غول آخر بیت کوین
«بیت کوین باید غیرقانونی اعلام شود»
این سخنان شوم اقتصاددان بزرگ، جوزف استیگلیتز است که هفته گذشته در گفتگو با بلومبرگ مطرح شدند.
او اولین کسی نیست که این جمله را گفت و قطعا آخرین نفر هم نخواهد بود.
بیت کوین در عمر کوتاه خود تا به حال در همه وقایع پیش آمده سربلند بیرون آمده است. بیت کوین در جریان فروپاشی صرافی بزرگ Mt Gox هم با قدرت به مسیر خود ادامه داد. این شبکه از منتقدان و بهانه جویانی که بارها و بارها مرگ آن را اعلام کردند، بیشتر زنده ماند. بیت کوین از یک صرافی و چین که ICO ها را مسدود کرد، قوی تر بود. شبکه ای که می تواند در یک چشم به هم زدن میلیون ها دلار را در سرار جهان منتقل کند، تاکنون حتی با یک رخنه امنیتی روبرو نشده است. چیزی که تقریبا هیچ شرکت بزرگ یا سایت دولتی نمی تواند مدعی آن باشد.
به این فکر کنید که سیستم های چه شرکت هایی تاکنون هک شده اند. از اکوئیفاکس تا سونی، اپل و جی پی مورگان (شرکتی که مدیرعاملش در حالی بیت کوین را تقلبی می داند که حتی نمی تواند از سیستم خودش محافظت کند.)، و همچنین سایت های دولتی به ظاهر امن از NSA تا وزارت دفاع و حتی ارتش هم مورد هک قرارگرفته اند.
امنیتی که بیت کوین دارد فراتر از حد تصور است.
اما بزرگترین نبرد بیت کوین هنوز تمام نشده است.
دولت ها و بانک ها.
سرمایه گذار بزرگ، ناوال راویکانت از دولت و سیستم بانکداری کلاسیک جهان به عنوان “غول آخر” بیت کوین یاد کرد.
یک زمانی قدرت ها به این ارز کوچک که ایجاد شده بود، می خندیدند. اما آن ها به هیچ وجه دیگر نمی خندند. همانطور که بیت کوین بالا و بالاتر می رود، چشم سائورون حرکت می کند. (چشم سائورون نماد ترس است)
اما اگر خیال می کنید قدرت های مرکزی نمی توانند آسیب جدی به کریپتو ها بزنند، دوباره خوب فکر کنید. آنها قدرت نهایی را اختیار دارند:
هک اجباری
این قدرتی است که برای کشتن شما یا به زندان انداختنتان استفاده خواهد شد.
بن برننکی، رئیس سابق فدرال رزرو یا همان بانک مرکزی آمریکا، در اكتبر۲۰۱۷ گفت: «در نهایت دولت امریکا هر گونه اقدام لازم برای جلوگیری از بیت كوین را انجام خواهد داد.»
او شوخی نکرد. تنها سوال این است که آیا طراحی توزیع شده ارزهای دیجیتال می تواند از حملات جلوگیری کند؟ فقط زمان پاسخگوست.
اما تلاش هایی برای کنترل و تسلط در موتور این پول غیرمتمرکز، آغاز شده است.
استخراج مبتنی بر اثبات کار بزرگترین نقطه استراتژیک در سیستم بیت کوین است. این امر منجر به تمرکز قوی با تراشه های تخصصی می شود. ماینرها تراکنش های سراسر جهان را پردازش می کنند و کوین های جدید استخراج می شود. در حالی که چین تاکنون جلوی بعضی از ماینرهای بزرگ مانند ژیان وو را گرفته است، روسیه هم حمله ای که دربالا از آن صحبت کرده ایم را پایه گذاری کرده است : الزام ثبت نام
با مجبور کردن ماینرها به ثبت نام می توانند به سادگی آن ها را پیگیری و از آن ها مالیات بگیرند و همچنین در صورت لزوم خواهند توانست تا کوین های آنان را به نفع خودشان ضبط کنند. در زمان جنگ، ضبط کوین ها دقیقا همان کاری است که آنها انجام می دهند. اگر به ماینرها دسترسی داشته باشند، می توانند به زور سرمایه شان را تصاحب کنند. انتقال چندین هزار دستگاه استخراج بسیار مشکل است و چون آن ها برق زیادی را مصرف می کنند، به راحتی قابل تشخیص هستند.
پروتکل های اجماع یافته جایگزین می تواند این حمله را متوقف کند، یکی از این سیستم ها، سیستم استخراج مبتنی بر سهام است. اما کار بیشتری لازم است و اثبات سهام نیز خود باید با یک کوین بزرگ حمایت شود. پروتکل های اجماع یافته دیگر هم در سال های آینده عرضه خواهند شد که مصرف برق کمتری دارند، اما این سیستم ها هم نیاز به اثبات درستی و عدم تقلب دارند.
اما اکنون یک مسابقه مبنی بر زمان شروع شده است و صبر جایز نیست.
کنگره سنا می خواهد به منظور هدف قراردادن ارزهای دیجیتال قوانین پولشویی خود را سخت گیرانه تر کند و مخفی نمودن کیف پول ها و مبالغ داخل آن را جرم بداند.
مطابق این قانون مخفی کردن یک کیف پول ارز دیجیتال به هر دلیلی ممنوع خواهد بود. پس آن را اعلام کند، درست است؟ شما شهروند خوب و قانونمداری هستید. شما مالیات خود را از جمله مالیات ارزهای دیجیتال خود را پرداخت می کنید. شما چیزی برای پنهان کردن ندارید.
به استثنای کنترل، این قانون باعث می شود آن ها بتوانند بدون هیچ اجازه ای ارزهای شما را به سرقت ببرد.
به عبارت دیگر، آن ها می توانند پولتان را فقط به دلیل اینکه احساس می کنند دوستش دارند، ضبط کنند و حتی لازم نیست که دلیلش را به شما بگویند.
یک سرقت قانونی.
اتحادیه آزادیهای شهروندی آمریکا (ACLU)، گزارشی از هزاران شهروند منتشر کرده است که پس اندازهای زندگی آنان را غصب کرده اند. اسم این قانون تصرف مدنی دارایی (Civil Asset Forfeiture) است. اگر تصورتان این است که فقط سازمان های آزادیخواه به آن به عنوان یک مشکل نگاه می کنند، تصور غلطی دارید. حتی بنیاد محافظه کار هریتج هم برای این مشکلات رو به رشد یک صفحه جدا اختصاص داده است.
این یکی از مسائلی است که هردو جناح راست و چپ به آن واقف هستند. وقتی که دادستان کل جف سشنز، به دنبال تشدید قانون جریمه و ضبط دارایی ها بود، با واکنش جدی از هر دو جناح مواجه شد.
پس چرا ما هنوز سرقت قانونی داریم؟
طمع.
وقتی بودجه کم می شود پول ها صرف پرکردن جیب مجریان قانون می شود. به گفته واشنگتن پست، در سال ۲۰۱۴، افرادی که وظیفه حفاظت از ما را داشتند، از تمام سارقان معمولی آمریکا بیشتر دزدی کرده بودند. مجریان قانون ۵ میلیارد دلار سرقت کرده بودند (یا همان مصادره به نفع دولت) در حالی که دزدان معمولی آمریکا جمعا کمتر از ۳.۵ میلیارد دلار دزدی کرده بودند.
قانون جدید مجلس سنا یک وضع دشوار ایجاد می کند. اگر شما هنگام رد شدن از مرز به مرزبانان نگویید که چه مقدار پول را در کیف پول خود حمل می کنید، تا ۱۰ سال امکان زندانی شدن شما وجود دارد. اگر هم به آنها بگویید، اگر به شما مشکوک شوند و یا بخواهند اذیتتان کنند می توانند به راحتی پول هایتان را ضبط کنند.
این ها اتفاقاتی هستند که در دموکراسی های سالم اتفاق نمی افتند، اما دموکراسی های شکست خورده با زیربنای فاسد از این قاعده مصون نیستند. به همین دلیل است که ایالات متحده در فهرست دموکراسی ها از دموکراسی محبوب به «دموکراسی های ناقص» سقوط کرد.
روح پدران بنیانگذار در عذاب است.
اگر پدران بنیانگذار زنده بودند، حتی برای یک ثانیه اجازه وضع چنین قوانینی را نمی دادند. آن ها اگر زنده بودند با این قوانین مثل “قوانین تحملناپذیر” که منجر به جنگ با انگلستان شد، برخورد می کردند. پدران بنیان گذار می خواستند از همه ملزومات شخصی خود محافظت کنند و برای همین قیام کردند.برای آن ها منافع شخصی هر آمریکایی مقدس بود. دولت نمی تواند کاری را که کرده توجیه کند. به همین دلیل پدران بنیانگذار آمریکا متمم چهارم قانون اساسی را نوشتند :
«حق امنیت جان، مسکن، اوراق و اسناد و مصونیت داراییهای مردم در برابر تفتیش و توقیف غیر موجه تضمین میشود و هیچ گونه حکم بازداشت اشخاص یا توقیف اموال صادر نمیشود، مگر برپایه یک دلیل محتمل با سوگند یا اعلام رسمی و محل مورد تفتیش و اشخاص یا اموالی که باید توقیف شود دقیقاً باید مشخص شود.»
اشتباه نکن. پدران بنیانگذار نمی خواستند که از اموال جنایتکاران و تروریست ها محافظت کنند و من مطمئنم که این قصد را نداشتند. آن ها فقط می خواستند حکومتی قانونی برای مردم ایجاد کنند. آنها نمی خواستند برای ما جمهوری موزفروشی را درست کنند که پلیسان و مجریان قانونش مردم را سرکیسه کنند.
آن ها به دلیل اینکه زیر نظر یک حکومت استبدادی زندگی می کردند، این کار را انجام دادند. آنها دقیقا معنی آزادی را می دانستند. در آن زمان که آن ها انقلاب کردند، دولت انگلیس آمریکایی ها را مجبور می کرد تا در صورت لزوم سربازان انگلیسی را در خانه هایشان بپذیرند و مخارج آن ها بپردازند. انگلیسی ها بعضی اوقات آمریکایی ها را در دادگاه های مخفی، به نام Star Chambers، بدون امکان تجدید نظر، متهم می کردند. قانون اساسی به طوری طراحی شده است تا از این سوءاستفاده ها جلوگیری کند. اما سوء استفاده ها به طرز دیگری در حال انجام است.
ونزوئلا را ببینید که چطور از یک دموکراسی پیشرفته به سراشیبی مطلق سقوط کرد. نگاهی به زیمبابوه بیاندازید، که چگونه در معرض فشارهای سخت تورم قرار داد و یا به یکی از رژیم های خونخوار آفریقای مرکزی مثل رواندا توجه کنید. صدها سال است که رواندا درگیر جنگ داخلی است و قبایل بر سر به دست گرفتن قدرت با یکدیگر مدام درگیر هستند. نسل کشی ۱۹۹۴ فقط یکی از هزاران اتفاقات غم انگیز این کشور است.
این موارد آغاز راه هستند. بیشتر از اینها خواهیم دید.
اما همه امیدها از دست نرفته اند.
بعضی از کشورها، مانند ژاپن و سوئیس، یک رویکرد روشنفکرانه برای کریپتو ها در نظر گرفته اند.
آن ها ارزهای دیجیتال را به عنوان یک فناوری تحول ساز می بینند که برای ایجاد رفاه و ثروت از هر فناوری دیگری در تاریخ جهان والا تر است. دولت های باهوش آن را با آغوش باز می پذیرند.
کشورهای دیگرهم باید از این کشورها یاد بگیرند.
اما رژیم های متحجر به ویژه آن ها که عاشق قدرت و کنترل بر دارایی ها هستند، دیدگاهی ترسناک و تیره از ارزهای دیجیتال دارند. ویتنام ارزهای دیجیتال را ممنوع اعلام کرده است. اندونزی هم هینطور. این دولت ها در حالی این کار را کرده اند که پولشان کاملا بی ارزش است و
بیشتر جمعیت این کشورها از بانک ها دل خوشی ندارند.
هیچ یک از این تلاش ها در بلندمدت افاقه نخواهد کرد.
ماهیت غیر متمرکز ارزهای دیجیتال کنترل کامل آن ها را سخت می کند اما در کوتاه مدت قدرت های مرکزی می توانند این مسیر را کند کنند و مانعی جلوی پیشرفت آن ها باشند. این فشارها فقط باعث درد و رنج بیشتری برای افراد عادی است و افراد بد جامعه را متوقف نخواهد کرد.
کریپتوها از بین نمیروند بلکه روز به روز قدرت های سنتی بیشتری به جرگه ارزهای دیجیتال می پیوندند. گروه CME در چند هفته آینده معاملات بیت کوین را آغاز خواهدکرد. CBOE هم همینطور. پول بیشتری که به آن ها تزریق شود، انگیزه هم برای حفاظت از آنان بیشتر خواهد شد.
و البته ممنوعیت جهانی هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد. علاوه بر پذیرش آن برای مردمشان، در جامعه رو به زوال امروز، تقریبا امکان ندارد که همه ی کشورهای جهان بر سر یک موضوع خاص توافق کنند. خیلی از کشورها با یکدیگر دشمن هستند و بعضی دیگر به منظور رهایی از تحریم های جهانی ممنوعیت را اجرا نخواهند کرد. این بدان معنی است که همیشه نود (node) هایی برای پردازش تراکنش ها وجود خواهند داشت.
همچنین ارزهای دیجیتال در حال تغییر در برابر خطر و تهدیدات هستند. فناوری ناشناس که در ارزهایی مثل مونرو و زی کش وجود دارد، روز به روز به محبویت آنان اضافه می کند. هرچقدر که دولت ها فشار را بیشتر کنند، ارزها هم قوی تر خواهند شد.
بهتر است که آن را با آغوش باز بپذیرند و به آن با دیدگاه مثبت نگاه کنند. آن ها را وارد جریان اصلی کنند. اجازه دهید مردم بتوانند با آن ها استیکر های وایبر یا کتاب از آمازون بخرند.
ارزهای دیجیتال فوق العاده انعطاف پذیر هستند و نقش به سزایی در تغییر جهان خواهند داشت. آن ها از تمام دارایی های تاریخ متفاوت تر هستند. کسانی که سعی در نامیدن آن ها به عنوان طلای دیجیتال هستند، به نوعی اشتباه آن را درک کرده اند.
آنها پول قابل برنامه ریزی هستند.
شما نمی توانید یک دلار را برای سپرده گذاری خودکار ماهیانه در یک قرارداد هوشمند برنامه ریزی کنید اما اینکار در اتریوم به سادگی قابل انجام است.
ارزهای دیجیتال همچنین مسیری برای سلطه فردی و کنترل کامل پولی که کسب کرده اید را فراهم می کنند. یک پناهنده که از کشوری جنگ زده فرار کرده است، می تواند به راحتی از کیف پول خود بک آپ بگیرد، آن را پاک کند و سپس در محلی امن دوباره آن را بازیابی کند. رژیم های ظالم دیگر نمی توانند دارایی افراد فقیر را به دلیل جنگ غصب کنند.
کریپتوها می توانند و جهان بهتری برای ما خواهند ساخت.
اما برای رسیدن به هدف، باید با غول مرحله آخر رو به رو شوند. یک موجود بی رحم که برای کنترل توزیع پول هر کاری می کند. هرگز فراموش نکنید که پول قدرت است و هیچ کس بدون جنگ قدرت را واگذار نمی کند.
جنگ بر سر ارزهای دیجیتال مانند یک طوفان سیاه است.
دولت ها برای جلوگیری از مجرمین و تروریست ها، از یک راه مشخص و قدیمی استفاده می کنند.
اما این بار مسئله جور دیگری است.
موضوع درمورد کنترل است.
موضوع این است که آیا آن ها می توانند پول شما را به دلیلی که دوست دارند، به دست بیاورند؟
افرادی که سیستم را فریب دادند پیشرفت کردند.
ارزهای دیجیتال باعث ترس قدرت های مرکزی شده اند. همه آن افرادی که از وام های بزرگ سود می برند در حالی که شما خانه خودتان را از دست داده اید، به خاطر گناهشان در قبال شما مکلف هستند. آن ها خودشان به تنهایی این کار را نکرده اند، شما به آنها کمک کرده اید.
شما خودتان شرایطی را برای جنایتکاران فراهم کرده اید که اکنون در عمارت های بزرگ زندگی می کنند و به ریش شما می خندند.
البته همیشه کوته فکران و افراد بدجنس تا زمانی که از حفظ منافعاشان مطمئن نشوند، جلوی یک فناوری را می گیرند.
کشورهایی که در مقابل بلاک چین ایستاده اند، مکرشان در مقابل خودشان قد علم خواهد کرد و آن ها را به بدیترین شکل مجازات می کند. آنان در گرد پای اقتصاد های دیگر که با این فناوری کنارآمده اند، خواهند ماند و اقتصادهای جدیدی شکل خواهند گرفت که این اقتصاد حلزونی فعلی را بی ارزش خواهد کرد.
و کسانی که به خاطر منافع و کاخ هایشان در مقابل مردم ایستادند، تاوانی سخت خواهند داد.
جهان هیچ یک از آن ها را از دست نخواهد داد.
عالی عالی عالی بببببود خیلی لذت بردم از خوندنش ممنون از سایت فوق العادتون