برای اینکه کاربران بتوانند از طریق این برنامههای کاربردی به شکل مستقیم با پروتکلها تعامل برقرار کنند (برای موارد استفادهای غیر از کاربردهای مالی)، بسیاری از طرحهای فعلی در این زمینه باید با توجه به مقیاس توسعه داده شوند. پروتکلهای طراحیشده درباره مقیاسپذیری و قابلیت همکاری بخش مهمی از پیشرفت نسل سوم وب را تشکیل خواهند داد.
در حال حاضر، میتوان گفت این دسته هم ازنظر اشتیاق فکری و هم ازنظر سرمایهگذاری یکی از جالبترین دستههاست. هدف بلاک چینها ایجاد سازمانهای خودگردان کاملاً غیرمتمرکز در آینده یا پیدا کردن جایگزینی برای مثلاً فیسبوک است که در آن کاربران بتوانند کنترل اطلاعاتشان را در دست داشته باشند، اما هنوز باید زیرساخت بنیادین و مقیاسپذیر آن به پیشرفتهای بیشتری برسد. بسیاری از پروژههای این دسته با همین هدف راهاندازی شدهاند.
بااینحال، نمیتوان گفت این پروژهها از هر لحاظ برنده خواهند بود و هر یک از آنها بهتنهایی قادر خواهد بود به اهدافش دست یابد. بهعنوانمثال، ایجاد بازار دادههای غیرمتمرکز ممکن است به تعدادی از زیرمجموعههای ابزارهای توسعهدهنده مانند اتریوم برای قراردادهای هوشمند، تروبیت برای محاسبات سریعتر، نوسایفر برای رمزگذاری مجدد پروکسی، زپلین او. اس (ZeppelinOS) برای امنیت و متریوم برای اجرای قانونی قرارداد (برای اطمینان از مواردی که ممکن است در آنها اختلاف رخ دهد) نیاز داشته باشد. ازآنجاییکه اینها پروتکل هستند (نه ذخایر داده متمرکز)، میتوانند با یکدیگر تعامل داشته باشند و دادههایشان را باهم به اشتراک بگذارند. این قابلیت همکاری سبب میشود قراردادن همزمان آنها در یک اپلیکیشن واحد، به کاربردهای جدید بیانجامد. پریسی کسیردی (Preethi Kasireddy) این پویایی را به زیبایی در این مطلب توضیح میدهد.
فین تک
این مجموعه تا حدودی ساده است. همانطور که شما در حال استفاده از چندین پروتکل مختلف و برنامههای کاربردی (مانند ابزارهایی که در بالا از آنها یادکردیم) هستید، ممکن است دیگران هم ارزهای دیجیتال خودشان را داشته باشند و بنابراین اقتصادهای جدید متعددی ظهور کند. در هر اقتصاد با چند ارز، لازم است ابزاری برای تبدیل ارزها به یکدیگر، سادهتر کردن سیستم وامدهی و سرمایهگذاری و نظایر آنها وجود داشته باشد.
در اینجا یک زیرمجموعه با عنوان مبادلات غیرمتمرکز (DEX) وجود دارد که البته میتواند زیرمجموعه ابزارهای توسعهدهنده نیز باشد. بسیاری از این پروژهها در حالحاضر با پروتکل زیروایکس (0x) ادغامشدهاند و پیشبینی میشود این روند در آینده نزدیک همچنان ادامه یابد. در جهانی که پتانسیل تعداد سرسامآوری از توکنها را دارد، پذیرش گسترده برنامههای کاربردی که از چندین توکن استفاده میکنند تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که پیچیدگی کاربرد آنها از بین برود (مزیتی که مبادلات غیرمتمرکز ارائه میکنند).
هر دو زیرمجموعه وامدهی و حقبیمه، از صرفهجویی به مقیاس (economies of scale) از طریق تجمع ریسک بهره میبرند. با ایجاد این بازارها به افراد اجازه داده میشود در ائتلافهای بزرگتر یا پایگاههای فردی و متمایز (بسته به مشخصات ریسک آنها) شرکت کنند، درنتیجه هزینهها کاهش مییابد و در این نظریه مصرفکنندگان برنده خواهند بود. بلاک چینها قابلردیابی و تغییرناپذیر هستند، بنابراین ازآنجاییکه تراکنشهای قبلی روی زنجیره ذخیره میشود کاربران میتوانند مطمئن باشند دادههایی که شامل تاریخچه تراکنشهای آنها است دستکاری نمیشود.
(توضیح: صرفهجویی به مقیاس مفهومی در اقتصاد خرد است که میگوید اگر حجم تولید افزایش یابد، هزینه تولید هر واحد کالا کاهش مییابد.)
کنترل داشتن روی دادهها
تیم بلاک استک (Blockstack) در سپید نامهشان به این شکل توضیح دادهاند:
طی دهه اخیر ما شاهد انتقال از اپلیکیشنهای دسکتاپی (که بهصورت محلی اجرا میشوند) به برنامههای مبتنی بر ابر بودیم که اطلاعات کاربر را روی سرورهای از راه دور ذخیره میکنند. این سرویسهای متمرکز هدف اصلی هکرها هستند و هرازگاهی هم هک میشوند.
یکی از چیزهایی که در حال حاضر جالبتوجه است، همین مسئله کنترل داشتن رویدادههاست. با اینکه هنوز مشکلات مربوط به مقیاسپذیری و کارایی بلاک چینها در مواجهه با دادههای حساس حلنشده است، اما ازآنجاییکه دیگر مجبور نیستیم بهطرفهای سوم (اشخاص ثالث) اعتماد کنیم ارزشش را دارد.
کاربران با استفاده از اقتصاد مبتنی بر رمزنگاری، دیگر نیازی ندارند که به هیچ فرد یا سازمانی اعتماد کنند. این همان نظریهای است که میگوید زمانی که انسانها انگیزهها و مشوقهای قوی و درست داشته باشند، خودشان به شکل خودجوش رفتار منطقی خواهند داشت. پروژههای این مجموعه، کارایی موردنیاز برای چنین دنیایی را فراهم میکنند.
تبادل ارزش
یکی از اساسیترین طرحهای پروتکل بیت کوین، ایجاد قابلیت اطمینان در بین طرفهای معامله است؛ حتی اگر اینطرفها در خارج از بلاک چین بیت کوین هیچ ارتباطی باهم نداشته باشند و اعتمادی در بینشان وجود نداشته باشد. آنها میتوانند تراکنشها را انجام دهند و دادهها را به اشتراک بگذارند، بدون اینکه نگران دستکاری شدن آنها باشند. این یک واقعیت آشکار است که معمولاً هنگامیکه سود تولید جمعی از طریق یک بازار از یک شرکت تکی بیشتر میشود، افراد شرکتها را باهم ادغام میکنند. اما چه میشود اگر این افراد بدون اینکه مجبور باشند به یکدیگر اعتماد کنند شرکتهایشان را باهم ادغام کنند؟ این از طریق بلاک چین و اقتصاد مبتنی بر رمزنگاری امکانپذیر است چراکه آنها میتوانند مشکلات مربوط به زمان و پیچیدگی افزایش اعتماد را حل کنند. بهاینترتیب، تعداد زیادی از مردم میتوانند باهم همکاری کنند و در سود یک شرکت بزرگ ادغامی سهیم باشند، بدون اینکه مانند شرکتهای سنتی حالت سلسلهمراتبی در بین آنها حکمفرما باشد. امروزه در بازارهای همتا به همتا وجود واسطهها و دلالها برای حفظ نظم، امنیت و اجرای قوانین ضروری است. اما اقتصاد مبتنی بر رمزنگاری در بسیاری از زمینهها میتواند جایگزین اعتماد شود و واسطهها و کارمزدهای سنگین آنها را حذف کند. بنابراین کاربران میتوانند کالاها و خدمات را با هزینهای بسیار کمتر خریدوفروش کنند.
پروژههای موجود در این زیرمجموعه را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: تعویضپذیر و تعویض ناپذیر. بازارهایی که به کاربران اجازه مبادله کالاها و خدمات را به شکل تعویضپذیر میدهند، کالاها و خدماتی مانند فضای ذخیرهسازی، امکانات محاسباتی، اتصال به اینترنت، پهنای باند، انرژی و نظایر آنها را عرضه میکنند. رقابت آنها از طریق «صرفهجویی به مقیاس» صورت میگیرد که فقط با صرفهجویی به مقیاس بهتری قابلجایگزینی است. با ارائه ذخایر پنهان و اجازه دادن به هرکسی برای پیوستن به شبکه (که از طریق پروژههایی مانند پروتکل ۱ سادهتر میشود) این کار دیگر دشوار نیست.
بازارهای غیرقابل تعویض مزایای یکسانی ندارند، بااینحال این بازارها هم به ارائهدهندگان کالاها و خدمات کمک میکنند بدون نیاز بهواسطهها تمام مزایای حاصل از محصولاتشان را بهدست آورند.
اشتراک دادهای
برای درک بهتر مدل لایهای دادههای اشتراکی، بیایید به سامانههای توزیع جهانی (GDS) صنعت هواپیمایی نگاهی بیندازیم. این سامانه نوعی پایگاه داده متمرکز است که در آنهمه خطوط هوایی دادههای خودشان را بهمنظور هماهنگسازی اطلاعات درباره مسائلی مانند مسیرها و قیمتها در اختیار آن قرار میدهند و باهم همکاری میکنند. این سامانه به شرکتهایی مانند کایاک که در صنعت هواپیمایی فعال هستند کمک میکند تا آژانسهای مسافرتی سنتی را با این سامانهها جایگزین کند. به شکل معمول، بازارهایی که برای تجمعکنندگان واسطهای جذابتر بودهاند، آنهایی هستند که ورود به آنها برای رقابت به شکل مستقیم با موانع قابلتوجهی روبهروست. اما به لطف پیشرفتهای فناوری، نوعی کاتالیزور برای این واسطهها ایجادشده است که بهموجب آن میتوانند صاحبان شرکتها یا برندها، ابر دادههای مربوط به آنها و اولویتهای کاربران را بهراحتی جمعآوری کنند. (همان کاری که GDS انجام میدهد.)
(توضیح: به وبسایتهایی که محصولات یا خدمات چندین برند را در سایتشان جمعآوری میکنند و بنابراین مقایسه آنها برای کاربر سادهتر میشود اگریگیتور میگویند.)
در حال حاضر، از طریق مشوقهای مالی ارائهشده توسط پروژههای مبتنی بر بلاک چین، شاهد تأثیرگذارترین کاتالیزور فنی منحصربهفرد هستیم. این امر به راهاندازی بازارهای متعددی خواهد انجامید که در آنها دیگر چیزی به تجمعکنندگان تعلق نمیگیرد، بلکه همهچیز متعلق به افراد و شرکتهایی خواهد بود که دادهها را ارائه میکنند.
در سال ۲۰۱۵، وبسایت هانتر واک نوشت:
یکی از بزرگترین فرصتهای ازدسترفته دهه اخیر شکست ایبی در ارائه سامانه اعتبار بهطرفهای سوم بود که میتوانست آنها را در مرکز تجارت همتا به همتایش قرار دهد.
اما ارزشمندترین دارایی ایبی دادههای مربوط به مشتریانش است که طی دورهای طولانی بهدست آمده است و برای آنها از کاربران مبالغ سنگینی دریافت کرده است و در عوض به آنها اطمینان داده است که دارند با افراد خوبی معامله میکنند. در پروتکلهای دادههای اشتراکی بلاک چین، کاربران میتوانند چنین مجموعه دادههایی را همراه خودشان ببرند و همانطور که اپلیکیشنهای دیگر به دام پروتکلهای دادههای اشتراکی میافتند، با کاهش موانع ورود، رقابت را افزایش دهند و درنتیجه به روند نوآوری سرعت ببخشند.
روش دیگر برای درک پروتکلهای دادههای اشتراکی مثال خوبی مانند شرکت متمرکز پریمایس دیتا (Premise Data) است. پریمایس دیتا، دادههای شرکتکنندگان شبکهای را که از بیشاز ۳۰ کشور جهان هستند جمعآوری میکند. این دادهها از زمینههای مختلف از مصرف مواد غذایی تا نوشیدنیهای خاص گرفته تا موادی مربوط به مناطق جغرافیایی خاص را دربر میگیرد. این شرکت از یادگیری ماشینی (machine learning) برای استخراج یافتههای ارزشمند از دادهها بهره میبرد و سپس این مجموعه دادهها را به طیف وسیعی از مشتریان به فروش میرساند. با این کار دیگر نیازی به استخدام افراد برای جمعآوری این مجموعه دادهها نیست و میتوان بهجای آن از پروژهای استفاده کرد به هرکسی اجازه میدهد این دادهها را جمعآوری کند و سپس به اشتراک بگذارد، روی آنها تفسیر بنویسد و برای استخراج یافتههایی از این دادهها مدلهای مختلفی ایجاد کند. شرکتکنندگان میتوانند توکنهایی را که شرکتها برای خرید این مجموعه دادهها ارائه میکنند بهدست آورند. ازآنجاییکه بازار نرخ جاری را برای اطلاعات تعیین میکند و به شرکتکنندگان با توجه به میزان سهیم بودنشان پاداش میدهد، شرکتکنندگان بیشتری در شبکه مشارکت میکنند و مجموعه دادهها از کیفیت بالاتری برخوردار خواهد بود.
چندین سال است که پلتفرمهای مشابهی با عنوان «پلتفرم داده باز» که ایده استارتاپی محبوبی است ایجادشدهاند. حتی چندین شرکت با این مدل به موفقیتهای خوبی دستیافتهاند. بنابراین چالشی که در آینده خواهیم داشت در حوزه فروش و کسبوکار خواهد بود. بسیاری از این شرکتها مجموعهدادههایشان را به سازمانهای بزرگتر میفروشند و اینکه چگونه پروژههای غیرمتمرکز در آینده دادههای خودشان را توزیع خواهند کرد جالب خواهد بود. علاوهبراین، فرصتهایی وجود خواهد داشت که تا پیشازاین امکانپذیر نبود یا اگر بود فایدهای نداشت؛ زیرا این اقتصاد درباره شرکتهای خصوصی مستقل کار نمیکند.
اعتبار
درنهایت، ارزهای دیجیتال فقط داراییهای دیجیتال بومی برای یک بلاک چین خاص هستند و پروژههایی که در این دسته قرار میگیرند، از این داراییهای دیجیتال برای ارائه کالاهای دنیای واقعی (مانند بلیتهای نمایشگاه) یا دادهها استفاده میکنند. تغییرناپذیری بلاک چینهای عمومی به شرکتکنندگان اجازه میدهد تا با خیال راحت دادههایشان را در شبکه به اشتراک بگذارند؛ بدون اینکه نگران تغییر آنها باشند. استفاده از بلاک چین برای اطمینان از امنیت فضا برای کاربری که بازارهای سنتی پر از تقلب و کلاهبرداری را تجربه کرده است، بسیار مهم است.
نکات مهم
درحالیکه نوآوریهای زیادی در این دستهبندیها وجود دارد، پروژههایی که در حال حاضر شروع بهکار کردهاند میتوانند با ارائه کاربردپذیری برای موارد استفاده کاربر، قدرت کنترل کاربر بر دادهها و نیز مبادله ارزش قابل تعویض نسل سوم وب را بهبود بخشند. با توجه به اینکه در حال حاضر در جریان اصلی ارزهای دیجیتال شاهد روند احتکاری هستیم، پیشرفت زیرساخت و کاربردهایی که برای کاربران ازلحاظ هزینه، حریم خصوصی و / یا امنیت در حوزههای حساس (مانند هویت، امتیاز اعتبار، شبکه خصوصی مجازی) بسیار مهم است، بهاحتمالزیاد همانی است که ارزش قابلتوجهی خواهد داشت.
جالبتر از همه پروژههایی هستند که کل اکوسیستم را قادر میسازند تا از دادههای اشتراکی و شبکههای خود راهانداز (مبادله ارزش غیرقابل تعویض) بهرهمند شود. مسلماً هنوز هم زمینههایی وجود دارند که آنها را از قلم انداختهایم یا هنوز خارج از تصور ما هستند، این را آینده نشان خواهد داد.
سلام خانم رضا جو
خسته نباشید
به مشکل در بلاک چین برخورد کردم نمیتونم وارد سایت بلاک چین بشم برا افتتحاح حساب