۵ نشانه از کلاهبرداری بودن یک سرمایهگذاری
هیچکس دوست ندارد هدف کلاهبرداری قرار بگیرد و پولهایی که با زحمت بسیار به دست آورده است را از دست بدهد. متأسفانه همه ما به ناچار در زندگی سرمان کلاه میرود، مثلاً وقتی که متوجه میشویم هزینهای که برای خرید یک کالا پرداخت کردهایم چند برابر قیمت واقعی آن بوده یا زمانی که بعد از سرمایهگذاری در یک پروژه یا ایدهی جدید متوجه میشویم که پروژه یک کلاهبرداری بوده است.
این موضوع به خصوص هنگامی صحیح است که ما پول خود را در یک دارایی پر ریسک مثل بازار سهام یا ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنیم و یکی از دلایلی که به این نوع سرمایهگذاریها، سرمایهگذاری پرریسک میگویند.
کلاهبرداریها در هر حوزه اغلب دارای نشانه مشخصی هستند و حوزه ارزهای دیجیتال هم از این قاعده مستثنی نیست.
بیشتر بخوانید: کلاهبرداری هانیپات (Honeypot) چیست؟ چگونه کاربران قربانی طمع خود میشوند؟
ما برای توضیح بهتر این نشانهها از شرکت بد نام بیت کانکت (Bitconnect) و توکن BCC آنها به عنوان نمونه استفاده میکنیم تا متوجه شوید که چگونه میشد با استفاده از آنها قبل از آنکه دیر شود، تشخیص داد که این یک کلاهبرداری بوده است. اگر تاکنون هیچ چیزی درباره بیت کانکت نشنیدهاید اجازه بدهید با این جمله شروع کنیم:
تنها مشکلی که مؤسسین بیت کانکت به دنبال حل آن بودند این بود که چگونه میتوانند پول بیشتری برای خود خلق کنند و اینگونه بود که یک طرح هرمی جدید متولد شد.
سین یورا (Sean Youra) در مقاله خود که در وبسایت مدیوم منتشر شده است، از سرمایهگذاری در این نوع داراییها با عنوان «قمار» یاد میکند. در ادامه با کمک از مقاله او پنج نشانه او از گرفتار شدن در دام یک پروژه کلاهبرداری را توضیح میدهیم.
۱. نبود نیاز و کاربرد
اینکه پروژه مورد نظر شما دارای یک کاربرد عملی باشد یا یک نیاز برآورده نشده را برطرف کند، باید مهمترین عامل تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در آن باشد.
پروژههای بسیار زیادی وجود دارند که در این زمینه کمبود دارند؛ زیرا آنها فرض را بر این میگذارند که وقتی چیز تازهای خلق کنید مردم آن را خواهند خرید. فرضی که البته کاملاً نادرست است. در بازار کریپتو تنها پروژههایی به طور جدی مورد بررسی قرار میگیرند که دارای یک کاربرد واقعی باشند یا یک نیاز برآورده نشده (صنعت یا بازار) را برطرف کنند، چراکه تنها این نوع پروژهها میتوانند در طولانی مدت عملکرد مناسبی داشته باشند.
به عنوان نمونه بیت کانکت از هیچکدام از این معیارها برخوردار نبود. پلتفرم اعطای وام آنها کاربران را وادار میکرد که بیت کوینهای خود را به ازای توکن های بیت کانکت (BCC) به گرو بگذارند و سود خود را، با نرخ یک درصد در روز یا چهل درصد در ماه، به صورت BCC برداشت کنند.
اگر کاربر قصد داشت درآمد خود را به حساب بانکیاش منتقل کند باید ابتدا آن را به بیت کوین و سپس به دلار تبدیل میکرد. در واقع تنها کاری که در این پلتفرم انجام میشد این بود که کاربران با انگیزه کسب سود و بسته به میزان واریز اولیه آنها، پول را از یک ارز به ارز دیگر تبدیل میکردند.
این پلتفرم هیچ حرکت انقلابی یا نوآورانهای نداشت و هیچ نیازی را برطرف نمیکرد. درست است که آنها موفق شدند با استفاده از توکن BCC و به کارگیری پلتفرم اعطای وام خود کاربردی برای توکن خود پیدا کنند اما این کاربرد اصلا واقعی نبود و در عمل کاربرد آنچنانی نداشت.
هر سرمایهگذار باید از خود این سؤال ساده را میپرسید که بیت کانکت چه مشکلی از مشکلات دنیا را حل میکند؟
تنها مشکلی که مؤسسین بیت کانکت به دنبال حل آن بودند این بود که چگونه میتوانند پول بیشتری برای خود خلق کنند و این گونه بود که یک طرح هرمی جدید متولد شد.
۲. سود نجومی و غیرمنطقی
اگر چیزی آنقدر عالی است که تحققش دور از ذهن به نظر برسد، به این خاطر است که واقعی نیست. این جمله معروف باید به سرمایهگذاران یادآوری کند که توقعات بیجای خود را از این گونه پروژهها پایین بیاورند و آنها را با یک دید منطقی تجزیه و تحلیل کنند.
شاید سود ۴۰ درصدی ماهانه بیت کانکت وسوسه کننده باشد ولی از خودتان سؤال کنید که پرداخت چنین سودی از سوی شرکتی که باید این سود را بهطور مداوم به سرمایهگذاران خود پرداخت کند، منطقی و پایدار خواهد بود یا نه؟
یک از راههایی که میتوانید توسط آن منطقی بودن یا نبودن پرداخت چنین سودی را تشخیص دهید، بررسی سود دیگر انواع داراییهاست. برای مثال سود یک سهام بخش تجاری که سود خود را بین سهامداران تقسیم میکند، چیزی حدود ۴ درصد است و این رقم در تمامی بخشهای دیگر اقتصاد هم تقریباً یکسان است. شما میتوانید برای مقایسه بالاترین نرخهای پرداختی بانکها برای حسابهای سپرده (در حدود ۲ درصد) و گواهیهای سپردهگذاری (۲ درصد) را هم بررسی کنید.
اگر میبینید که نرخ سود پیشنهادی از نرخ عرضهشده توسط تمام انواع داراییهای دیگر توسط تمامی نهادهای مالی بیشتر است، باید این سؤال را از خودتان بپرسید:
شرکت پول لازم برای پرداخت این نرخهای بالای سود را از کجا میآورد؟
در مورد بیت کانکت جواب این است: قرار بود که پرداخت های سرمایهگذاران از طریق رباتهای معاملهگر و نرمافزار نوسانگیر آن تولید شود اما به دلیل اینکه هیچ راهی برای خلق نرخ سود سرسامآورِ تبلیغشده از طرف آنها وجود نداشت، پول لازم برای پرداخت به سرمایهگذاران موجود باید از طریق پول قرض دادهشده از سوی سرمایهگذاران تازه وارد تأمین میشد. چیزی که با توجه به قول سود بیشتر به سرمایهگذارانی که مایل به قرض دادن پول بیشتری بودند، منطقی به نظر میرسد.
۳. کم اهمیت جلوه دادن اخبار بد
شرکتی که چیزی برای پنهان کردن نداشته باشد همیشه با سرمایهگذاران خود صادق است و به اشتباهات خود اعتراف میکند. زمانی که اوضاع پروژه چندان خوب نیست باید سرمایهگذاران را از خطرهای پیش رو با خبر کرد، نه وقتی که شرکت در حال ورشکستگی است یا سرنوشت بدتری در انتظار آن است.
سرمایهگذاران بیت کانکت هم به همین ترتیب سرنوشت بدی به سراغشان آمد. داستان با اخطاریه اداره ثبت شرکتهای بریتانیا که مسئول قانونشکنیهای شرکتها است، آغاز شد. این مقام تهدید به توقف تمام فعالیتهای شرکت و انحلال آن کرد. بازاریابان و افراد با نفوذ شرکت بیت کانکت هم در مقابل به جای جدی گرفتن این تهدید و برطرف کردن نگرانیها، با هدف حفظ اطمینان سرمایهگذاران به شرکت سعی کردند آنها را بیاهمیت جلوه دهند.
تیم بازاریابی بیت کانکت حتی وقتیکه رسانههای معتبر هم به این داستان پرداختند و پایداری و قانونی بودن آن را زیر سؤال بردند، بازهم طوری رفتار میکردند که انگار هیچ مشکلی در کار نیست. آنها حتی چند مهمانی و اجلاس برگزار کردند که ویدیوی آن در یوتیوب هنوز قابل مشاهده است.
این آغازی بر پایان داستان بیت کانکت بود. بعد این واقعه هیئت اوراق بهادار تگزاس و چند ایالت دیگر آمریکا، دستور منع فعالیت این شرکت را صادر کردند. دستوری که نهایتاً به توقف فعالیت پلتفرم اعطای وام این شرکت و سقوط قیمت توکن آنها از اوج حدوداً ۴۶۰ دلاری به پایینترین قیمت آن یعنی ۲۵ سنت ختم شد.
۴. بیتجربگی تیم پروژه و فقدان شفافیت
برای بسیاری از استارتپها، از جمله استارتاپهای ارزهای دیجیتال، درصد زیادی از میزان توجه مردم به سمت فناوری نوآورانه آن پروژه جلب میشود و نه به تیمی که آن را رهبری میکند. پروژه شما ممکن است صاحب انقلابیترین فناوری تاریخ باشد اما چنانچه تیم مناسبی که کار خود را بلد باشد را در اختیار نداشته باشید، بازهم در زمینهٔ پذیرش گسترده آن شکست خواهید خورد.
در مورد بیت کانکت، پروژه کاملاً بهطور ناشناس مدیریت میشد و سرمایهگذاران حتی نمیدانستند که مؤسسین شرکت چه کسانی هستند یا اینکه چه کسی بر روند توسعه پلتفرم اعطای وام نظارت میکند. بعدها مشخص شد که حتی در ثبتنام این شرکت در وبسایت اتحادیه شرکتهای بریتانیا به عنوان یک شرکت قانونی هم اطلاعاتی مثل مکان کسب و کار، مؤسسین، داراییها و حتی اسم کمپانی پوشیده مانده بود یا اینکه به طور عامدانهای اشتباه به ثبت رسیده بود.
اگر هنگام مراجعه به وبسایت شرکت اسامی مؤسسین و تیم اصلی آن را مشاهده نکردید، بهتر است از سرمایهگذاری در آن خودداری کنید. همچنین بهتر است دقت کنید که تیم آنها مجموعهای از افراد ناشناس نباشد بلکه شامل کسانی باشد که از سابقه موفقیتآمیز و خوبی در حیطه کاری خود برخوردار باشند.
۵. تبلیغ و دیگر هیچ
شرکتی که به جای هزینه کردن منابع مالی خود در تحقیق و توسعه و بهبود زیرساختها، شراکت با دیگر شرکتها یا استخدام کارمندان جدید برای رشد بیشتر، آن را صرف تبلیغات و بازاریابی میکند به احتمال زیاد در راه سقوط پا گذاشته است. سرمایهگذاران باید این نوع رفتار را نشانهای مشخص برای ضعیف بودن یا کلاهبرداری بودن پروژه قلمداد کنند.
رشد سرسامآور ارزش BCC از زمان عرضه اولیه تا ثبت بالاترین قیمت آن یعنی ۴۶۰ دلار در کمتر یک سال نشانه تبلیغات سنگین انجام شده برای این پروژه است.
این رشد نجومی را میتوان به دو عامل اصلی نسبت داد:
- بازاریابی چندلایه و فوقالعاده گران قیمت پروژه
- ادعای نرخ بازگشت سرمایه آن با استفاده از پلتفرم اعطای وام
پلتفرم اعطای وام بیت کانکت و توکن BCC آن، با بکارگیری در این شیوه بازاریابی چندلایه (فروش هرمی) بهطور مستقیم به افرادی که در پروژه سرمایهگذاری کرده بودند ارائه میشد. افرادی که درواقع به جای سرمایهگذار، تبدیل به بازاریابانِ بیت کانکت شدند. به این ترتیب حباب تبلیغات بیش از حد، با تبدیل کردن سرمایهگذار به بازاریاب و برعکس در حال بزرگتر شدن بود.
همانطور که قبلاً گفتیم، نرخ بازگشت سرمایه غیرواقعی و نامعقولی که در تبلیغات از آن استفاده میشد توانست پول سرمایهگذارانِ تازهوارد را به پلتفرم منتقل کند و به این ترتیب رشد آن در کوتاهمدت را تضمین کرد؛ اما سقوط کمپانی که به وسیله تبلیغات دروغین و بر اساس یک طرح هرمی ساختهشده، غیرقابلاجتناب است.
با به خاطر سپردن این نشانهها از دست کلاهبردارها فرار کنید
فقدان یک کاربرد یا نیاز واقعی، نرخ بازگشت سرمایه غیرمعمول ارائهشده، تاکتیکهای مشکوک و غیراخلاقی در بازاریابی، فقدان شدید شفافیت و تبلیغات افراطی برای این پروژه، بازهم سرمایهگذاران گذاران سراسر دنیا که طمع چشم آنها را کور کرده بود با میل و رغبت بیت کوینهای خود را دودستی به بیت کانکت تقدیم کردند.
یک شبه پولدار شدن و زیرورو شدن زندگی، رویای همه ماست و به همین دلیل است که خیلی از ما در لاتاری شرکت میکنیم یا پول خود را در داراییهای پرریسکی مثل ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنیم؛ اما زیر و رو شدن زندگی هم میتواند مثبت باشد و هم منفی و این تغییر برای سرمایهگذاران بیت کانکت بسیار منفی از آب در آمد.
در سرمایهگذاریهای خود هوشمندانه عمل کنید و از شرکتهایی که حتی یکی از نشانههای ذکرشده را دارند، دوری کنید. اگر خواندن این مقاله شما را درباره شرکتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید به شک انداخته است، باید سریع دستبهکار شده و سرمایه خود را بهجای دیگری منتقل کنید.
از نظر من تمام موارد مذکور درمورد بیت کوین صادق می باشد