فناوری مزخرفی به نام بلاک چین که اعتماد نمیشناسد!
مطلبی که میخوانید نوشته آقای کای استینچکُمب (Kai Stinchcombe) همبنیانگذار و مدیرعامل شرکت خدمات مالی True Link در سانفرانسیسکو است. آقای استینچکُمب بر این باور است که حذف اعتماد از هر سیستمی دردسرساز است و به همین دلیل در مقالهای که در وبسایت مدیوم منتشر کرده، توضیح داده است که چرا بلاک چین را مزخرف میداند. انتشار این مطلب در سایت ارزدیجیتال، به معنای تأیید یا رد گفتههای ایشان نیست و صرفا برای آگاهی شما از باورهای افراد مختلف در حوزههای مالی و رمزنگاری است.
بلاک چین نه تنها فناوری مزخرفی است، بلکه چشمانداز بدی هم پیشروی چشمان ما برای آینده ترسیم میکند. شکست این فناوری در دستیابی به پذیرش همگانی تا به امروز، به این دلیل است که سیستمهای مبتنی بر اعتماد، هنجارها و مؤسسات اجرایی، ذاتا عملکرد بهتری نسبت به سیستمهای بلاک چینی که در آنها نیاز به طرفهای قابل اعتماد نیست دارند.
این موضوع همیشه همینطور خواهد ماند: مهم نیست که بلاک چین تا چه اندازه پیشرفت خواهد کرد، این فناوری همچنان در مسیر اشتباه پیش میرود.
در ماه دسامبر ۲۰۱۷، مقالهای منتشر کردم که در آن به تفصیل درباره ناکارامدی بلاک چین و بلااستفاده بودن آن برای همه مشکلات واقعی توضیح دادم. یک سری افراد به آن اعتراض کردند، البته نه به خاطر خود فناوری، بلکه بیشتر به این دلیل که میگفتند تمرکززدایی میتواند نوعی صداقت و شفافیت در این سیستم به وجود آورد.
حالا بیایید با این شروع کنیم: خدمات سیستم وِنمو (venmo) برای انتقال دلار رایگان است، اما انتقال بیت کوین رایگان انجام نمیشود. با این حال وقتی در مقالهای نوشتم بیت کوین هیچ کاربردی ندارد، فردی در واکنش به آن اینطور پاسخ داد: ونمو و پیپل دارند پولهای مردم را جارو میکنند و بنابراین باید هر چه زودتر به سمت بیت کوین رفت.
چه تضاد عجیبی بین بیفایده بودن، عدم پذیرش بلاک چین و اعتقاد طرفدارانش به آن وجود دارد! شواهدی هست که نشان میدهد این شخص بعدها از طرفداران بیت کوین نشد. زیرا آنها خودشان به دنبال روشی رایگان و راحت برای انتقال پول از شخصی به شخص دیگر بودند و بنابراین بیت کوین را پیدا کردند، اما دیدند که بیت کوین رایگان نیست. در حقیقت ادعای من این بود که هیچ فردی وجود ندارد که با تصور اینکه بلاک چین بهترین راهحل است، از بلاک چین برای حل مشکلی استفاده کرده باشد و بعدها به یکی از طرفداران آن تبدیل شده باشد.
در حال حاضر، تعداد خردهفروشانی که ارز دیجیتال را به عنوان شکلی از پرداخت پذیرفتهاند هم رو به کاهش است. بزرگترین حامیان آن مانند آیبیام، نزدک، فیدلیتی، سوییفت و والمارت مدتهاست در مطبوعات اعلام میکنند که میخواهند این کار را انجام دهند، اما در عمل هنوز کاری نکردهاند. حتی برجستهترین شرکت بلاک چینی یعنی ریپل، در محصولش از بلاک چین استفاده نمیکند. درست خواندید: شرکت ریپل تشخیص داد بهترین روش برای انتقال پول به شکل بینالمللی این است که از ریپل (XRP) استفاده نکند.
بلاک چین یک فناوری واقعی است نه یک استعاره
چرا این همه برای چیزی اشتیاق داشته باشیم که در عمل بیفایده است؟
تاکنون افراد مختلفی بودهاند که ادعاهایی غیر واقعی درباره آینده بلاک چین مطرح کردهاند. مثلا میگویند باید از هوش مصنوعی مبتنی بر بلاک چین به جای نوعی ردیابی رفتاری که گوگل و فیسبوک انجام میدهند استفاده کنیم. این ادعا به دلیل نوعی درک اشتباه از بلاک چین مطرح شده است. بلاک چین چیزی نیست که جایی در جهان وجود داشته باشد و شما بتوانید چیزهایی را روی آن قرار دهید. بلاک چین نوعی ساختار داده خاص است: یک سری «صورت عملیات خطی» یا لاگ از تراکنشها که معمولا افرادی به نام ماینر با کامپیوترهایشان آنها را ایجاد میکنند و بابت این لاگها پاداش میگیرند.
دو چیز جالب درباره این ساختار داده بخصوص وجود دارد. یکی اینکه تغییر در هر بلاک، تمام بلاکهای پس از آن را بیاعتبار میکند. این بدان معناست که به هیچ عنوان نمیتوانید تراکنشهای قبلی را دستکاری کنید. دوم اینکه شما فقط زمانی پاداش میگیرید که روی همان زنجیرهای کار کنید که دیگران هم دارند روی آن کار میکنند. به این ترتیب هر شرکتکننده انگیزه مییابد که با دیگران در توافق کامل (اجماع) باشد.
نتیجه نهایی، یک تاریخچه قطعی مشترک از تراکنشهاست. از آنجا که اجماع را تکتک افراد شکل میدهند، افزودن یک تراکنش نادرست یا کار کردن با یک تاریخچه متفاوت از سایرین، بدان معناست که نه شما و نه دیگران چیزی دریافت نخواهید کرد. پیروی از قوانین به صورت ریاضی اعمال میشود، بنابراین نیازی نیست که حکومت یا نیروی پلیس وجود داشته باشد و به شما بگوید تراکنشی که صورت عملیات آن را انجام دادهاید نامعتبر است. حتی نمیتوانید از کسی رشوه بگیرید یا برای شرکتکنندگان دیگر مزاحمتی فراهم کنید. این ایده بسیار قدرتمند است.
به طور خلاصه، فناوری واقعی بلاک چین این است: «بیایید یک دنباله بسیار طولانی از فایلهای کوچک (که هر کدام حاوی یک هش از فایل قبلی، یک سری داده جدید و پاسخ یک مسأله دشوار ریاضی هستند) ایجاد کنیم و هر ساعت یک بار، مقداری پول را بین افرادی که تمایل دارند آن فایلها را تأیید و در کامپیوترهایشان ذخیره کنند تقسیم کنیم.»
اما استعاره بلاک چین این است: «چه میشود اگر هر کسی سوابق خودش را در یک مکان غیر قابل دستکاری که متعلق به هیچکس نیست نگهداری کند؟»
نکته مهم اینجاست: مردم با فناوری واقعی بلاک چین کاری ندارند؛ فقط به استعاره آن چسبیدهاند.
حالا تفاوت این دو را ببینید: در سال ۲۰۰۶، والمارت سیستمی را به منظور رهگیری بار موز و انبه از مزارع به فروشگاه راهاندازی کرد. اما در سال ۲۰۰۹ آنها این سیستم را کنار گذاشتند. دلیل آن مشکلات تدارکاتی بود که در هنگام وارد کردن دادهها برای افراد به وجود آمد. سپس در سال ۲۰۱۷ آن سیستم را مجددا روی بلاک چین راهاندازی کردند (تا هیاهوی جدیدی راه بیندازند). حال اگر کسی به شما بگوید «انبهچینها دوست ندارند دادههایشان را وارد کنند»، در پاسخ به او میگویید «میدانم، بیایید دنبالهای طولانی از فایلهای کوچک را ایجاد کنیم که هر یک حاوی هش فایل قبلی باشد»؟ مسلما نه. زیرا این پاسخ فرد را قانع نمیکند و برای او مفهومی نخواهد داشت. اما اگر در جواب به او بگویید «کاش هر کسی میتوانست سوابقش را در یک محل ذخیرهسازی غیر قابل دستکاری که هیچکس مالک آن نیست نگهداری کند»، برای استفاده از بلاک چین سر و دست خواهد شکست!
قابلیت اعتماد مبتنی بر بلاک چین در عمل از هم میپاشد
معمولا افراد با بلاک چین طوری رفتار میکنند انگار یک «عصای جادویی» است. انگار میتوان آن را روی یک مشکل تکان داد و اجی مجی لاترجی خواند و تمام! ناگهان تمام دادهها معتبر خواهد شد. هر کسی که میخواهد چیزی معتبر باشد، بلاک چین را به عنوان راهحل به او پیشنهاد میکنند.
این درست است که دستکاری اطلاعات ذخیرهشده روی بلاک چین دشوار است، اما این بدان معنا نیست که بلاک چین حتما راه مناسبی برای ایجاد دادههای شفاف و درست است.
مثال اول: خرید کتاب الکترونیکی
برای درک اهمیت موضوع، بیایید این بار از عملی به تئوری برگردیم. برای مثال، یکی از کاربردهای بسیار گسترده را برای بلاک چین در نظر بگیریم: خرید یک کتاب الکترونیکی با قرارداد هوشمند. بلاک چین میگوید شما به فروشنده این کتاب اعتماد ندارید و او نیز به شما اعتماد ندارد (زیرا شما فقط دو نفر آدم در اینترنت هستید). اما چون روی بلاک چین هستید، میتوانید به تراکنش اعتماد کنید.
در سیستم سنتی، هنگامی که پول کتاب را پرداخت میکنید انتظار دارید آن کتاب را دریافت کنید، اما در چنین سیستمی هنگامی که فروشنده پول را گرفت دیگر انگیزهای برای تحویل کتاب باقی نمیماند. به همین دلیل در این روش، طرفهای سومی مانند ویزا، آمازون یا دولت اعتماد را ایجاد میکنند و شما مطمئن خواهید بود که کتاب به دستتان خواهد رسید.
در مقابل، روی یک سیستم بلاک چینی، با انجام تراکنش در یک مکان غیر قابل دستکاری که متعلق به هیچکس نیست، انتقال پول و محصول دیجیتال به شکل خودکار و مستقیم صورت میگیرد. در این روش به هیچ واسطهای برای داوری درباره تراکنش و دیکته کردن شرایط و ضوابط نیاز نیست. آیا این روش برای هر کسی بهترین روش نیست؟ نه!
شاید شما در نوشتن نرمافزار مهارت زیادی داشته باشید. هنگامی که نویسنده یک قرارداد هوشمند را پیشنهاد میکند، به یک یا دو ساعت زمان نیاز دارید تا اطمینان یابید که در این قرارداد فقط به اندازه مبلغ توافقی از حسابتان برداشت خواهد شد و خود کتاب (نه فایل خالی یا یک فایل به درد نخور به جای کتاب) واقعا به دستتان خواهد رسید.
پیگیری نرمافزار واقعا سخت است. دقیقترین قرارداد هوشمندِ تاریخ، درونش یک باگ کوچک داشت که هیچکس به آن توجه نکرد. اما سرانجام یک نفر متوجه آن شد و از آن باگ برای سرقت پنجاه میلیون دلار استفاده کرد. وقتی علاقهمندان به ارز دیجیتال با یک صندوق سرمایهگذاری ۱۵۰ میلیون دلاری نمیتوانند به درستی این نرمافزار را حسابرسی و پیگیری کنند (اشاره به ماجرای پروژه دائو)، شما چطور میتوانید به پیگیری کتاب الکترونیکیتان اطمینان کنید؟ شاید ترجیح میدهید قرارداد پیشنهادی خودتان را بنویسید، به هر حال ممکن است نویسنده آن کتاب در نسخه قرارداد خودش یک باگ بازگشتی را پنهان کرده باشد تا همه پساندازی را که در طول زندگیتان جمع کردهاید از کیف پول اتریوم شما بیرون بکشد؟
این روش برای خرید یک کتاب زیادی پیچیده است. البته قابل اعتماد است، زیرا به جای اعتماد به فردی دیگر، به نرمافزار (و نیز به تواناییای که برای دفاع از خودتان در دنیای نرمافزار – محور دارید) اطمینان میکنید.
مثال دوم: سیستم رأیدهی در کشورها
حالا به عنوان نمونهای دیگر، بیایید از مزایای مشخص شده این روش برای سیستم رأیدهی در کشورهایی صحبت کنیم که حکومتشان ناکارامد عمل میکند. در این مورد استعاره بلاک چین یعنی «سوابق رأیتان را در یک مکان امن و غیر قابل دستکاری که متعلق به هیچکس نیست نگهداری کنید» مناسب به نظر میرسد. اما آیا یک شخص روستایی میتواند بلاک چین را از یک نود گسترده دانلود کرده و با رمزگشایی ریشه درخت مرکل از خط فرمان لینوکس سیستم خودش، به شکل مستقل بررسی کند که آیا رأی او شمارش شده است یا نه؟ یا برای این کار از اپلیکیشن تلفن همراهش که با یک طرف سوم قابل اعتماد کار میکند استفاده خواهد کرد؟ این طرف سوم میتواند چیزی مانند یک کنسرسیوم غیرانتفاعی یا منبع باز که انتخابات را برگزار میکند یا نرمافزار را ارائه میدهد باشد.
اینها نمونههای احمقانهای به نظر میرسند. تصور کنید رماننویسان و روستاییان بیایند و برای محافظت از خودشان در برابر هکرها و سازمانهای غیرانتفاعی که با قراردادهای هوشمندشان ممکن است پول یا رأی آنها را سرقت کنند، محافظان الکترونیکی استخدام کنند. در دنیای بلاک چین، افراد به جای تکیه بر طرفهای قابل اعتماد یا مقررات نظارتی، خودشان مسئول اقدامات امنیتی هستند. اگر نرمافزار آلوده باشد یا در آن باگ پیدا شود، تقصیر خودشان است. باید با دقت بیشتری نرمافزار را بررسی میکردند. به نظر شما این قابل قبول است؟
کل جهانبینی بنیادین بلاک چین اشتباه است
از ابتدا قرار بود سیستمهای بلاک چینی بدون نیاز به طرفهای سوم، از هر چیزی قابل اعتمادتر باشند، اما حالا میبینیم که آنها سیستمهایی با حداقل اعتماد در دنیا هستند. در کمتر از یک دهه، سه مورد از بزرگترین صرافیهای بیت کوین هک شدهاند، یکی دیگر به خریدوفروش داخلی متهم شده است، پروژه نمایشی قراردادهای هوشمند دائو هک شد و مبلغ زیادی اتر به سرقت رفت، نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال ده برابر بیشتر از بدترین ارزهای جهان است و بیت کوین، برنامه کاربردی ارزشمند و درخشان در حوزه رمزنگاری، به احتمال قریب به یقین به شکل مصنوعی از طریق تراکنشهای ساختگی پشتیبانی میشود که حاوی میلیاردها دلارِ صوری هستند.
بنابراین سیستمهای بلاک چینی نه میتوانند مانند یک عصای جادویی، کاری کنند که دادهها درست و دقیق وارد شوند و نه میتوانند افراد را مجبور کنند در وارد کردن دادههایشان صادق و قابل اعتماد باشند. آنها فقط به شما امکان بررسی تراکنشها را میدهند تا ببینید چیزی دستکاری شده است یا نه. بلاک چین چطور میتواند جلوی فردی را بگیرد که در حال سمپاشی انبههاست؟ این شخص میتواند وارد یک سیستم بلاک چینی شود و اعلام کند که انبهها کاملا ارگانیک هستند. یک دولت فاسد میتواند یک سیستم بلاک چینی برای شمارش آرا ایجاد کند و یک میلیون آدرس اضافی را به طرفداران خودش اختصاص دهد. یک صندوق سرمایهگذاری با چارتر نرمافزاریاش میتواند راحت گمراهتان کند. بلاک چین چطور جلوی اینها را خواهد گرفت؟
این چه نوع اعتمادی است؟
به مثال خرید کتاب الکترونیکی برگردیم. حتی اگر این کتاب را با قرارداد هوشمند خریداری کنید، باز هم یکی از چهار حالت زیر وجود دارد که هر یک از این حالتها ویژگیهای همان «روش قدیمی» را دارند:
- نویسنده قرارداد هوشمند کسی است که شما او را میشناسید و به او اعتماد دارید؛
- فروشنده کتاب بسیار معتبر و خوشنام است؛
- شما یا دوستانتان قبلا از این فروشنده کتابهای الکترونیکی خریدهاید و به او اعتماد دارید؛
- یا اینکه فقط امیدوارید که این شخص منصفانه رفتار کند.
در هر مورد، حتی اگر تراکنش با یک قرارداد هوشمند انجام شود، در عمل شما روی اعتماد به طرف مقابل یا واسطهها تکیه کردهاید نه روی «حق بررسی نرمافزار». باز هم تعهدات مندرج در قرارداد به درستی اجرا میشود، اما این حقیقت که این تعهدات به شکل نرمافزار نوشته شده است نه به زبان اجرایی حکومت، فقط شفافیت آن را کمتر میکند نه بیشتر.
همین وضع درباره شمارش آرا هم صادق است. قبل از اینکه حتی از بلاک چین استفاده کنید، ابتدا باید به کسی که آرا را ثبت میکند اعتماد داشته باشید و مطمئن باشید که منصفانه کار میکند، برگه رأی فقط به افراد واجد شرایط داده میشود، آرا به شکل ناشناس انجام میشوند و نمیتوان آنها را خریداری کرد یا به زور گرفت، آرایی که توسط سیستم رأیگیری نشان داده میشود همانی است که ثبت شده است و در نهایت باید اطمینان داشته باشید که هیچ برگههای اضافی برای جرگههای سیاسی خود کاندیداها برای شرکت در آنها تعلق نگرفته است.
بلاک چین هیچ یک از این مشکلات را سادهتر نمیکند، حتی در برخی موارد سبب میشود آنها از آن چیزی که هستند هم سختتر و پیچیدهتر به نظر بیایند. از همه مهمتر اینکه حل یک سری از این مشکلات در یک بستر بلاک چینی، نیاز به مجموعهای از راهحلهای به درد نخور دارد که فرضیه اصلی را از اساس تخریب میکند (برای اینکه ورودیها معتبر باشند، بیایید کاری کنیم فقط سازمانهای غیرانتفاعی قابل اعتماد آنها را وارد کنند). اگر دقت کنید، داریم به همان دفتر کل کلاسیک قدیمی که سابقا از آن استفاده میشد برمیگردیم. در واقع، هر راهحل بلاک چینی به شکل اجتنابناپذیر یک راهحل به درد نخور به ما ارائه میدهد که دوباره همان طرفهای قابل اعتماد را روی کار میآورد با این تفاوت که این بار در یک دنیای بدون نیاز به اعتماد هستیم.
آیا این نوعی سیستم رمزنگاری قرون وسطایی نیست؟
حالا اگر فرض کنیم شما واقعا در تلاش هستید از ویژگیهای خود محافظتی / نفع شخصی بلاک چین برای ایجاد یک سیستم واقعی استفاده کنید، باز هم میگویم بدون وجود این عواملِ «روش قدیمی» به آشفتگی دچار خواهید شد. هشتصد سال پیش در اروپا حکومتهای نالایقی وجود داشتند که قادر به اجرای قوانین نبودند و تعداد طرفهای قابل اعتماد هم بسیار کم و دور از دسترس بود که نمیشد امیدی به آنها داشت. به همین دلیل دزدی و سرقت به وفور صورت میگرفت، امنیت دادن به داراییهای مردم رویایی بیش نبود و امنیت شخصی افراد هم فقط با شمشیر یا سلاح به دست میآمد. این چیزی است که همین حالا هم در سومالی شاهد آن هستیم. اگر دقت کنید سیستمی که در ایدهآلترین حالت روی بلاک چین انجام میشود هم مشابه همان است.
حتی جانسختترین طرفداران رمزنگاری در عمل ترجیح میدهند از سیستم دارای اعتماد استفاده کنند نه از سیستمهای رمزنگاری خودشان که یادآور قرون وسطاست. ۹۳% از بیت کوینها توسط کنسرسیومهای مدیریت شده استخراج میشوند. اما هیچکدام از این کنسرسیومها از قراردادهای هوشمند برای مدیریت پرداخت سودشان استفاده نمیکنند. در عوض«تاریخچهای طولانی از پرداختیهای پایدار و دقیق» را وعده میدهند. درست مانند همان واسطههای قابل اعتماد!
این جریان ما را به یاد سایت جاده ابریشم که بازار مواد مخدر آنلاین حول محور ارزهای دیجیتال بود میاندازد. کلید موفقیت جاده ابریشم بیت کوین نبود (بیت کوین را فقط به این دلیل به کار میبردند تا دولت نتواند معاملات آنها را کشف کند)، رتبههایی بود که خوشنامی این سایت را نشان میداد و مردم به خاطر اطمینان به آن رتبهها به مجرمان اعتماد میکردند. از آنجا که بلاک چین غیر قابل دستکاری است، نمیشد امتیازات و رتبههای غیر واقعی سایت را ردیابی کرد. اما در نهایت این اتفاق افتاد. آنچه توانست این رتبهها را ردیابی کند، یک واسطه قابل اعتماد بود!
اگر ریپل، جاده ابریشم، استخر اسلاش و دائو همگی از سیستمهای روش قدیمی برای ایجاد و اجرای اعتماد استفاده میکردند، آنگاه در دنیا هیچ کس نبود که سیستمهای بدون اعتماد را بپذیرد.
حالا دیگر زمان کنار گذاشتن این فناوری رسیده است
یک مکان غیرمتمرکز غیر قابل دستکاری، روش فوقالعادهای است که با آن میتوانیم پیگیری کنیم انبهها از کجا میآیند، چقدر تازه هستند و آیا سموم دفع آفات روی آنها استفاده شده است یا کاملا ارگانیک هستند. اما واقعیت این است که قوانین روی برچسب مواد غذایی، بازرسان غیرانتفاعی یا دولتی، مطبوعات آزاد قابل اعتماد و مستقل، کارگرانی توانمند که به حمایتهای شخص یا سازمانهای افشاگر اطمینان دارند، خواربار فروشیهای معتبر، بازار غیرانتفاعی محصولات کشاورزی محلی و نظایر آنها، دارند بهتر کار میکنند. افرادی که واقعا به ایمنی مواد غذایی اهمیت میدهند، از بلاک چین استفاده نمیکنند، زیرا اعتماد بهتر از بیاعتمادی است. فناوری بلاک چین، خودش این استعاره را در برابر چشم ما قرار میدهد.
ذخیره دادهها یعنی دنبالهای از فایلهای کوچک دارای هش، نمیتواند افرادی را که انبه میچینند وادار کند که به شکل دقیق گزارش کنند که آیا انبهها ارگانیک است یا نه. آنها راحت میتوانند این موضوع را کتمان کنند. تعامل همتا به همتا بدون هیچ مقررات، هنجارها، واسطهها یا طرفهای معتمد واقعا روش بدی برای توانمندسازی افراد به منظور در دست گرفتن کنترل امورشان است.
درست مانند بازار محصولات کشاورزی یا استاندارد برچسبگذاری ارگانیک مواد غذایی، تعداد بسیاری از ایدههای واقعی در جلوی چشمان همه ما به وضوح وجود دارند. دلتان یک مؤسسه مالی میخواست که هم از امنیت کامل برخوردار بود و نظم و قوانین روشهای سنتی را داشت، اما افراد آن را کنترل میکردند؟ بسیار خوب، اعضای یک اتحادیه اعتباری هم خودشان مدیران را انتخاب میکنند و درآمد حاصل از بررسی تراکنشها بین همه اعضا تقسیم میشود. ترجیح میدهید یک سیاست پولی ضدتورمی در کشورتان حکمفرما میشد؟ مسئولان بانک مرکزی توسط رهبران منتخب خود شما منصوب میشوند. میخواهید انتخابات ایمنتر و دموکراتیکتر داشته باشید؟ این هم راهحل دارد؛ به طراحی نرمافزار رأیدهی منبع باز کمک کنید و رأیدهندگان را ثبتنام کنید یا به عنوان ناظر انتخابات، داوطلب شوید.
ترجیح میدادید که خدمات تحویل کتاب الکترونیکی معتبری وجود داشت که کارمزدهای تراکنش کمتری دریافت میکرد و درآمد بیشتری را بین نویسندگان توزیع میکرد؟ همین حالا هم میتوانید هنگام خرید کتاب یا موسیقی نرخهای اعلام شده را جستجو و قیمت مناسبی را پیدا کنید. حتی میتوانید مستقیما از خود نویسنده خریداری کنید یا سایت کتاب الکترونیکی خودتان را راه بیندازید.
اگر پروژههای مبتنی بر حذف اعتماد در جلب نظر مشتریان شکست خوردهاند، به این دلیل است که اعتماد بسیار ارزشمند است. دنیای بیقانون و بدون اعتمادی که نفع شخصی در آن تنها اصول پذیرفته شده و پارانویا تنها منبع امنیت باشد، نه یک بهشت که یک جهنم قرون وسطایی رمزنگارانه است.
ما به عنوان جامعه، فن شناسان و مخصوصا کارآفرینان، قصد داریم با همکاری یکدیگر برای ایجاد اعتماد، به نتایج خوبی برسیم. به جای جهتدهی منابع برای حذف اعتماد، ما باید آنها را در راستای ایجاد اعتماد هدایت کنیم. خواه از یک سری فایلهای هشدار متوالی طولانی به عنوان ابزار ذخیرهسازی استفاده کنیم یا هر چیز دیگری، ما همچنان به اعتماد نیاز داریم.
پررنگ کردن یک موضوع کاملا روشن و ساده تحت پوشش کلمات و مفاهیم کامپیوتری نه چندان اشنا برای عموم مردم ،اگر ساده انگاری و بی خبری نبوده باشد قطعا ، پیدا کردن رد و اثر سوء نیت در ان را بسیار ساده و بدیهی خواهد کرد .
محدوده عملکرد بیت کوین سنجش صحت و درستی در عملیات ثبت ونگهداری اطلاعات میباشدونه اعتبار سنجی تولید اطلاعات .